بحت دشتی جمال در هفته منصور حکمت، لندن. ۲۰۲۳.۰۶.۰۴
برگردان از کردی به فارسی:
احمد بهزاد مطلق
رفقا و حاضرین در جلسه‌ منصور حکمت، وقت بخیر و خوش آمدید.
منصور حکمت می‌گوید:
همراه سرکوب خونين انقلاب ایران و دایر کردن قوانین ارتجاعی و  کهنه پرستان بر زندگی مردم،ده ها هزار انسان از دست جمهوري اسلامي فرار کردند  برای پیدا کردن زندگی بهتر با آسایش وآرامش ، اما تنها و بدون هیچ تشکلی خارج از مرزهای ایران. متشکل کردن این موج عظیم ازانسانها ،حول مدرنترین و انسانی ترین دستاوردهای بشری،دفاع بی قید و شرط ازحقوق پناهندگی مردم ایران،هدایت کردن این موج میلیونی از انسانها در کنارمبارزات بشر دوستانه و کارگری در غرب  بر علیه فاشیزم، راسیسم و بی‌عدالتی اجتماعی، درست کردن تشکلی سراسری بدون در نظر گرفتن  ملیت،مذهب، تعلق سياسی، یکی از ضروریات فوری بود.
رفقا، بحتی که امروز میخواهم در مورد منصور حکمت و مسئله پناهندگی ارائه کنم،شاید در مقابل  ده ها مسئله سیاسی، فکری و تشکیلاتی که منصور حکمت ارائه داده کم اهمیت جلوه بدهد،اما به عقيده من اگر مسئله پناهندگی در کنار مسائل دیگر مثل  کودکان مقدمند، زنان و سقط جنین،استقلال کردستان عراق،مسئله دفاع از سکولاريسم و حقوق مدنی،سناریو سیاه‌ و آوارگی ،مبارزه علیه راسیسم و فاشیزم و.......قرار دهیم،می بینیم در این مورد هم،  ما با خط فکری و طرز نگاهی انسانی، طبقاتی روبرو هستیم‌‌‌ ،
و با یک کمونیست دخالتگر واجتماعی که خود را در مقابل هر مسئله ایی که باعث جدایی ،تبعیض و گرفتار کردن انسانها می‌شود مسئول می‌داند.
بدین خاطرمیتوان بگویم مسئله پناهندگی و آوارگی مثل ده ها مسئله دیگر که میلیون ها انسان را گرفتار کرده است . کمونیست ما ، نمی تواند از کنار آن بگذرد و خودمان را بی مسئولیت بدانیم و آن را بدست انواع و اقسام احزاب و حکومت های بورژوایی بسپارد. خوشبختانه منصور حکمت مسئله پناهندگی را به میدانی برای دخالت و گسترش‌ کمونیسم و جنبشی راديکال انسانی می‌داند، حتی بطور آشکار تأکید می‌کند که این مسئله هم مثل باقی مسائل دیگر که در اجتماع وجود دارد ،پیوندی با مبارزات طبقه کارگر و سرنگون کردن سیستم سرمایه داری دارد،بدین خاطر هست که ما کمونست های کارگری نمی توانیم در مقابل آن بدون تکلیف باشیم‌، باید مثل دیگر عرصه‌ های دیگر مبارزاتمان به آن نگاه کنیم.
بگذارید ببینیم، منصور حکمت به این مسئله چگونه نگاه کرده است.
اول: انترناسیونالیسم و اتحاد طبقاتی کارگران:
منصور حکمت برای اولین باردر رابطه با پناهندگان و آوارگان افغانستانی که بعلت جنگ داخلی و مسائل دهه هشتاد  قرن گذشته به ایران آواره شده بودند و از طرف گروهای فاشیستی و نژاد پرست مورد تحقیر قرار می‌گرفتند و در عین حال دولت جمهوری اسلامی هم به بهانه  پناهندگان افغانستانی و این آوارگان ،برای سرکوب‌ اجتماعی و در برابر قراردادن بخش های مختلف کارگران استفاده می‌کرد و حس ملی و ناسیونالیستی را دامن میزد. پناهندگان افغانستانی را عامل بیکاری و فقر در اجتماع قلمداد می‌کرد و جنگی بین کارگران و افغانستانی های پناهنده شده به ایران  راه انداخته بود که باعث تفرقه و مانع  اتحاد  کارگران شده بود و کارگران را در مقابل هم قرار داده بود.
در آن شرایط این نوع برخورد دولت جمهوری اسلامی تاثیر خود را بر گروه‌های چپ آن زمان گذاشته بود. يکی از آن گروها  راه کارگر بود که ديدگاهي شوونیستی و فاشیستی در مورد این موضوع داشت. منصور حکمت در مقاله "راه کارگر " فاشيسم،کابوس یا واقعیت؟ " از ديدگاهي طبقاتی و انترناسیونالیسی به دفاع از آوارگان افغانستانی می‌پردازد و بر علیه سياست های دولت جمهوری اسلامی و همچنان برعلیه ديدگاه‌هاي راه کارگر ،این چنین می‌گوید:
کار تمامی فاشيست های کشورها بر این استوار هست که کارگران را بر اساس ملیت تقسيم کنند و آنها را به ایرانی و افغانستانی ، فارس و کورد،آلمانی و تورک،انگلیسی و پاکستانی، سیاه‌ و سفید تقسيم کند و بین آنها تفرقه  و بر ضد یکدیگر تشويق کند. اما کمونیست ها بر اساس‌  اولین اصلی که از انترناسیونالیسم بودن آنها سرچشمه می‌گیرد بایستی در مقابل  این جدایی به ایستند و اجازه ندهند نارضایتی و مبارزه مردم تحت تاثیرشوونیست ها و راسیست ها قرار  بگیرد ،بایستی تلاش کنند این مبارزات  را از زیر دست آنها خارج کنند.
در این مقاله حکمت این متد و نگاه را به ما نشان‌ می‌دهد که مسئله پناهندگی و آوارگی مسئله کمونیست های انترناسیونالیست هست و مبارزه طبقه کارگران در هر جامعه‌ای بر علیه بورژوازی به اتحاد و همبستگی آنها بیانجامد و بعنوان‌ مسئله ایی که‌ به‌ پيشروي مبارزات متحدانه کارگران ختم شود نگاه کنیم ،این وظیفه انترناسیونالیسی میباشد.
همين حالا هم این نگاه و متد منصور حکمت در مورد مسئله پناهندگان اوکراینی ،کورد و عرب همان اعتبار را دارد، در صورتیکه میبینم راسیست ها و فاشيست ها به این قربانيان حمله می‌کنند.
دومین: اصل انسانی:
نگاه انسانی آنهم به معنای جهانی، اصلی است که منصور حکمت در مورد مسئله پناهندگی و آوارگی هميشه مورد توجه قرار داده است . دقیقا مثل مسئله زنان،کودکان و ستم ملی و .....نگاهی انسانی و جهان‌شمول  برای از بین بردن هر نوع تفرقه و تبعيض،  در مسئله پناهندگی  و آوارگی هم همان معيار را بکار می برد. منصور حکمت بر عکس هر نوع دیدگاه بورژوازی در مورد مسائل اجتماعی که انسانها را وسیله ای قرار می‌دهد برای اهداف بخشی از اجتماع در مقابل بخش دیگر ، اصل خودش را که بعنوان‌ اصل مارکس شناخته می شود قرار می دهد که‌ همان انسان‌گرایی است که انسان و خوشبختی آنها اصل و معیار می باشد، الغای استثمار انسان از انسان کلید از بین بردن تمامی و شیوه دیگر استثمار و نابرابری است.  حکمت بطور قاطع در مقابل نسبیت فرهنگی و تحقیر پناهندگان و آوارگان موضع می گیرد، این زمانی است که دول غربی انسانها را در چهارچوب نسبيت فرهنگی و بعنوان اقلیتی در جامعه ارزیابی می کنند،حکمت درمقابل این دیدگاه بورژوازی تمام قد می ایستد.
منصور حکمت در مقاله ایی که در آن زمان بر علیه کمپین دفاع از حقوق زنان ايران از طرف راه کارگر منتشر شد،بحثی به نام " اسلام، حقوق کودک و حجاب گیت" راه کارگر می‌گوید، اقلیت درست کردن و نسبيت فرهنگی و تمامی سياست های دولتی و بین‌المللی که در غرب بنا نهاده شده  است بر اساس‌ نژاد پرستی استوار می باشد، نسبيت فرهنگی پوششی است برای آپارتاید و تبعيض در ميان تمام جامعه از لحاظ قوانين و حقوق شهروندی .
در واقع قرار دادن انسانها بر اساس‌ نژاد، ملیت و اعتقاد مذهبی در نهایت هیچ نتیجه ای جز، اجتماعات کوچک‌تر و عقب افتاده غیر اروپایی در میان اکثریت سفيد پوستان اروپایی نخواهد داشت که بایستی از شکل‌گیری آن جلوگیری کرد،تمام مردم سوئد شهروندانی برابر هستند از نظر حقوق شهروندی و باید بر این اساس‌ با آنها رفتار شود نه چیز دیگر.
از این دیدگاه، پناهنده اعلام کردن بخشی از انسانها که از روی اجبار  لباس پناهندگی تن آنها کرده اند می ایستد و این نوع استدلال و طرز تفکر را تقبیح می‌کند. در زمان آوارگی مردم کردستان عراق در سال ۱۹۹۱ و آن رهنمودهایی که حکمت ارائه  داد، اصول  سیاستی را در اختیار کومله و حزب کمونیست ایران قرار داد که کاملا اساسی انسانی و درخشانی داشت، در زمانی که در دنیای امروز می بينيم چطور دولت های بورژوایی مرزهای خود را بر روی پناهندگان وآوارگان می بندند و به بهانه مسئله امنیتی در پشت مرزها گرفتار می شوند.
سوم: حقوق مدنی و شهروند برابر
منصور حکمت در مورد مسئله پناهندگی و آوارگی، حقوقی  پیشرو را برای زندگی در نظر می گيرد و تلاش دارد که هيچ گونه تبعيض و نابرابری بر جا نماند. در برنامه یک دنیایی بهتر این معیارها را در جامعه ایی تحت ،حکومت کارگری به روشنی تعریف می‌کند.
برابری حقوقی تمامی شهروندان یک جامعه  بدون تعریف قومی و نژادی،برابری‌ کامل و بدون قيد و شرط برای تمام شهروندان در مقابل قانون در اشکال  فردی ،مدنی،سیاسی، اجتماعی و رفاهی.  بطور یکسان  تحت پوشش قرار دادن  تمامی کارگران زير يک قانون کار،صرف نطراز مليت آنها.
دادن ویزای ورود،اقامت،کار و کارت بیمه برای تمامی کسانیکه خواهان‌ اقامت‌ در ايران هستند. آزادی بی قید و شرط انتخاب محل زندگی، سفرو آمد و رفت. منع کردن هر گونه قانونی که مانع ورود اتباع کشور های دیگر می‌شود. دادن کارت شهروندی برای افرادی که خواهان آن هستند. حق کار برای افرادی که خواهان اقامت‌ هستند. منع کردن قانون تبعيض نژادی در قانون اساسی کشور.
رفقا هر چند منصور حکمت کتابی جداگانه در مورد مسئله پناهندگی و آوارگی ننوشته است، اما در بسیاری از نوشته هایش ديدگاهي کمونیستی و دخالتگرانه برای ما به جا گذاشته است، از نظر عملی هم منصور حکمت در دو دوران جداگانه نمونه های برجسته‌ ارائه داد که زیر به آن می‌پردازم.
دوره اول: حزب کمونیست ایران و تجربه شورای پناهنده گان:
در سال ۱۹۸۴ زمانی که در رهبری حزب کمونیست ایران بحث دور هم جمع کردن ایرانیان خارج کشور پيش آمد،چند پیشنهاد ارائه شد ،پیشنهاد تشکلی دمکراتیک و تشکل صنفی سیاسی، اما منصور حکمت در مقابل آن پیشنهاد ها از پروژه ی شورای پناهندگان و مهاجرین ایران دفاع کرد،آن پیشنهاد را به رآی گذاشت و اسنادش را آماده کرد و به تصویب رساند  رهبری آن زمان، حبيب فرزاد،غلام کشاورز و کورش مدرسی،غلام کشاورز را مسئول این پروژه کرد .
هدف این تشکل ، کاری حزبی و کمونیستی در میان پناهندگان حول آلترناتیو راديکال و بديل طبقه کارگر در مقابل رژیم ایران بود .همچنان ایجاد میدانی مستقل در مبارزات اجتماعی بر علیه رژیم اسلامی ایران و گرایش‌های بورژوایی، ناسیونالیستی و مذهبی ها. در همین زمان وقتی ایجاد تشکل فدراسیون پیش آمد، منصور حکمت در نوشته‌ ایی پناهنده را از مهاجر ، از هم جدا می‌کند، او در این باره در نوشته ایی بطور آشکارا می‌نویسد:
ايجاد تشکلی برای مهاجرین ايرانی ایده کهنه پرستانه است، اين به معنای حفظ تعلق ملی است که از ایران آمده‌ اند و ایجاد اقلیتی در اجتماع می‌باشد و ما کاملا با آن مخالف هستيم. کسی که مهاجرت کرده عضوی از جامعه جدید می‌باشد و بایستی در تمام ارگان های آن جامعه جدید در کنار مردم آن جامعه خودش را سازمان‌ بدهد،ایجاد تشکل مهاجران ایرانی کار ما نيست، اما پناهنده جایگاهی دارد که با خودش مجموعه ای از حقوق انسانی را  حمل می‌کند، اما مهاجر این موقعیت را ندارد،زیرا مهاجران هویتی یکسان ندارد که بخواهیم به این اسم آنها را متشکل کنیم، اضافه کردن کلمه مهاجر برای اسم فدراسیون اشتباه بود.
در نامه‌ای که برای رفیق ثريا شهابی نوشته‌ است بار دیگر تاکید می‌کند:
در نوشته های منصور حکمت به این نتیجه می‌رسیم و اين به ما آموزش می‌دهد، مثل یک کمونیست دخالتگر در زندگی انسان‌هایی که لباس پناهنده تن آنها کرده‌ اند بایستی دخالت کنیم و به روشنی می‌گوید که مسئله پناهنده پروماتیک هست که جدا از مهاجر میباشد و اهمیت خاص سیاسی و اجتماعی خودش را دارد و می‌تواند میدانی باشد برای تغییر قوانین  و نظمی که انسانها با هویت انسانی خودشان شناخته شوند و در زیر نام پناهنده مورد تبعيض قرار نگیرند، انسانی که از روی اجبار کشور خودش را ترک کرده نباید با راسیسم و فاشیزم مواجهه شود و مثل شهروند درجه دوم با آنها برخورد شود.
دوره ی دوم: حزب کمونیست کارگری و فدراسیون پناهندگان.
به نظر من بعداز فروپاشی بلوک شرق و جنگ خلیج و تشکیل حزب کمونیست کارگری، منصور حکمت در چهار چوب تحلیل هایش ، تغییر و تحولاتی که در دنیا پیش آمد، ديدگاهي ديگر در مورد مسئله پناهندگان پیش می کشد، بخصوص که جنگ و میلیتاریسم و بحران اقتصادی و تعرض دولت های سرمايه داری به دستاوردهای طبقه کارگر و عروج جنبش فاشیزم و راسیست ها و چرخش جهان به سمت راست، موضوع پناهندگی و فرار جمعی مردم از کشورهای شان از ترس جنگ و ویرانی و جنگ داخلي و منطقه ای، آنقدر گسترش پيدا کرد که در سطح جهانی به نام بحران‌ پناهندگی اسم می‌برند. منصور حکمت به روشنی اين واقعيت را دیده و بدین خاطر پروژه فدراسیون پناهنده گان را میدانی برای دخالتگری کمونیستی می‌دید، بعنوان کاری حزبی. اگر هر انسانی کمی وجدان داشته باشد و نگاهی به‌ کمپین های فدراسیون و نشریات همبستگی بیندازید، به روشنی قطبی راديکال با اهداف سوسیالیستی و طبقاتی نه فقط در برابر رژیم جمهوری اسلامی ایران بلکه راستای انسان دوستی و دفاع از حقوق مدنی و قوانین پیشرو و سکولار که در کشورهای اروپایی وجود دارد میبیند ، هم زمان علیه فاشیزم و اقلیت درست کردن و برخورد غیر انسانی دولت ها قد علم می کند. نقش فدراسیون در این دوره آنچنان بود که بعنوان‌ نمونه موفق و پیشرو از طرف کمونیست های کارگری عراق و کردستان به کار گرفته شد  و برای کمک به‌ قربانيان جنگ خلیج دخالت کنند . ‌
منصور حکمت در سال ۲۰۰۱ در نامه‌ای می‌نویسد:
فدراسیون پناهندگان حرکتی است برای دفاع از حقوق مدنی و انسان‌ دوستانه ،که تعدادی از اعضای حزب و رهبری آن در این میدان فعال هستند و بدین خاطر است که حزب کمونیست کارگری اهمیت ویژه‌ای برای این میدان از فعالیت قائل است، فدراسیون و فعالیت آن بخشی جدائی ناپذیر از فعالیت های ما هست.
رفقا حالا که بعداز چندين دهه به عقب نگاه میکنم و به نقش منصور حکمت در مسئله پناهندگی و مواضع و دیدگاه های که اشاره شد، ما تجربه‌ ایی با اهمیت با دستاوردهای گرانبها بدست آورده ایم.
رفقا و حاضرین عزیز حالا به تجارب گذشته نگاهی می اندازیم، می‌توانم ادعا کنم که متد و دیگاه هایی که منصور حکمت در مسئله پناهندگی برای ما به جا گذاشته هنوز هم کارایی خودش را دارد، همچنان نقش فدراسیون ابزاری است برای دخالتگری کمونیستی،مخصوصا اگر نگاهی به‌ فضای جنگی و میلیتاریستی اکنون بیاندازیم و سیاست و برخورد دولت های بورژوایی با انسان‌هایی که قربانی کارنامه غیر انسانی آنها هستند. دنیا در بحرانی بسر می‌برد که آینده ملیون ها انسان نا مشخص است و در حال فرار برای پيدا کردن مکانی آسوده هستند ، نفسی راحت کشیدن  و بی غم  به آرزوی ملیون ها انسان تبديل شده است . مطمئن هستم فدراسیون و فعالیت ما در این عرصه گسترش‌ فراوانی داشته، خوشبختانه با تجارب و کارهای گذشته که فدراسیون انجام‌ داده است، خواهیم توانست نقشی دخالتگرانه داشته باشیم. مطمئنا در این عرصه هنوز هم منصور حکمت در کنار ما هست بعنوان کمونیستی انسان‌گرا، کمونیستی دخالتگر و پراکتیکال و انقلابی، مدافع حقوق انسانی و مدنی که بایستی از او الهام بگیریم.
همانطور که منصور حکمت میگوید:
 تمام داستان زندگی ما ، تغییر زندگی انسان ها ست.