”انتخابات“ یازدهمین دوره  مجلس شورای اسلامی ایران را ”بی موقع ترین“ مراسم انتخاباتی تاریخ حیات جمهوری اسلامی ایران گفته اند. مراسمی که  حاکمیت آن را با ریسک،دلهره،اجبار و اکراه، برگزار میکنند. هرچند که برای ”اضطراب زدایی“ و رفتن به پیشواز خیزش های مردمی بیشتر،و برای مدیریت شکاف در بالا در میان اصلی ترین مهره های حاکمیت که بسرعت عمیق و عمیق تر میشود،این بار خود را به شکل ”ویژه تر“،”غیرمتعارف تر“ و ”خشن تر“ ی آماده میکند.  در مورد ”ویژه گی“ این دوره از مراسم شان که یک رکن آن تیز کردن لبه های،نه چاقوها که ساطورهایشان علیه هم و در بالا است، در ادامه  توضیح داده خواهد شد.  رسانه ها این ”بی موقعی“ را به خاطر شرایط اعتراض انفجاری می نامند، که در ایران و بخصوص پس از خیزش محرومین در دیماه ۸۶ در جریان است. بعلاوه و شاید مهمتر، این ”بی موقعی“ را به خاطر وجود پتانسیل انفجار اعتراضی می گویند که،علاوه بر اینکه پی در پی در اعتراضات و اجتماعات مستقلانه مردمی به جریان می افتد که در هر ابراز وجود سیاسی و اداری حکومت در بالا،در مراسم رسمی و دولتی و حکومتی هم ”خطر“ عروج دارد.

 مدت ها است که مردم در مراسم دولتی شرکت ”فعال“ و ”پرشور“ می کنند! اما برای لگدمال کردن سمبل های حاکمیت،پاره کردن و به آتش کشیدن عکس ها و شعارهای مراسم شان و برای فراری دادن گماشتگان حکومت و  محاکمه  و حسابرسی از آنها! شرکت فعال مردم به موازات و سریع تر از تبلیغات انتخاباتی،برهم زدن تزئینات و ترتیبات مراسم شان فی الحال شروع شده است! مردم مدت ها است که  ترس را در چشمان دشمنان شان،همه اعضا خانواده حاکمیت،نشسته بر سکوی اصلاح طلب و اصولگرا و اعتدالگرا و سپاه و بیت رهبری  و دفتر پرزیدنت روحانی و مجلس و وزاتخانه هایشان، دیده اند!  

طی سه سال گذشته کمتر مراسم سیاسی،فرهنگی - اسلامی و اداری حکومت ،از برگزاری و راهپیمایی سالگرد به قدرت رسیدن شان و دهه فجر،تا مراسم عزاداری شان برای قاسم سلیمانی،از گشودن باب بحث حداقل دستمزده ها تا حتی برگزاري ”نماز جمعه“ ها و قرار گرفتن شان در دسترس مردم، بوده است که از طرف پائین بعنوان فرصتی برای  تعرض و بهانه ای برای فروریختن خشم و نارضایتی بر سر حاکمین،مورد استفاده قرار نگرفته باشد.  بطوری که برگزار کنندگان مراسم های مذهبی،نظامی،دولتی و حکومتی،بیش از تلاش برای برگزاری ”باشکوه“ و ”جلال“ مراسم های شان،بیش از داشتن ”شور و شوق“ برای برگزاری روتین های حکومتی شان،”از سرناچاری“ آنها را برگزار میکنند و مهمترین مشغله شان چگونگی مدیریت کردن ”خوف“ و ”هراس“ شان است. خوف  تبدیل شدن پی در پی مراسم دولتی به ضددولتی و جلسات محاکمه و حسابرسی،مهمترین مسئله ”انتخابات مجلس یازدهم“  هم هست.  

نگاه کوتاهی به گوشه و زوایای مراسم های دولتی،و تعرض و حمله مردم،وضعیت درمانده مشتی جنایتکار نشسته بر قدرت و متکی به پول و اسلحه و اسلام،را به خوبی منعکس میکند.  جای پروپاگاندهای سپاه و مقام معظم و  ”سیلی“ های توخالی پی در پی که به ” صورت دشمن“ حواله میکنند را در حال حاضر سیلی های پی در پی واقعی مردم بر صورت همگی شان،از خامنه ای تا روحانی،از اصلاح طلب تا اصولگرا با طیف ”دگرانیشان“ کارچاق کن ”دوخردادی“،گرفته است. 

 در یازدهمین مراسم ”اجباری“ تجدید آرایش بین خودشان،که دیگر در آن خبری از خودشیرین کردن های توده - اکثریتی ها و دگراندیشان نان به نرخ روز خور، امثال فرخ نگهدار ها و خانم مهرانگیز کارها و  مسعود بهنودها و عباس معروفی ها، برای شرکت فعال در بازارگرمی برای انتخابات نیست،در حالی که همه پرده های فریب کنار رفته است،ابزار سرکوب بی اثر شده است،در حالی که جنبش برای سرنگونی جمهوری اسلامی سراسر ایران را تسخیر کرده است،حاکمیت برای حفظ خود،بعلاوه در فکر ”جراحی“ و ”تصویه درونی“ است! خواه که این جراحی شکل بگیرد یا نه! خواه فرصت  و امکان آن را بیابد یا نه! مجلس یازدهم،با همه نمونه های قبلی،به خاطر شرایط کاملا دگرگون شده در ایران،نهاد ”ویژه“ تری خواهد شد!  دوم اسفند،روز پایان این مراسم است و  آغاز تلاش جدید حاکمیت برای دادن آرایش ”مناسب“ در درون خود، به فراخور روز و برای بقا. حال که ”سازش با شیطان بزرگ“ و ”برجام“ برای ساکت  نگاه داشتن مردم  کار ساز نشد،مردم به سازش کشیده نشدند و ”سازش“ هم ارزش مصرفش بسرآمد،باید مقدمات چرخش متناسب با ”شکاف با آمریکا“ و رفتن در ”حال و هوای“ گذشته را فراهم کرد.

شکل آن را امروز میتوان از خط دادن های رسمی و صریح خامنه ای و سینه چاک دادن ها و خط و نشان کشیدن ها یکی از ”عزیزدردانه“ های خامنه ای، اصغرجمالی، معروف به ابوحنیف و ”لیست ائتلاف آنا“ ‏(ائتلاف نیروهای انقلاب)  به روشنی دید که بوی عفونت و  خون میدهد.

 از میان خبر هابخوانید: 

”اصغرجمالی فرد معروف به ابوحنیف به تازگی لیستی به نام ائتلاف آنا منتشر کرده که به گفته او افراد حاضر در این لیست قولنامه ای امضا کرده اند که روحانی را استیضاح کنند؛ استیضاحی که در نهایت به اعدام منجر خواهد شد.“ ایلنا

”آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: مردم باید در انتخاب نمایندگان بسیار مراقبت کنند زیرا ما در همین دوره انقلاب، نمایندگانی در مجلس داشتیم که اکنون نوکر و کُلفَت امریکا و دشمنان ایران هستند.“ ”تأثیرات مجلس فقط محدود به چهار سال نیست بلکه مجلس قوی و یا مجلس ضعیف و خود باخته با تصمیمات خود می توانند تأثیرات بلندمدتی بر کشور بگذارند.“ ایلنا

گفته میشود که:  ”دایره مطلوب خامنه ای روز به روز نیز تنگتر شده است؛ آن قدر بسته که بیرون کشیدن ۲۹۰ آدم مطلوب از آن محال به نظر میرسد. مجلس و انتخابات حتی برای سیاستمداران آلوده به فساد نیز خطرناک است؛ ریسک رسوایی و احتمال دردسر در این انتخابات بیشتر از همیشه است؛ کما اینکه در هفته های گذشته بعضی نمایندگان در گیر و دار تایید صلاحیت در معرض افشاگری قرار گرفتند. وقتی چرخ فساد روان میچرخد، چه حاجت به اصطکاک انتخابات است؟“ بی بی سی فارسی

پس از سخنرانی تاریخی خامنه ای،رسانه ها ”تندرو“ در داخل کشور،مسابقه شمارش  ”نمایندگان کلفت و نوکر آمریکا و دشمنان ایران“، و ضرورت ”بازنگری در قانون اساسی“ و  شکل دادن به ”مجلسی که خودنباخته باشد“ و .. براه انداخته اند. فی الحال شمشیر بر بالای سر بخشی از ”نمایندگان“ دور قبل  در صف ”نمایندگان نوکر و کلفت آمریکا“ رفته اند،به چرخش درآمده است. مجلس و نمایندگانی که در مقابل خیزش آبانماه و جنایات ”خاموشی تاریخی“  و حمله به هواپیمای خودی،”خودباختند“ ،ترس شان را در مقابل مردم نشان دادند،و مجلس را به محل نشان دادن ”ضعف“ حکومت تبدیل کردند،ضعفی که موجب تعرض بیشتر مردم شد،در لیست مغضوبین و قربانیان اند. 

بعلاوه آینده روحانی و ظریف و تیم آنها در دولت،که تنها  تا رسیدن پای نمایندگان جدید ”غیرنوکر آمریکا“ و ”با روحیه“ به مجلس،جان و مقام شان محفوظ است، لرزان است. از تهدید به استیضاح تا اعدام،از کنار گذاشتن تا قربانی شدن،دامنه ای از مانور ”جراحی“ درون نظامی است که جمهوری اسلامی ایران تاریخا نشان داده است که اگر برای بقاش لازم باشد،آبایی از آن ندارد. قطب زاده و بنی صدر، نمونه هایی ازآن است.  

اینکه شکاف در بالا چنان عمیق است که صحبت از قربانی کردن روحانی،اعدام او و تیم او،برای بقا نظام و چرخش از سازش با آمریکا به ”فاز دوم“ جمهوریت اسلامی ایران،میتواند در دستور خامنه ای قرار بگیرد،تردیدی نیست. آنچه که جای تردید دارد،قدرت و توانایی نظام برای حفظ خود،حتی با پایین آوردن ساطور اسلام بر بخشی از پیکره خود،و جراحی و قربانی کردن بخشی از خود،است. عفونت و گندیدگی جمهوری اسلامی بیش از آن سرتاپایشان را گرفته است که قطع این و آن عضو،بتواند نجاتش دهد. بعلاوه و مهمتر از هر عامل دیگری،مردم در کمین شان نشسته اند!  

نباید دشمنان مردم در حاکمیت فرصت بیابند که ترکش قمه کشی در صفوف خودشان را بر سر جامعه،بر سر اعتراض برحق طبقه کارگر،مردم محروم،زنان و جوانانی که برای دسترسی به حداقلی از زندگی انسانی به جنگ شان آمده اند،خراب کنند. خرداد شصت دیگری در راه نیست! اما  لاشه متعفن و گندیده جمهوری اسلامی به ازا هر قمه و  تیغی که بر روی هم بکشند،و خنجری که به سر و صورت یکدیگر بزنند، تلاش میکند که پایین را هزاران برابر بیشتر و شدید تر سرکوب کند.  

بی تردید بعد از این مراسم،جدال بین شان حاد تر،روابط شان بحرانی تر،و مقابله هایشان آنتاگونیستی تر میشود. مجلس بعدی،دعوا بالا را حاد تر و دشمنان را بیش از پیش به جان هم می اندازد. جدال در صف دشمنان،تضعیف آنها،امر ما نیست! آنچه که امر ما و جنبش ما است،اجازه ندادن به دستجات درون حکومتی،چه قربانی و چه غیرقربانی،است که در جدال شان علیه هم،از صف ما،از صف محرومین،فقرا و کسانی که نان سفره شان گرو بقا حاکمیت آنها است،یارگیری کنند و تفرقه ایجاد کنند. ترکش این جدال ها نباید به ما و جنبش ما برسد! برعکس میتوان از جنگ آنها علیه هم،برای متحد و متشکل کردن خود، حول خواستهای برحق مان،حول انتخاب های واقعی خود،آزادی،برابری،اداره شورایی،بیشترین استفاده را کرد.

 

۲۰ فوریه ۲۰۲۰

۱ اسفند ۱۳۹۸