جمهوری اسلامی ایران پس از ناکام ماندن تمام تلاش های سرکوبگرانه، پس از شکست در ارتکاب به توطئه های پی در پی و قتل و جنایت علیه صدها و صدها  زن و نوجوان و کودک و کارگر و فعال سیاسی، پس از برباد رفتن تمام و کمال مشروعیت سیاسی نزد عزیزکرده ترین عوامل نظام، پس از ناکامی در شکست دادن انقلاب مردم ایران،‌ مستاصل و به بن بست رسیده، برایش نه راه پیش و نه راه پس برجای مانده است. در این شرایط در مقابل مردم در یک عقب نشینی جدید را باز کرده است.

با شکست مضحکه "کرسی دیالوگ" در دانشگاهها، با جواب دانشجویان آزادیخواه که "سیستم فاسد و رهبر و نماینده قاتل" نمیخواهند و تا آزادی همه اسرای شان از اعتصاب و اعتراض دست نخواهند کشید، دست به دامن جناح سوخته "اصلاح طلب" و چهره های عهد عتیق آن شده است و نام آنرا گشودن" فضای سیاسی" و  بازکردن راه  "دیالوگ حاکمیت با مردم" گذاشته است.

به این امید که بلکه به این طریق برای کشتی به گل نشسته نظام فرصتی بخرند، روزی نام سید خندان، سردار "گفتگوی تمدنها" و روزی دیگر "سلحشوران سبز"، که نامشان را حتی در بایگانی اذهان جامعه نمیتوان پیدا کرد، را بعنوان سمبل های باز شدن "فضای سیاسی" و "دیالوگ با مردم"، از قرعه در می آورند. به روشنی میتوان زیر عبای این تلاش، پیکر تمامیت نظام در مقابل مردم انقلابی در ایران را دید! دید که چگونه نظام با همه ابزار سرکوب در مقابل آن با قامتی خمیده زانو زده است.

چهار سال پیش زمانیکه یکی از رهبران سرشناس جنبش کارگری، رئیس قوه قضائيه کشور را برای دیالوگ در مورد "عدالت در جمهوری اسلامی ایران" به مناظره علنی دعوت کرد، با حبس و شکنجه و پرونده سازی "مستند سوخته" جواب گرفت. آن فرصت "طلایی" برای عوامفریبی مقامات در مورد باز بودن  "باب دیالوگ" با معترضین، را کل نظام چهار سال پیش تماما از دست داد! امروز همان مردم،  با عبور از کل نظام و عقب نشینی های تاکتیکی آن، انقلاب سوم شان برای تغییر به قدرت خودشان را شکل داده اند. مردمی که این بار آنها هستند که مسیر عقب نشینی نظام را ترسیم میکنند.

مردم این استیصال و این عقب نشینی را دیده اند و شرط بازگرداندن جامعه به "حالت عادی" را اعلام کرده اند. کارگران پیشرو، زن محروم و دختران انقلابی در ایران، دانشجویان آزادیخواه و معلمان مبارز، اعلام کرده اند که تا آزادی اسرای خود، تا غیر نظامی و غیر پادگانی کردن محیط کار و زندگی خود حرفی از"عادی" شدن اوضاع نیست.

زنان و مردان آزادیخواه بیش از چهل سال است خواهان کم درد ترین و متمدنانه ترین راه برای تحقق مطالبات خود اند، نیرویی که این تلاش را به خون کشیده و سرکوب کرده، حاکمیتی است که از روز اول به ضرب اعدام و کشتار و سرکوب به قدرت رسید. 

میگویند تصمیم گرفته اند "تغییراتی در سیستم سیاسی نظام" بدهند، اما "فضا ملتهب" است. ادعا میکنند میخواهند "حرف مردم و معترضین را بشنود"، اما "فضای ملتهب" اجازه نمیدهد.

 مردم امروز برای دسترسی به کمترین تغییرات واقعی در راستای ابتدایی ترین مطالبات شان، جان خود را در کف گذاشته و شجاعانه در جدال با حاکمیت اند. این مردم مدت ها است اعلام کرده اند که تا زمانیکه دستجات لباس شخصی و مفت خورهای چاقوکش و تپانچه بدست رژیم در محل های کار و زندگی مردم و در محیط های اعتراضی، جامعه را برای هر جنبنده ای، برای هر زن و مرد آزاده ای نا امن کرده اند، تا زمانیکه از کارخانه و محل زندگی تا مدرسه به پادگان نظامی و میدان جنگ با مردم تبدیل شده است، تا زمانیکه همه اسرای شان آزاد نشده اند، تا زمانیکه همه احکام زندانیان سیاسی لغو نشده است و تا زمانی كه همه احكام اعدام لغو و از بالای سر جامعه برداشته نشود، "فضا ملتهب" باقی میماند.

تا زمانیکه حاکمیت به لغو قوانین ضد زن و آپارتاید جنسی در جامعه از طرف مردم تن ندهد، تا زمانیکه آزادی بی قید و شرطی که مردم و در راس آن جوانان عملا و به قدرت خود در جامعه حاکم کرده اند به رسمیت شناخته نشود، فضای جامعه ملتهب، اعتراضی و انقلابی باقی خواهد ماند.

کارگران، دانشجویان، زنان و مردان جوان انقلابی و خانواده های میلیونی شان، راه عقب نشینی را به حکومت جنایتکاران، مدت ها است که نشان داده اند. نشان داده اند که برای عقب نشینی کدام مسیرها  بر روی نظام باز است!

فضای غیرملتهب میخواهید! به شکست خود عملا اعتراف کنید! نیروی سرکوب تان را بطور کامل از محل کار و زندگی و تحصیل مردم، بیرون ببرید! آزادی فعالیت و ابراز وجود سیاسی را به رسمیت بشناسید و قوانین ضد زن اسلامی تان را لغو کنید، زندانیان سیاسی را بی قید و شرط آزاد کنید.

 

حزب حكمتیست (خط رسمی)

۷ آذر ۱۴۰۱- ۲۷ نوامبر ۲۰۲۲