كمونیست: كنگره دهم حزب حكمتسیت (خط رسمی) برگزار شد. كنگره مجموعه ای قرار و قطعنامه را به تصویب رساند. شما از نمایندگان كنگره بودید، چه ارزیابی از كنگره دارید؟ آیا توقعاتی كه از كنگره داشتید برآورد شده؟
آسو سهامی: قبل از اینکه بخواهم به این سوال جواب دهم، دوست دارم به این نكته اشاره كنم كه من حدود دو دهه در حزب كمونیست ایران و كومه له فعالیت داشته ام و مدت كوتاهی است كه به حزب حكمتیست(خط رسمی) پیوسته ام. من طی بیست سال فعالیت در آن حزب بلاخره طی پروسه ای با تناقضاتی برخوردم كه اینجا جای مناسبی برای پرداختن به آن نیست. به سهم خودم در دورانی تلاش كردم روی آن جریان تاثیر بگذارم و امیدوار بودم كه تغیر ایجاد شود و زمانی به این نتیجه رسیدم كه این جریان ظرف مناسبی برای ادامه فعالیت كمونیستی نیست، از آن خارج شدم.
با علم به اینکه چاره رنجبران تشکیلات است و با علم به اینکه طبقه کارگر بدون تشکل و حزب خود، قادر به رسیدن به اهداف انسانی خود نیست، بدون هیچ توهم و دودلی تنها حزب رادیکالی که حرفی برای گفتن دارد و بدون هیچ توهمی به جریانات راست با مواضع دقیق، کمونیستی و صادقانه خود را متعلق به طبقه کارگر می داند، یعنی به حزب حکمتیست (خط رسمی) محلق شدم. شاید این مقدمه کوتاه نگرانی ها و استرسهای مرا به هنگام شرکت در کنگره این حزب به عنوان نماینده، برای خواننده گان قابل درک کند. اما تنها نیم ساعت اول دیدار با رفقایی که اولین بار بود با آنها روبرو می شدم کافی بود که تمامی استرسهایم رفع شوند و نه تنها خود را غریبه ندانم بلکه خیلی سریع خود را بخشی از آن فضای صمیمی و دوستانه دانستم.
از همه مهمتر به هنگام شروع جلسات کنگره اگر چه همان فضای صمیمانه بر کنگره نیز حاکم بود، اما به هنگام بحث ها، به هنگام صحبت های مخالفان و موافقان در مورد یک موضوع سیاسی، جدیت و صراحت را در چهره تک به تک رفقا را می دیدم که چگونه در موافقت یا مخالفت بر سر مسئله ای با رفیق کنار دستی خود جدل می کند بدون اینکه ذره ای از آن صمیمت کم شود. همین فضا و همین جدیدت شاید بیشتر از هر کسی من را مشتاق می کرد که نه تنها با اشتیاق به مباحث توجه کنم، بلکه باعث می شد که خود من نیز در بیشتر بحث ها دخالتگر باشم. از همه مهمتر در استراحت های میان جلسات و یا نشست هایی که بعد از جلسات رسمی برگزار می شد، رفقایی را می دیدی که در دفاع از بحث و قرار مورد نظرش چقدر صمیمانه و چقدر با آب و تاب تلاش می کرد، نظر دیگر رفقا را به سوی خودش جلب کند.
شاید اگر خواننده گان به من ایراد نگیرند، می توانم بگویم آشنایی با آن فضای صمیمانه و همزمان جدی، آشنایی با تک تک رفقایی که در این کنگره حضور داشتند، به عنوان بخشی از خاطرات فراموش نشدنی من خواهند ماند و بی صبرانه آرزوی دیدار مجدد همه این رفقا و دیگر رفقایی که به هر دلیل نتوانستند در کنگره حضور یابند را دارم.
اما در مورد جو سیاسی کنگره باید گفت که حزب حکمتیست (خط رسمی) به عنوان بخش تحزب یافته طبقه کارگر ایران و ابزار مبارزاتی این طبقه و به عنوان یک پدیده ارگانیک همانطور که از اتفاقات، مبارزات و اعتراضات طبقه کارگر تاثیر می پذیرد، به همان اندازه نیز و بیشتر از آن نیز تاثیر گذار است و می تواند در روند روبه رشد مبارزات جاری طبقه کارگر در ایران، دور و نقش خود را ایفا کند و این امر ممکن پذیر نیست مگر اینکه خود این طبقه در سوخت و سازهای حزب به عنوان ابزار مبارزه خود، دخیل و دخالتگر باشد.
کنگره دهم حزب به عنوان بالاترین ارگان تصمیم گیرنده حزب، ظرف و مکانی بود که این امکان دخالتگری را برای رفقای حزب در داخل و خارج فراهم کرده بود و اگر چه رفقای داخل با توجه به وضعیت موجود از قبیل وجود یک رژیم مستبد و سرکوبگر و فاصله جغرافیایی از لحاظ فیزیکی امکان حضور در کنگره را نداشتند، و از این بابت جایشان به شدت خالی بود، اما تمامی این مشکلات مانع حضور سیاسی و فکری آنها و از همه مهمتر دخالتگریشان در کنگره نشد و این نکته یکی از مهمترین نقطه قوت های کنگره دهم حزب بود. به این معنی که رفقای داخل چه از طریق پیامها، چه از طریق انتقاد و پیشنهادهای خود و توصیه هایشان، عملا در کنگره حضور داشتند و از این لحاظ و نه به لحاظ فیزیکی، جای خالی آنها را احساس نمی کردید.
اگر بخواهم به سوال شما برگردم، همانطور که در بالا اشاره کردم حزب به عنوان یک پدیده ارگانیک که ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی با طبقه خود دارد، از تمامی مسائل و مشکلاتی که در جامعه رخ می دهد تاثیر می پذیرد و تاثیر می گذارد و سعی می کند که مهر خود را به تمامی اعتراضات، اعتصابات و مبارزات جاری در جامعه بکوبد و بنابراین کنگره حزب نیز بر همین مبنا سعی در نشان دادن راه در مسیر مبارزاتی طبقه کارگر و رفع موانع پیشروی آن را داشت.
اگر بخواهیم اسمی برای کنگره دهم حزب انتخاب بکنیم، به نظر من کنگره دهم، کنگره توقعات، انتظارات و چه باید کردها! بود، کنگره ای بود که می دانست حزب کجا ایستاده، چه می خواهد؟ و از همه مهمتر می دانست که چە کاری باید انجام دهد؟ و چه وظایفی بر عهده دارد؟. شاید بی ربط نباشد اگر بگویم سنتی که در جنبش کمونیسم کارگری وجود دارد، همیشه این بوده که بی رحمانه نقاط ضعف خود را مورد نقد و ارزیابی قرار می دهد، همیشه به جای اینکه سعی در مخفی کردن کمبود ها و ضعف های خود داشته باشد، همواره تلاشش این بوده که این ضعف ها را بشناسد و آنرا رفع کند و با قدمی استوارتر مسیر را تا انتها و تا رسیدن به هدف نهایی خود یعنی به قدرت رساندن طبقه کارگر ادامه دهد و این سنت در این کنگره نیز غائب نبود.
همانگونه که از یک حزب مسئول انتظار می رود که انتظارات طبقه کارگر را برآورده کند، همانگونه که حزب راههای پیشروی و به سرانجام رساندن مبارزه این طبقه را میسر می کند، به همان اندازه نیز این انتظار از کنگره می رفت که با تحلیلی مشخص، از اوضاع و احوالی مشخص، چه باید کرد را در پیش پای حزب گذاشت و بر همین اعتبار مجموعه ای قطعنامه و قرار را به تصویب رساند که همه آنها در خدمت این چه باید کرد! قرار داشت. 
با همین مقدمه اگر بخواهم در مورد کنگره دهم قضاوتی داشته باشیم، نه فقط من بلکه هر فعال کمونیستی در داخل ایران و یا هر ناظر سیاسی منصفی وقتی به کارنامه کنگره، به مباحث و دستاوردهای کنگره نگاهی بیاندازد می تواند در مورد این کنگره قضاوت کند، می تواند در مورد موفقیت و توقعاتی که از یک حزب کمونیستی و کنگره اش دارد، قضاوت کند و به جواب روشنی برسد. ما به عنوان یک حزب کمونیستی که سالهاست که کمونیزم خود را با کمونیسم مارکس، تداعی می کند و خود را نماینده راستین کمونیسم کارگری و منصور حکمت می داند، در کنگره خودمان با نگاهی به اوضاع دنیا و ایران، با تحلیلی مارکسیستی و با اذعان به واقعیت موجود و با شناخت کامل از توانایی و امکانات خود، اولویت های دو سال آتی حزب را تعیین کردیم تا بتوانیم و البته که باید بتوانیم حزب را به جایی که طبقه کارگر و تمامی کسانی که دلشان در گرو عدالت، برابری و آزادیست، ببریم و برسانیم. بر همین اعتبار مجوعه ای قرار و قطعنامه به تصویب رسید و جا دارد که به هر کدام از آنها جداگانه پرداخت.
کنگره نگاهی به اوضاع امروز در سطح بین المللی، از تعرض گسترده به معیشت طبقه کارگر در سرتاسر دنیا، تا مسئولیت ناپذیری دول بورژوایی در قبال مصائب و بدبختی های که خود به بشریت تحمیل کرده است، از میلیتاریسم و جنگهای ویران کننده در جهان داشت. بطور اخص جنگ در اوکراین و اینکه دول غربی  با استفاده سیاسی از این مسئله چه کمپینی را در جنگ افروزی، در تقویت ماشین جنگی خود و نه فقط بر علیه روسیه، بلکه در روس ستیزی، در تعرض به طبقه کارگر، در ترویج فاشیسم و ناسیونالیسم به راه انداخته است.
بر متن این شرایط کنگره  در مورد مبارزات، اعتراضات، جدال های طبقاتی، کشمکشهای جهانی و یا محلی، در مورد جدال طبقه کارگر ایران با بورژوازی حاکم در آنجا، در مورد جدال بورژوازی حاکم در غرب با طبقه کارگر و .... صحبت و تحلیل کرد.  اینکه این جنگ چگونه توانست نه فقط راست جامعه را، بلکه بخش عظیمی از چپ را نیز به دنبال خود کشاند و ما شاهد هستیم که چگونه، افراد و احزابی که داعیه چپ دارند عملا یا پشت "ناتو" و آمریکا ایستاده اند و پرو ناتو شدند و بخشی از آنها نیز پشت ناسیونالیسم عظمت طلب روسیه قرار گرفتند و پرو روس شدند.  ما در این کنگره بر این موضوع تاکید کردیم که جبهه سومی نیز وجود دارد و باید آنرا تقویت کرد، این جنگ نه جنگ ماست، بلکه اتفاقا بر علیه ماست، ما این جنگ ارتجاعی را محکوم کردیم.
گفتیم این جنگ زمینه ساز یک بازگشت به دوره جنگ سرد، یک تعرض به آرمانخواهی، یک تعرض به برابری طلبی، یک تعرض وسیع و شنیع به کمونیسم خواهد شد. ما در کنگره بر این مهم تاکید کردیم که نباید اجازه داد به بهانه حمله روسیه به اوکراین به کمونیسم و عدالتخواهی تعرضی صورت بگیرد. جریانات ناسیونالیست و فاشیست که تا همین الان هم دچار بی افقی و استیصال هستند به بهانه این جنگ و یا قبلترش به بهانه سالروز قیام ۵۷ شروع به تعرض و ضدیت با کمونیسم کردند و با سیاست پرو غربی و پرو ناتویی خود شروع به باد زدن آتش ناسیونالیسم کرده اند.
بر همین اعتبار است که ما به عنوان یک حزب کمونیستی که پایش روی زمین سفت است بر این نکته تاکید کردیم که  تنها تحلیل درست کافی نیست، باید سیاست ما روشن باشد و شرایط را به نفع خود و طبقه کارگر باید تغییر داد. در حالیکه جریاناتی به نام چپ زیر نام سیاست همه باهم مشغول بند و بست با جریانات راست و پرو آمریکایی هستند، این ما هستیم که نمایندگی طبقه کارگر را برعهده داریم و اجازه نمی دهیم که نیروی واقعی انقلاب آتی به هیزم آتش این بند و بست و تغییر از بالا بدل شود. اجازه نمی دهیم این موج ضد کمونیستی و ضد آزادی خواهی و برابری طلبی در ایران شانسی داشته باشد. ما اجازه نمی دهیم این فضای اعتراضی موجود در جامعه ایران مرعوب جریانات راست و پرو غرب شود.
نمایندگان کنگره متفق القول بودیم که طبقه کارگر از شانس بسیار بالایی برای پیروزی و در دست گرفتن قدرت  برخوردار است و با علم بر این واقعیت هم موانع کسب قدرت را به دقت مورد بحث قرار دادیم و هم "چه باید کرد!" را. باید گفت کنگره با این هدف و با این انرژی به سراغ تصمیمات خود رفت. بر همین مبنا مجموعه قرارهای را در دستور کار خود قرار داد که مستقیما در خدمت این هدف بود. در رابطه با تقابل و تاثیرات مخرب جنگ اوکراین، در رابطه با مسئله فلسطین و مبارزات مردم منطقه قرارهایی را تصویب کرد.
کنگره دهم حزب با علم بر وضعیت رژیم جمهوری اسلامی و بحرانهای عمیق سیاسی و اقتصادی که این رژیم با آن دست به گریبان است و با علم به اینکه اعتراضات توده ای برای آزادی، برابری و بهبود وضعیت معیشت در جریان است و جنبشهای اعتراضی موجود در جامعه مستقیما گلوی رژیم می فشارند، قطعنامه ای را در همین رابطه تصویب کرد و بر یک آلترناتیو کمونیستی در آینده ایران ومقابله با آلترناتیوهای بورژوایی، سناریوهای نیروهای راست علیه جنبش آزادیخواهانه و رادیکال طبقه کارگر و مردم محروم تاکید مجددی کرد.
در رابطه با اپوزیسیون راست موجود، کنگره با بحث و تبادل نظر در شیوه برخورد با راست و خنثی کردن هر گونه سناریو سیاهی از طرف این اپوزیسیون و تلاش برای هژمونی گرایش کمونیستی و بر لزوم سازمان یابی سراسری با تکیه بر مجامع عمومی و سازمانیابی شورایی را به عنوان قرار به تصویب رساند.
ارتقای مبارزات جاری به نفع طبقه کارگر و مردم محروم جامعه برای بهبود معیشت و تقویت و تامین رهبری رادیکال و سوسیالیستی در سطح محلی و سراسری و تلاش برای شكل گیری اتحاد طبقه كارگر و اقشار پایین جامعه در اشكال فرا محلی، منطقه ای و سراسری یکی دیگر از قرارهای کنگره بود و آنرا وظیفه فوری حزب و فعالین كمونیست میداند.
در مورد کردستان هم قراری را تصویب کردیم، شاید این سوال به ذهن هر کسی برسد که چرا به کردستان جایگاه ویژه ای داده ایم؟ کردستان جدا از سابقه چهار دهه مبارزه مستمر با رژیم جمهوری اسلامی، به یمن وجود کمونیسم، به یمن تاریخ مبارزاتی کمونیستها در این منطقه و سنتهای کمونیستی که از خود به جا گذاشته، می توان به جرات گفت که یکی از وزنه ها و اتوریته های معتبر کمونیسم نه فقط در ایران بلکه حتی منطقه و همواره سنگری برای دفاع از آزادیخواهی و برابری طلبی بوده است. در طی چهل سال گذشته نه فقط جمهوری اسلامی، بلکه تمامی جریانات ارتجاعی و سناریوسیاهی قومی- مذهبی تلاش کرده اند که کردستان را از کمونیسم و برابری خواهی پاک کنند و نه فقط تلاش های نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی، بلکه حضور جریانات قومی _ مذهبی نتوانسته کمونیسم را در کردستان کمرنگ کند و بلکه همواره کمونیسم در این منطقه روند رو به رشدی داشته است.
بنابراین کنگره با علم بر وجود این جریانات ارتجاعی حاضر در این منطقه، با علم  بر پافشاری احزاب ناسیونالیست در تداوم سیاست های ضد مردمی شان و تلاش برای رنگ قومی و مذهبی زدن بە اعتراضات اقشار مختلف جامعە کردستان، مخاطرات این جریانات ضد کارگری  را جدی گرفت و بر همین اعتبار تلاش برای تقویت و سازماندهی کمونیستها و رهبران کمونیست و تامین هژمونی چپ در کردستان بعنوان سنگری جدی در مبارزه آزادیخواهانه مردم برای دستیابی به آزادی و برابری و اداره شورایی جامعه و تبدیل کردستان به نقطه اتکایی برای قدرتگیری طبقه کارگر و جنبش انقلابی امر جدی حزب میداند.
بر همین مبنا تعیین نقشه ای روشن برای سازمان دادن جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در کردستان با افق چپ و کمونیستی در کردستان را در دستور حزب قرار داد.
با این توضیحات می توانم بگویم که کنگره توقعات من را به عنوان نماینده برآورده کرد و مطئمنم که ما با این نقش عمل کنکرت می توانیم و باید بتوانیم که در فعل و انفعالات دوره های آتی چه در سطح سراسری و چه در سطح کردستان و حتی منطقه دور و نقش شایسته ای داشته باشیم تا در هر تغییر و تحولی در آتی مهر طبقه کارگر و جنبش کمونیستی را بر آن بکوبیم.