بیکاری یک عارضه معمولی، دائم و همیشگی در تمام جامعه های سرمایه داری است. بیکاری در تمام جوامع سرمایه داری وجود داشته و دارد.  بنا بر این بیکاری یکی از خصیصه های ذاتی شیوه تولید سرمایه داری است. با آن زاده شده است و با محو و نابودی سرمایه دارای از بین می‌رود. خصوصیات اساسی و ذاتی شیوه تولید سرمایه داری  انباشت سرمایه است و آنهم زمانی امکانپذیر است که بتوان کارگران را استثمارکند. سرمایه همیشه در تلاش سود و انباشت بیشتر است. در این رابطه به سطح معیشت کارگران حمله می کند.

مزد کمتر، ساعت و شدت کار بیشتر، ارزش اضافی بیشتر و در نتیجه انباشت بیشتر.  بنا بر این نیروی کار ارزان و کارگر مطیع و خاموش برای سرمایه از اهمیت ویژه ای بر خوردار است.  از این رو حمله کردن به سطح دستمزدها و اخراج و بیکار سازیها و غیره در خدمت این انباشت عمل می کند. وجود دائمی ارتش ذخیره کار،  یعنی تودهٔ وسیع کارگران بیکار، بعنوان عاملی در خدمت پائین نگه داشتن سطح معیشت کل طبقه کارگر از خصوصیات ذاتی شیوه تولید سرمایه داری است. با رشد و توسعهٔ نیروهای مولده، بیکاری گسترش پیدا می کند و در قبال کار ارتش ذخیره بیکاران سرمایه داری دنیای خود را بر مبنای نیروی کار ارزان و انباشت سرمایه وسعت می‌دهد. بیکاری چند موئلفه مشخص برای منافع سرمایه داران دارد، ازجملهٔ آنان; نیروی ذخیره برای جایگزینی کارگران، پائین نگاه داشتن سطح توقع و معیشت کارگران، فشار در جهت سطح پائین دستمزد ها و افزایش ساعت کار، توسعه ماشینهای صنعتی برای تشدید و سرعت کار، اخراج کارگران و یا فعالین کارگری با جایگزینی بیکاران، تفرقه میان کارگران شاغل و بیکار و در این جهت ممانعت از اتحاد آنها  و...

 بیکاری که در جامعهٔ سرمایه داری ایران وجود دارد، از نوع طبیعی و معمولی موجود در یک جامعه سرمایه داری نیست. این بیکاری معلول بحرانی است که جمهوری اسلامی از بدو بدست گرفتن قدرت سیاسی, آن را بوجود آورده است.  با شروع جنگ ایران و عراق و تا کنون با بحران‌های سیاسی و اقتصادی آن را تشدید کرده است. در نتیجه بحران سرمایه داری در ایران، بیکاری ابعاد وسیعتری به خود گرفته و هر روز به وسعت آن افزوده میشود. در مورد بیکاری در کردستان وضع بکلی فرق می کند و اصلا قابل مقایسه با مراکز مختلف ایران نیست. در تمام جوامع سرمایه داری سیاست گذاران این سیستم، اغلب تلاش می کنند، اقتصاد را از طریق بکارگیری ابزارهای سیاست کلان، تحت تاثیر قرار دهند. سیاست مالی یکی از سیاست هائی است که برای رسیدن به اهدافی مانند رشد و توسعه اقتصادی اجرا می شود. این سیاستهای کلان و سیاست مالی را بر مبنای بازدهی و سود بیشتر در مناطق مختلف کشور بکار می گیرند اما برای سرمایه داری ایران تنها انباشت فوق سود با قیمت تحمیل یک زندگی زیر خط مرگ و فلاکتبار در دستور است. در کردستان و تعدادی از استانهای حاشیه ایی ایران تحمیل فلاکت و فقر و بیکاری شدت بیشتری دارد. بنا به آمارها و داده های دولتی اعتبارات استان‌های صنعتی مثل خوزستان ۱۱/۱۶ و کردستان ۲/۷۹ است. طبق همین مسئله آمارهای دولتی می بینیم که کردستان از نظر صنعتی و تولیدی در مقام آخر قرار می گیرد و حتی ۶۰ تا ۷۰ در صد از واحدهای تولیدی و صنعتی موجود تعطیل و یا نیمه فعال هستند.  با نگاهی به همین آمارها و داده ها می بینیم که وضعیت کار و مسئله اشتغال در وضعیت خیلی پائینی نسبت به استان‌های مرکزی و صنعتی تر قرار دارد، جمهوری اسلامی به عنوان دولت بورژوایی ایران، درارتباط با تبعیض و نابرابری و تقسیم نا عادلانه در وضعیت مراکز صنعتی و تولیدی، باوجود ارتش عظیم بیکاران، تلاش کرده است تا از همین مسئله برای ایجاد اختلاف و شکاف در میان کارگران با قومیت و ملییهای مختلف بیشترین استفاده را ببرد.  حتی این مسئله زمینه ای شده برای بهره برداری بورژوا - ناسیونالیستها از این شکاف عظیم و واقعی در جهت توهم پراکنی و جدایی کارگران از مبارزات سراسری طبقه کارگر. اما در کردستان با وجود سطح عظیم بیکاری و زندگی فلاکت بار، تلاش برای همسرنوشتی و همبستگی سراسری وجود داشته است. وجود رگه ای قوی از کمونیستها و رهبران رادیکال سوسیالیست کارگری ، علیرغم وجود خفقان و اختناق   ورژیم پلیسی، ایجاد اتحاد و همبستگی طبقاتی سراسری را تاکید کرده اند. 

بنا به اقتصاد نیوز ، که مجله اقتصادی دولتی است، بیشترین نرخ بیکاری در بین استان‌های کشور متعلق به کردستان و طبق همین آمار ۲۰ در صد است. بنا به صحبت استاندار کردستان و نمایندگان مریوان و کامیاران، که در خدمت جمهوری اسلامی هستند، سال گذشته، گفته بودند که آمار بیکاری بالغ بر ۳۰ در صد است و باز هم بقول خودشان اگر بیکاری زنان را هم اضافه کنید، بیشتر از ۵۰ در صد می شود. این “ مسئولان استان” اعلام کرده اند که وضعیت بیکاری وحشتناک و خطر ناک است. از طرف دیگر معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی گفته است که ۸۰ هزار فارغ التحصیل جویای کاردر کردستان وجود دارد و ۶۰ هزار دانشجو مشغول تحصیل هستند و هر سال بر تعداد فارغ التحصیلان اضافه شده و بدون اینکه اینها جذب کار شوند. 

همچنین طبق داده ها و آمارهای مختلف نشان می‌دهد که شاخص رسمی فلاکت مجموع نرخ بیکاری و تورم در شش ماه نخست امسال به ۵۵/۴ در صد رسیده است؛ رقمی که بیان کننده وخیم بودن وضعیت در تمامی نقاط ایران است و نسبت بمدت آغاز سال جاری ۹/۳ در صد افزایش را نشان می دهد، یعنی ۶۴/۷ در صد ، بر مبنای این داده ها استان کردستان ۶۱ در صد است .  بیکاری در بین مردم عواقب وخیمی از قبیل خودکشی، طلاق، اعتیاد،فحشا، دزدی و غیره را بدنبال خود دارد و طبق آمارهای مختلف دولتی ، استان‌های کردستا و کرمانشاه و ایلام از نظر خودکشی دارای وضعیت زرد هستند. یعنی آمار بالائی از خودکشی در این استانها قرار دارد. بهر صورت تمام این داده ها و آمارهای بیکاری، از طرف دستگاههای دولتی و روزنامه های آنان هستند و خیلی بیشتر از زیر واقعیت عینی که در کردستان وجود دارد را نشان می دهد. با وجود اینها، این نشان دهنده وضعیت ویران کننده ای است که حاکمیت جمهوری اسلامی سرمایه داری در جامعه ایران بخصوص کردستان ایجاد کرده است. چرا جمهوری اسلامی در صد ناچیزی از بودجه کشوری را به کردستان اختصاص می دهد. با نگاه کردن به این آمارها ، می دانیم که یک ارتش عظیم نیروی آماده به کار ، بویژه نیروی جوان در کردستان، وجود دارد، اما سیاست جمهوری اسلامی، نه تنها بیتفاوتی آشکار به زندگی این مردمانست، بلکه بخاطر مسائل عمدتا سیاسی تمام بودجه ای که صرف می کند در مورد سرکوب و ایجاد هزاران پایگاه نظامی و نیروهای سپاه و ارتش و بسیجی و مزدوران محلی است. با بودجه ای که صرف نیروهای نظامی و مزدوران می کند، می توانست کردستان را به یکی از استان های صنعتی و پیشرفته ایران تبدیل کند.  بنا براین بخاطر نبود مراکز صنعتی و تولیدی اکثریت این ارتش ذخیره کار، به کارهای مخاطره آمیز برای تامین زندگی روی می آورند، کولبری در کوه های صعب العبور ، با شرایط سخت و طاقت فرسا و عدم امنیت و گاها بوسیله مزدوران سپاهی کشته می شوند.  کارهای ساختمانی که اکثرا فصلی هستند و بلاخره ، بیشتر این نیرو برای پیدا کردن کار راهی شهرهای دیگر می شوند.

شکی در این نیست که بیکاری تنها معضل بیکاران نیست و بلکه پدیده ایی مربوط به کل طبقه یعنی کارگران شاغل و بیکار است. بر همین مبنا جواب به بیکاری و مبارزه و اعتراض علیه بیکاری وظیفه کل طبقه است. در کردستان با وجود رگه ایی از رهبران عملی سوسیالیست و کمونیستها تلاش برای متحد کردن کارگران شاغل و بیکار امر هر روزه و در دستور جنبش اجتماعی طبقه کارگر است. مسئله مهمی که اینجا مطرح است ، توانایی متشکل کردن و سازماندهی این نیروی عظیم طبقه کارگر در کردستان است، مسئله ای که قادر باشند در عین پراکنده بودن بتوانند همدیگر را پیدا کرده و در مورد ضرورت تجمع و اتحاد علیه بیکاری به سازماندهی خودشان برای پیدا کردن کار، بیمه بیکاری و اعتراضات اجتماعی به وضع موجود بپر دازند. تامین رفاه و معیشت و بیمه بیکاری می تواند خواست مشترک همه کارگران باشد. با وجود خفقانی که جمهوری اسلامی در کل ایران و بویژه کردستان ایجاد کرده است، اما تجربه فعالیت و مبارزات کارگران نشان می دهد که این طبقه مدتهاست از سد ارعاب و حکومت پلیسی حاکمیت بورژوا -اسلامی عبور کرده است. ادامه کاری و مبارزه و اعتصاب پایتخت اعتصاب جهان "هفت تپه"، مبارزات فولاد و پتروشیمی ها و ... نمونه ها و جلوه های درخشانی از شکستن حکومت پلیسی است و اعتماد به نفس و ادامه کاری در مبارزه و اعتراض را به درون جنبش کارگری و جامعه تزریق کرده است. با در نظر گرفتن چنین فاکتورهایی امکان دخالتگری از طریق شبکه های محافل کارگران و ایجاد رابطه در میان فعالین کارگری در جمعهای بیکارن  و یا از طریق شبکه های اینترنتی تجربهٔ کارگران نفت و پترو شیمی که از این طرق توانستند یک شبکه ده ها هزار نفره را بهم وصل کرده و اعتراضات خودشان را به پیش ببرند بهم وصل بشوند و از طریق مجامع عمومی و یا آنچیزی که امروزه به خرد جمعی نامبرده می شود در ایجاد اتحاد و ایجاد همبستگی و دخالت مستقیم خودشان را سازماندهی کنند. این امر با وجود تجارب غنی از مبارزات کارگران هفت تپه و پتروشیمی ها و با وجود یک تاریخ درخشان از فعالیت کمونیستی و با وجود کادرهای مجرب جنبش کمونیستی در کردستان ممکن و ضروری است. 

زنده باد اتحاد علیه بیکاری

٢ مارس ٢٠٢٢