در جریان مقابله با شیوع بیماری کرونا دولت از زیر بار قبول مسوولیت حفظ جان انسان های جامعه شانه خالی کرده و توپ را به زمین مردم انداخت. در نتیجه " در خانه بمانید؟ "فاصله گیری اجتماعی" و "استفاده از ماسک و دستکش و رعایت موازین بهداشتی" فقط شعارهای توخالی باقی ماندند. تلاش و فداکاری های  کادرهای درمانی برای نجات جان انسان، ربطی به برنامه ریزی و پروژه ی سازمانیافته ی دولت ندارد و حتی در مواردی دولت در مقابل توصیه ها واخطارهای علمی و پزشکی کادر بیمارستان ها ایستاده و جان انسان را چه در ابعاد اجتماعی و گسترده و چه از میان کادر درمانی پزشکان و پرستاران فدای نجات اقتصاد بحران زده ی خود کرده و با دخالت و زور از بالا آمار و ابعاد فاجعه بار مبتلایان و مرگ و میر را لاپوشانی و پنهان نمود. این پدیده ی شوم بر همه اشکار است.

در این رابطه در جامعه بنا به سنت های گوناگان اجتماعی و تاریخی، تحرکات و فعالیتهایی هم جریان داشته است. در این یادداشت می خواهم به  تفاوت نقش، جایگاه وتفاوت های این فعالیت ها بپردازم. ظاهر این اقدامات در مجموع، انساندوستی و دفاع از زندگی و زنده ماندن در مقابل بیماری است، اما انگیزه ها و اهداف آن ها یکی نیست.

در این رابطه ما به دو الگو و سنت در جامعه روبرو هستیم:

یکی- الگو و سنت طبقات دارا، با استفاده از مذهب، ملی گرایی، مناسبات طایفه ای، سیلیبریتی ها و نهادهای خیریه وابسته یا مستقل از دولت است.

دوم- الگو و سنت اجتماعی مردمی سازمانیافته و خودجوش.

 

در مورد اول و الگو و سنت طبقات دارا، ما در شهرهای ایران، شاهد جنب و جوش و اقداماتی در مقابله با بیماری کرونا بوده و هستیم. ازجمله:

-  تعدادی از سرمایه داران منفرد مبالغی کم و بیش به تامین امکانات بهداشتی، کمک های نقدی و جنسی به محرومان و حتی ایجاد مراکز بهداشتی و بیمارستان اختصاص داده اند.

- ناسیونالیست های کرد هم با همراهی داراها و پزشکان ثروتمند در شهرهایی از جمله سقز، مهاباد، بوکان، بانه و غیره، اقداماتی در همین زمینه ها انجام انجام داده اند. این که مبالغ جمع آوری شده چه اندازه به بخش بهداشت و درمان در این شهرها اختصاص داده شده و یا در چه حدی به معیشت مردم گرسنه کمک کرده، گزارش  واطلاع موثقی دردست نیست.

- در بعضی از شهرهای جنوب ایران با استفاده از عرق ملی عربی، همیاری و کمک ها و اقداماتی اساسا در زمینه کنترل رفت و آمد و رعایت محدودیتها در مقابل شیوع کرونا شده است.

- نهادهای خیریه و سیلیبریتی ها هم بخشی از این اقدامات را تشکیل می دهند. از کم و کیف کار این بخش هم گزارش دقیقی در دست نیست. اما توزیع مواد بهداشتی و حفاظتی چون دستکش و ماسک و بعضا بسته های موادغذایی از جمله ی این اقدامات است.

- مساجد هم در بعضی از شهرها، محلی برای جمع آوری امکانات بهداشتی و وجوه نقد و مواد خوراکی بوده اند.

 

در مورد ویژگی های این بخش فعالیتهای اجتماعی در رابطه با بیماری کرونا، علیرغم تفاوتهایی که هر بخش این کارها با هم داشته و دارند، اما در یک مساله و مضمون مشترک اند. آن هم امور خیریه ای و کمک به بینوایان بعنوان راه حلی علیه کرونا است.

این بخش، قبل از کرونا هم سنت و الگوهای خود را داشته و در رابطه با مصائب طبیعی و غیره هم  عمل کرده است.

هدف من در اینجا نقد کار خیریه ای، یا رد رگه های کمک و همیاری و همبستگی انسانی حتی از جانب بخشهایی از طبقات دارا و نهادهای خیریه و سیلیبریتی ها نیست.

 تاریخ شاهد است که در سنت جوامع طبقاتی از برده داری تا ارباب و رعیتی و تا سرمایه داری این سنت که قوی ها دست ضعیف ها را بگیرند، داراها گوشه ی چشمی به ندارها داشته باشند، گرسنگان را نانی بدهید، فقرا را در یابید و ... همیشه وجود داشته است. حتی در شرایط غیر بحرانی و بدون مصیبت های طبیعی و بیماری امثال کرونا و غیره هم این شعارها توسط طبقات دارا و مذاهب و مساجد تبلیغ شده و می شوند.

سنت "انساندوستی" طبقات دارا و مذاهب با انساندوستی واقعی به معنای قبول برابری انسان ها و رد تبعیض و نابرابری و حفظ حرمت  انسان دو موضوع کاملا متفاوت و جدا از هم هستند. این نوع "انساندوستی"، اصل و اساس تبعیض و نابرابری را پذیرفته و آن را طبیعی و امری مسلم و غیر قابل تغییر می داند و وظیفه ی خود را این قرار می دهد که گاهی گوشه چشمی به ندارها داشته باشد.

مصائب جامعه ی نابرابر و تقسیم شده به دارا و ندار و به سرمایه دار و کارگر و کارکن جامعه این است که داراها گاهی دست در جیب کرده و به نداری کمک می کنند. این عمل بظاهر  انسانی، اگر معیشت یک روز یا یک هفته ی خانواده ی نداری را تامین می کند اما در مقابل حرمت و کرامتش را می خرد و برای  خود حرمت  کاذبی کسب می کند. خیریه بگیر و محتاج و نیازمند همیشه در مقابل کسانی که خیریه و کمکی می دهند خود را بدهکار و مدیون و بلحاظ روحی و روانی تحقیر شده می بیند. نانی می گیرد وحرمت اش گرفته می شود.

این سنت درجوامع سرمایه داری نهادینه شده و سازمانیافته است. ازجمله، صلیب سرخ، هلال احمر، صندوق ها و نهادهای خیریه وابسته به سازمان ملل و انواع نهادهای مدنی و مذهبی که بودجه و داراییهایشان را از دولت یا بنگاه های سرمایه داران می گیرند . غیره. در این الگو و سنت، کمک به گرسنگان و بینوایان در نظام سرمایه دارانه، بعنوان یک راه حل تقدیس و پذیرفته می شود. وقتی تو اصل نظام سرمایه دارانه و نابرابر را بعنوان نظام اداره ی جامعه و تنها راه و شیوه زندگی بشر بپذیری، به ناچار این فعل و انفعالات حاشیه ای و الگوی طبقات دارا را بعنوان راه حل معضل فقر و بینوایی قبول می کنی.

 

حتی زمانی سرمایه داران به کارگران مزد می دهند نه بعنوان اجرت کاری که کرده اند بلکه در ذهنیت ناشی از سرمایه و سود، آن را بعنوان خیری که به کارگر می رسانن به حساب می آورند. از یک بورژوا بپرسی، با افتخار می گوید من چند صد کارگر را نان می دهم. زندگیش را تامین می کنم. در حالی که کاملا برعکس است. این کارگر است که بورژوا را نان می دهد. نان نه به معنای معیشت خانواده سرمایه دار بلکه بسیار بیشتر از ان، سود کلانی به جیب او می ریزد که مدام ماه به ماه و سال به سال این سود انبوه شده و به کوهی تبدیل می گردد.

سرمایه دار و کارخانه دار نمی خواهد بپذیرد که بدون کار کارگر، سرمایه ی مالی و ملکی و کارخانه اش پشیزی نمی ارزد. کارگر که عصر از کارخانه و شرکت بیرون می آید تا روز بعد آیا کارخانه و ماشین ها ارزشی تولید می کنند؟ نه. پس بخش اعظم ارزشی که تولید می شود به معنای سود سرمایه فقط مال نیروی کار و کار کارگر است. این را نظام سرمایه داری نمی پذیرد. در نتیجه در فرهنگ و قاموس این نظام، کارگر مزدبگیر در واقع خیریه بگیر کارفرما است. ناچیزی که بعنوان دستمزد میگیرد و حتی نیاز معیشت خانواده اش برای یک ماه را هم تامین نمی کند، خیری است که سرمایه دار به او می رساند نه بخش بسیار کوچکی از حاصل کار خودش. تازه همان بخش بسیار کوچک را هم باز با خرید کالاهای سرمایه داران که خود کارگران تولید می کنند از او بصورت بهای خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و درمان و غیره پس می گیرند. بگذریم که همین مزد یا خیر کارفرما هم چند ماه به تعویق می افتد و گاهی اصلا پرداخت نمی شود. یا بگذریم که در همین جامعه میلیون ها انسان بیکار از همین یک ذره مرحمت سرمایه دارن و دولتشان بهرمند نیستند و گرسنه محض اند.

 

بخش دیگر الگوی سرمایه داران، سنت مذهب و مساجد است. مذهب بعنوان روبنای عقیدتی و ایدئولوژیک پشتوانه نظام اقتصادی سرمایه داری است. و برای توجیه این خرافات که این نظام، همان عدالت است و تقسیم انسان به دارا و ندار نه موضوع و امر نظام سرمایه داری بلکه داده ی خداوند است. برده دارها و اربابان و سرمایه داران از جانب مذهب و خدا توصیه می شوند که برده ها و رعیت ها و کارگران خود را نان بدهند و این لطف خداوندی را شامل حال خود کنند. سرمایه و مذهب و خدا مکمل همند. نظام طبقاتی ساخته ی خدا است و بشر هم تابع این قانون الهی تقسیم جامعه به دارا و نداراست.

مذهب بعنوان پشتوانه ی نظام بردگی و نابرابر، سنت های خود برای کمک به تثبیت این نظام را دارد. مساجد، خیریه ها، کمیته های امداد، صندوق قرض الحسنه، زکات و خمس و آش نذری و سفره ی امامان و از این قبیل، شبانه روز کار می کنند تا مشروعیت این نظام را توجیه کنند. در جریان بیماری کرونا هم امامان جمعه و مبلغین مذهبی و حتی دولت سرمایه داران خود مستقیما داراها را مورد خطاب قرار می دهند که بینوایان را کمک کنید! دولت به ثروتمندان می گوید هرکدام بخاطر خدا و نجات اقتصاد که همان سرمایه و سود طبقه بورژوا است، معیشت یک خانواده ی گرسنه را برای مدت چند روز و یک هفته تامین کنید.

 

در نتیجه، کل این سنت و الگوی خیریه ای با هر انگیزه ای، چیزی نیست جز:

  • توجیه نظام طبقاتی و تقسیم جامعه به دارا و ندار و کارگر و سرمایه دار
  • مشروعیت بخشیدن به نظام سیاسی جمهوری اسلامی بعنوان حافظ این نظام.

این انگیزه ها و اهدافی  است که این بخش فعالیت ها برعهده دارند. برای مردم گرسنه راهی باقی نگذاشته اند جز پذیرفتن این  اصل نابرابر. گرسنگی حرمتی برای انسان باقی نمی گذارد جز این که نان سفره اش را ولو برای یک وعده هم شده از دست خیریه ها و مساجد و سرمایه داران بگیرد. گرسنه بخاطر نمردن از خدا سهل است از شیطان هم برسد ناچار است بگیرد. اما به چه قیمتی؟ به قیمت شکسته شدن حرمت و کرامت انسانی اش و به قیمت تحقیر و سرافکندگی خود و خانواده و بدهکار و مدیون این سنت ها شدن. "انساندوستی" طبقات دارا، محتوا و هدفی جز ریاکاری و فریب طبقه کارگر و محروم و گرسنه ندارد. نهادهای خیریه و سیلیریتی ها و غیره هم اگر انگیزه  عمل خود را انساندوستی بنامند، اما در اساس گریبان وجدان خود را از تبعیض و نابرابری سازمانیافته ی نظام سرمایه داری رها می کنند و چه بسا برای خود قرب و منزلتی کسب می نمایند.  اما کل این مجموعه در خدمت همان اهداف دوگانه ی فوق است.

 

دوم- الگو و سنت اجتماعی سازمانیافته ی مردمی و از پایین

این الگو هم در میان طبقه کارگر و محرومان جامعه، در سراسر جهان تاریخ و سنت خود را دارد. در ابعاد جهانی ده ها هزار انسان داوطلب به مبارزه و مقابله با بیماری کرونا برخاستند. داوطلبانه به امر بهداشت و سلامت و قرنطینه و توزیع نیازمندیهای مردم پرداختد. رفت و آمد را کنترل و مردم را برای اجرای رعایت موازین بهداشت و فاصله گیری و غیره کمک کردند.

در اکثر کشورهای جهان، مردمان داوطلب، پروژه های دولت برای توزیع امکانات بهداشتی و بسته های خوراکی و کمک به سالمندان و مردم در قرنطینه را اجرا کردند.

اما در ایران و بویژه کردستان، کمپین ها، همیاری ها، کمیته های مردمی و همبستگی انسانی، از نقده و پیرانشهر در شمال کردستان تا پاوه و نوسود و جوانرود در جنوب و شهرهای بزرگ تر از قبیل سنندج، سقز، مریوان و غیره، اساسا بدون بودجه و امکانات دولتی وحتی تجهیزات مناسب برای حفظ سلامتی خود، با محدودیتهای سخت و با چنگ و دندان، به دفاع از زندگی شهروندان برخاستند. این بخش امدادهای مردمی با اتکا به حمایت مردم شهر و محلات و انگیزه ی انساندوستی واقعی و نجات جان انسان ها و کمک به نیازمندان و بخش آسیب پذیر جامعه، به تلاشی خستگی ناپذیر و فداکارانه، شانه به شانه ی کادر پزشکی شهر و محله خود، دست زدند. شهر و محلات را ضد عفونی کردند، رفت و آمدها را کنترل نمودند، مردم را به رعایت بهداشت اموزش دادند و به قرنطینه و فاصله گیری اجتماعی تشویق کردند و کمک های مالی ولو کمی به بینوایان رساندند. این ها اساسا کارگران و روشنفکران زحمتکش شهر و محلاتی بودند که در آنجا زندگی می کردند. این ها الگویی از انسانیت و حفظ حرمت انسان را به نمایش گذاشتند. این جدال مردمی با بیماری کرونا و دفاع از زندگی در سراسر ایران مستمرا در جریان بوده است. هنوز آمار و گزارش های دقیق در ابعاد سراسری انعکاس نیافته است. اما شهرهای کردستان از جنوب تا شمال بطور مشخص و سازمانیافته و با نمونه های روشن، محل این جلوه های انسانی دفاع از زندگی است.

امدادها و کمیته های مردمی علاوه بر محدودیتهای خود با بی تفاوتی و بخشا موانع نهادهای دولتی و بخش نظامی آن سپاه و بسیج هم روبرو بودند. مانورهای نظامی سپاه و بسیج در تظاهر به مقابله با بیماری به صورت نمایش های خیابانی و شعار و تبلیغ، تهوع آور بوده و اساسا اینطور رفتارها برای مردم شناخته شده و رسوا هستند. نهادهای دولتی محلی بجز در مواردی مصلحتی، نه تنها به استقبال امدادهای مردمی نرفتند و امکاناتی در اختیارشان نگذاشتند بلکه گاها موی دماغ شان هم شده اند.

 

از جمله در شهرهای جنوب کردستان مثل پاوه، نوسود، جوانرود، نودشه و...، ماموران انتظامی مزاحم جوانان و داوطلبانی شده اند که  کنترل رفت و آمد بین شهر و روستاها را برعهده داشته اند. به بهانه این که دولت قرنطینه اعلام نکرده است، کار آنها را منع نموده اند. یا در جایی مثل مریوان، فرمانداری شهر به شکل بی شرمانه ای فعالین امدادهای مردمی را به گرفتن بسته های مواد خوراکی برای خود دعوت کردند. که با مخالفت آنها روبرو شده و اعلام کرده اند که اولا فعالیت انسانی آنها داوطلبانه است و فروشی نیست و ثانیا اگر واقعا میخواهید بسته های مواد خوراکی و امکانات بهداشتی در اختیار مردم قرار گیرد، این کمک ها متعلق به کل ساکانین محله بویژه نیازمندان و بینوایان و بخش آسیب پذیرتر است نه مردمی که داوطلبانه به مبارزه با کرونا برخاسته اند. یا سپاه و بسیج، کارگران و زحمتکشان را به گرفتن بسته های خوراکی با آرم و پرچم نظامی و برای تبلیغ به نفع سپاه و بسیج تحت فشار قرار دادند. اما از آنجا که انگیزه نهادهای دولتی و نظامی در حالی که مردم دسته دسته پرپر می شوند، نه کمک به مردم آسیب دیده و بیمار بلکه پروپاگاند برای خود و نمایش تبلیغاتی شرم آور بوده است، این اقدامات با انزجار مردم مواجه شده و سریعا جمع شان کرده اند. اگر حتی همان بودجه ی ناچیز دولت به کادر درمانی کشور و کمپین و کمیته های مردمی داده می شد شکی نیست بار سنگین مصیبت بر دوش مردم، کادر پزشکی و سلامت و کل جامعه  بسیار کم تر می شد.

 

ویژگی جلوه های انسانی مبارزه با کرونا در کردستان را می توان در دو خصلت و خصوصیت زیر خلاصه کرد:

- یکی انگیزه ی انسانی واقعی و همدردی و همبستگی اجتماعی که سازمان یافته است.

- دوم ، دخالت مردمی وسیع محلات شهرها برای دفاع از زندگی و سلامت. مردمان زیادی در شهرها و محلات در امر  دخالت از پایین و اعمال اراده در مدیریت مردمی، آموزش دیدند، یاد گرفتند و نشان دادند که انگیزه های انسانی و انساندوستانه ی واقعی به چه معنی است.

 

این ها تفاوت های دو الگو و دوسنت است.

از طرفی، در میان طبقات دارا و سرمایه داران و ثروتمندان و زائیده هایشان بصورت نهادهای خیریه و مساجد و مذهب و خرافات و تظاهر به انساندوستی و ارضای حس خودخواهی و فخر فروختن به جامعه و اساسا مدیون کردن فقرا و گرسنگان و خدشه دار کردن انسانیت و حرمت شان به قیمت نان یک روز سفره شان.

 

از طرف دیگر، جلوه های انسانی طبقات پایین در میان کارگران و زحمتکشان و روشنفکران انساندوست و متعلق به پایینی ها برای دفاع از خود ودخالت در تامین سلامت و حرمت جامعه.

طبقات دارا و دولت شان همیشه از ابراز وجود توده های کارگر و زحمتکش در دفاع از ازادی و سلامت و امنیت و رفاه جامعه، بیمناک بوده و هستند. آنها نمی خواهند مردم یاد بگیرند که اراده جمعی شان را سازمان دهند و پراتیک کنند. آنها  دخالت از پایین مردم چه بصورت اعتصابات کارگری، تجمعات مردمی و سازمانیابی توده ای برای زندگی بهتر و سهم بیشتر از نعمات جامعه را با تعرض های نظامی و پلیسی و زندان و شکنجه و اخراج پاسخ داده اند. دشمنان مردم حتی دفاع از خود مردمی در مقابل بیماری مرگبار را بر نمی تابند. خود مسوولیت امنیت و سلامت جامعه را برعهده نمی گیرند و جلوه های انسانی در دفاع از زندگی را هم مانع می شوند.

اما الگوها و سنت حمایت های مردمی و همبستگی های اجتماعی بارها در مقابله با مصائب طبیعی مانند سیل و زلزله و امروز مصیبت کرونا تجربه شده و گسترش یافته است. مردم شهرها و محلات در عمل آگاهند که سرمایه داران و دولت شان، حفظ اقتصاد و نظام سیاسی اش را بر جان و سلامت و امنیت جامعه  ترجیح داده و می دهند. در این نظام، اقتصاد سرمایه دارانه و سودجویانه بر جان انسان مقدم است. اگر سرمایه سود دهد، ناچیزی به کارگر و زحمتکش جامعه ممکن است برسد و اگر حتی برای مدتی در این سود دهی وقفه ایجاد شود، همان ناچیز هم قطع می گردد. پرداخت صد تا ششصد هزار تومان صدقه یا وام یک میلیون تومانی به فقرا و  گرسنگان تنها نمایش مسخره و توهین به حرمت انسان های جامعه است. بقول یکی از همین انسان ها که در مدیای دولتی هم انعکاس یافته: "یک میلیون تومانی را که بعد از چند ماه از شیوع بیماری و با گذراندن هفتخوان رستم گرفتم، تنها برای یک مورد خرید چند کیسه برنج و حبوبات و روغن و قند و چای و غیره کفایت کرد."

این همان بودجه یک میلیاردی از کیسه ی خلیفه ی بزرگ برای نجات جامعه از بیماری کرونا و گرسنگی ناشی از آن  است. این شرم آور است. در حالی که چندین تریلیون مبالغ نقدی و بسیار بیشتر از آن از منابع زیر زمینی و معادن و املاک و کارخانه ها و شرکت ها و بانک های بنگاه های نظام چون بنیاد مستضعفین، ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد شهید، آستان قدس رضوی و ده ها نهاد دولتی و مذهبی توسط سرمایه داران و دولت شان انبوه شده و از دسترس جامعه خارج گشته و به مصارف نظامی در داخل و منطقه و تبلیغ خرافات می رسد. در چنین نظامی اکثریت چند ده میلیونی انسان های جامعه ی ما اسیر و قربانی اقلیتی مفتخور، دزد، قاتل، فاسد و ضد انسان اند.

امروز این واقعیت به داده ی جامعه ما، طبقه  کارگر ایران و مردم زحمتکش و گرسنه تبدیل شده است که راهی جز دخالت سازمانیافته ی خود و اعمال اراده ی توده ای برای تعیین سرنوشت جامعه وجود ندارد.

امروز تحقق این واقعیت بر عهده ی کمونیست ها، سوسیالیست ها، ازادیخواهان و برابری طلبان جامعه در میان طبقه کارگر و زحمتکشان و جوانان و زنان و روشنفکران پیشرو قرار گرفته است.

ما چه در مقابله با بیماری مرگبار و چه علیه گرسنگی و فقر و تبعیض، راهی جز سازمانیابی طبقاتی و از پایین از کارخانه تا محلات ، از مراکز کار تا محلات زندگی در شهرها و مناطق نداریم.

پرچم، شعار، هدف و خواست مبارزه طبقاتی در ایران برقراری نظامی آزاد و برابر در مقابل نظام پوسیده و ریاکار و فریبکار سرمایه داران و دولتشان جمهوری اسلامی است. طبقه کارگر و زحمتکشان و محرومان جامعه در دل یک جنگ طبقاتی و نبردکنان سنگرهایی را فتح می کنند. گاهی عقب می نشینند و باز پیشروی می کنند. این نبرد از دیماه 96 تا کنون و امروز در دل جنگ با بیماری کرونا، ویروس نظام نابرابر، فاسد و قاتل جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است. امروز کمر پایینی ها بیش از پیش از بیماری مرگبار کرونا خم شده است. جامعه ی ما کمر راست می کند. جدال های سخت و سرنوشت سازی در پیش است. ضربات سختی از دشمن خوردیم. تلفات زیادی از دیماه 96 تا شیوع کرونا دادیم. تلفاتی که ابعادش پنهان شده اما مردم آن را با پوست و گوشت استخوان لمس کرده اند، اما ضربات کاری ای هم به دشمن وارد شده  است.

اتحاد، همبستگی، همیاری، همدلی و سازمانیافتگی در دل این جدال ها می تواند جنگ طبقاتی کارگران و زحمتکشان با سرمایه و دولتش کم درد و کم دردسر تر کند.   

کمونیست ها و سوسیالیست های طبقه کارگر و در میان جوانان، زنان و روشنفکران پیشرو، در صف اول این جدال طبقاتی و سازمان دهندگان قطب اکثریت پایینی های مزد بگیر و تهیدست در مقابل اقلیت بالایی های مفتخور و تصاحب کننده ی ملک و مال و اسلحه و کل داراییهای جامعه،  قرار دارند. طبقه کارگر و کمونیسم اش می تواند در این جنگ طبقاتی پیروز شود و جامعه  سوسیالیستی که مبنایش انسان آزاد،  برابر، سالم  و مرفه  است، بسازد

 مظفر محمدی

۱۰ اردیبهشت ۹۹ (۲۹ آوریل ۲۰۲۰)