در حاشیه پیام حزب دمکرات کردستان به مناسب مرگ "بنی صدر"

داستان غم انگیز اسیران و زندانیانی که عاشق زندانبان و شکنجه گران خود می شوند را شاید خیلی ها شنیده اند. قربانیانی که بنا به هر دلیلی برای فرار از درد و آزار و شکنجه، ممکن است نقش معشوقه جلادان و متجاوزان را به خود گرفته باشند.

این روزها رسانه ها خبر مرگ "بنی صدر" را در صدر اخبار خود قرار دادند. "بنی صدر" یکی از بنیانگذاران و مهندسین جمهوری اسلامی و اولین رئیس جمهور آن است. کسی که در مستقر کردن رژیم اسلامی و سرکوب انقلاب و تعرض به دستاوردهای آن، نقش ویژه و جدی را داشت و به همین دلیل با حمایت خمینی اولین رئیس جمهور نظام شد، کسی که بعنوان "فرمانده کل قوا" فرمان تعرض و لشکرکشی به کردستان را داد. فرمان داد که تا خاتمه دادن به غائله کردستان نیروهای ارتش و سپاه، گله های حزب الله و آدمکشهای اسلامی نباید پوتینها را از پایشان درآورند. رئیس جمهوری که در سرکوب انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی نقشی جدی داشته و تا جائیکه به کردستان برمیگردد با فرمانش، یک نسل کشی را به کردستان، به آخرین سنگر مقاومت و دفاع از آزادی و برابری تحمیل کرد. "بنی صدر" به طور واقعی در راس ماشین کشتار رژیم برای سرکوب انقلاب و هر نوع آزادیخواهی قرار گرفت و در تمام طول حیات خود، حتی زمانیکه بدلیل تصفیه های درونی رژیم به اپوزیسیون رانده شد، هیچوقت بابت جنایاتی که کرده بود، بابت تعرض به کارگر و دانشجوی معترض، بابت اجباری کردن حجاب برای زنانی که برای آزادی و رهایی خود انقلاب کرده بودند، بابت آفریدن نوروز خونین سنندج، از مرم ایران، از طبقه کارگر، زنان، دانشجویان و مردم کردستان، از قربانیان و بازماندگان آنان نه فقط عذرخواهی نکرد، بلکه از اقداماتش، از سرکوب آزادیها و از تعرض به کردستان همیشه دفاع کرد و یا آنها را توجیه کرد. این رئیس جمهور مخلوع  با اینکه در جنگ قدرت جناحهای رژیم مورد بی مهری نظام قرار گرفت اما هیچوقت حاضر به نقد بنیادها و آرمانهای جمهوری اسلامی نشد.

نامه های تسلیت و عزادار شدن احزاب دمکرات کردستان، متعاقب مرگ "بنی صدر"، من را سرراست یاد داستان "قربانیانی که عاشق متجاوزان خود می شوند" انداخت. با این تفاوت فاحش که قربانیان تجاوز، شکنجه، تحقیر و تعرض را می توان درک کرد که برای نجات و فرار از جهنم موجود نقش عاشقان جلادان را به خود تحمیل کنند اما عشق احزاب دمکرات، به قاتل فرزندان، به مسئول کشتار جمعی انسانهای آزادیخواه، به قاتل جانباختگان راه رهایی و آزادی در کردستان را نمی شود در کاتاگوری انسانهای دربند و گرفتار دست جانیان دسته بندی کرد. این پیام تسلیت و تطهیر نقش بنی صدر در جنایات جمهوری اسلامی ناشی از معامله گری سیاسی و سنت دیرینه آن در ناسیونالیسم کرد و نیروهای آن است. جبونی و قبح پیام تسلیت این احزاب، مرز عشق به یکی از مهمترین عناصر تاسیس یک رژیم نکت بار، را فرسنگها رد کرده است. این چیزی جز ادامه سیاست "هم دشمنی و هم دوستی" این احزاب با رژیم حاکم نیست. حزب دمکرات میتوانست مانند بسیاری از احزاب دیگر در مقابل مرگ بنی صدر سکوت کند، به احترام به خانواده او، از جنایاتش حرفی نزند اما رهبری این حزب از هر فرصتی برای نشان دادن "آشتی طلبی" (نام رمز سهم خواهی) خود با رژیم کوتاهی نمی کند. اگر دفاع ازموسوی و کروبی در انتخابات، حضور در انتخاباتهای شورای شهر و مجلس و ... یکی از این فرصتها بود، مرگ بنی صدر یکی دیگر از این "فرصتها" است.

این احزاب به عنوان نمایندگان "جنبش ناسیونالیسم کرد" با اینکه خود تجربه سرکوب و تعرض جمهوری اسلامی را دارند، با اینکه برایشان عیان است که "بنی صدر" به عنوان کسی که رئیس جمهور یکی از سیاه ترین دوره های حاکمیت رژیم بوده و افتخار فرمان حمله و تعرض به کردستان را صادر کرده، با اینکه تعداد بیشماری از نیروی مسلح این احزاب در جنگ با رژیم  کشته و یا ترور شده اند و با اینکه دو رهبر اصلی این جریانات از طرف رژیم ترور شده اند، با وجود تمام این تاریخ خون و کشتار و تجاوز اما پیام تسلیت و عزای این احزاب  زیادی زننده، چندش آور و قبیح است.

ظاهرا به این بهانه که رئیس جمهور "بند پوتینها را باز نکنید" در قضیه ترور میکونوس دست پدرانه ایی به سر فعالان این پرونده کشیده است. ظاهرا فرموده اند که از ابتدا عالیجناب کشتار و حمله به کردستان مخالفتی با حزب دمکرات نداشته اند و دشمنی اش منوط به کومه له و کمونیستهای کردستان بوده است. ظاهرا همسنگری بنی صدر و حزب دمکرات در جدال طبقاتی و در دشمنی با کمونیستها توجیه کافی برای تمام این عاشقانه های احزاب دمکرات برای مسئول کشتار مردم در ایران و لشکر کشی به کردستان و سرکوب هر نوع آزادیخواهی در سراسر ایران، است اما هیچکدام از این توجیهات، ذره ایی از حقیر بودن و چندش آور بودن این اقدام کم نمی کند.

پیام تسلیت به مناسبت مرگ رئیس جمهوری که دستور کشتار آزادیخواهان را داده است، اگر برای یک فرد به یک معنی پیام عاشقانه یک قربانی به قاتل و شکنجه گر خود است، پیام تسلیت یک حزب سیاسی، به مناسبت مرگ بنی صدر، از منظر هر انسان شرافتمند، از منظر قربانیان یک نسل کشی که احزاب دمکرات سنگ "نمایندگی" آنرا به سینه می کوبند، تلاشی برای نشان دادن دوستی حزب دمکرات یا در بهترین حالت عدم دشمنی این حزب با بنیادهای جمهوری اسلامی و روسای آن، و یک معامله گری کثیف است. قطعا این اقدام احزاب ناسیونالیست کرد، با انزجار و نفرت عمومی قربانیان کشتار در سرتاسر ایران روبرو خواهد شد.

آنچه که احزاب ناسیونالیستی  را به این حال و روز انداخته است، قابل تحلیل و شناساندن است. بی شک یکی از اساسی ترین فاکتورها ماهیت و استراتژی این احزاب است. استراتژی احزاب ناسیونالیستی همیشه شریک شدن در قدرت بوده است. برای احزاب جنبش ناسیونالیسم کرد فرقی نمی کند که چه نیرویی بر مسند قدرت نشسته است و جامعه در سطح سراسری بر چه مبنایی است. شریک شدن در قدرت به هر قیمتی مبنای فعالیت و استراتژی این احزاب است. "جنگ باهدف مذاکره" سیکل دائمی فعالیت این احزاب است. دعوا و جدالشان با حاکمیت به طور واقعی نه از سر دفاع از آزادیهای سیاسی و یا به گفته خودشان دمکراسی بلکه تنها و تنها سهیم شدن در قدرت و چپاول ثروت جامعه است. پراتیک، بند و بستهای آشکار و پنهان، مذاکرات پنهان رهبرانشان، اسکورت نیروهای سپاه و ارتش و پیام لبیک به "خمینی" و در این مورد آخری پیام تسلیت به " بنی صدر" همه و همه حاکی از این سیاست و استراتژی است. خوش رقصی امروز این جریانات را باید در بطن تحولات منطقه و هزیمت آمریکا در منطقه ضرب کرد. به معنی دیگر پیام تسلیت احزاب دمکرات تلاشی است تا یکبار دیگر این پیام را به گوش حاکمیت برسانند که این احزاب هیچ دشمنی ریشه ایی با قاتلان و آدمکشها و مسئولین کشتار آزادیخواهان ندارند و بدون قید و شرط حاضر به خوش خدمتی در رکاب حاکمیت هستند.

مردم آزادیخواه در سرتاسر ایران و بویژه مردم آزادیخواه کردستان این تصویر شنیع از احزاب ناسیونالیست را در قاب می گیرند و به عنوان طوق لعنت به گردن این احزاب خواهند انداخت. مردم معترض و آزادیخواهان کردستان اجازه خوش رقصی برای جانیان و متجاوزین و سرکوبگران آزادیهای سیاسی و اجتماعی را نخواهند داد. این مردم این جانیان و این قاتلین را نه می بخشند و نه فراموش خواهند کرد.

۱۰ اکتبر ۲۰۲۱