خیزش های میلیونی دیماه ۹۶، آبان ۹۸ و عروج بخش پیشرو طبقه کارگر به صحنه ی مبارزه طبقاتی رودر رو با کارفرماها و دولت، اعلام عمل مستقیم شورایی کارگران...، فصل جدیدی در تاریخ جدال های طبقاتی و اجتماعی در ایران را گشود.

این روند که سرنگونی جمهوری اسلامی را بعنوان گام اول پیروزی در دستور داشت، با شیوع بیماری مرگبار کرونا متوقف شده است.

بیماری کرونا بهمراه مخاطرات جانی و تاوانی که تا حالا داده شده ، زندگی مشقت بارتری را به مردم تحمیل کرده است. در مقابل برای بورژوازی حاکم در ایران هم، علاوه بر تشدید تنفر و بی  اعتمادی مردم، بحران اقتصادی و حکومتی اش را هم افزایش داده است. برخلاف ادعای بعضی از مفسرین، این توقف برای  جمهوری اسلامی فرصت نخریده است، بلکه روند شکاف طبقاتی، اجتماعی و سیاسی جامعه و حاکمیت را عمیق تر کرده است. این روندی غیر قابل بازگشت است.

فریب و ریاکاری، تحمیق و خرافات مذهبی و سرکوب، سه رکن اساسی  بقای نظام  سرمایه دارانه ی جمهوری اسلامی است. ارکانی که بیش از چهار دهه این نظام را سرپا نگه داشته است. اما در یک دهه اخیر  و با شتابی که مبارزه ی طبقاتی و اجتماعی در ایران گرفت، توازن قوا را به نفع آگاهی و اتحاد و همبستگی مردم علیه ارکان جمهوری اسلامی تغییر داده است. تعرضی که پایین ها علیه بالایی ها شروع کرده اند، آغاز پایان دوران سیاه حاکمیت در ایران است. زمانی که مطالبات اقتصادی و معیشت و رفاه به مطالبه پایه ای جامعه تبدیل می شود، خصلت طبقاتی مبارزه عیان تر می گردد، طبقه کارگر، گرسنگان و محرومان و ستمدیدگان بعنوان نیروی اصلی و تعیین کننده پا به میدان می گذارد و گلوی نظام سرمایه داری را می فشارد.  در این روند خواست ازادی از یک مطالبه، به عمل مبارزاتی و انقلابی از قبیل اعتصاب، اعتراض، خیزش و قیام تبدیل می شود. به این معنا آزادی به دست می آید و به حاکمیت بورژوایی تحمیل و به قانون عمل جامعه تبدیل می گردد.

در نظام های پیش رفته تر سرمایه داری، آزادی اعتصاب و اعتراض قانونی است اما در این جوامع هم، دمکراسی بورژوایی چه با فریب انتخابات آزاد و چه سرکوب نرم، متعهد به قوانین خود نیست. در نظامی چون جمهوری اسلامی اما، فریب، مذهب و سرکوب عریان، خود قوانین نوشته شده اند. اگر با فریب و تحمیق نشد، با زور و سرکوب و کشتار و حتی عدم جلوگیری از شیوع بیماری همه گیر باید مردم را به لقب شهادت مزین و به بهشت فرستاد. 

اما امروز، اولا سلاح فریب و تحمیق مذهب به چنان فلاکتی دچار شده است که خرافات اماکن مقدس چون کعبه و مرقدهای امامان قم و مشهد در مقابل ویروس کرونا خود به عوامل شیوع این بیماری تبدیل شده و قدیسییان و ملاها و مداحان، یا تلف شده و یا  از قم فراری و به هتل های لوکس و مناطق نامقدس و خوش آب و هوا چون جزیره کیش پناه برده اند. این واقعیت بار دیگر نشان داد که، مذهب تنها ابزار تحمیق و در خدمت سرمایه و سود بیش نبوده و نیست. رهبران مذهبی ایران، اگر به ایدئولوژی خود پایبند و معتقد بودند می بایست در حرم امامانشان بست می نشستند و در مقابل کرونا سینه سپر و معجزه ی اسلام و امامان را به مردم ثابت می کردند و نشان می دادند که مذهب خرافات نیست، ناجی است. اما مذهب برای سرمایه داران نه یک اعتقاد و ایدئولوژی قابل باور بلکه یک ابزار است.  از امروز به بعد سخن از قدوسیت و خرافات دینی باید برای مبلغین و رهبران جمهوری اسلامی بیشتر از همیشه شرم آور باشد! 

دوما، ساختار رژیم بیش از پیش بهم خورده است. تعطیلی مجلس بعد از شکست نمایش انتخابات، بیشتر از پیش، بود و نبود این نهاد فرمایشی و نوکر را برای حاکمیت علی السویه کرده است. شورای امنیت ملی به جای دولت فرمایشی هم نقش مترسکی  بر بوستان خشک و بی ثمری را دارد. امروز بیش از پیش، فقط یک نهاد به نام بیت رهبری و حواشیش چون سپاه پاسداران و اطلاعات سپاه به رهبری خامنه ای بعنوان تنها عنصر حفظ بقای رژیم باقی مانده است.

سوما، بیماری کرونا هم به شیوه ی دیگر، بحران اقتصادی و اجتماعی و فلاکتی که این رژیم از آغاز با خود آورده است را تشدید کرده است. همه اذعان دارند که تورم به بالای چهل درصد می رسد. گرانی و افزایش فقر سرسام آورتر می شود.

با فروکش کردن و مهار کرونا در جهان و به تبع آن در ایران، جامعه ی ما یک واقعه ای وارداتی مرگبار دیگر را با تلفات جانی و تحمل فشار روحی و از هم پاشیده تر شدن شیرازه ی زندگی مردم، از سر خواهد گذراند. مردم می دانند که این بحران مرگبار، بدون دخالت و همیاری و همبستگی و همت خود و فشار بر حاکمیت فاسد و دروغگو و جنایتکار و کمک های بشردوستانه ی مردم جهان، به پایان نمی رسد. اکنون پیشروان جامعه آستین ها را بالا زده و با ایجاد همبستگی و اتحاد و متشکل شدن در کمیته های محلات و شهرها، به جنگ کرونا و شیادی جمهوری اسلامی برخاسته اند. مردمانی که در جدال با بلایای طبیعت چون زلزله و سیل و دیگر عرصه های اجتماعی و سیاسی و آخرینشان به شکست کشاندن انتخابات مجلس اسلامی، با تجربه، آبدیده  و سربلند بیرون آمده اند.

طبقه کارگر و زحمتکشان و محرومان جامعه ی ما مصیبت تلخ و دردناک کرونا را از سر خواهند گذراند. دروغ و پنهانکاری و بی حیایی دولتمردان جمهوری اسلامی  و عاملین شیوع و گسترش این بیماری مرگبار را می شناسند. امروز بیش از پیش سرنگونی جمهوری اسلامی به تنها راه نجات مردم ستم دیده ی ایران از فقر و فلاکت و گرسنگی و بیماری و مصیبت های بی شمار دیگر، تبدیل شده است.

امروز بیش از پیش، ضرورت اتحاد و همبستگی و متشکل شدن طبقه کارگر و مردم، با گوشت و پوست و استخوان لمس شده است. پایان حیات جمهوری اسلامی آغاز تحقق آزادی، رفاه و برابری با برقراری حاکمیت شورایی و سوسیالیسم در جامعه ی ما است.

اسفند 98 (مارس ۲۰۲۰)