(به بهانه اعدام قاتل "گلاله شیخی" زنی که چندین بار به او بی حرمتی شد)
هنوز زمان زیادی از جنایت قتل انسانی که قربانی مناسبات و قوانین اسلام و شریعت شد، نگذشته است. مردم شهر سقز به خوبی  به یاد دارند که خرداد ۱۴۰۰ چگونه "گلاله شیخی" زنی که به دست نامزدش به طرز فجیعی به قتل رسید و سپس جسدش سوزانده شد. بنا به اخبار گویا روز یک‌شنبه ۱۴اسفند۱۴۰۱، حکم اعدام "کیومرث ضرغامی"، نامزد گلاله در زندان مرکزی شهر سقز اجرا شده است. ظاهرا قاتل به مجازات خود رسید و زندگی یکی در ازاء زندگی دیگری به نقطه پایان خود رسید و عدالت اجرا شد! اما این تمام ماجرا نیست.
قتل گلاله اولین و آخرین قتل ناموسی در ایران و دیگر کشورهای اسلام زده نیست، طی همین مدت کم تا کنون ده ها و صدها زن  تحت عنوان دفاع از شرف و ناموس، دفاع از اسلام و قوانین اسلامی توسط افراد فامیل و یا حکومت اسلامی به قتل رسیده اند. قتل "فوزیه امینی" توسط همسرش، حدیث به دست پدر، فاطمه ۱۹‌ساله به دست پسرعمویش، ریحانه به دست پدرش، سارا و مبینا  به دست همسرانشان، رومینا با داس پدرش و قتل مونا و صدها و هزاران نمونه دیگر، این سوال را در پیش روی ما می گذارد که چه تفکر و فرهنگی این اجازه را به مردان داده است که اینچنین آزادانه اقدام به گرفتن جان دیگری شوند. هیچ انسانی بالافطره قاتل نیست مگر آنکه مناسبات و فرهنگ مردسالاری، سنتهای عقب مانده و عهد عتیقی و بالاخره حاکمیت این مناسبات، فرهنگ و سنتها بعنوان قانون او را صاحب اختیار جان و مال زنان کرده است.
سوزاندن، تکه تکه کردن و گرداندن سر بریده‌ شده زنان در انظار عموم به نام دفاع از "ناموس"، نشانه بارزی از استیلای فرهنگ مردسالاری و اسلامی بر جامعه است. به ظاهر قاتل یک مرد است اما قاتل اصلی پشت پرده همین قوانین اسلامی و فرهنگ زن‌ستیز حاکم بر جامعه است که این چنین زنان را هدف گرفته است و به جامعه ریشخند می زند.
نه فقط قتلهای ناموسی بلکه هر نوعی خشونتی مبتنی بر جنسیت، از نابرابری جنسیتی در فرهنگ و سنت و بالاخره در قوانینی که این نابرابری را قانونی کرده است، سرچشمه می گیرد. در قوانینی که بر مبنای آن زنان تحت مالکیت و کنترل مرد تعریف شده‌اند و رسما صاحب اختیار زندگی زنان هستند. این قوانین مردسالارنه اسلامی است که هنجارها و ارزش‌های اخلاقی جامعه را تعیین می کند، تا بر همین مبنا جسم، جان، رفتار و زندگی زنان را کنترل و برایش محدودیت اعمال کند و در صورت تخطی زنان از این هنجارها و ارزش‌ها حتی اگر از سوی مردان هم صورت بگیرد، اعتبار و آبروی مردان طائفه به خطر می افتد. در قوانین اسلامی و مردسالارنه راه جبران این بی‌آبرویی و بازگشت اعتبار به مرد، مجازات زن و اعمال خشونت بر اوست. زن "ناموس" مرد شمرده می‌شود و مرد لازم است نسبت به این "ناموس" از خود غیرت بروز بدهد. شرف حکم موجه کشتن زنان در چنین قوانینی است.
اگر بخواهیم به نمونه گلاله شیخی برگردیم، گلاله چندین بار هتک حرمت شد و کشته شد. ، اولین بار وقتی که علیرغم میل باطنی خود مجبور به ازدواج با نامزدش شد، دومین بار زمانی که علیرغم فارغ التحصیلی همسرش اجازه کار را به او نداد و بالاخره جانش را برای همیشه گرفتند و زمانی که قاتلش را دستگیر کردند، یکبار دیگر مورد توهین قرار گرفت و در ازای اعدام قاتلش مبلغ دیه نصف انسان را از خانواده اش دریافت کردند، چون بنا بر قوانین اسلامی ارزش جان و زندگی زن نیمه ارزش مرد است .
در اینکه همسر گلاله جنایت کرده است و باید مجازات شود شکی نیست، اما چرا باید اعدام شود، آیا با اعدام قاتلین، مسئله قتل و کشتار و در راس آنها قتلهای ناموسی ریشه کن شده است، آیا نباید به جای اعدام (قتل عمد دولتی) قوانینی را که اجازه چنین قتلهایی را صادر کرده است به زباله دان تاریخ سپرد.
اعدام مجرم قرار است انگشت اصلی اتهام را به جای نشانه رفتن از ریشه های جنایت، از فرهنگ حاکم شده بر جامعه توسط طبقه حاکم و بالاخره از قوانین عقب مانده و ارتجاعی، متوجه یک فرد، قاتل، کند. اعدام قاتلین گلاله ها، اجرای "عدالت" و احقاق حق گلاله ها نیست، برعکس توجیه بی عدالتی و بیحقوقی مطلق و سازمانیافته حکومتی علیه زنان، علیه حق زن، علیه موجودیت زن بعنوان یک انسان آزاد، با تمام حرمت و کرامت انسانی اش است. توجیه نقش ضد انسانی حکومتی است که مجرم درجه اول و قاتل گلاله ها، شلیرها و ..... است.
در جامعه اسلام زده ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، زنان سیستماتیک از طرف حاکمیت مورد خشونت فیزیکی و روحی قرار گرفته اند، از حمله وحوش اسلامی به زنان "بدحجاب" در ابتدای به قدرت رسیدن تا حملات شیمایی به مدارس دخترانه است که تا کنون چندین دختر به قتل رسیده اند و صدها نفر دیگر به دلیل وخامت وضعیت جسمی در بیمارستانهای کشور بستری هستد. پایان دادن به این خشونت، پایان دادن به تبعیض سیستماتیک و سازمان یافته و برنامه ریزی شده کار جنبشی است که ۶ ماه است برای آزادی و برابری زن و پایان دادن به عمر سیستم و حاکمیت منشاء این وضعیت، به میدان آمده است.
انقلابی که با محوریت برابری و آزادی زن در جریان است و مردم آزادیخواه و برابری طلب مصمم اند تمامی قوانین اسلامی و مردسالارانه و مناسبات سرمایه داری حاکم را به زباله دان تاریخ بسپارند. در آستانه هشت مارس روز جهانی زن، نباید اجازه داد این سریال زن ستیزی و توهین و هتک حرمت و تعرض به زنان و زن کشی در جامعه ادامه پیدا کند.
زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب با پرچم رهایی زن، پرچم لغو تبعیض و نابرابری، تا دستیابی کامل به خواسته های آزادیخواهانه وبرابری طلبانه و به ثمر رساندن آن ادامه خواهند داد و این ریشخند زهرآلود را بر لبان مردسالاری خواهد ماساند.
جنبشی که بنام حق زن، بنام آزادی و برابری، پایه های یک حکومت ضدزن، ضدبشری و استثمارگر را نه تنها به لرزه درآورده است، که آن را به لبه پرتگاه سقوط کشانده است. سرنگونی جمهوری اسلامی بی تردید مهر آزادی و برابری زن را برخود دارد.
آسو سهامی
مارس 2023