مصوب کنگره یازدهم حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی)
 
نظر به اینکه:
 
۱- جنبش برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران بیش از دو دهه است که آغاز شده است، و جامعه ایران از پس از عبور از دوخرداد و جنبش اصلاحات، بطور تسلسل وار شاهد عروج خیزش های متعدد کارگری، زنان و مردمی بوده است که هربار کلیت جمهوری اسلامی را با هدف سرنگونی در بعد سراسری مورد تعرض قرار داده است.
 
۲- در تمام افت و خیزهای جنبش برای سرنگونی جمهوری اسلامی دو اپوزیسیون سرنگونی طلب، دو نیروی آلترناتیو، بورژوایی و پرولتری، راست و چپ، چه در سطح جنبشی و چه در سطح سازمانی، هریک به اتکا به نیروها و حامیان جنبشی خود، دخالت فعال داشته و دارند!
 
۳- در هر مقطع یکی از این آلترناتیو ها، راست و چپ، در بعد اجتماعی و سراسری، عملا به درجه ای افق سرنگونی خود را به جامعه تعمیم داده است.
 
۴- با این وجود هیچیک از این دو نیروی راست و چپ، قادر به سرنگونی جمهوری اسلامی و به پیروزی رساندن جنبش و طبقه خود و تحقق آلترناتیوهای خود نشده اند.
 
۵ - علیرغم اینکه در طول یک دهه گذشته و پس از عروج جنبش کمونیسم کارگری در شکل خواست وسیع "اداره شورایی" و "خردجمعی" در تحرکات کارگری، پس از ریختن توهم عقب افتاده ترین بخش های جامعه نسبت به امکان "اصلاح رژیم"، پس از عروج جنبش انقلابی و رادیکال حق زن، جمهوری اسلامی هرچند زیر ضرب جنبش چپ و انقلابی در بن بست و در بحران مشروعیت قرار گرفته اما هنوز به بقاء خود ادامه میدهد.
 
۶- برای ما کمونیست ها، نه جنگ، نه سرکوب، نه فقر و نه اوضاع بحرانی جهانی، نه منابع مالی و لابی قوی و بین المللی کمپ راست و ... نمی تواند توجیه کننده دلایل عدم پیروزی جنبش آزادیخواهانه مردم ایران علیه جمهوری اسلامی در پس خیزش های پی در پی دیماه ٩٦ آبان ٩٨، خیزش کمونیستی طبقه کارگر ٩٧ و ٩٨ و جنبش انقلابی زن زندگی آزادی ١٤٠١، باشد.
 
شرایط نامطلوب و جنگ و بحران های  جهانی و قحطی و فقر و  .. برای ما همیشه و تاریخا تغییر شرایط فعالیت بوده است و نه تغییر دستور کار و یا به تاخیر انداختن فوریت هایمان و از جمله فوریت سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و پیروزی طبقه کارگر!
 
۷- این شرایط، خلا مهمى را بجا ميگذارد و موجب هدر رفتن فرصتهاى تعيين کننده اى براى جنبش کمونيستى کارگرى در ایران شده است. آن خلا مهمی که مانع سرنگونی فوری جمهوری اسلامی ایران شده است، فقدان نیروی سازمان یافته سراسری و اجتماعی است که بتواند ضربه نهایی و سرنوشت ساز را به جمهوری اسلامی بزند و آلترناتیو خود را ممکن و مستقر کند. هم راست و هم چپ، فاقد این رهبری و  نیروی سازمان یافته اند.
 
۸- در جنبش چپ، حزب حکمتیست (خط رسمی)، بدلیل مواضع سیاسی رادیکال و کمونیستی خود و اعتبار اجتماعی در میان طیفی از فعالین و دست اندرکاران مبارزات کارگری و مردمی،  در میان تمام احزاب و سازمانهای چپ، بیشترین شانس را برای پرکردن این خلا دارد.
 
۹- از این رو، تغییر موقعیت حزب از یک سازمان معتبر به یک حزب فراگیر وسیع و اجتماعی، یک حزب سازمانده و رهبر، هم برای پیشروی حزب و هم مهمتر از همه برای دخالت فعال در سیرسرنگونی جمهوری اسلامی و تحقق آلترناتیو کارگری، حیاتی است.
 
از این رو، کنگره یازدهم حزب حکمتیست (خط رسمی) تصویب میکند که:
 
رهبرى منتخب کنگره  برای پرکردن این خلا سیاسی و سازمانی، که  پاسخ به نیازهای جامعه ایران و جنبش کمونیسم کارگری است، فورا اقدام کند.
 
برای تغییر موقعیت اجتماعی، سازمانی و جنبشی حزب، نه صرفا بعنوان یک امر حزبی بلکه بعنوان یک نیاز تاریخی، اجتماعی، برای جلوگیری از هدر رفتن فرصت های بیشتر، و برای ایفای نقشی که برای آن ساخته شده است، یعنی دخالت در رهبری سرنگونی انقلابی  جمهوری اسلامی و رهبری انقلاب کارگری، اقدامات معینی را در دستور کار بگذارد.