بیش از سه دهه حاکمیت بورژوازی کرد و احزاب ناسیونالیستی در کردستان عراق، سه دهه سرکوب طبقه کارگر و مردم زحمتکش، زن کشی، پایین بودن سطح معیشت و کمبود خدمات اجتماعی، کمبود آب و برق و غیره تجربه گرانبهایی است که مردم کردستان ایران باید از آن درس بگیرند و در آینده و بعد از سرنگونی رژیم جمهموری اسلامی، اجازه ندهند احزاب ناسیونالیست بر آنها حکومت کنند و تجربه تلخ حاکمیت میلیشیای کردی تکرار شود.

مردم کردستان عراق که زمانی به امید تغییر در وضعیت معیشت و آزادیهای خود بر علیه حاکمیت جنایتکار رژیم بعث به پاخواستند و توانستند حاکمیت رژیم بعث را در این منطقه به زیر بکشند، با پرتاپ شدن احزاب ناسیونالیست به قدرت توسط آمریکا و قدرتهای جهانی در این منطقه خیلی سریع تمامی امیدهایشان به بهترشدن وضعیت خود به یاس بدل شد، هرچند آن دوره بودند کسانی که به احزاب ناسیونالیست کردی و بورژوازی کرد، توهم داشتند، اما و اکنون دیگر دیر زمانیست که اکثریت توده های کارگر و زحمتکش کردستان هیچ توهمی به این احزاب ندارند و سالهاست برای تغییر وضع موجود به خیابان آمده اند و خواهان سرنگونی این حاکمیت هستند و با درس گرفتن از تجارب سالها مبارزه بر علیه رژیم بعث و حاکمیت بورژوازی کرد در این منطقه، خواستار بنیاد نهادن یک حاکمیت مردمی بر مبنای دخالت مستقیم خود در تمامی تصمیمات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از طریق شوراهای مردمی هستند.

جنبش(17 فوریه) که به جنبش 17 شباط معروف است، تجربه مبارزاتی توده های زحمتکش کردستان عراق بر علیه بی عدالتی تحمیل شده توسط احزاب بورژوایی دراین منطقه است که رفیق "دشتی جمال" در نوشته ای تحت عنوان ""هفدهم شباط و درسی که لازم است مردم ناراضی از آن  بگیرند"

در سالروز این واقعه تاریخی بسیار دقیق نقاط ضعف و قوت آنرا به تصویر می کشد که می تواند چراغ راه اعتراضات توده ای در ایران و خصوصا کردستان باشد.

اکنون که رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی در سراشیبی سقوط قرار دارد و می رود که با یک قیام مردمی به زیر کشیده شود، درس گرفتن از تجارب کردستان عراق می تواند، رهنمودی برای مردم کردستان و سراسر ایران باشد که از هم اکنون خودشان برای آینده خود تصمیم بگیرند. شورا و کنگره سراسری شوراهای مردمی تنها آلترناتیوست که می تواند نمایندگی خواست و مطالبات توده های کارگر و زحمتکش باشد و راه را بر تکرار تراژدیک تاریخ بگیرد.

آسو سهامی

 -----------

"هفدهم شباط و درسی که لازم است مردم ناراضی از آن  بگیرند"

دشتی جمال

در هفدهم شباط ۲۰۱۱ مردم معترض کردستان با تاثیرپذیری از قیام و انقلابهای بهار عربی، با شور و شعفی عظیم برعلیه حاکمیت فاسد، ستمکار و سرکوبگر احزاب جنبش کردایتی به پا خواست. از آن زمان به بعد دیوار میان مردم و حاکمیت فرو ریخت و اعتراضات مردمی وارد فاز دیگری شد. مرحله ای که اکثریت مردم کارگر و زحمتکش کردستان به حاکمیت "نه" گفتند و تبدیل به شعار مبارزه ای طبقاتی گشت که تا هم اکنون ادامه دارد.

در این روزها که به پانزدهمین سالروز خیزش مردمی ۱۷ شباط نزدیک می شویم دها هزار نفر به امید تغییر ریشه‌ای در حاکمیت و سیستمی که با کوچکترین خواسته های مردم در تضاد است، به مدت ۶۲ روز در خیابان ایستادند و مقاومت کردند. اما حاکمیت مافیایی و چپاولگرکردستان نه تنها خواسته های مردم معترض را نادیده گرفت  بلکه همانند رژیم بعث سرنگون شده، اقدام به کشتار مردم ناراضی کرد که در انجام ۱۰ نفر کشته و دهها نفر زخمی شدند و در جهت حفظ پایه های حاکمیت، خیابان را غرق خون کردند.

اکنون که ۱۵ سال از خیزش مردمی ۱۷ شباط  میگذرد، یک بار دیگر مردم معترض خود را با این سوالات روبرو می بیند که: خیزش ۱۷ شباط  چه بود؟ چه ثمره ای داشت؟ و چرا به اهداف خود نرسید؟ در نهایت مردم معترض کردستان چه درسی باید از این جنبش بگیرند و چگونه میتوانند سنگر مبارزاتی خود را مستحکم‌تر کنند؟

۱۷ شباط  جنبش طبقاتی کارگران و محرومان جامعه برضد بی عدالتی، سرکوب و ستمکاری سیستم و حاکمیت بورژوازی کرد بود. حاکمیتی که بورژوازی کرد بعد از رسیدن به قدرت، بر اساس حفظ مناسبات طبقاتی، خود را به جامعه تحمیل کرد. ریشه های این جنبش به دوره ای برمی گردد که بعد از  رونق سرمایه داری در کردستان، سطح هوشیاری و آگاهی مردم نسبت به بی عدالتی تحمیل شده توسط حاکمیت رشد یافت. در این مدت بود که شکاف طبقاتی میان مردم زحمتکش و طبقه حاکم  و مسئولین حزبی و حکومتی به نهایت خود رسیده بود. اینکه اقلیتی اندک تمامی قدرت و اقتصاد کردستان  قبضه کرده اند و یک زندگی شاهانه وخیالی برای خود دست و پا کرده اند و آنطرفتر اکثریت مردم کارگر و زحمتکش با فقر و آوارگی، ترور و سرکوب آزادی و بی حقوقی دست و پنجه نرم می کنند و این واقعیت آن دوره و اکنون جامعه کردستان است.

۱۷ شباط  که بر مبنای این اختلاف طبقاتی پا گرفته بود، از موج انقلابی جهان عرب و خیزش بهار عربی تاثیر گرفت، خیزشی که با سرنگونی رژیم های دیکتاتوری در مصر و تونس شعله ور شد و تاریخی جدید از مبارزه طبقاتی را در کردستان ثبت کرد، مبارزه ای که تا آن زمان توسط ناسیونالیسم کرد و احزابش قبضه شده بود. اصلی ترین خواسته های جنبش ۱۷ شباط  در شعار "آزادی، رفاه و عدالت اجتماعی" خود را مطرح کرد و به این ترتیب صف بندی جدیدی میان توده های معترض و حاکمیت بورژوازی کرد، پدیدار شد که قبلتر در ذهن جامعه  این نوع صف بندی کم نظیر بود.

تجربه ۱۷ شباط  در تظاهرات، تجمعات و اعتراضات توده‌ای در مراکز شهرها خود را مطرح کرد، هرچند که این شیوه از اعتراض تنها منطقه سبز یعنی منطقه تحت سلطه حاکمیت اتحادیه میهنی را در بر گرفت، اما حاکمیت منطقه زرد یعنی (حزب دمکرات کردستان) را به شدت دچار ترس و دلهره کرد و اربیل و دیگر شهرهای زیر نفوذ آن در آماده باش کامل و حکومت نظامی بودند. جنبش ۱۷ شباط  علی رغم تاثیراتش بر حاکمیت، تنها در مراکز شهرها خود را علم کرد و نتوانست در مراکز کار دانشگاه محله و دیگر مناطق ریشه بزند و رشد کند و به همین دلیل نتوانست پایه‌های اولیه حاکمیت مردمی را پایه ریزی کند. و این مسئله نیز به آن افق سیاسی و آن رهبری برمیگردد که جنبش تحت نفوذ آن قرار داشت.

به این معنی که این جنبش به رفرم و اصلاح، مبارزه پارلمانی که گویا از این طریق می توان تغییرات ریشه ای در حاکمیت و سیستم موجود ایجاد کرد، توهم داشت. این توهم از سوی احزاب کردی ناسیونالیسم بنیاد نهاده شده بود و همین عامل باعث شد جریانهای بورژوازی همانند جنبش تغییر(گوران) و اسلامی ها بتوانند سوار موج اعتراضات مردمی شوند و تحت نام رفرم و اصلاح و دست به دست کردن حاکمیت از طریق پارلمان جنبش را تحت کنترل بگیرند و خواست های مردم را دستمایه ای قرار دهند تا بتوانند از حاکمیت امیتاز بگیرند. در واقع جنبش ۱۷ شباط  آلترناتیوی نداشت یعنی می دانست که چه حاکمیتی را به زیر بکشد اما نمی دانست که چه سیستم و چه نوع حکومتی را به جایش قرار دهد و همین امر باعث شد که در برابر روند رفرم و پارلمان زانو بزند.

دستاورد جنبش اعتراضی ۱۷ شباط  این بود که توانست حاکمیت را بترساند و ناچارش کند که به اصلاحاتی دست بزند و در همان حال توانست به توده های معترض یاد دهد که در مقابل حاکمیت بایستند و این توهم را در هم بشکند که نمی توان در مقابل حاکمیت "خودی" ایستاد و این واقعیت را نشان داد که تمامی آن دستگاه و نیرو سرکوب و نیروی مسلح که هزینه اش از جیب و رنج مردم کارگر زحمتکش پرداخت شده است، مستقیماً برای حفظ حاکمیت و پایه های احزاب حاکم در کردستان و سرکوب مردم معترض بکار گرفته می شود و بنابراین اگر چنین است چه درسی باید از این تجربه بگیریم؟

شرط نیست که در هر اعتراض و تظاهراتی، مردم زحمتکش و معترض به خواسته‌های خود برسند، مخصوصاً که مبارزات توده‌ای با همه پیچیدگی های خود به شرایط و ابزارهایی نیاز دارد تا به پیروزی برسد.

از جمله وجود حزبی انقلابی و تحزب یافتگی توده ها که بتواند آنها را به دور پرچم خود جمع کند، مخصوصاً در کردستان بدون مبارزه طبقاتی و بدون حزب پیشرو و انقلابی، جنبش توده‌ای به پیروزی نخواهد رسید. نکته دیگر وجود افق و استراتژی انقلابی است. به این معنی که رهبران و فعالین هر جنبش توده‌ای بدانند که روند مبارزه اعتراضی را به کدام سمت و سو و افق بکشانند. یعنی باید بدانند اگر در مقابل حاکمیت ایستاده اند، چه نوع حکومت و سیستمی به جایش قرار دهند. و کدام آلترناتیو می‌تواند خواسته های مردم را نمایندگی کند تا از این طریق توده ها را آگاه سازد و استقلال صفوف اعتراضات را حفظ کند تا دیگر احزاب بورژوازی نتوانند به آسانی اعتراضات را از هدف خود منحرف کنند.

نکته دیگر؛ تامین یک رهبری انقلابی در هر تحرک توده ایست تا بتواند مبارزه توده ها را قدم به قدم به پیروزی نزدیک کند. بتواند شیوه های اعتراض، تظاهرات و تجمعات را رهبری و هدایت کند، توازن قوا را بشناسد و اجازه ندهند مبارزات مردم به بازی گرفته شود. با قاطعیت می توان گفت عدم افق و رهبری بود که توانست جنبش ۱۷ شباط  را به شکست بکشاند. وگرنه این جنبش آنقدر قدرت داشت که تمامی سیستم و حاکمیت کنونی را به زیر بکشد و برای یک تغییر ریشه‌ای اقدام کند تا ناچار نشود با پارتی و اتحادیه میهنی وارد نشست و گفت و گو شود.

اکنون که ۱۵ سال از جنبش اعتراضی توده ی ۱۷ شباط  میگذرد، یکبار دیگر این سوال مطرح می شود که توده های معترض چه درسی از این تجربه باید بگیرند؟

در جواب به این سوال باید گفت، شرایط و آن اختلاف طبقاتی که پایه های اصلی جنبش ۱۷ شباط  بود، هنوز تغییری نکرده و  جامعه کردستان در سایه حاکمیت بورژوازی کرد، هنوز با گرسنگی، گرانی، بیکاری، حقوقهای معوقه و عدم ابتدایی‌ترین خدمات، دست به گریبان است.

اکنون تعرض حاکمیت به زندگی و معیشت مردم محروم جامعه به نهایت خود رسیده است و در شرایطی که بحران حکومتی، شکاف بین طبقه حاکم و احزابش روز به روز عمیق تر می شود، در شرایطی که حاکمیت در حل بحران اقتصادی و سیاسی فلج شده است، در شرایطی که کردستان  در گرداب سیاسی اختلافات اقلیم کردستان با حکومت مرکزی (بغداد) گرفتار شده است، تجربه ۱۷ شباط  می تواند الهام بخش قیام و خیزشی شود که جامعه کردستان را از این بیچارگی رها سازد و آنرا به سمت یک تغییر انقلابی هدایت کند تا در نهایت کرامت انسانی را به توده ها بازگرداند.

خیزش و قیامی که با جمع شدن توده های معترض به دور حزب خودشان یعنی حزب کمونیست کارگری جمع شوند و با به میدان آمدن رهبران انقلابی و باتجربه، هدایت شیوه های مبارزه را در دست بگیرد و رهبری کند. حاکمیت مردم سازماندهی شده در شوراهای خود را افق خود قرار دهد. میدان دار باشد و قدم به قدم توازن قوا را به نفع مردم تغییر دهد تا زمینه های قیام توده‌ای را شکل دهد. قیامی که نه تنها حاکمیت کنونی را به زیر بکشد، بلکه از دل این مبارزه پایه‌های حاکمیت توده‌ای را بنیاد نهد. استقلال قیام توده ای را در برابر تمامی جریانات بورژوایی حفظ کند و این تنها درسی است که باید از تجربه ۱۷ شباط  گرفت، این همان درسی است که بر میز مبارزه و اعتراضات توده ای قرار دارد.

ترجمه از کردی به فارسی: آسو سهامی