مصوب کنگره یازدهم حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی)
 
۱- طی چند دهه گذشته جهان صحنه تلاطم ها، بحران های اقتصادی و سیاسی، جنگهای ویرانگر با مخاطراتی بسیار خطرناک برای بشریت بوده است. تلاطم ها و بحران های ناشی از تغییرات در صفبندی و ‌آرایش بورژوازی جهانی که مهر خود را بر چهره سیاسی- اقتصادی و اجتماعی آینده جهان زده است.

امروز جهان در مسیر تقسیم مجدد قدرت و شکلگیری جهانی چند قطبی با بازیگران متعدد و بلوکهای متنوع و سیال است. بحران سازی های دائمی، جنگ های پی در پی، تروریسم دولتی و غیر دولتی، میلیتاریسم عریان و لجام گسیخته، همه و همه بخشی از مقاومت بورژوازی غرب در مقابل تغییر آرایش در صف بورژوازی جهانی است.

تغییر آرایش سیاسی- اقتصادی جهان طی سی سال گذشته، همزمان گسترده ترین تعرض ها به ارزشهای اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و فرهنگی و دستاوردهای بشریت در قرن بیست را در جوامع غربی به همراه داشت و همزمان حاکمیت قدرت های ارتجاعی مذهبی و قومی را به بخش های محروم جهان و بخصوص در خاورمیانه، تحمیل کرد.

۲- بن بست اقتصاد کاپیتالیستی، سلب مسئولیت کامل دولت در قبال زندگی و رفاه شهروندان، تعرض به‌ آزادیهای فردی، به دستاوردهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و ارزشهای انسانی، سقوط استانداردهای زندگی مشخصه "جهان پیروز" است. انحطاط کامل سیاسی، ایدئولوژیك، فرهنگی و اخلاقی بورژوازی، بن بست الگوی رشد اقتصاد کاپیتالیستی مدل "بازار آزاد" و عنان گسیختگی سودآوری سرمایه در تعرض به تمام ملزومات زندگی بشر، از معیشت میلیاردها نفر تا تخریب محیط زیست و سرباز کردن عمیق ترین شکاف های فقر و ثروت در سراسر جهان، و بالاخره شکست و بن بست "دمکراسی پارلمانی" از مشخصه های دیگر جهان امروز است.
در اوج جهانی شدن سرمايه داری، در دل رشد سریع تکنولوژی و ثروت، ادامه حیات و بقاء فيزيکی معضل صدها ميليون انسان از کشورهای جنگ زده آفريقا و آسيا تا اروپا و آمريکاست. جهانی که مشخصه اصلی آن "شکست کمونیسم" و پیروزی "دمکراسی غربی" بود، برخلاف وعده های بورژوازی در "جهان پیروز" نه منشاء ثبات، آرامش، رفاه و امنیت، که منشاء بى‌ثباتى، اغتشاش، استیصال، جنگ، ویرانی، نا امنی و گسترش فقر و محرومیت و عظیم ترین ابعاد تخریب محیط زیست، در سرتاسر جهان است.

۳- طی یک دهه اخیر جهان صحنه جنبشهاى اجتماعى‌ بود که روند سیاسی در جوامع مختلف را شکل داد. مقاومت بشریت متمدن در مقابل تعرض بورژوازی در همه عرصه های زندگی، از مقابله با ریاضت اقتصادی تا ایستادن در مقابل تعرض به آزادی های سیاسی و فردی، از تقابل با میلیتاریسم لجام گسیخته تا مقابله با زدن رنگ قومی و مذهبی به زندگی و مبارزه آنها، مقابله با تعرض فکری، ایدئولوژیکی و فرهنگی و تحمیل عقب نشینی به جامعه بشری، مشخصه دیگر جهان امروز است.
مقابله طبقه کارگر و مردم محروم علیه فقر در اروپا، افریقا، امریکا، هند، آسیا و خاورمیانه و .... گوشه ای از مقاومت جهانی علیه ریاضت اقتصادی و تعرض به دستاوردهای جنبش کارگری است. انقلابات بهار عربی، جنبش های اعتراضی در خاورمیانه و تحرکات انقلابی در ایران، عقب راندن ارتجاع قومی و مذهبی در خاورمیانه و افریقا، جنبش دفاع از مردم فلسطین در سرتاسر جهان و بویژه در کشورهای غربی وجوه دیگری از این مقاومت است. مقاومتی که فرصت و امکان شکل گیری یک قطب رادیکال در شکل دادن به آینده بشری را برجسته تر از همیشه در مقابل جهانیان قرار داده است. 

۴- در ابعاد سیاسی پس از سی سال تعرض راست محافظه کار در غرب و تبدیل شدن چپ و سوسیالیسم غیرکارگری به زائده و حاشیه راست سنتی و محافطه کار، امروز شاهد تغییرات مهمی در مقاومت در جوامع غربی هستیم. سربلند کردن مجدد جنبش کارگری مستقل از چپ پارلمانی و سوسیال دمکراسی، بیرون آمدن طبقه کارگر و فضای  سیاسی جنبشهای اجتماعی از زیر هژمونی چپ پارلمانی و عقب راندن تعرض راست به دستاوردهای سیاسی-اجتماعی-اقتصادی جامعه بشری، تغییر مهمی در صف بندی های سیاسی در جوامع غربی است. ریختن آخرین توهمات در جوامع غربی نسبت به ساختار سیاسی و "دمکراسی پارلمانی"، مقابله با تعرض سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیکی احزاب و جریانات سنتی، شکلگیری جنبشهای ساختارشکنانه در غرب، روند بازگشت و خلاصی از "اسارت سیاسی-ایدئولوژیک" را در قلب "جهان آزاد" به نمایش میگذارد. 
هیچ دوره ای مانند امروز تناقض موجود ميان نيازهای جامعه بشری با اقتصاد کاپیتالیستی برجسته نبوده است. هیچ زمانی مانند امروز گندیدگی نظام سیاسی، نه فقط در کشورهای استبداد زده  که در "جهان‌ آزاد"، برای جامعه بشری روشن نبوده است. هیچگاه دولتها، پارلمانها و احزاب پارلمانی و نهادهای بین المللی چنین از مشروعیت نیفتاده بودند.

۵- امروز در صحنه جهانی دو بحران مهر خود را چه بر کشمکش ارتجاع جهانی برای تقسیم مجدد جهان و تغییر توازن قوا و چه بر فضای سیاسی و اجتماعی جهان و بر شکل دادن به یک بیداری اجتماعی -  سیاسی جامعه بشری زده است. جنگ در اوکراین و نسل کشی در فلسطین، جهان را وارد دور دیگری از تحولات سرنوشت ساز، در صف قدرتهای جهانی و در صف بورژوازی و طبقه کارگر، در صف قدرت های حاکم و مردم تحت حاکمیت، کرده اند.

الف: جنگ اوکراین، اعلام ورود یکی از قطب های جهانی، روسیه، به مسابقه میلیتاریستی ناتو برای شرکت در "مدیریت جهان" بود. جنگی که از یکطرف صف بندی های سیاسی و کشمکشهای جدید را در صف بورژوازی جهانی شکل داد و از طرف دیگر بحران و معضلات اقتصادی بویژه در اروپا را تشدید كرد. سیاست دول غربی در قبال این جنگ، كمك های وسیع تسلیحاتی، مالی و سیاسی به اوكراین و دمیدن در آتش جنگ همراه با گسترش هزینه های نظامی و تسلیحاتی خود با توجیه "خطر حمله روسیه به اروپا" علاوه بر تشدید فضای جنگی، فشار اقتصادی بر طبقه کارگر و اکثریت مردم در سرتاسر جهان را به سرعت افزایش داد. جنگی که گسترش آن میتواند جامعه بشری را در معرض نابودی قرار دهد.   
جنگ اوکراین در فضای سیاسی منجر به تقویت راست برتری طلب اروپایی شد. به بهانه این جنگ  بورژوازی غرب تمام تلاش سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را برای احیا هژمونی از دست رفته خود و بازگشت به جهان دوقطبی و شکل دادن به بلوکی با هویت و مختصات ایدئولوژیکی و سیاسی مشترک در مقابل "دشمن مشترک"  تحت عنوان "روسیه هراسی" کرد. تبلیغات  سیاسی - ایدئولوژیکی جنگ سردی و ضد کمونیستی، تلاشی در این راستا و بخشی از دستور کار بورژوازی غرب و امریکا برای احیا موقعیت سیاسی- ایدئولوژیک از دست رفته خود در جهان بود. تلاشی که علیرغم خسارات عظیم، قادر نشد خلا ایدئولوژیک موجود در صف بورژوازی جهانی به سرکردگی آمریکا، را پرکند.

ب: کشتار مردم فلسطین، از یک سو هراس جهانیان از گسترش میلیتاریسم عریان را بدنبال داشت و از سوی دیگر موجب به میدان آمدن میلیونها نفر در سراسر جهان علیه جنایات جنگی دولت اسرائیل و میلیتاریسم غرب شد. جنایات هیئت حاکمه اسرائیل در غزه، با حمایت کامل آمریکا، سراسر جهان را به میدانی برای پایان دادن همیشگی به حیات "امپراطوری" جنگ و میلیتاریسم  تبدیل کرد. پایان دادن به مسابقه میلیتاریستی که رهبری آن در دست بورژوازی غرب است، عملا در دستور کار بشریت در سراسر جهان، و بخصوص در خود جوامع غربی، قرار گرفت. 
نسل کشی در نوار غزه به شکلگیری یک جنبش جهانی در دفاع از مردم فلسطین با زیر پا گذاشتن همه مرزهای جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی منجر شد. هیچگاه به اندازه امروز، جنبش های سیاسی - طبقاتی در سراسر جهان، چنین به هم پیوسته نبوده اند.

۶- دفاع از مردم فلسطین علیه نسل کشی دولت اسرائیل در غزه یک جنبش توده ای جهانی  برای مهار کردن میلیتاریسم و ماشین کشتار با تکیه به قدرت مردمی را به میدان آورده است. امروز دفاع از مردم فلسطین به  اعتراضات علیه ریاضت اقتصادی و فقر و بیکاری، علیه تعرض به آزادیهای سیاسی و اجتماعی، علیه سیاستهای میلیتاریستی، به مخالفت با دولت های خودی از خاورمیانه تا اروپا و آمریکا گره خورده است.
جنبش جهانی دفاع از مردم فلسطین آغاز بیداری مردم بویژه در غرب، آغاز فروریختن آخرین توهمات و اعتماد به دمکراسی غربی، به ساختارهای سیاسی در غرب، به قدرت و مشروعیت نهادهای بین المللی و آغاز پایان دوره مسخ بشریت بویژه در "جهان آزاد" بود.

۷- جهان امروز، جهانی پولاریزه شده تر، با صف بندی های شفاف تر طبقاتی- سیاسی است که میدان وسیعی برای دخالت بشریت را چه در ابعاد جهانی و چه محلی، باز کرده است. بازکردن راه پیشروی جنبش های جهانی، منطقه ای و کشوری در مقابل نه تنها خراب شدن بار سقوط سرکردگی بورژوازی غرب به رهبری آمریکا بر جهان، بعلاوه برای پایان دادن به بن بست و شکست میلیتاریسمی که رنگ خود را به سراسر جهان زده است، کار یک قطب چپ، کمونیستی، کارگری و انترناسیونالیستی است.
هیچ دوره ای مانند امروز ورشکستگی اقتصادی- سیاسی و انحطاط ایدئولوژیک و اخلاقی بورژوازی چنین عریان نبوده است. ورشکستگی و بی اعتباری که همزمان پتانسيل عظيم کمونيسم کارگری را به نمایش میگذارد. هیچ دوره ای مانند امروز نیاز به یک کمونیسم قدرتمند و اجتماعی برجسته نبوده است. کمونیسم  در دنیای واقعی بار دیگر شانسی تاریخی پیدا کرده است.
 
۸- طبقه کارگر و کمونیسم آن در ایران یکی از آماده ترین بخشهای این گردان جهانی در شکل دادن به یک صف انترناسیونالیستی قدرتمند علیه میلیتاریسم، جنگ، ناامنی، فقر، تخریب محیط زیست و انحطاط است. هر درجه پیشروی یک آلترناتيو کارگری در بعد سیاسی و اجتماعی، یک آلترناتیو رادیکال و آزاديخواهانه در ایران، بی شک میتواند نقش برجسته ای در باز کردن راه پیشروی طبقه کارگر و بشریت متمدن در جدال با بورژوازی جهانی ایفا کند.