طی هفته های گذشته، رویدادهای مهمی چه در بیرون و چه در درون کومه له و باند زحمتکشان به وقوع پیوسته است. از یک سو، سیل اعتراضات صدها شخصیت کمونیست متشکل و منفرد به نامه تهدید کننده علیه ۷ نفر از اعضای حزب کمونیست ایران، توسط دبیرخانه کومه له و اسکاندال "گاو صندوق خالی" حسن رحمان پناه است- که کومه له را وادار به عقب نشینی کرده؛ و از سوی دیگر، مساله افشای ترورها و قتل های پی در پی در اردوگاه های باند مهتدی. یکی از مواردی که پس از نامه تهدیدآمیز و تلاش دبیرخانه کومه له برای بیرون کردن رهبری حزبشان از اردوگاه زرگویز داغ بود، مسالۀ متهم کردن چند صد پیشمرگ به اخاذی در ۳۲ سال گذشته است که برای ادامه مبارزه با کمونیسم کارگری صف کومه له را ترک کردند. طبعاً باید به هر دو مورد در سطوح مختلف واکنش نشان می دادیم و خوشبختانه تاکنون هم از طرف دفتر کردستان حزب ما و هم تعداد فراوانی از فعالین و محافل کمونیست، با مصاحبه ها، نوشته ها، مناظره ها و... پاسخ شایسته به باند گانگسر زحمکیشان و به کومه لۀ جدید دادند. در اطلاعیه دفتر كردستان حزب ما "آخر خط باند مهتدی" و همچنین در کمپین های فعالین و اشخاص سیاسی متاثر در کردستان، از جمله مصاحبه رفیق خالد حاج محمدی، بدرست توضیح داده شده که این یک "ضدحمله" ناشیانه، سبك و مذهب گونه و فالانژیستی به افشاگری های ما در مورد ترورها و قتل های پی در پی در اردوگاه ها و افشا کردن فیلم دوربین های مدار بسته داخل اردوگاه و دخالت دادگاه عربت دولت اقلیم در پیگیری قتل آپو حسینی و بازتاب آن برای باند مهتدی است. این مبارزان کمونیست در هر دو مورد بدرست توضیح دادند که اهداف سیاسی پشت این تلاش مذبوحانه، یافتن راهی برای فرار از شرایطی است که باند زحمتکشان و دبیرخانه کومه له در آن گرفتار آمده اند.
من هم به عنوان یکی از این کمونیست های متهم به این فالانژیسم باند مهتدی و به بی پرنسیپی های کومه له علیزاده، اعتراض دارم و از زاویه دیگری ماهیت آنان را افشاء می کنم. در این افشاگری، من وارد آن عرصه های که چه چیزهای کومه له را وادار کرده تا هیئتی از جانب"رهبری حزبشان" را تهدید کرده و علل انشعاب...چیست نمی شوم، چون رفقای نامبرده مستدل به آنها پاسخ دادند. من از زاویه دیگری کاربرد این اتهام که خصلت نمای ماهیت این دو جریان بی پرنسیپ است، یعنی اتهام سرقت اموال کومه له می پردازم که این روزها بیشتر حالت کمدی مسخره مصادق "به اسلام توهین کرده" بخود گرفته است. باید یک بار برای همیشه به این مزخرفات پاسخی مانگار داد و هر وقت هر کدام از کمپ های ناسیونالیست کُرد همچنین اتهام سخیف، سفسطه بازانه و پوچ را علیه کمونیست های جدا شده از کومه له به جامعه آلوده به ویروس های ناسیونالیسم، صنعت مذهب جمهوری اسلامی، سلفی ها و داعشی ها پرت کرد، جواب ما را هم در کنار آن داشته باشد. این نوشته در کنار آن کوه عظیم از نقد و افشاگری تاکنونی رفقا، می تواند خط بطلان برسرتمام تبلیغات بی پایه، کذب، پروکاسیونی، ترور شخصیت و رفتار ناسالم فعالین کومه له جدید بکشد.

مشکل ما با ناسیونالیسم کُرد بر سر چیست؟
مباحث و گفتمانی چون آیا نظریه ها، تئوری ها و مبانی کمونیسم کارگر اساساً غلط یا درست است، آیا تجزیه و تحلیل ما از مسائل منطقه، از ماهیت جنگ خلیج و جریانات درگیر در آن و نتیجه آن برای مردم درست از آب در آمدند یا نه؛ و آیا راه حل ما برای مساله کُرد عادلانه و منطقی است و یا درک مسائل فلسفی، استعلایی، تجرید و انتزاع ما از کمونیسم بطور کلی درست است یا نه، همه گفتمانی معتبر بوده و می تواند مورد اختلاف باشد. مشکل ما با ناسیونالیسم کُرد و مشخصاً با باند زحمتکشان و کومه له جدید اما بر سر درستی و نادرستی این گفتمان نیست. در مورد زحمتکشان ما با یک باند گانگستر، توطئه گر، فالانژ و نامسئول روبه رو هستیم که نه تنها در قبال جامعه، بلکه، حتی در قبال جان مخالفین درون تشکیلات شان در اردوگاه زرگویزله دست به ترور می زند. جریانی که با تمام مرتجعین منطقه دوستی و با کمونیسم کارگری دشمنی می کند. این باند، مخالفان سیاسی خود را در اردوگاه های شان سر به نیست می کند، طرح حمله به بخش دیگر کومه له می ریزد و در صدد ترور کمونیست های کارگری بر آمد. روند دگردیسی های این جریانات نشان می دهد که حتی نمی توان امیدوار بود که کومه له جدید فضایی را تضمین کند که در آن اعضای حزبشان بتوانند متمدنانه اختلافات سیاسی را به پیش ببرند. بحث سیاسی و نظری با جریاناتی که در روز روشن جعل می کنند، دروغ می گویند و حتی به سند (موازین دوره انتقال) امضا شده توسط ابراهیم علیزاده و منصور حکمت پشت می کنند، چه فایده؟ اما بخاطر وجود منحوس جمهوری اسلامی در منطقه، جامعه با ویروس های مذهب و ناسونالیسم تا حدی آلوده است که داعشی ها و سلفی ها و این ناسیونالیست ها هم بتواند به سلامتی جامعه آسیب برسانند. لذا اهمیت افشاگری و نقد ما به منظور تاثیر گذاشتن بر کومه له نیست، بیشتر هشداری به جامعه است که روش ناسیونالیسم را بشناسند که در خیلی از زمینه ها به اندازه مذهب فاسد، مخرب، ارتجاعی و ضد کمونیستی است.  هدف ما از پاسخ دادن به ایشان به خاطر کاهش دادن درجه آسیب پذیری و کمتر مبتلا شدن جامعه به ویروس های مذهبی و ناسیونالیستی است. ما وظیفه خود می دانیم از هر راه ممکن تلاش کنیم که هر چه کم تر از مردم جامعه به این ویروس ها مبتلا شوند.

ماکیاولی های تکامل نیافته!
سازمان زحمتکشان و کومله جدید برای کم وجه نشان دادن نظریه ها، تئوری ها و نقد کمونیسم کارگر به ناسیونالیسم، بخصوص به ناسیونالیسم کرد، نزد کارگران کردستان، اگر نتوانند در همان سطح ظاهر شد و جواب بدهند؛ چرا نباید دروغ گفت و دست به فریبکاری و نیرنگبازی بزنند؟ برای بدست آوردن دل رنجیده شاخه های مختلف ناسیونالیسم کرد از ده سال همنظری کومه له با منصور حکمت، چرا باید پایبند به اصول مبارزه سالم و سیاسی بود و علیه کمونیست های کارگری نفرت پراکندگی نکرد؟ سازمان زحمتکشان و کومله جدید فکر می کنند وقتی می توانند با یک جمله ناتمام " کمونیست های کارگری از کومه له اخاذی کردند"، یقه خود را از دست تمام معضلاتی که امروز با آن روبرو هستند، نجات داده و خلاص کنند، چرا به این دروغ متوسل نشد؟ مگر فلسفه ماکیاوللی همین نیست؟ آنها فکر می کنند، "سرطانی" که نقد ما به جسم بیمار ناسیونالیسم کُرد تزریق کرده را تنها با فریبکاری و نیرنگبازی می توان شیمی درمانی کرد. این ها فکر می کنند اتهامات هر چه مذهبی گونه و فالانژیستی تر باشد، شانس پذیرش آن در جامعۀ آلوده به مذهب و ناسیونالیسم، بیشتر است تا حریف خود را "خلع سلاح" کنند. این ها خیلی روی فضای ضد کمونیستی که جمهوری اسلامی، داعش، سلفی ها و ناسونالست های کُرد حاکم در کردستان عراق بوجود آوردند حساب باز کرده و فکر می کنند با پرت کردن چند اتهام بسوی کمونیست ها، گریبان خود را از"شر" این جنبش خلاص می کنند.  فکر  می کنید بلایی که کمونیسم کارگری به جان ناسیونالیسم خجول کومه له انداخته با فریبکاری و نیرنگبازی می توان شفا داد. این ها فکر می کنند، شاکی هر چه گفت همین است و هیچ احتیاجی به استدلال و توضیح به جامعه نیست که چه بالایی از آسمان بارید، خدای کدام ضد کمونیست از بندگان زمین قهر کرد... تا صدها مبازر كمونیست از شهرهای ایران تا اردوگاهها و صف پیمشرگان یک شبه توسط یک آدم کمونیست "شیطان صفت و جادوگر " بنام منصور حکمت آمده وهشتاد در صد كادر و فعال و پیشمرگان "پولاد" کومه که را به "دُزدان" تبدیل کند! آذربار و رحمان پناه فکر می کنند لفظ “اخاذی” در خود اینقدر برای اقناع جامعه آلوده به مذهب و ناسیونالیسم کافی و قدرتمند است، حتی اگر نتوان یک مورد آن را در هیچ دادگاهی اثبات کرد، هیچ مدرک، فیش، چک، سیاهه و... نشان داد، باز هم مهم نیست، چون تا ما بیائیم این را ثابت کنیم که این موضوع زدن به صحرای کربلا با مدل قرن ۲۱ است، آنان حرمت ما را  خرد کرده اند!  اتهام به کمونیسم کارگری قرار است پاسخی قدرتمند به تمامی منازعاتی که بین ما و ناسیونالیسم کُرد بر سر این کشمکش ها در امروز و آینده در منطقه در جریان است باشد.  
انصافاً نامبردگان به فلسفه ماکیاوللی احتیاج دارند تا رضایت آمریکا و مزودانش در محل را بدست آورده و زمینه مذاکره با جمهوری اسلامی از یک طرف و ایجاد رعب و حشت در محل و خرد کردن حرمت کمونیست ها را توجیه و فراهم نمایند. وقتی می خواهند همه پروژه هایشان در همراهی و نه تقابل با آمریکا و مزودانش به پیش ببرند، چه لزومی به حفظ فضای سالم سیاسی، فرهنگ بالا و متمدن و دوستی با کمونیسم کارگر دارند؟ اگر بشود با نامه تهدید جمال بزرگپور مخالفان سیاسی شان را از اردوگاه اخراج کرده، چه لزومی به استدلال، دلیل و برهان و منطق برای اقناع مردم هست؟ شما خجالت نمی کشید با این فرهنگ مذهبی گونه تان جامعه را تا سطح معرفت نازل ناسیونالیسم تان تنزل داده اید؟ وقتی ما می گویم ناسیونالیسم برای جامعه سم است، گزافه نگفته ایم. خیر، واقعیت آنطوری که شما تصور می کنید نیست، خیلی روی فلسفه ماکیاوللی حساب نکنید!

موقعیت دشوار ابراهیم علیزاده!
آقای ابراهیم علیزاده! پروژه ماکیاولیستی کومله جدید علیه کمونیسم کارگری، ماملاً ضربه سنگینی به حیثیت گفته ها و نوشته های شما زده است. چون از طرفی شما بارها و به مناسبت های مختلف که اسناد آن موجود و مکتوب و در دسترس عموم قرار گرفته است، خطاب به مردم اعلام کردید که منصور حکمت با قلمش از کومه له جدا شد، و از طرف دیگر، کومه له جدید، بی شرمانه در روز روشن فرمودند که این گفته های شما اعتبار ندارد و غیره مستقیم شما را به دروغگو متهم کردند. ما برای برائت از دادگاه ناسیونالیسم کرد، احتیاج به کمک شما نداریم، ولی شما برای بی اعتبار نبودن گفته ها و نوشته های قبلیت، باید تکلیف خود را با ماکیاولی های درون سازمانتان روشن نمائید. این شما هستید که باید به جامعه اعلام کنید که همرزمان شما ناشیانه یک (ورک شوپ) برای مراسم شادباش میثاق با باند مهتدی و جبهه متحد کرد، حول ترور شخصیت کمونیسم کارگری راه انداحتند- تا کمونیست ها مانع سر راهشان نشده، ولی (ورک شوپ شان) موفق نشد و دارد بعکس خود تبدیل می شود. از نتایج اولیه (ورک شوپ) این باندها این است که ریش شما در گروگان قرار گرفته و نه سلامت ما. نامبردگان شما را در مقابل تناقضی قرار داده اند که یا باید اسناد رسمی و مکتوب با امضای خودتان که از مکانیسم های متعدد در دسترس جامعه قرار دارند باطل اعلام نمائید؛ (غیره ممکن است که بتوان آنها را حذف نمود)؛ و یا شانتاز و اتهام زنی کومله جدید را.  بالاخره مردم پروکاتورهای کومه له که جدید نیستند که از قبل ما را محکوم کرده و مشتری خرید جنس از هر ناسیونالیستی باشند که دکان خودش را با نفرت از منصور حکمت افتتاح کند. مردم صبورانه منتظر هستند تا شما تکلیف خودتان را با فریبکاری و نیرنگبازی امروز نامبردگان و با تاریخ مشخص کنید.  این ها واقعیت های تاریخی هستند- گر چه شما دوست دارید مردم آنها را فراموش کنند، ولی فراموش شدنی نیستند، چون زندگی تاریخ دارد، چون کمونیسم صاحب دارد. شما نمی توانید قد و قواره وقایع تاریخی را به قد و قواره کومه له جدید کوتاه کنید و هر چند گاهی برای نزدیکی با جبهه ناسیونایسم کرد، زیر گفته ها و امضای خودت و حقایق تاریخی"ما به اسناد رسمی حزب کمونیست ایران (که هشتاد در صد آن توسط منصور حکمت نوشه شده) پایبند می مانیم"، بزنید. شما حتی در بحبوحه سقوط بلوک شرق و فضا سازی و دروغ پردازی ضد کمونیستی آن دوران که آن را تا سطح هنر ارتقا داده بودند، (مانند معاون امروزتان) کمونیزم کارگری را متهم نکردید. بالاخره سلامت گفته ها و نوشته های شما توسط رحمان پناه های درون سازمان تان زیر سئوال رفته: آیا شما حقایق را از مردم پنهان کردید یا آنها دروغ می گویند؟