بیانیه حزب حکمتیست (خط رسمی)

علنی شدن اختلافات در حزب کمونیست ایران، پس از یکدوره انکار و پنهانکاری از طرف رهبری این حزب و سازمان کردستان آن (کومه له)، اعلام رسمی وضعیت بحرانی در حزب و خطر انشعاب یا حذف تشکیلاتی، عملا به معنی تقاضای دخالت نیروهای سیاسی چپ در این کشمکش است.

دخالت در این کشمکش برای حزب حکمتیست (خط رسمی) به دلیل اولا تاثیرات این بحران و هژمونی ناسیونالیسم کرد در این حزب بر فضای سیاسی کردستان و دوما بدلیل موقعیت ویژه حزب ما در کردستان، و همچنین منافع بلند مدت تر کل طبقه کارگر در ایران، ضروری و تعیین کننده است.

بحران امروز در حزب کمونیست و صفبندی علنی "رهبری کومه له در مقابل رهبری حزب" و یا "طرفداران کومه له در مقابل طرفداران حزب کمونیست ایران"، تقسیم شدن عملی ارگانها و اردوگاه میان دو جناح "طرفداران حزب کمونیست"  و"طرفداران کومه له" رعد و برقی در آسمان بی ابر نیست.  پروسه پیوستن کومه له به ناسیونالیسم کرد مدتها است شروع شده است. تعیین تکلیف گردش به راست ابراهیم علیزاده و رهبری کومه له و پیوستن رسمی این سازمان به جناح راست ناسیونالیسم کرد و اعلام برائت کامل از گذشته کمونیستی خود، تاریخی قدیمی تر دارد. کنگره هفدهم این سازمان درتیرماه ۱۳۹۶ بویژه اولین پلنوم کمیته مرکزی کومه له پس از این کنگره و سیاست "در اولویت قرار دادن تقویت و تحکیم موقعیت کومه له در رهبری جنبش ملی در کردستان"،  به این پروسه قطعیت داد.

برای بررسی و دخالت سیاسی در بحران امروز در حزب کمونیست ایران و کومه له، لازم است مولفه ها و فاکتورهای پایه ای در ایران و  در منطقه، توازن قوا میان جنبش های سیاسی و طبقاتی، در جنبش ناسیونالیستی کرد و کمونیسم در ایران و بخصوص در کردستان ایران، را مرور کرد.

مولفه هایی که در تعیین تکلیف کومه له موثر بودند:

۱- پولاریزه شدن فضای سیاسی و اجتماعی در ایران و هرچه شفاف تر شدن موقعیت و نقش جنبشهای سیاسی و طبقاتی، صف بندی صریح و  روشن تری را از احزاب و جریانات سیاسی می طلبید. در چنین فضایی، نیروها و احزاب سیاسی که دهه ها در حاشیه دو جنبش کمونیستی و بورژوایی فعالیت و ابراز وجود کرده و میان جنبش های اصلی جامعه نوسان می کردند، دیگر شانسی در دخالتگری جدی و بویژه در قامت رهبری آن، ندارند. پولاریزاسیون امروز نیروهای سیاسی، بیان این واقعیت و انتخاب شفافی است که به آنها تحمیل شده است. کومه له از این واقعیت مستثنی نیست و بر این مبنا میان کمونیسم و ناسیونالیسم کرد، دومی را انتخاب کرده و امروز تماما به یک جریان ناسیونالیستی دگردیسی کرده است. به نحوی که شیفت ماهوی از ناسیونالیسم به کمونیسم، اگر غیرممکن نباشد، به دشواری قابل تصور است.

۲- بحران سوریه و بر متن آن حاد شدن مسئله کرد در منطقه، جذابیت نقش ناسیونالیسم کرد در تحولات سوریه، با اتکا به قدرتهای بین المللی و معادلات منطقه ای، افق ایفای نقش و تبدیل شدن به وزنه ای در معادلات منطقه ای را درمقابل نیروهای ناسیونالیست کرد، چپ و راست آن، باز کرد. این پدیده در تعیین تکلیف کومه له و رهبری آن برای "کسب موقعیت در جنبش ملی کرد" و شرکت و سهم بری در آینده ای"مفروض" و مشابه در ایران، مولفه مهمی بود. اگر تجربه منفی و بی اعتباری دولت اقلیم کردستان عراق پاشنه آشیل ناسیونالیسم کرد و  بویژه احزاب مشابه آن در ایران بود، نقش "متمایز" احزاب برادر پ ک ک در کردستان سوریه، خون تازه ای در رگ جنبش ناسیونالیسم کرد، و منجمله کومه له، دمید.

۳- بن بست مزمن و چند دهه اردوگاه نشینی، علیرغم تقدیس دائمی آن در کومه له، بلاتکلیفی و استیصال ناشی از روابط نزدیک دولت اقلیم و جمهوری اسلامی و نتیجتا تحمیل محدودیتهایی بر حضور و فعالیتهای کومه له، بعنوان یک سازمان اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران، رهبری این سازمان را وادار به پیدا کردن راه حلی برای برون رفت از بن بست، بی عملی و بلاتکلیفی مخاطره آمیز، کرد. برائت کامل کومه له از گذشته کمونیستی خود و دگردیسی کامل به یک نیروی ناسیونالیست راه حل رهبری کومه له برای"برون رفت" از این بن بست بود.

این دگردیسی و همکاری های سیاسی ممتد کومه له با احزاب ناسیونالیست کرد در منطقه، نزدیکی به راست ترین و ضد اجتماعی ترین "نیروهای کرد"، نمی توانست در کردستان ایران که کمونیسم در آن تاریخ و سنت قوی و اجتماعی دارد، انعکاسی نداشته باشد. فاصله گرفتن طبقه کارگر، کمونیستها از کومه له اولین انعکاس و جواب به این تغییر مکان اجتماعی کومه له بود. "دست رد" مردم و طبقه کارگر کردستان به سینه ناسیونالیسم کرد و پروژه های مخرب آن، قدرتگیری کمونیسم، تبدیل شدن این کمونیسم به پرچم چپ و آزادیخواهی در میان طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در کردستان، یکبار دیگر ضرورت دامن زدن به هیستری و دشمنی کور با کمونیسم کارگری و منصور حکمت چه در درون کومه له و چه در جامعه، را در دستور رهبری کومه له قرار داد. تا جایی که امروز طرفداری از خط منصور حکمت، بعنوان رهبر کمونیسم کارگری، دفاع از سیاستها و دستاوردهای او در حزب کمونیست ایران و کومه له، در این سازمان عملا جرم و قابل مجازات و در مقابل دفاع از ناسیونالیسم کرد، به دهها زبان و بیان افتخار محسوب میشود. 

رهبری کومه له علاوه بر این، برای عروج بعنوان یک سازمان همطراز، و نه "برادر کوچکتر" و"چپ" احزاب کردی، و برای "تحکیم موقعیت کومه له در جنبش ملى" در مقابل رقبایی چون حزب دمکرات و مهتدی، به راه اندازى يک هيسترى ضد کمونیستی نياز دارد. تحریف تاریخ حزب کمونیست ایران، تقدیس کومه له قبل از تشکیل حزب، دامن زدن به نوستالژی تاریخ پیش از کمونیست شدن کومه له، تاریخ نگاری های جعلی و عملا ضدیت با تشکیل حزب، ضدیت با رادیکالیسم کومه له پس از تشکیل حزب کمونیست، ارجاع به عقب مانده ترین سنتها در تقدس "کومه له"، "شهید پروری" و پوشاندن لباس سیاسی و فرهنگی "کردایتی" بر تن برجسته ترین شخصیتهای کمونیست جانباخته در حزب کمونیست و کومه له کمونیست، تحریک احساسات ناسیونالیستی مدتها است از طرف علیزاده و رهبری کومه له بعنوان یک روش "مبارزه سیاسی" جریان دارد.

رهبری کومه له و علیزاده برای تقویت موقعیت سازمان خود، به جلب نیروهایی که پیشتر از موضع ناسیونالیستی، کومه له را ترک کرده بودند، به جلب "طيف قدیم کومه له"، که بدلیل بدنامی مهتدی حاضر به پیوستن به باند زحمتکشان نیستند، امید بسته اند. باز کردن آغوش برای "اخراجی" های دیروز خود و همزمان دامن زدن به هیستری ضد کمونیستی، بیان این واقعیت است. علیزاده امروز در راهی گام نهاده است که مهتدی دهها سال پیش در آن گام نهاد و غرق شد!

 در خلا وجود یک گرایش کمونیستی در حزب کمونیست ایران که با افتخار و سربلند و با اعتماد بنفس، شفاف و صریح از تاریخ این حزب و کومه له کمونیست، از دستاوردها، مباحث و سیاستهای کمونیستی حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن دفاع کند، گرایش ناسیونالیستی به رهبری علیزاده،  کومه له را تسخیر و حزب کمونیست را به پدیده ای در حاشیه خود تبدیل کرده است. این واقعیتی است که انکار آن غیرممکن و جبران آن غیر قابل تصور است. 

رهبری جناح منتقد علیزاده در کمونیسم زادیی در حزب، در تعرض به تاریخ و دستاوردهای کمونیستی این حزب، در گردش به راست کومه له، امتیاز دادن به احزاب ناسیونالیست کرد و سهیم شدن در پروژه های آنان و در کسب قدرت بلامنازع علیزاده در این جریان، شریک است. رهبری این جناح، علیرغم تلاش امروز آن برای مقابله با "افراطی گری" علیزاده و رهبری کومه له در گردش به ناسیونالیسم کرد و پیوستن مطلق آن به این جبهه، علیرغم مقابله با توطئه های تشکیلاتی رهبری کومه له علیه مخالفین و منتقدین، ناتوان از نقد کمونیستی ناسیونالیسم حاکم در این سازمان و دفاع از سیاستهای کمونیستی کومله و حزب کمونیست ایران پیش از جدایی کمونیسم کارگری، است. تلاش مشترک رهبری حزب کمونیست ایران و کومه له در تقابل با دستاوردهای تاریخی کمونیستی حزب و کومه له قدیم، دست گرایش ناسیونالیستی به رهبری علیزاده را برای تسخیر کامل کومه له و تبدیل حزب کمونیست به حاشیه خود باز گذاشت.

احیای روش های شناخته شده و سنت دار ناسیونالیسم کرد در کومه له، در پروسه مبارزه سیاسی درون حزبی، حاشیه ای شدن مبارزه متمدنانه روشن و شفاف سیاسی، تسخیر عملی ارگانها، حذف تشکیلاتی، توطئه، پرونده سازی، نا امن کردن محیط زندگی منتقدین رهبری کومه له، در سازمانی که همه در آن مسلح اند، هشدار دهنده است. باید در مقابل این سنتها، در مقابل توطئه گری، علیه سنت تسویه حساب سیاسی "به زور رای" و مانورهای تشکیلاتی، علیه محفلیسم و دامن زدن به احساسات "تقدس کومه له" و تحریک احساسات عقب مانده و اخلاقی، در مقابل اعمال فشار سیاسی-تشکیلاتی، مالی و حقوقی به مخالفین، ایستاد. نباید اجازه داد زندگی و امنیت نیروی این حزب دستمایه امتیازگیری های سیاسی-تشکیلاتی شود. مسئولیت حل اختلاف سیاسی و تصمیم گیری سیاسی در امن ترین، سالم ترین و سیاسی ترین فضا و تامین امنیت سیاسی، مالی، امنیتی و جانی اعضا و کادرهای این جریان بویژه در اردوگاه، تمامام بر عهده رهبری کومله، و شخص ابراهیم علیزاده است.

پیوستن رسمی کومه له، بعنوان آخرین مدعی اعتبار کومه له کمونیست سیاستها و تاریخ تلاش کمونیستی این سازمان، به جناح راست ناسیونالیسم کرد، اگر با مقابله جدی کمونیستها و در راس آن حزب ما روبرو نشود، میتواند به اعتبار و اعتماد کمونیسم در جامعه لطمه زده و ناسیونالیسم کرد را تقویت کند!

امروز اما به یمن مقابله جدی ما کمونیستها با خط ناسیونالیستی حاکم در کومه له، این واقعیت که کومه لۀ امروز، میراث دار اعتبار، اتورتیه و محبوبیت ناشی از تاريخ پرشکوه مبارزه کمونيستى علیه بورژوازی حاکم در ایران و بورژوازی کرد در کردستان نیست، به داده بخش وسیعی از کمونیستها و مردم آزادیخواه در کردستان تبدیل شده است.

دفاع بی قید و شرط، صریح  و شفاف از تاریخ پر افتخار و دستاوردهای حزب کمونیست و کومه له کمونیست، بیش از همه به عهده سازندگان واقعی این تاریخ و ادامه دهندگان امروز آن است. باید رویای علیزاده در تبدیل شدن به جلال طالبانی کردستان ایران، در سوءاستفاده از اعتبار و اتوریته کومه له کمونیست در معاملات سیاسی با رقبای خود در "جبهه کردستانی"، در اتحاد و همکاری با شعبات پ ک ک، را افشا کرد. باید همه واقعیت پشت بحران کنونی حزب کمونیست ایران را به مردم کردستان و طبقه کارگر نشان داد. باید تلاش رهبری کومه له در سوء استفاده از مبارزه کمونیستی، اعتبار، اتوریته و محبوبیت حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن را به شکست کشاند. سوء استفاده از اعتبار کومه له کمونیست و چوب حراج زدن به کمونیسم و مبارزه کمونیستی در کردستان ممنوع است. اینرا ما نمایندگان این کمونیسم و مبارزه کمونیستی در ایران و کردستان تضمین میکنیم.

حزب حکمتیست (خط رسمی) مصمم است این تلاش ضدکمونیستی و ناسیونالیستی رهبری کومه له را با تمام توان عقب براند و برای پیشبرد این امر دست همه کمونیستها را میفشارد.

کمیته رهبری حزب حکمتیست (خط رسمی)

۲ سپتامبر ۲۰۲۰ (۱۲ شهریور ۱۹۹۹)