در هفته های اخیر ما شاهد بگیر و ببندهای جدید رژیم در کردستان بودیم. یورش به منازل مردم، تعرض به ابتدایی ترین حقوق انسان و حریم شخصی شان، دستبرد به اموال و ضرب و شتم آن ها شگرد شناخته شده و بی آبروی سیستم سرکوب و خشونت سازمانیافته نظام جمهوری اسلامی است.

دستگیری همزمان بیش از صد نفر از اهالی شهرهای مختلف کردستان، تنها نشان از تنفر کور و پایمال کردن سیستماتیک ابتدایی ترین حقوق انسان ازجانب رژیمی است که برای بقایش هیچ حد و مرزی نمی شناسد چرا که آب از سرش گذشته است.

سرکوب عریان، تعرض روزمره به حقوق زن، اخاذی ، رشوه، فساد و اختلاس بیحد و حصر، تعقیب و دستگیری و زندان و گرفتن جان انسان ها، گرو گرفتن نان مردم و به فلاکت کشاندن جامعه...، توحش افسار گسیخته ی رژیمی را نشان می دهد که بدون آن امکان بقایش وجود ندارد.

از جمهوری اسلامی توقع و طلب قانونگرایی و مدنیت و حقوق شهروندی داشتن بیهوده است چرا که این نظام با هر گونه مدنیت و انسانیت بیگانه است. رژیمی ورشکسته و بی آبرو که از هیچ عمل و رفتار ضد انسانی فروگذارنیست. بی قانونی یا قانون جنگل خصلت نما و عرف و سنت جمهوری اسلامی از آغاز تا به امروز است.

کیست که نداند اگر شخصی متهم به جرمی است، با فرستادن احضاریه به خانه اش اورا به دادگاه دعوت می کنند. و تا زمانی که جرمش اثبات نشده، بیگناه محسوب می شود و آزاد است. دادگاه هم وکیل و شاهد و مدارک مستند لازم دارد و علنی است. این برای هر اتهامی سیاسی وغیر سیاسی، صادق است.

اما در این نظام شاکی، شاهد، وکیل و قاضی یکی است. کافی است به کسی مشکوک شوند تا به خانه اش حمله ورشده و در مقابل چشمان اعضای خانواده و کودکان او را مورد توهین و آزار قرار دهند و بخشی از اموالش را با خود ببرند. این جز بربریت معنای دیگری ندارد. این شیوه ی برخورد به مردم، به انسان، به شهروندان تنها در دوره خان خانی ملاکان وجود داشت که نوکران مسلح می رفتند و رعیتی را می آوردند، اول درحوض حیات می انداختند و بعد از کتک کاری تازه از او می پرسند چرا گفتی بالای چشم خان ابرواست.

دستگیر شدگان اخیر شهرهای کردستان مانند همه ی بازداشتی های کارگر و فعال مدنی و سیاسی و غیره نه شاکی دارند، نه شاهدی علیه خود دارند و نه وکیل و نه دادگاهی علنی.

مردم ایران ، 80 میلیون انسان به قانون جنگل و الیگارشی دوران بربریت در قرن بیست و یکم محکوم نیستند. این رژیم با انساندوستی، آزادیخواهی و برابری طلبی میلیون ها انسان کارگر و زحمتکش و جوان وزن و روشنفکر روبرو است. جدال طبقاتی و اجتماعی در ایران و مبارزه مردم برای دفاع از نان سفره و رفاه و امنیت و حرمتش تصویر روشنی از رابطه مردم با جمهوری اسلامی را نشان می دهد.

این تصویر را در مبارزه کارگران، زنان، بازنشستگان، پرستاران واقشارمحروم جامعه علیه سرمایه داران و دولت حامی شان هر روزه می توان دید. در این جدال کارگران توانسته اند با اتحاد مبارزاتی شان رهبران و فعالین وهمکاران خود را از تعرض نیروهای امنیتی و پلیسی رژیم در امان نگه دارند.

این الگویی برای کل طبقه کارگر است که هیچ وقت و در هیچ محل کار و هیچ بخش کارگری دیگر نپذیرند که نهادهای امنیتی و پلیسی کارفرما و دولت، رهبران و دوستان شان را تحت تعقیب و آزار قرار دهند.

در کل جامعه و برای زحمتکشان ایران و در کردستان هم مساله به همین روال می تواند باشد. مردم واقف و آگاهند که تعرض به هر شهروند در هر شهر و روستایی از جانب پلیس و دستگاه های اطلاعاتی، تعرض به حقوق همگان است.

تعرض دشمن حتی به هر تک نفری در جامعه به معنای تعرض به کل جامعه است. جمهوری اسلامی انتظار دارد و خیال می کند با تعرض های مداومش می تواند جامعه را به سکوت وادار کند و در ترس و خوف نگه دارد. این اتفاقی است که تا حالا نیفتاده و از این ببعد هم نمی افتد. جمهوری اسلامی تنها در سکوت جامعه می تواند به اعمال سخیف و ضد مردمی تعقیب و آزار و بگیر و ببند و تجاوز به حریم و شخصیت وانسانیت مردم ادامه دهد.

این که چرا رژیم این بار مردم کردستان را در چنین وسعتی مورد تعقیب و سرکوب و تعرض و تجاوز به حقوق شان قرار داده است، دلایل متعددی دارد. از جمله:

اولا، دستگیری های اخیر در کردستان در واقع، نشانه ی ترس و نگرانی جمهوری اسلامی از آتش زیر خاکستر نفرت عمومی و سراسری مردم ایران است. جمهوری اسلامی در ایران حتی یک روز هم از اعتراض و نارضایتی و اعتصاب کارگری و ابراز نفرت مردم، در امان نیست.

دوما، جمهوری اسلامی هنوز گونه هایش از سیلی جنبش آزادیخواهانه در کردستان سرخ است. جامعه کردستان یک دهه جنگ مقاومت در برابر لشکر کشی های رژیم را در تجربه خود دارد. جنگی که در ابعاد اجتماعی تا به امروز ادامه دارد. مردم کردستان هیچ وقت مشروعیت جمهوری اسلامی را به رسمیت نشناختند. این که نهادهای دولتی و امنیتی رژیم در کردستان هستند، تنها در سایه ی پادگان های نظامی و قرارگاه های پلیسی و امنیتی است. نیروهای امنیتی رژیم برای دستگیریهای وسیع کنونی حتی به دلیل و بهانه نیاز ندارند. مهم این است به زعم خود از مردم زهر چشمی بگیرند و در حقیقت حقارت شان در مقابل مقاومت مردم بپوشانند.

سوما، کردستان دروازه صدور کالاهای ایران به بازار کردستان عراق است. چند قرارگاه گمرکی و صادارات و واردات مرزهای کردستان در قرق سرمایه داران و وابستگان به سپاه پاسداران و حکام جمهوری اسلامی است که روزانه میلیون ها دلاربه کیسه ی دلالان و سرمایه داران ایران و کردستان می ریزد.

فاکتور دیگر موثر در ایجاد فضای امنیتی در کردستان، وجود نیروهای سپاه قدس و اطلاعات رژیم در منطقه کردستان عراق بویژه در بخش تحت تسلط اتحادیه میهنی است. جمهوری اسلامی بخشی از رهبری این اتحادیه را خریده است. در نتیجه، حفظ وضع موجود و تداوم نفوذ در کردستان عراق هم در گرو کردستان امن برای جمهوری اسلامی است.

اما کردستان هیچ وقت کمربند امنی برای بقای رژیم نبوده و نخواهد بود. مردم کردستان در مقابل تعرض افسار گسیخته ی نیروهای امنیتی رژیم ساکت نمی نشینند. ممانعت از تعقیب کارگران و فعالین مدنی و سیاسی و ازادی زندانیان سیاسی خواست مشترک همه ی آزادیخواهان ایران است. مردم کردستان می توانند با اعتراضات وسیع اجتماعی بهر شکل ممکن رژیم را از تعقیب و دستگیری دلبخواهی به منظور ایجاد ارعاب و ناامن کردن فضای کردستان ممانعت کنند. این یک عرصه مهم جدال مردم و هر انسان شرافتمندی با اتکا به نیروی عظیم انسانی و آگاه و اجتماعی است. باید با تکیه به این قدرت عظیم اجتماعی هر بار رژیم را از کرده اش پشیمان کرد.

 

۱۰بهمن ۹۹ – ۲۸ ژانویه ۲۰۲۰