اخیرا پاپ فرانسیس "رهبر کاتولیکهای جهان" این سمبل ارتجاع کاتولیسم برای دیدار با مسیحیان به عراق سفر کرده است. در میان این سفر دیداری با سیستانی "رهبر شیعیان عراق"  داشته است و در ادامه سفرش از اقلیم کردستان عراق و مسیحیان آن دیار دیداری به عمل آورده است.  در این خصوص حکومت اقلیم کردستان عراق به افتخار دیدار "پاپ فرانسیس" یک تمبر سمبلیک از تصویر " پاپ فرانسیس " بر روی نقشه "کردستان بزرگ" درست کرده است! نقشه کردستان بزرگ شامل بخشهای بزرگی ازکردستانهای ترکیه، ایران، عراق، سوریه و همچنین بخشهای بیشتری از مناطق ایران، عراق و ترکیه را شامل می شود. نقشه ایی که آرزوی ناسیونالیستهای کرد  است.

این قضیه باعث رنجش خاطر دوستان دیرینه حاکمان اقلیم از جمله دولتهای ترکیه و ایران شده است.! ناسیونالیسم و احزاب این سنت تلاش کردند که از این کار نمادین برای خودشان اعتباری در میان مردم درست کنند. اعتباری که به یمن سه دهه حاکمیتشان در اقلیم کردستان نه تنها هیچ  چیزی ازش نمانده است بلکه حاکمیتی کاملا انگلی و شرم آور را از خود به نمایش گذاشته است. این کار نمادین هم با اعتراض دولتهای ترکیه و ایران به یک افتضاح سیاسی برایشان تبدیل شد و از بالا تا پایین حاکمیتشان به غلط کردن افتادند. یکی از سنتهای جا افتاده ناسیونالیستها استفاده از هر دریچه ای بوده برای مطرح کردن خواسته هایشان و خیلی زود هم فراموش کرده اند و یا خواسته اند که فراموش شود که انگار همین حکومت کردی اینها نبوده که در کردستان عراق برای رژیم جمهوری اسلامی ایران چه کرنشهای بخرج می داده است و از ترور مخالفان رژیم اسلامی و تحویل دادن آنها به رژیم اسلامی هیچ کم کاری نکرده اند . اینها عجب رویی دارند انگار این ها نبودند که بخشی از آن "خاک مقدس" کردستان و حتی بهترین قسمت و نفت خیز آن را دو دستی به حشدالشعبی و حاجی قاسم تسلیم کردند!؟

انگاری این ها در آن قسمتی که اداره امور در دست دارند "بهشت روی زمین" برقرار کرده اند و برای وسعت آن به هر جر و جانوری احتیاج دارند.! البته این ها برای این شعبده بازی شان توجیهات زیادی دارند. میگویند "به کوری چشم دشمنان خلق کرد" ما تصمیم گرفتیم جغرافیایی کردستان مان را گسترش بدهیم و در این راه مقدس دوست داریم به"امام خمینی رهبر خلق های ایران" لبیک بفرستیم. (عبدالرحمان قاسملو). ما دوست داریم مرزهای خودمان را مشخص کنیم و چه اشکالی دارد در آن مرزهای مقدس چوبه دار را به راه بیاندازیم و ما خودمان زندانی سیاسی داشته باشیم و قاضی و وکیل و پلیس کرد باشند و کرد خودش آنها را اعدام کند!.(خالد عزیزی) مگر چشمتان کوره؟! نمی بینید که دشمنان ملت کرد یک تاریخ طولانی در این کارها دارند؟! چرا وقتی که نوبت به ما می رسد دادتان را بالا می برید و هیا هو بپا میکنید!؟ اصلا ما مجبور بودیم مصطفی سلیمی زندانی سیاسی کُرد و فراری از زندان مرکزی سقز را به ایران تحویل بدهیم، مگر عقل زیادی می خواهد تا بپذیرید که ما "با یک حکومت قدرتمند مثل ایران همسایه ایم" ؟ ( لاهور شیخ جنگی) حالا تصمیم گرفتیم جغرافیایی کردستان مان را بدون در نظر گرفتن این خطر گسترش بدهیم! و حتی در این راه مقدس دوست داریم کله پوک پاپ فرانسیس هم به کار ببریم، اشکال دارد مگر؟! ما در این راه مقدس و در آن بخشی که کنترل امور را در دست داشته ایم اصلا هیچ جنگ و کشت کشتاری نداشته ایم و اگر هم با هم جنگی داشتیم کار دشمنان خلق کرد بوده است! راستش ما مثل ایران و ترکیه و دولت عراق اختلاسگر و چپاول ثروت مردم هم نداریم. اگر در مراکز بزرگ شهرهای کردستان تجمعات بزرگی برای حقوق معوقه شأن و علیه دزدی و اختلاس از طرف مردم صورت گرفته است و ما مجبور شدیم که تعدادی از آنها را به گلوله ببندیم و از پای در آوریم ،چاره ای نداشتیم چونکه آنها از طرف بیگانه گان تحریک شده بودند!" ما اصلا در قتل سردشت عثمان و دیگر آزاد اندیشان و کمونیست های کارگری تقصیری نداشته ایم و اگر شش نفر از اعضای حزب کمونیست کارگری عراق در سال ١٩٩٩ میلادی را سلاخی کردیم، مجبور بودیم چونکه مام جلال احتیاج به پول بیشتری داشت و از طرف " جمهوری اسلامی" ازمان خواسته شده بود! و توانایی مقابله با ایران را نداشتیم و... .

اگر حالا هم بدون در نظر گرفتن قدرت همسایه مان دست به این کار زده ایم و نقشه کردستان را گسترش داده ایم و زیر کله پاپ فرانسیس قایمش کردیم، گفتیم شاید بخاطر کله مبارک پاپ اینها چیزی بهمان نگویند. این که پاپ فرانسیس سمبل ارتجاع کاتولیسم و یک مذهب پدوفیل در دنیای سیاست خارجی و مدرن شناخته شده و تا بحال دهها گزارش از افتضاح و رسوایی  در واتیکانی که پاپ عزیز ما سردسته شان است، صورت گرفته است و در آنجا به کودکان و زنان زیادی تجاوز شده، تاثیری در کار ما نمی توانست داشته باشد. دلیلش هم ساده است و این هم ما با وجود اینکه دارای یک حکومت غیر مذهبی هستیم و حتی خیلی از اعضای پارلمان مان مذهبی نیستند و مذهبی ندارند باز ما از سنتهای عزیز اسلام استفاده کرده ایم و یا از کنارش گذشته ایم، وقتی که قتل های ناموسی در مناطق تحت کنترل ما صورت گرفته است. اجازه دایر کردن مساجد و مدارس اسلامی زیادی در این مناطق تحت اختیارات و مدیریت مان وجود دارد بخاطر علاقات زیاده از حد مابه این تفکر برای به بیراهه کشاندن مبارزات مردم کارگر و زحمتکش و فریب آنها است. امروز اگر یک نفر خارجی وارد منطقه تحت نفوذ مان شود فرق جامعه که ما آن را اداره می کنیم با جامعه ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی را به سختی تشخیص می دهد. بیکاری و فقر و اختلاس جزو نرمهای عادی مناطق تحت کنترل ماست! و درصد زیادی از زنان مجبورند برای در امان ماندن از حجاب اسلامی استفاده کنند و گروهای اسلامی زیادی بعد از سقوط حکومت بعث سردر آورده اند و غیره کار ما نیست!

در نهایت می خواهم آن تصویر واقعی که ناسیونالیسم کردی چه در حاکمیت و چه خارج از حاکمیت را نشان بدهم که کرد بودن و کردایه تی برای اهم اینها فقط یک کارت بازی برای شریک شدن در قدرت و چپاول ثروت و سامان جامعه است. تصویر واقعی که در اقلیم کردستان وجود دارد اینست که افسار جناح های مختلف احزاب ناسیونالیست عملا در دست رژیمهای ترکیه، ایران و عراق است. عملا این حکومتها هستند که در مناطق سبز و زرد و ملون حاکمیت می کنند و سرنوشت این بخشها را تعیین می کنند. ناسیونالیستها و حاکمین ناسیونالیست در عمل نقش تیول داری را ایفا می کنند. این تصویر واقعی را وقتی در کنار تلاش نمادین ایجاد تمبر با نقشه "کردستان بزرگ" با پیش زمینه تصویر" پاپ فرانسیس" قرار دهیم آنوقت اوج شعبده بازی و وقاحت این ناسیونالیسم عیان می شود. ناسیونالیسمی که حتی توان دفاع .از یک کار نمادین را نداشت و به غلط کردن افتاد. این چهره واقعی ناسیونالیسم کرد و رهبرانش است من از دوروی و وقاحت ناسیونالیست ها و از سیاست کردنشان و عوام فریبی آنها در تعجب هستم. اینها می توانند یک روز به بهانه خلق و ملیت «خاک مقدس» را وسعت بدهند و روز دیگر آن را بفروشند. برای آنها مهم نیست در درون آن خاک مقدسی که آنها می خواهند گسترشش بدهند چه نوع زندگی و وضعیت کاری و معیشتی برای مردمان آن دیار وجود دارد. مهم این است که آنها کنترل امور را در دست داشته باشند و خودشان سفره استثمار کارگر و مردم زحمتکش را پهن کرده باشند و مردم کارگر و زحمتکش را بچاپند. کارگران و زحمتکشان اقلیم کردستان عراق سالهاست از دست مافیای حکومت اختلاسگر کرد می نالد و دوست دارند این حکومت مافیایی و دزد سر بر تن نداشته باشد. مروری بر اعتراضات مردم کردستان عراق در بدو تشکیل این حکومت به ما نشان می دهد که مردم کردستان عراق نه تنها گسترش دادن مرزهای کردستان عراق را توسط این باندهای مافیایی و دزد را نمی خواهند بلکه برای سرنگونی آنها تا جایی که توانسته اند در مراکز شهرهای بزرگ قد علم کرده اند و با صدای رسا خواستار سرنگونی آنها شده اند. در  آن طرف این بازی کثیف دولتهای ایران و ترکیه قرار دارند که به همان شیوه آشنا از هر فرصتی استفاده می کنند تا مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی داخلی خود را به جای دیگری توجه بدهند و به مردم آنجا بگویید که ما خطر تجزیه طلبی کشور داریم و مبارزه برای مطرح کردن این خواسته های به تجزیه طلبان شانس از هم پاشیدن کشور وجدایی جامعه را مهیا می کند. غافل از اینکه مردم ایران به دنبال یک فرصت و بهانه کوچکی می گردند تا کار حکومت مافیایی و دزد سرمایه داری ایران را یک بار برای همیشه تمام کنند. اگر بخاطر اپیدمی کرونا و ترس از سرایت آن نمی بود به عقیده من حالا موضوع و توازن قوای مردم با حاکمیت چیز دیگری بود. کارگران و زحمتکشان آگاه در کردستان دیگر فریب این نوع ترفند ها و عوام فریبیهای ناسیونالیست ها و دولت شان را نخواهند خورد و با مبارزه روزمره خویش برای افزایش دستمزدهای و یک زندگی مرفه امروزی تحت رهبری حزب خودشان، حزب کمونیست کارگری کردستان مبارزه می کنند و این تنها راه نجات مردم جان به لب رسیده کردستان برای رهایی از شر مافیای سرمایه داری اقلیم کردستان عراق است.

١٦ مارس ٢٠٢١