بیست و هشتمین روز از اعتصاب كارگران هفت تپه با حضور پرشور کارگران و خانواده هایشان در خیابانهای شوش را پشت سر گذاشتیم. كارگران كماكان مصمم اند كه تا رسیدن به آخرین حلقه از خواسته هایشان از جمله خلع ید از كارفرما و بازگشت به كار همكاران اخراجی شان، از پای ننشینند و آنگونه كه خود اعلام كرده اند، "زمین را زیر پای كارفرما و دولت و مسٸولان كشوری و استانی آن داغ کنند"! كارگران به درست بر حق قانونی اعتراض و اعتصاب خود پافشاری میكنند و هر روز توطٸه های جدید كارفرما و حامیانش در حکومت را خنثی و برملا میكنند.

نمایندگان و سخنگویان هفت تپه اعلام كرده اند كه كارگران به واسطه سالها تجربه اعتراض و اعتصاب، چنان به اتحاد در صفوف شان آگاه شده اند كه محال است مجال درهم شكستن این صف یكدست را به عوامل و دست نشانده های كارفرما و دولت حامی آن بدهند. همین خودآگاهی به اتحاد و طرد عوامل تفرقه و نفاق در صفوف كارگران است كه از اسدبیگی و رستمی تا شورای اسلامی كار و خانه كارگر، از استاندار خوزستان و مراکز اطلاعاتی و پلیسی آنها، تا قالیباف و روحانی و رٸیسی را در ركاب هم آچمز كرده است. این اتحاد در كنار مجمع عمومی منظم کارگران و قرار گرفتن هفت تپه در میان حلقه ای از حمایت هم طبقه ای ها و مردم آزادیخواه ایران، چنان قدرتی به رگهای اعتصاب در هفت تپه پمپاژ كرده كه دست حکومت و دستگاه سرکوب آن را از تعرض به نمایندگان و سخنگویان کارگران کوتاه كرده است. همین سمبه پر زور اتحاد و همبستگی طبقاتی است كه بخشی ها و خنفیرها و حامیان هفت تپه را از سیاه چاله های حاكمیت آزاد كرده و بهمنی ها و عباسی ها و سایر سخنگویان لایق هفت تپه را از گزند دستگاه سركوب دور نگاه داشته است. اكنون هفت تپه ای ها فاكتور قدرتمند "اتحاد" را با گوشت و پوست خود حس كرده اند. به همت همین اتحاد و عزم کارگران، یکبار دیگر مردم شهر شوش همه هفت تپه ای شدند. امروز، هفت تپه دیگر تنها صدای یك كارخانه در یك گوشه ای از مملكت نیست؛ هفت تپه آنگونه كه بخشی از خود كارگران مدعی اند: "فقط صدای کارگرانِ یک کارخانه نیست بلکه حنجره‌ی تمام کارگران و مزدبگیرانِ تحت ستم است". 

تپش اعتصابات متحدانه در هفت تپه مرزهای ملی و صنفی را در هم شكسته است؛ همانگونه كه هرچه منفعت كارفرمای هفت تپه ایجاب میكند، منفعت شورای اسلامی كار و وزیر تعاون و هر سه قوای نظام هم ایجاب میكند، منفعت كارگران هفت تپه نیز، جدا از منافع كل طبقه كارگر ایران نیست. آنچه هفت تپه میخواهد، آذرآب هم میخواهد، پتروشیمی ها و فولاد اهواز هم میخواهند، کارگران نفت و نیروگاه های برق و آب و گاز هم میخواهند، عسلویه هم میخواهد، پرستاران، معلمان، بازنشستگان و شركت واحدی ها و كارگران بخش خدمات و حمل و نقل و كولبران مرزی هم میخواهند؛ كارگران هفت تپه رفاه و خوشبختی و آسایش و یك زندگی شرافتمند میخواهند. هفت تپه، پرچم نه به فقر و بیكاری، نه به بردگی مزدی و بیگاری را برافراشته است. هفت تپه، پرچم ۴۰ سال مطالبات فروكوفته طبقه كارگر ایران را از زیر خاكستر بیرون كشیده است، حق اعتصاب و اعتراض و تشكل را به زور بازوی طبقاتی به حاكمیت تحمیل كرده است. هفت تپه با آگاهی از تبعات اعتراض در جمهوری اسلامی امروز قد برافراشته است و بانگ برمیدارد: اتحاد اتحاد! و کارگران ساختمانی کردستان اعلام میکنند "بگذار همه دنیا بدانند که طبقه کارگر ایران اعتصاب و حق طلبی هفت تپه خود را تنها نمیگذارد"! سندیکای شرکت واحد و کارگران بخشهای دیگر به حمایت از آنان برخاستند.

همین "اتحاد"، نخستین و مهمترین خشت آگاهی طبقاتی در صفوف كارگران ایران است؛ اتحاد چیزی جز در هم شكستن قانون تقسیمات قومی، مذهبی و جنسی و... بورژوازی و به تبع آن تضعیف قدرت سراسری طبقه كارگر نیست. قانونی كه حاكمان بر متن آن دست به ایجاد دودستگی و نفاق و تضعیف نیروی سراسری كارگران می زنند. هفت تپه پیشقراول در هم شکستن این قانون، پیشقراول امر اتحاد سراسری طبقه كارگر در ایران است. باید به این فراخوان جواب مثبت داد. باید همه مراکز تولیدی را به هفت تپه تبدیل کرد.  باید حمایت از هفت تپه را همه جانبه کرد! صدای حق طلبی هفت تپه ای ها، صدای طبقه کارگر به وسعت ایران علیه استثمار و بردگی مزدی و برای جامعه ای آزاد و برابر است.

حزب كمونیست كارگری ایران - حكمتیست (خط رسمی)

۱۲ ژوٸیه ۲۰۲۰