ثریا شهابی: محاسبه تاثیر مستقیم و بلاواسطه سه برابر شدن بهای بنزین،  بر بالاتر رفتن نجومی و تصاعدی قیمت همه کالاهای اساسی مورد نیاز مردم ایران نه تنها نیازمند داشتن  دکترا در اقتصاد و “تخصص” در فلسفه کشف کهکشان ها و “کارشناسی” در تدوین برنامه و بودجه، که حتی نیازمند تجربه ۱۰ روز زندگی در ایران هم نیست. افاضات تخصصی - کارشناسانه اقتصادی در مورد “ناگزیری” اقتصادی نظام،  تنها و تنها برای پوشاندن پرچم های سیاسی پشت این افاضات در جانبداری کامل یا نسبی از یک تعرض عنان گسیخته به معیشت اکثریت جامعه هشتاد میلیونی در ایران است و نه تنها فاقد کمترین حقیقت علمی که موعظه سازش و تسلیم محکومین است!

در میان اظهارات شخصت های درون نظامی، شاید زیباکلام از همه شاخص تر باشد، به خاطر صراحت بیانی که ناشی از نداشتن مقام و موقعیت و پست مستقیم در دستگاه های حاکمیت است، تا خصلت شخصی “استاد”. از زیباکلام بخوانید که میفرمایند: 

“همه‌شان قبول دارند بنزین هزارتومانی چگونه در حال برباددادن منافع ملی کشور است؛ اما هیچ‌کدامشان حاضر نیست هزینه سیاسی اصلاح آن را به گردن بگیرد. حاضر هستند منافع ملی به تاراج برود؛ اما گامی برندارند که باعث نارضایتی مردم شود. دولت با ترس و لرز در نظر داشت در لایحه بودجه ۹۷ آن را به هزارو ۵۰۰ تومان افزایش دهد؛ اما تا مختصر سروصدای اعتراضی بلند شد، آن را بایگانی کرد. آیا به‌جز اطلاق مدیریت به روش پوپولیسم، نام دیگری بر آن می‌توان نهاد؟”  “اگر آقايان احمدي‌نژاد و روحاني قانون را اجرا کرده و در ۹ سال گذشته به‌ تدريج قيمت‌ها را واقعي مي‌کردند، امروز بهاي بنزين هزار تومان نبود؛ اما هيچ‌کدامشان حاضر نشدند گامي در آن راستا بردارند. به همان دليلي که آنها حاضر نشدند مصيبت افزايش قيمت بنزين و... بر گردنشان بيفتد، ساير دستگاه‌هاي مسئول نیز به روي خودشان نياوردند. منبع “پایگاه خبری-تحلیلی فرارو “روایت زیباکلام از "فاجعه" قیمت بنزین”.

اظهارات زیباکلام،  حرف امروز و دیروز خامنه ای هم هست. با این تفاوت که چون خامنه ای مقام معظم رهبری و شخص اول مملکت و مسئول مستقیم کارکرد نظام کاپیتالیستی تا مغز استخوان گندیده و بحران زده ایران است، مورد نفرت و انزجار، خشم و تعرض برحق میلیونی مردم در ایران است.  اما استاد “محترم”، این “خودی ترین خودی” نظام و “پاره تن” آن، که دست هایش “خونین” نیست و به گفته خودش در تمام چهل سال گذشته در جمهوری اسلامی ایران، به خاطر ابراز عقیده  “حتی یک روز” هم زندان نرفته است، “عزیز کرده” اپوزیسیون راست است.

زیباکلام کسی است که خرداد ماه سال گذشته از طرف “دویچه وله” جایزه “دفاع از آزادی بیان”، دریافت میکند!  عده ای هم سربر سنگ میکوبند و  سوال میکنند که “چرا زیباکلام دستگیر نمی شود” و “چرا اپوزیسیون چپ، کمونیست و کارگری دست از “مقابله و تخاصم” با زیباکلام ها و سایر یکی یک دانه های اصلاحات، بر نمی دارند!

ما طرفدار آزادی عقیده و بیان هرگز نداشته جامعه ایران،  برای همه و از جمله و حتی برای متفکرین نظام، از نوع زیباکلام ها  هستیم! جامعه ای که شهروندان ش  برای ابراز بیان اعتراضی به پرداخت نشدن دسمتزد ها و گرانی و انتخاب پوشش، وحق برخورداری از یک زندگی در شان و منزلت انسان، چهل سال نسل ها زندان رفته، شکنجه و اعدام شده است، بیش از هر کس در “آزادی بی قید و شرط عقیده و بیان”، ذینفع است.

ما طرفدار ابراز بیان  امثال زیباکلام ها هستیم، بدون اینکه آزادی عقیده و بیان خود را قیچی کنیم و کمترین تخفیقی در نشان دادن ماهیت ریاکارانه آنها بدهیم. بدون اینکه کمترین تعارفی در تعرض سیاسی به اهداف و آرمانها و امیال سخنگویان و مباشران و متفکرین هیچ حکومت فاشیستی، از جمله جمهوری اسلامی ایران، داشته باشیم.

اما چه چیزی اینگونه آشکارا، علاوه بر سه قوه و به موازت آنها همه نهاد های رسمی و غیررسمی حکومتی و سران اصلاحات و از جمله زیباکلام ها را بطور علنی و رسمی در کنار و پشت سر مقام معظم رهبری، و پروژه سرکوب پشت دیوارهای بسته اینترنت و دوربین ها، آنچه که به   “خاموشی تاریخی” در ایران معروف است، به صف میکند!

زیباکلام همیشه فرزند “وفادار” حاکمیت در ایران بوده است. اما دفاع این گونه آشکارا و علنی او از نظام، کارکرد اقتصادی، سیاسی، سرکوب گرانه آن،  فاز دیگری از دسته بندی ها و صف بندی ها،‌ نه فقط در مقابل مردم،  بلکه در میان خود حاکمیت را هم نشان میدهد.

این وحدت، علنی و آشکار و بی قید و شرط، نه یک بازی انتخاباتی و شو و نمایش همه در خدمت نظام، که شیفت و تغییری در درون نظام است.  فصل دیگری از آرایش بالا، در مقابل پایین و در میان خود است!  “دستآورد”  کودتا اینترنتی “خاموشی تاریخی” به رهبری خامنه ای،  در سرکوب معترضان است.

از خاتمی، این ولیعهد “گفتگوی تمدن ها” بشنوید! “حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات در اظهاراتی بعد از افزایش قیمت بنزین، گفت: جایگاه رهبری به‌عنوان شخص اول مملکت در قانون اساسی کاملا مشخص است که باید آن را ارج نهاد. این جایگاه سبب می‌شود در پیش آمدهای ناگوار ناگهانی کشور از بحران به در آید.” این هم ارمغان خاتمی به جنبش “ضدولایت فقیه” که میخواست مجسمه خاتمی را در موزه فعالیت های این جنبش نصب کند!

خیزش سراسری محرومین در  آبانماه امسال، علیه این افزایش “ناگهانی” قیمت، برای جمهوری اسلامی ایران که از دیماه دو سال پیش هرروز به شکلی در سراسر ایران مورد تعرض محکومین قرار داشت، نمی توانست غیرقابل پیش بینی و غیرقابل انتظار بوده باشد. یا آنطور که بخشی از عناصر حاشیه ای در اپوزیسیون درون حکومتی در مجلس و این و آن وزارتخانه “مویه” میکنند، از سر “بدمدیریتی” و “بی برنامه گی” و اقدام “کارشناسانه نسنجیده” و ..  بوده باشد ! یا مثلا آنطور که استاد اصلاحات جناب زیباکلام صراحتا میفرمایند: به خاطر  “ تعلل و تامل” همزمان،  هم در عرصه تعرض به معیشت مردم و هم به موازات آن در زمینه سرکوب و “شجاعانه” قبول “مسئولیت” مقامات، پیش از “تمام شدن ماجرا” بوده باشد!

واقعیت این است که تعرض افسار گسیخته به سفره خالی مردم و رویارویی مستقیم با هشتاد میلیون مردم معترض، آنچه که استاد زیباکلام هم وقیحانه “ضروری” خوانده اند، تنها راه بقا و حفظ نظام، است. راهی که جز از طریق مقابله وحشیانه و خشونت آمیز با  خیزش محرومین در ایران، که از دیماه دو سال قبل نشان داده اند که مطلقا با حاکمیت سر سازش ندارند، ممکن نیست.

 برای تمام دسته ها و باندها و گروه هایی که زنده به زنده بودن نظام اند، از جمله خاتمی ها و زیباکلام ها و کروبی ها، سپاه و مجلس و سه قوه و بسیج و اطلاعات و  …  این تنها راه بقا شان است! محصول بن بست ی است که برای نظام راهی جز دست زدن به  “کودتا” ها و “عملیات انتحاری” و تکیه به باندها سیاه و تروریسم عیان علیه شهروندان در سراسر ایران،  باقی نگذاشته است.

مردمی که در سراسر ایران علیه شان به میدان آمده اند، همه شان را با همه بال ها و نهاد های نظامی و اقتصادی و سیاسی و ایدلولوژیکی نمی خواهند. این را خود نظام به خوبی میداند. دل بستن پروژه های راست از جمله “شورای مدیریت دوران گذار” به رهبری آقای رضا پهلوی به جلب ناراضیان در سپاه و ارتش و باندهای در قدرت از جمله زیباکلام ها و اصلاح طلبان و فراخواندن آنها به پیوستن به این “شورا”  برای گذار “مسالمت آمیز” از جمهوری اسلامی، فراخوان عبور از نظام توسط بال دیگری از جمهوری اسلامی را،  خود جمهوری اسلامی برباد داد! نشان داد که این پروژه ها، بیش از آنکه در دنیای واقعی منشا کمترین تغییر و تحولی باشند، تنها و تنها “لاتاری” است و   بخشی از اپوزیسیون را به قمار پشت میز خالی یک بازی باخت باخت به خود مشغول کرده است.

سرکوب کردن تروریستی مردمی که با پرچم “اصلاح طلب اصول گرا دیگر تمام است ماجرا” از دو سال قبل در سراسر ایران یک روز خواب خوش برای هیچ یک نفرشان برجای نگذاشته بود، باید با به خط شدن و اتحاد همگی شان پشت سر مقام معظم، پاسخ میگرفت!  در مقابل مردم بپاخواسته، در بالا و در میان صف درهم ریخته هیئت حاکمه جمهوری اسلامی، بساط “اصلاح طلب و اصول گرا” را شخص خامنه ای با یک کاسه کردن تمام قدرت در دستان خود، در “خاموشی تاریخی” شش روز قطع کامل اینترنت، برچید!

کار “اصلاح طلب و اصولگرا” در بالا هم، دیگر تمام شد! دلقک بازی های جناجی و انتخاباتی و ایفای نقش بعنوان بازوی خوش خیم نظام، را کودتای مقام معظم تمام کرد. فاصله ۲۴ تا ۲۶ آبان و شش روز قطع اینترنت و قبول میلیاردها دلار خسارت به نظام و فلج کردن بخش هایی از خود، تمام فرصتی بود که کودتا اجرا شود! پایین را در “خاموشی تاریخی” با دستجات باند سیاهی همیشه در خدمت نظام، کوبیدند و اجازه دلقک بازی و  اپوزیسیون بازی و مخالفت خوانی هم به کسی در بالا، در هیچ نهاد و مقام و موقعیتی ندادند!

جایگاه محکومین

 

 

خیزش مردمی در اعتراض به گرانی بهای بنزین و حمله به سرهیولای گرانی و فقر و تباهی در ایران،  موریانه هایی که چهل سال  به جان و هستی مردم افتاده بودند، را از لانه بیرون و هدف شکار و حمله میلیونها شهروند خشم گین، فقر زده و بپاخواسته،  قرار داد.

جمهوری اسلامی که انتظار تقابل پایین را داشت، امیدوار بود که با یک کاسه کردن همه قدرت در دست مقام معظم رهبری، قادر باشد با سرکوب تروریستی  “خاموشی تاریخی”،  اوضاع را کنترل و مهار کند! واقعا احساس “اعتماد به نفس” کند که “جمع شان” کرده اند! فردای روشن کردن چراغ ها، یکی پس از دیگری اعتراف کردند که وضع امروز شان از وضع دیروزشان در دل “بحران بنزین” وخیم تر است و علیرغم کشتار جنایتکارانه صدها و صدها نفر و زخمی و دستگیری هزاران نفر، امروز بر آتشفشان  فعال تری، خیمه پوسیده شان را بنا کرده اند!

یکی پس از دیگری پس از بلند کردن پرچم توانستیم “جمع شان” کنیم،  شروع به ابراز بی گناهی کردند.  روحانی، رئیس جمهور، می گوید که: ”من هم مثل شما صبح روز جمعه دیدم قیمت بنزین تغییر کرده برای اینکه موضوع را به شورای امنیت کشور واگذار کرده بودم. به آنها هم گفته بودم به من لازم نیست بگویید خودتان بروید برنامه‌ریزی کنید منتها همه چیز در جلسه سران سه قوه تصویب شده است". علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران!  “افزایش قیمت بنزین را تایید کرده و گفته بود هرچند تخصصی درباره طرح سهمیه بندی و افزایش قیمت بنزین ندارد اما چون این تصمیم، مصوبه سران سه قوا است، از آن حمایت می کند.” “روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران در اطلاعیه‌ای رسما اعلام کرد که هیچ نقشی در افزایش بهای بنزین نداشته است. رئیس  “قوه قضاییه نیز وظیفه نظارتی خود را در این زمینه دنبال می کند و امیدواریم همه مردم از مواهب این طرح به نحوی که اعلام شده است، بهره مند شوند.”

تبصره: “سهمیه‌بندی بنزین و افزایش قیمت ناگهانی آن در ایران مصوبه شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قواست.  که چند هفته پس از خروج آمریکا از توافق هسته ای برجام، به خواست علی خامنه‌ای تشکیل شد. که شامل:   رئیس جمهور، رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه است و  مصوبات آن از قبل تایید رهبر جمهوری اسلامی ایران  را دادر که بسرعت اجرایی شود” 

“اعضای شورای چه کسانی هستند؟

رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس شورای اسلامی به طور مشترک ریاست این شورا را بر عهده دارند. اعضای شورا عبارتند از: معاون اول رئیس جمهور، رئیس دفتر رئیس جمهور، رئیس سازمان برنامه و بودجه، معاون امور اقتصادی رئیس جمهور، وزیر امور اقتصادی و دارایی، وزیر امور خارجه، وزیر نفت، رئیس کل بانک مرکزی، معاون اول قوه قضائیه، دادستان کل کشور، رئیس مرکز پژوهش های مجلس، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه و رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی.”

اما ضدکودتا مردمی، برای پایان دادن به عمر حکومت فقر و  ترور و اختناق و آدم کشی،   در پایین متکی است به تحرکات کارگری، معلمان،‌ دانشجویان، بازنشستگان،‌ کارکنان بیمارستانها و  خدمات، در صدها و صدها شهر و روستا و در سراسر ایران. تحرکاتی که کارگر صنعتی و پیشروان و سخنگویان و فعالین آن، نقش هدایت کننده آن را بعهده گرفته اند.

بعلاوه، این جامعه در مقابل تحمیل چنین “خاموشی های تاریخی” ساکت نمی نشیند.  سال ۲۰۱۳ جان راکوفسکی از مؤسسه تحقیقاتی فارستر اظهار کرد که: جوانی جمعیت ایران باعث می‌شود فیلترینگ هیچ‌گاه مؤثر نباشد. نیمی از جمعیت ایران زیر ۳۵ سال سن دارند. ما به این‌ها 'نسل هزاره' می‌گوییم. نسلی که با فناوری بزرگ شده و دورانی را که کامپیوتری وجود نداشت، به خاطر ندارد.این نسل 'خوره تکنولوژی' همیشه راهی برای دسترسی به آن‌چه می‌خواهند، پیدا می‌کنند و این برای ایران مایه نگرانی است."

این نسل، “نسل هزاره” در ایران،  پس از “خاموشی تاریخی” آگاه تر، آبدیده تر و مجهز تر، جنبش محرومین را از ابزار مقابله با دشمنان، بی تردید بی بهره نخواهد گذاشت و آن را تجهیز خواهد کرد.

“فرزند کارگرانیم، کنارشان می مانیم” صدای این نسل است که بی تردید جنبش خود را مجهز، به سلاح مقابله با دشمن خواهد کرد.

۱۵ آذر ۱۳۹۸

۶ دسامبر ۲۰۱۹