به تاریخ سه شنبه ۳ آبان ۱۴۰۱، بیانیه مشترکی به امضای "کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران" (جناح صلاح مازوجی)* و "کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست"، انتشار یافته است، که از نظر آنها مبنای شکل دهی به یک آلترناتیو کمونیستی در کردستان است.
به همین بهانه، هدف این نوشته نگاهی به سنت سیاسی این دو جریان است. برای این کار مراجعه به دو سند مهم اینها لازم است؛ سند اول همین بیانیه مشترک است، سند دوم تعریف مشخصات یکی از آنها در مورد دیگریست، که بعدا به آن برخواهیم گشت.
سند اول مد نظر، بیانیه ای مشترک از هر دو برای تعریف و ظایف و خطوط اصلی یک جریان کمونیست آلترناتیو در کردستان است.  فرد علاقمند مراجعه به سند مزبور متوجه حضور تمام کلی گویی ها و کلیشه های جریانات چپ در معرفی خود میشود؛ سرنگونی جمهوری اسلامی، حاکمیت شورایی، انقلاب کارگری چهارچوب مواضع مشترک تقریبا همه آنهاست. فرد روشن بین برای درک تفاوت اینها، به جای مراجعه صرف به مواضع کلیشه ای، سراغ هویت و مشخصات دوستان و متحدین و مخالفین و حتی دشمنان  شان میرود. نه فقط این، سراغ   تشخیص تفاوت آنها روی زمین سفت میرود، سبک کار و تاثیر و نقش شان روی زمین سفت را ارزیابی می کند. بعضی ها کنجکاوتر از این، لای نوشته ها و مابین خطوط را سراغ میگیرند تا تفاوت ها را دقیق تر ببیند.
در انتهای این ارزیابی های یک مرور گرد زنده، متوجه میشویم که حضور یک عبارت که به رگه ای در سیاست جایگاه ویژ میدهد، در امر شناسایی دقیق آن جریان تعیین کننده است. مثلا اشاره سنت اکثریت تا حزب توده و راه کارگر و فدایی، به حقوق خلق ها و یا حقوق فدرالی، با کاربرد فرمولاسیون های چپ، برای معرفی سنت سیاسی اینها کافی است. در شناخت سنت سیاسی کومه له ای، تفاوت های اینها با هم، اساسا نه مواضع برنامه ای و اسناد، که شیوه بخورد شان به حل مسئله ملی وجایگاه " جنبش انقلابی کردستان" درقلب و ذهن و مشغله های شان است.
با این مقدمه، حالا با هم سراغ موضع این" آلترناتیو کمونیستی" در برخورد به مسئله کرد در منطقه خاورمیانه میرویم. بیانیه مد نظر در بند ۹ می نویسد:
 "ما به عنوان نیروهای کمونیست و  انترناسیونالیست،  تقویت همبستگی کارگران و توده های زحمتکش و ستمدیده را در جهان و به ویژه در کشورهای همجوار را امر خود میدانیم، در این راستا از مبارزات آزادیخواهانه مردم کردستان در عراق، ترکیه و سوریه برای آزادی، رفع ستم ملی و علیه فقر و نابرابری اجتماعی دفاع میکنیم. "
 ابتکار کاربرد انترناسیونالیسم برای حل مسئله کرد از طرف اینها حقیقتا یک شاهکار است؛ علت روشن است؛ یک طرف نویسنده بیانیه جریانی است که میخواهد انگ ناسیونالیستی را کنار زده و برای تعریف رابطه خود با جنبش ملی، جایگاه آن را به موقعیت یک جنبش سوسیالیستی و انترناسیونالیستی ارتقا میدهد. جریان دیگر هم که بناحق عنوان حکمتیست را یدک می کشد، میخواهد نشان دهد که اتحادشان با جناحی از کومه له، پای آنها را به جنبش ناسیونالیستی نکشانده است!
آنها برای توجیه موضع خود، مبارزه برای رفع ستم ملی را همراه مبارزه علیه فقر و بی عدالتی اجتماعی را در یک کیسه ریخته اند تا دفاع شان از حل مسئله ملی توجیه طبقاتی و سوسیالیستی پیدا کند. مبارزه علیه فقر و برای عدالت لزوما مبارزه برای رفع ستم و تبعیض ملی نیست؛ کما اینکه مبارزه علیه چنین تبعیضی، در هیچ کجای جهان ربطی به مبارزه برای عدالت اجتماعی و رفاه ندارد. حل مسئله ملی در جاهایی مانند ایرلند شمالی، در کبک کانادا، و مناطق مشابه، هیچ وقت به مبارزه برای رفاه و عدالت اجتماعی نداشته است. در خود کردستان عراق و ترکیه و سوریه، حل مسئله کرد به مبارزه برای عدالت اقتصادی بی ربط است. تظاهرات های مردم در کردستان عراق در سالهای اخیر، به مبارزه برای حل مسئله ملی بیربط بوده اند، همانطوریکه در سوریه هم مسئله اساسا مسئله نه برای حل مشکل اقتصادی که برای رفع یک ستم ملی و قومی است.  در پاسخ به این انتقاد میتوانند عنوان کنند که مسئله آنها تمام معضلات مطرح در آن جوامع است. اگر چنین است، مسئله افغانستان که مانند بقیه کشورها جزو همسایگان ایران است، و معضلات بسیار بیشتری هم در مقایسه با بقیه دارد، چرا موردی برای یک حمایت و دخالت انترناسیونالیستی ندارد؟ چرا مسئله ویرانی یمن و از بین رفتن زندگی اجتماعی نه تنها در این بیانیه كه در فعالیت چند ساله این جریانات هم جایگاه یك اشاره و اعلام یك احساس انسانی برای تباهی زندگی مردم آن ندارد؟علت ساده است؛ در جایی مانند یمن و یا افغانستان كه چند میلیون كارگر و آواره آن در ایران زندگی میكنند، علیرغم تمام مشکلات پیچیده از جمله فقر زدگی، آپارتاید جنسی و حبس کل جامعه در  قفس اسلام، به این دلیل طرح نمی شود و اصلا دیده نمی شود، چون در آن کشور ها، جنبش" مقدس" کرد برای حل مسئله خود وجود ندارد! این روزها صفحه فیس بوک یکی از آشنایان ناسیونالیست کرد را که مرور میکردم، متوجه شدم در تمام صفحات خبری اش آنجا که انسانها توسط جمهوری اسلامی، این روزها به قتل رسده اند،  کرد زبان ها تماما "جان باخته" یا "شهید" شده اند، اما غیر کردزبان ها، دسته جمعی" کشته شده" محسوب میشوند!
آیا اینجا هم همان معیار تعیین کننده در تفاوت کیس افغانستا با کردستان نزد این "انترناسیونالیست" های کردستانی آشنای ما نیست؟ آیا برای کسی ناروشن است که مسئله نه انترناسیونالیسم کارگری، که یک ناسیونالیسم عریان است؟ اگر مسئله فقر و محرومیت و هزار و یک مشکل در کشوری مانند افغانستان، کیس آن جا را به  عنوان یک مورد قابل پشتیبانی نمی بیند، لابد کیس کشوری با موضوعاتی مانند فقر و محرومیت و تبعیض و... مد نظر بیانیه نویسان نیست. در چنین حالتی، کیس ویژه ای باید مد نظر باشد که بیانیه نویسان از ابراز صریح آن پرهیز دارند. علت این عدم صراحت در این واقعیت نهفته است که همین دو جریان، طرف مقابل خود در درون کومه له را به عنوان راست و ناسیونالیست معرفی می کردند. لذا نمیشود برگشت و بلافاصله علنا یک سیاست ناسیونالیستی آنهم برای مبنای اتحاد کمونیست ها اتخاذ کرد. حضور انترناسیونال پرولتری در این وسط، ابتکاری رندانه برای معرفی جنبش ناسیونالیستی به جنبش انترناسیونالیستی و پایین آوردن جایگاه انترناسیونالیسم پرولتری به یک سیاست غیر طبقاتی و با عنوان جنبش فقرا و محرومان و ستمدیدگان است و آنهم فقط از نوع كردی آن. واقعیت این است كه در این میان انترناسیونالیست هدف نیست، انترناسیونالیست ابزار است، پاسپورت تقدس یك جنبش سیاسی در قالب چپ و لباسی است بر تن مقدس جنبش "كرد" و فروش آن به مردم متوهم.
حالا که مسئله اصلی مد نظر صاحبان بیانیه وجود مسئله ملی در کشورهای عراق و ترکیه و سوریه است، چند موضوع جای سوال است؟ آیا در کردستان  ترکیه یک "جنبش آزادیخواهانه" علیه ستم ملی و شایسته حمایت از طرف کمونیست ها موجود است؟ تمام فاکت ها به ما و به تمام جهان میگوید که در ترکیه تنها یک جنبش وجود دارد که از تبعیض ملی علیه کرد زبانان نان میخورد، که پ ک ک صاحب آن است. سیاست پ ک ک شرکت در قدرت حاکم فعلی است و آنرا بدون تعارف طرح کرده است. برای کمونیست ها، آنهم در عصری که ناسیونالیسم و مذهب ابزارهای کشتار و استثمار بشر اند، قابل حمایت و پشتیبانی نیست. درست همانگونه که جنبش های ناسیونالیستی و مذهبی جریانات ارتجاعی فلسطینی نمی توانند به بهانه آویزان شدن شان به مطالبه برحق فلسطینی ها، خود را شامل حال حمیات کمونیست ها و بشریت آزاده کنند. نیاز "کرد"های سوری یک سرپناه و یک آشیانه برای زیست، یک نیاز واقعی و مورد حمایت هر انسان شرافتمندی باید باشد. اما جنبش معاملاتی که به اسم آنها یک روز با روسیه و یک روز با امریکا و یک روز با فرانسه مشغول لاس زدن است، نمیتواند مورد حمایت کمونیست ها و مردم آزاده جهان باشد. مردم در کردستان ترکیه هم، به دلیل تعلق دولت به "قوم ترک"، حق دارد سرنوشت خود را تعیین و از ترکیه جدا شود و مورد حمایت همگان باشد. اما جنبش سیاسی جریانات ناسیونالیست و یا اسلامی آویزان شده به این مردم محروم نمی تواند مورد حمایت کمونیست ها و بشریت آزاده  باشد.
با همه اینها، کمونیسم دخالتگر در مجاورت خود اگر امکانات و شرایط دخالت در آن منطقه را دارد، میتواند ضمن تبلیغ سیاست های خود در منطقه، از هر فرصت و امکانی برای دخالت و نشان دادن راهی برای رفع ستم نشان جامعه همجوار خود بدهد. کومه له قدیم برای این کار نشریه ای به زبان کردی و رادیویی به همان زبان داشت که زبان آن برای آن مردم مفهوم بود. نشریات حزب کمونیست ایران و آثار منصور حکمت در آن منطقه دست به دست می شد. محصول همین درجه از کار، آنهم به تحمل محدودیت و قربانی، رشد کمونیسم منصور حکمت و کومه له در آن منطقه بود. اگر چنین کاری مد نظر است، این شما و این میدان! اما کسی که میخواهد مسیر منصور حکمت و حزب کمونیست دوره او را طی کند، کارش نه حمایت از یک جنبش ناموجود آزادیخواه و آنهم به جای انترناسیونالیسم پرولتری ، که نقد کمونیستی و افشاگری تمام جریانات ناسیونالیست کرد است. اما از آنجایی که هر دفاع و حمایتی از مردم کرد زبان منطقه، در مرحله اول از نقد و افشاگری ناسیونالیسم کرد میگذرد؛ کاری که این بیانیه ظاهرا در موردش سکوت می کند؛ و ما هم علت این سکوت را در نگاه به سند بعدی بررسی می کنیم.
 
سند دوم:
سند مورد بررسی دوم، ارزیابی حزب منتسب به "حکمتیست" از "حزب کمونیست ایران و کومه له" (جناح صلاح مازوجی) متحدشان است. برای بررسی این سند بخش اصلی آن را اینجا می آوریم:
"ما به روشنی اعلام کردیم، سیاست و پراتیک اعلام شده طرفین، به وضوح سیاست و پراتیک متفاوت دو جناح راست و چپ در حزب کمونیست ایران و کومه له را تایید و تاکید میکند. واضح است وظیفه هر نیروی چپ و کمونیست و از جمله حزب ما در چنین جدالی حمایت از جناح چپ در مقابل راست است. همانطور که در سال ٢٠٠٠ هم در جدال با جناح راست با مسئولیت عبدالله مهتدی از جناح چپ در کومه له حمایت کردیم. 
اکنون جدایی در حزب کمونیست ایران و کومه له اتفاق افتاده است. از نظر ما سیاست و پراتیک جناح راست که توسط رهبری کنونی کومه له نمایندگی میشود، سنخیتی با پیشینه و افق و دیدگاه و سیاست و پراتیک چپ و کمونیستی گذشته و شناخته شده حزب کمونیست ایران و کومه له ندارد.
این در شرایطی است که جناح چپ خود را مدافع سابقه و پیشینه  کمونیستی و موجودیت و ادامه کاری حزب کمونیست ایران و کومه له میداند.
 از نظر حزب کمونیست کارگری – حکمتیست جناح چپ این جریان که اکثریت بالای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران هدایت آن را بر عهده دارد، مادام که بر مصوبات همه کنگره ها و پلنومهای این حزب از جمله در یک دهه اول فعالیتهای کمونیستی سرزنده و فعال و درخشان این جریان تاکید میکند، هم اکنون تعهد به پلاتفرم سرنگونی فوری و انقلابی جمهوری اسلامی و مبرمیت سازماندهی انقلاب کارگری و تحقق استراتژی سوسیالیستی در سراسر ایران و در کردستان را وظیفه فوری خود میداند، صلاحیت سیاسی و عملی تداوم و هدایت فعالیت حزب کمونیست ایران و کومه له را دارد. ما همکاری و حمایت از حزب کمونیست ایران و کومه له چپ و رادیکال را وظیفه سیاسی خود میدانیم."(  به تاریخ  بهمن ١٤٠٠ – ٢٢ ژانویه ٢٠۲۱)
حالا استدلال های مربوط به ضرورت دفاع کمونیست ها از جناح صلاح ماروجی را بررسی کنیم:
تفاوت سیاسی عملی دو جناح راست و چپ:

اول:
 در تمام جهان و در همین منطقه کردستان، احزاب و جریانات سیاسی متعدد متعلق به سنت ناسیونالیستی، با سیاست و پراتیک متفاوت اند، ولی هیچ سیاسی کار بالغی اینها را به دلیل تفاوت های سیاسی پراتیکی به جنبش های متفاوت وصل نمی کند. تعداد اصلاح طلبان، تعداد متفاوت احزاب و گروههای سنت حزب توده در اکثریت تا راه کارگر و طیف فدایی، جمهوری خواهان متعدد، پادشاهی گراهای متعدد، دسته جمعی متعلق به سنت ناسیونالیسم ایرانی اند، که هرکدام سیاست و پراتیک بسیار متفاوتی دارند، و این تفاوت نه نشان فاصله جنبشی که فاصله های سیاسی درون یک جنبش سیاسی واحد اند. پس تفاوت سیاسی پراتیکی الزاما و در اکثر موارد، به معنی تعلق جنبشی متفاوت نیست.
 
دوم:
ادعا میشود که دفاع از جناح چپ، مانند سال ۲۰۰۰، در دوره منصور حکمت است. این حکم نه بی پایه، که خنده دار است!  اولا اگر کومه له همین امروز مانند سال   ۲۰۰۰مورد تعرض و کودتای یک باند تبهکار و فاشیست قرار بگیرد، وظیفه نه فقط کمونیست ها که هر آدم شرافتمندی حمایت و دفاع  بی قید و شرط  از آن است. در سال ۲۰۰۰ کومه له با چنین حمله ای از جانب یك باند تبهكار به رهبری عبدالله مهتدی روبرو شده بود.
با همه اینها، کومه له ۲۲ سال قبل تفاوت های فاحشی با کومه له امروز و هر دو جناح آن داشت. کومه له آن روز، علیرغم انتقادات ما، رسما به جنبش ملی نپیوسته بود، رسما خود را متعلق به آن جنبش و جناح چپ آن تعریف نکرده بود، عضو کنگره ملی کرد نشده بود، با پ ک ک سیاست همکاری نزدیک برای خود تعریف نکرده بود. مهم تر از همه، بالا بردن موقعیت کومه له در جنبش ناسیونالیستی را در الویت خود قرار نداده بود. تاریخ کومه له و حزب کمونیست ایران را رسما تحریف نکرده بود...
تاریخ تمام ۲۲ سال گذشته به ما شهادت مستند میدهد که در قدم به قدم دگردیسی در کومه له و حزب کمونیست آن روز، با شراکت فعال هر دو جناح( هم جناح ابراهیم علیزاده و هم صلاح مازوجی) بوده است. و در تمام این تاریخ كل این پدیده از جانب شخص منصور حكمت و جریان ما در كل این دوره و حتی خود این دوستان مورد نقد شفاف قرار گرفته است.
بعلاوه، در تمام آن سال ها یک بحث اصلی در مورد سرنوشت حزب کمونیست این بود، که سازماندهان و رهبران واقعی و ماتریال انسانی آن و آن تاریخ و آن دستاوردها و حتی دوستان و دشمنان آن حزب، دسته جمعی رفته و آن چه که از آن حزب باقی مانده است، چیزی جز یک عنوان،  یک تابلو و یک کارتون خالی نیست. پدیده ای که امروز به نام آن حزب فعالیت می کند، واقعیتی است از جنس تمام جریانات هم سنت خود در درون صف خلقی های مشابه راه کارگر و فدایی و بقایای تاریخ مصرف به سر آمده در حاشیه های جامعه اند.
از آن تاریخ تا روز مرگ منصور حكمت و تا تشكیل حزب حكمتیست به رهبری كوش مدرسی و تا انشقاق در این حزب یك دنیا نوشته و سند از جانب شخصیتهای این دو حزب از حكمت و كورش تا من و بسیاری از رفقای هم حزبی ام و تا تعدادی از دوستانی كه به نام حكمتیست متحد جناح مازوجی هستند، در مورد اینكه حزب كمونیست باقی مانده به تاریخ حزب كمونیست ایران نامربوط و جناح چپ ناسیونالیسم كرد است، نوشته و موجودند. بلاخره اگر تعهدی در كار است، اگر پرنسیبی باقی مانده است و اگر  واقعا جریانی جدی و مسئول هستند، قبل از بخشش آن تاریخ به حزب كمونیست و كومه له جناح صلاح مازوجی، پرنسیب حكم میكرد كه نقدی بر این دوره و ادعای حكمت و بقیه در ناسیونالیسم چپ بودن كل حزب باقیمانده با جناح علیزاده و مازوجی را انجام میدادند. بلاخره ما و این رفقای سابق، حدود دو دهه همراه حكمت و بعد از حكمت به این دوستان گفتیم جناح چپ ناسیونالیست و امروز با پیوستن اینها، یك دفعه كل این تاریخ و ادعاها در زیر فرش مخفی میشود. نمیشود هم مدافع دوره حكمت و خط حكمت بود، هم تابلوی حزب حكمتیست را گردن آویخت و هم نسبت به دودهه ادعای حكمت و ما و خودشان به نسب حزب كمونیست ایران، ناگهان و با یك چرخش قلم همه را فوت هوا كرد. كمونیسم فدای سرشان، ولی كمی پرنسیب سیاسی هم اصلا چیز بدی نیست!
گفته میشود اینها با سرنگونی انقلابی، به سوسیالیسم و انقلاب کارگری و حکومت شورایی معتقدند. به منکرش لعنت! مگر هسته های فدایی و سازمان پر افتخار راه کارگر به اینها بی عقیده است؟ مگر جناح دیگر کومه له مدعی مخالفت با اینها وپیوستن خود با است را اعلام کرده است؟
بعلاوه، اگر اسناد و قطعنامه و خط مشی و سنت اعلام شده، معیارهای تعیین کننده اند،  همین حزب منتسب به حکمتیست، با معلق زدن کدام سند استراتژیک تغیییر ریل داده و در بستر انواع ناسیونال چپ ها خزیده است؟ 
علت دفاع این حزب نامربوط به حکمتیسم، برای چیست؟
تاریخ موجودیت این پدیده که خود را حکمتست می نامد، تاریخ نوسانات و معلق زدن های بعداز جدایی از ماست؛ سرگردانی اینها همه را سراغ خود برد و امتحان کرد و نهایتا به سنت تاریخی خود در کومه له برگشت. در دنیای واقعی هیچ تفاوتی بین سنت سیاسی دو کومه له رقیب موجود نیست. تاریخ کومه له ای که دو جناحه شد، در تمام دهه های گذشته، زیر رهبری تمام جناح های کومه له بوده است. تنها مسئله در این میان، حزب و جریانی است که می خواهد پیوستن خود به این کومه له(جناح مازوجی) را لباس مشروع بپوشاند. برای این کار، تصمیم گرفته جریان مورد علاقه اش را به حزب کمونیست دوران حکمت وصل کرده و آنرا ادامه دهنده آن تاریخ پر افتخار معرفی کند. دگر اشتراک این جریان در دگردیسی کومه له را انکار می کند، و اگر در بیانیه انترناسیونالیستی مشترک شان، به ناسیونالیسم کرد آوانس میدهد، ناشی از همین مسئله است.
 
* در این نوشته از آنجا كه بعد از انشعاب در حزب كمونیست ایران و تشكیلات كردستان این حزب(كومه له) با دو حزب كمونیست و دو كومه له با یك نام واحد طرف هستیم، مجبور شده ام یكی را به نام جناح ابراهیم علیزاده و دیگری را به نام جناح صلاح مازوجی عنوان كنم تا خواننده نوشته ام دچار سردرگمی نشود.