كمونیست ماهانه: كنگره دهم حزب حكمتسیت(خط رسمی) برگزار شد. كنگره مجموعه ای قرار و قطعنامه را به تصویب رساند. شما از نمایندگان كنگره بودید، چه ارزیابی از كنگره دارید ؟ آیا توقعاتی كه از كنگره داشتید برآورد شده ؟
محمد فتاحی: علاقمندم قبل از هر چیز درجه فواق العاده رضایتم از برگزاری کنگره پشت درهای بسته، را ابراز کنم. به دلیل شرایط کرونایی، نه فقط کنگره ما با تاخیر قابل توجهی روبرو شد، بلکه رهبری حزب هم منهای جمعی از رفقای كمیته رهبری، در تمام این مدت از برگزاری یک تک جلسه حضوری و بدور از دنیای مجازی محروم شده بود. نتیجتا من و رفقایم در کمیته رهبری حزب، بحث ها و مشورت های مهمی لازم داشتیم که در دنیای مجازی غیرقابل طرح بودند. بعلاوه در هیچ جلسه آنلاین قادر به یک ارزیابی مشترک از کارمان در جامعه نبودیم. کنگره پشت درهای بسته و با شرکت فقط نمایندگان تشکیلات ها و دو هیئت از حزب كمونیست كارگری عراق و حزب كمونیست كارگری كردستان، به  ما اجازه داد تا تمام بحث های نکرده مان را در حضور هم و بدور از حتی میکروفون، پیش ببریم. به عنوان احساس شخصی، بیشترین لذت من برای این بخش از مباحث رسمی و غیر رسمی بود.
اما در مورد وظایف سیاسی کنگره و درجه موفقیت آن هم باید به معیار ارزیابی پرداخت. در کنگره احزاب سیاسی، معیار ارزیابی از درجه موفقیت یک کنگره به هدف برگزار کنندگان آن بستگی دارد. در شرایط بحرانی یک جریان سیاسی، کنگره ابزاری برای حل آن مسئله و عبور کم ضرر از آن است. حزب ما از این زاویه، به دلیل اتحاد عمیق آن حول اهداف خویش، نیازی به در دستور گذاشتن چنین موضوعی نداشت. کنگره جریان دیگری میتواند تعیین ریل جدیدی در سرنوشت آن باشد. حزب ما از روز اول روی همان ریل حرکت کرده و نیازی به دستور کردن این موضوع نداشت. برای بعضی ها، تعیین الویت و روشن کردن مسیر حرکت، هدف کنگره است. برای ما چنین دستوری نمی توانست به ذهن کسی هم برسد، چون الویت ما از قبل نه برای خودمان بلکه برای رقبا و دشمنان مان هم روشن بود. الویت ما سازماندهی انقلاب کارگری و خلع ید از طبقه حاکمه است. تعیین این الویت نزد ما ربطی به شرایط سیاسی اجتماعی نداشته و تشکیل این حزب از روز اول، برای همین امر بوده است. این حزب جزو آنهایی نیست که امر سازماندهی انقلاب کارگری را به بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی، به باز شدن فضای سیاسی و تغییر در توازن قوا و رسیدن به شرایط ویژه ای حواله دهد. برای ما سازماندهی انقلاب کارگری الویت هر روزه بوده و امری است که در کل فعالیت سیاسی ما نه فقط انتگره، که گرانیگای تمام سوخت و سازهای سیاسی ماست.
تعیین مرحله اعلام آلترناتیو حکومتی و تبدیل آن به امر روز هم نمی توانست هدف کنگره باشد. رهبری حزب به دنبال تغییر در تناسب قوای طبقاتی در سیاست ایران، بیدرنگ کنگره سراسری شوراها و سازماندهی آن در مرحله فعلی را در دستور خود و جامعه قرار داد. اسناد پایه ای آن را تدوین و مشغول طرح ریزی برای این امر شد. حساسیت دوره سیاسی فعلی و امر خطیر بودن آن هم نیازی به دستوری در کنگره برای روشن کردن ما نبود، چون رهبری این حزب از قبل متوجه دو فاکتور مهم در جامعه شده بود؛ فاکتور اول خطیر بودن این دوره است؛ جامعه به این نقطه رسیده که برای همیشه از این نظام قطع امید کرده و به فکر تغییر بنیادی است. طغیان های آبان و دیماه سالهای گذشته، این پیام را به هر سیاسی کار فهیمی گوشزد کرده بود. فاکتور دوم پیشقدم شدن طبقه کارگر و متحدین آن در صف معلمین و بازنشستگان برای تبدیل این دوره به دوره سازماندهی جنبشی خویش بود و است. همین امر یک عدالتخواهی کارگری را به پرچم تحولات این دوره تبدیل کرده است. محصول این تصمیم رهبران جنبش های اجتماعی و جنبش پشت سر آنها، تسریع پلاریزاسیون طبقاتی است، که در متن آن ناراضی های طبقه حاکمه به جبهه بورژوازی هوادار غرب می پیوندند و طبقه کارگر و محرومان جامعه مشغول تقویت جنبش خویش حول مطالبه معیشت و امنیت و آزادی اند. به یمن روشن بینی رهبری این حزب، کنگره ما در دستور گذاشتن هیچکدام از این فاکتورهای سیاسی را لازم نداشت. کنگره حتی لازم نداشت تا برای روشن کردن الویت های تاکتیکی حزب را در دستور بگذارد، چون رهبری حزب از قبل متوجه این امر شده بود که باید پروژه های قدیمی را کنار گذاشته و سازماندهی فوری و فوتی ضروری تری را دستور کار خود کند. اگر قبلا موضوع این بود که با گسترش نفوذ حزب و جذب رهبران کارگری در سطح وسیع، سراغ سازماندهی آلترناتیو قدرت سیاسی برود، تصمیم بر این شد که این هدف را در دوره و در دل سازماندهی شوراها و ارگانهای اعمال اراده توده ای پیش ببرد.
آنچه که برای کنگره می ماند، یک تصمیم تاریخی بود. و آن چیزی نبود جز تدقیق و روشن کردن  تایید مسیر حرکت و در نهایت رای یکدست به تصمیم در پیش گرفتن تامین ملزومات پیروزی یک انقلاب کارگری علیه جهنم امروز.
از این زاویه، کنگره ما کنگره انقلاب کارگری بود. از این زاویه، این حزب باید به این کنگره بالاتردرجه تاریخ حیات خویش را تقدیم کند.
در خاتمه این پاسخ به سوال نشریه "کمونیست ماهانه" علاقمندم به چند نکته اشاره کنم؛
بعضی مخالفین عوامفریب ما، با اشاره به سایز تشکیلات خارج این حزب( كه البته این هم با سایز حزب و سازمان و گروه خودشان مطلقا قابل قیاس نیست)، وزن سیاسی ما در جامعه را کوچک می شمارند و بلندپروازی ما را به بازی میگیرند. در پاسخ این تبلیغات چیپ میخواهم بگویم که این حزب داخل کشوری ترین جریان سیاسی چپ رادیکال در این کشور است. به لحاظ سیاسی، این جریان تنها سازمان چپ در این کشور است که سازماندهی انقلاب کارگری برایش نه یک آرمان در دور دست، که یک نقشه در دست برای همین امروز است. این حزب تنها موجود سیاسی چپ در این کشور است که سازماندهی  شورا به امید سر رسیدن شرایط انقلابی بایگانی نکرده است. این حزب تنها جریان چپ است که حاکمیت شورایی برایش در عمل فقط یک شعار نیست. این حزب تنها جریان چپ رادیکال است که سازماندهی  کارگر برایش سربازگیری برای جنبش های دیگر نیست. "بدتر" از این، "خط رسمی" امروز فقط یک برند سیاسی نیست، یک رگه در اعتراض کارگر صنعتی، یک سنت جا افتاده در سازماندهی کارگری و یک افق سیاسی برای جنبش این طبقه هم هست. نتیجتا کمونیست جدی این جامعه برای پیوستن به این حزب باید تعجیل کند! نه فقط این بلکه کسانی هم که پیروزی انقلابی را محصور حضور یک حزب پیشتاز کمونیستی میدانند، ایستادن کنار گود جایز نیست!