مصوب پلنوم ۴۹ کمیته مرکزی حزب حکمتیست (خط رسمی)
ارزیابی از حزب کمونیست کارگری ایران

مقدمه:

نزدیک به ۱۳ سال از زمانیکه ما ارزیابی کوتاهی از حزب کمونیست کارگری ارائه دادیم میگذرد. سال ۲۰۰۷ ما اعلام کردیم که "خط حاکم بر حزب کمونیست کارگری نه یک انحراف فکری و نظری "بورژوائی" از مارکسیسم بلکه یک جنبش اجتماعی بورژوائی را نمایندگی کرده و میکند. جنبش ناسیونالیسم پرو غرب ایرانی." **

با گذشت ۱۳ سال از این ارزیابی عمومی و با پولاریزاسیون در سطح جامعه و احزاب سیاسی ارزیابی دقیقتر از موقعیت اجتماعی- جنبشی و سیاسی این حزب، معنای سیاسی و امروز "تعلق این حزب به جنبش ناسیونالیسم پرو غرب ایرانی" و همزمان یدک کشیدن نام کمونیسم و کارگر، یک ارزیابی روشن و مارکسیستی از جایگاه این حزب در امتداد سیاست قبلی حزب و برای ممانعت از دامن زدن به اغتشاش در میان کمونیستها، با این توهم که این ها به آن تاریخ و جنبش تعلق دارند و برای جلوگیری از لطمه زدن بیش از این به جنبش ما، نقد این حزب، سیاست و پراتیک آن و نشان دادن تعلق جنبشی آن از جانب کمونیستها را ضروری کرده است.

هویت سیاسی - جنبشی حزب کمونیست کارگری ایران

۱- با تشدید پولاریزاسیون سیاسی در صحنه سیاست در ایران، حککا تمام بارقه های چپ و کمونیستی را از خود تکانده است و امروز به عنوان یک جریان تماما بورژوایی در سیاست ایران در حاشیه بستر اصلی جنبش ناسیونالیسم ایرانی پرو غرب قرار گرفته است.

۲- برای حزب کمونیست کارگری، سرنگونی جمهوری اسلامی نه تاکتیکی در راه قدرتگیری طبقه کارگر و انقلاب کارگری، بلکه استراتژی و هدف نهایی است. از اینرو صرف سرنگونی جمهوری اسلامی، به هر روشی و توسط هر نیرویی، محک تعیین دوستان و دشمنان  این حزب و پایه و مبنای نزدیکی و حمایت آن از راه حلهای ارتجاعی و نیروهای ارتجاعی است.

از این رو حمایت از هر تحرک و نیروی ارتجاعی به صرف ضدیت با جمهوری اسلامی نه یک "اشتباه تاکتیکی" که بخشی از رسیدن به "استراتژی سرنگونی جمهوری اسلامی" است. دفاع ازهخا، دفاع از تحرک ناسیونالیستهای ترک، دفاع از جنبش سبز، شعار "حکومت انسانی"، آتش بس با اپوزیسیون راست پرو غرب، دفاع از تحریم اقتصادی ایران، دفاع از دخالت ارتجاعی دول غربی و اساسا امریکا در به خون کشیدن سوریه، لیبی، عراق و .... تحت عنوان "کمک به انقلاب"، تعرض دائمی این حزب به هر تحرک و سیاستی که بویی از چپ و رادیکالیسم کمونیستی و کارگری داشته باشد، و همزمان اعلام رسمی آتش بس با اپوزیسیون راست، اتحاد، همیستگی و حمایت های آشکار و روشن از شخصیتهای راست فعال در پروژه های ارتجاعی و دفاع از آن پروژه ها، همگی تابعی از استراتژی "سرنگونی جمهوری اسلامی به هر قیمتی" است. استراتژیی که این حزب را در کنار نیروهای راست پرو غرب قرار داده است.

۳- برخلاف جناح ناسیونالیستی اپوزیسیون راست پرو غرب که "ایرانی" بودن هویت و مبنا است، حککا پرچم سکولاریسم نیم بند "ضد اسلام" بودن را به هویت و شاخص خود تبدیل کرده است.

این حزب با این پرچم "ضدیت با اسلام سیاسی" را به ضدیت با "مسلمانان" تعمیم داده و جدال با جنبش اسلام سیاسی و نیروهای سیاسی این جنبش را به جدال با مردم منتسب به مسلمان تبدیل کرده است. سازمان "اکس مسلم"، کمپین های این حزب علیه پناهجویان با اعتقادات اسلامی به نام دفاع از پناهچویان لائیک و سکولار، دفاع از سیاستهای راست احزاب و دولتهای اروپایی در دامن زدن به ضدیت با مردم منتسب به مسلمان، این حزب را در صفبندی نیروهای سیاسی در غرب در کنار نیروها و احزاب راست قرار داده است. سیاستهایی که غالبا جریانات اولترا راست و ضد خارجی پرچمدارش بوده اند.

۴- امروز چه در افق و چه در سیاست فاصله ای میان این حزب و اپوزیسیون راست پرو غرب موجود نیست. جدالهای لفظی میان این حزب و رضا پهلوی و فرشگرد و ... اساسا جدالی درون خانوادگی نیروهای سیاسی در یک جنبش اجتماعی معین است. امروز نه موضوع کار این حزب طبقه کارگر و آلترناتیو کارگری است و نه نیرویی صاحب نفود و معتبر در جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی و اعتراضی در ایران است.

۵- از زاویه طبقه کارگر این حزب در تحولات آتی در ایران میتواند بعنوان یک جریان راست نقشی مخرب ایفا کند. شانس این حزب برای ایفای نقش در آینده ایران، مانند سایر نیروهای اپوزیسیون راست، نه از سر موقعیت و پایه اجتماعی آن در داخل ایران که از طریق حمایت نیروهای راست در غرب است. پتانسیل این حزب در تقابل با آلترناتیو کارگری،  در دل جدالهای جاری امروز و در آینده، غیرقابل اعماض است.

۶- فاصله ما به این جریان مانند فاصله ما با راست پرو غرب یا جنبش ملی اسلامی (راست تا چپ آن) نه فاصله تاکتیکی، سبک کاری و ... بلکه فاصله ای طبقاتی-اجتماعی و جنبشی است جایگاهی که پیشتر هم به روشنی بر روی آن تاکید کرده ایم. در نتیجه سیاست ما در قبال این حزب تفاوتی با سیاست ما در قبال نیروهای راست و پرو امریکایی ندارد. نقد ما از این حزب هم مانند نقد ما از نیروهای راست پرو غرب یا نیروهای ملی-اسلامی نقدی در ابعاد جنبشی، سیاسی و تئوریک است نه سبک کاری و تاکتیکی. نقد ما از این جریان، نقد سیاسی و نظری تئوری های ضد مارکسیستی رهبری این حزب، سیاستهای راست و ضد اجتماعی منتج از آن و نقد ظاهر چپ و پنهان شدن آن زیر پوشش دروغین کمونیسم حکمت است.

۷- اهمیت ویژه پرداختن و برخورد به این جریان، نه بدلیل وزن و موقعیت اجتماعی آن که صرفا بدلیل القا سیاستهای راست خود به نام کمونیسم کارگری و منصور حکمت است. به این دلیل که دفاع از کمونیسم کارگری و استقلال جنبش طبقه کارگر، بدون نشان دادن فاصله عمیق جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر با تمام شاخه های جنبش های بورژوایی که به نام کمونیسم و کارگر سیاستهای راست و ضدکارگری را اشاعه میدهند ممکن نیست.

۲۸ فوریه ۲۰۲۱ (۱۰ اسفند ۱۳۹۹)

* این سند در ژانویه ۲۰۲۱ به تصویب کمیته رهبری حزب رسیده است

** رجوع شود به "سند ارزیابی از حزب اتحاد کمونیسم کارگری، مارس ۲۰۰۷"