گفتگو رادیو نینا با خالد حاج محمدی

آسو سهامی: بینندگان و شنوندگان رادیو نینا؛ گرم ترین درودهای ما را پذیرا باشید. همانطور که مطلع هستید، رژیم جمهوری اسلامی ایران در ادامه سیاست های سرکوبگرانه  و تروریستی خود و با بهره گیری از اوضاع منطقه، دور جدیدی از تهدیدها، فشارها و حملات خود را چه در داخل بر علیه فعالین جنبش های کارگری و اجتماعی و چه در خارج علیه احزاب اپوزسیون ایرانی مستقر در کردستان عراق را آغاز کرده است. امروز رفیق خالد حاج محمدی از رهبری حزب حکمتیست(خط رسمی) با ما هستند تا این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.

رفیق خالد حاج محمدی ضمن خوشامدگویی به شما؛ هفته گذشته محمد باقری رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، جریانات مخالف جمهوری اسلامی مستقر در کردستان عراق را تهدید کرد که در صورت ادامه فعالت این احزاب در کردستان عراق بساط آنها را برخواهد چید و به دنبال آن شاهد توپ باران مناطق مختلفی از کردستان عراق به بهانه حضور این نیروها که ضرر و زیان زیادی به ساکنین این مناطق زده است بوده ایم. همچنین وزیر اطلاعات رژیم در جریان سفر خود به آذربایجان غربی از توافق انجام شده با حکومت اقلیم کردستان عراق برای اخراج نیروهای اپوزسیون از كردستان عراق خبر داد. او همچنین نیروهای آمریکایی و احزاب اپوزسیون مستقر در کردستان عراق را تهدید کرد که در صورت ایجاد نا امنی در ایران، با پاسخ قطعی روبرو خواهند شد.  سوال من از شما این است که به نظر شما چه اتفاقی افتاده است که جمهوری اسلامی با جدیت بحث حمله و تحمل نکردن اپوزسیون خود را در کردستان عراق پیش کشیده است؟ شما فکر می کنید رژیم جمهوری اسلامی ایران با این تهدیدات و حملات چه چیزی را تعقیب می کند؟

خالد حاج محمدی: من هم به شما و همه بینندگان و شنوندگان برنامه سلام عرض می کنم. اینکه جمهوری اسلامی می خواهد اپوزسیون مسلح در کردستان عراق را محدود کند و مانع ادامه حیات و زندگی و ماندگاری شان شود امر جدید نیست و در دوره های دیگری هم تلاش هایی در این رابطه صورت گرفته است، حمله هایی کرده است و صد ها نفر از نیروهای اپوزسیون و مخالفین سیاسی خود را در شهرهای مختلف كردستان عراق ترور كرده و حتی ربوده است. ولی فکر می کنم ماجرای تهدیدات این دوره جمهوری اسلامی در اوضاعی اتفاق می افتد که تحولات جدی تر و مهم تری در کل منطقه و حتی فراتر از آن در کل دنیا صورت گرفته است و از این زاویه زمینه های واقعی تری وجود دارد که به نظر من تهدیدات جمهوری اسلامی در این دوره و بر مبنای این شرایط را باید جدی گرفت.

تا جایی که به حکومت اقلیم بر می گردد غیر از ادعاهای وزیر اطلاعات در رسانه های داخلی چیزی در مورد توافق آنها و حکومت اقلیم و میزان آن برای جمع كردن این اڀوزیسیون نشنیده ایم. ولی حکومت اقلیم چه در منطقه تحت نفوذ بارزانی و چه منطقه تحت نفوذ "اتحادیه میهنی"، در تقابل هایی که با همدیگر داشته اند به کرات علیه همدیگر با دولت های منطقه توافقاتی داشته اند و لشکرکشی کرده اند و از این نظر هیچ بعید نیست که در رابطه با این موضوع اخیر هم توافقاتی صورت گرفته باشد. ولی من شخصا تاکنون چیزی مستدل در این مورد ندیده ام.

اما اجازه بدهید به زمینه هایی که در منطقه ایجاد شده و جمهوری اسلامی را به این فکر انداخته است که از این موقعیت استفاده کند، از جمله تلاش برای محدود کردن اپوزسیون مسلح در کردستان عراق، نکاتی را مطرح کنم. من فکر می کنم اتفاقاتی که ما اخیرا شاهد آن هستیم نتیجه یک پروسه ی طولانی تری که خیلی قبل تر در سطح دنیا شروع شده بود و آغاز پایان یکه تازی و سلطه آمریکا بر دنیا را به همراه داشت. اتفاقاتی که غرب و در رأس آن آمریکا در کشورهای منطقه و در خاورمیانه دنبال می کردند به بن بست رسید. در سوریه بطور واقعی شکست خوردند، در افغانستان شاهد هستیم که بعد از بیست سال حضور آمریکا نهایتا از دوره ترامپ تصمیم بر این شد که عقب نشینی کنند و نیروهای خود را از افغانستان خارج کنند و نهایتا افغانستان را به آن شیوه ای که همه دنیا شاهد آن بود در دوره بایدن به طالبان واگذار کردند و بخش زیادی از امکانات و تسلیحات شان را برای طالبان جا گذاشتند. در مورد عراق هم همین تصمیم را گرفته اند و می خواهند نیروهایشان را از آنجا خارج کنند. تحولاتی که نشان می دهد که غرب و در رأس آن آمریکا، در سیاست گذاری ها و اهدافی که در خاورمیانه دنبال می کردند شکست خوردند که خود این شکست و خود این عقب نشینی عواقبی را در سطح منطقه به دنبال خواهد داشت و شرایط جدیدی را برای کشورهای منطقه از جمله ایران فراهم می کند. جمهوری اسلامی هم به عنوان یكی از دولتهای منطقه تلاش میكند جا ڀای خود را محكم كند و از این موقعیت به عنوان فرصتی جهت بهبود موقعیت خود استفاده كند و تهدید و حمله به اڀوزیسون كرد و فشار به حاكمین بر اقلیم كردستان هم یکی از آنهاست.

 به هر حال امکان پرداختن به همه جوانب تحولی كه صورت گرفته در این فرصت کوتاه ممكن نیست  و تنها به ذکر چند نكته اکتفا می کنم.

اول اینکه فاصله اروپا و آمریکا طی این پروسه و بدنبال فروریزی دیوار برلین روز به روز بیشتر و موقعیت یكه تاز آمریكا به عنوان رهبر جهان غرب و لااقل چیزی خود برایش میكوشید تماما حتی در میان متحدین غربی و تاریخی امریكا رنگ باخته است. این اختلاف و فاصله اكنون بیش از گذشته است و این روزها شاهدیم كه دعوای میان فرانسه با امریكا و انگلستان بر سر قراردای كه فرانسه با استرالیان بسته بود به جاهای ڀرتنشی انجامید. از آنطرف نشست بایدن با روسای هند، ژاڀن و استرالیا در کنار اجلاس سازمان ملل، تلاش عربستان و ایران برای روابط کم تخاصمانه تر، به رسمیت شناخته شدن طالبان از طرف چین و روسیه و قول سرمایه گذاری چین در افغانستان، مباحثات و جدل های کشورهای بزرگ از جمله آمریكا و چین بر سر اقیانوس آرام و اقیانوس هند بعنوان یکی مناطق مهم و استراتژیک در جنگ اقتصادی و اختلافات بین چین و آمریکا، همچنین سرمایه گذاری فرانسه در عراق و تلاش برای اینکه بتواند در خلأ آمریکا جای پای بیشتری در خاورمیانه باز کند، بحث جاده ابریشم چین که پروژه ای قدیمی تر است و تلاش برای توافق با کشورهای منطقه و سرمایه گذاری در این رابطه  ، همگی از تاثیرات و عواقب شکست سیاسی نظامی آمریکا و اینکه خاورمیانه دیگر آن جایگاه گذشته را برای آمریکا ندارد و دیگر در اولویتش نیست هستند. و نهایتا وضعیت عراق و انتخابات پیش روی عراق و بحث و جدال هایی که بر سر آن وجود دارد و تلاش جمهوری اسلامی برای توفیق متحدین خود در حكومت عراق هم با خلا وجود آمریكا هم یك فاكتور است.

کل این پروسه تاثیراتی جدی چه بر منطقه و چه بر درجه توهم به واعتبار غرب و مشخصا آمریکا گذاشته است. که از این عواقب بطور قطع بی آبرو شدن غرب در کل منطقه و خاورمیانه و در خود غرب و آمریكا است. همه ما شاهد هستیم که چه دستگاه تبلیغاتی عظیمی به بهانه "دخالت های بشر دوستانه اشان"(لشكر كشی و تحمیل انواع جنگ در كشورهای خاورمیانه) به نام "ضدیت" با دیکتاتورهای منطقه راه انداختند. گفتند برای مردم خاورمیانه آزادی و دمکراسی می آورند، از حقوق بشر دفاع می کنند و حافظ صلح هستند! همگی این ادعاها در متن این شرایط و بعد از عقب نشینی از افغانستان و سپردن افغانستان به طالبان فرو ریخت. غرب كلا و بطور ویژه و مستقیما آمریكا از طرفی با یک شکست ایدئولوژیک و بی اعتباری در خود کشورهای غربی مواجه شد و از طرف دیگر تا جایی که به عواقب این مسئله در خاورمیانه بر می گردد، روند پیش رو در خاورمیانه، از این به بعد بسته به توازن قوای کشورهای منطقه در خاورمیانه تعیین می شود. عقب نشینی از خاورمیانه شكستی كه ناتو مستقیما هیئت حاكمه امریكا خورد، سڀردن سرنوشت این منطقه به دولتهای منطقه، قطعا عواقب بزرگی برای كل اڀوزیسیونی كه افق و استراتژی خود را به كمك دولتهای غربی و مشخصا آمریكا بسته بود، به همراه دارد.

 

آسو سهامی: یعنی شما فکر می کنید که شکست سیاست های آمریکا در منطقه و عقب نشینی نیروهای ناتو از افغانستان و عراق به حملات جمهوری اسلامی و تهدید اپوزسیون کرد در کردستان عراق ربط دارد؟

خالد حاج محمدی: به نظر من این مسئله فراتر از برخورد جمهوری اسلامی تنها به اپوزسیون کرد در کردستان عراق است. جمهوری اسلامی این حملات و تهدیدات را از حلقه ضعیفی شروع کرده است اما این تهدیدات تنها محدود به اپوزسیون مسلح کرد نمی شود. اپوزسیون مسلحی که بخش عمده آنها مدعی است كه خواهان مذاكره و توافق با ایران است، همه این اڀوزیسون میگویند فعالیت نظامی در دستور ندارند و به حاكمین بر اقلیم كردستان عراق هم تعهد داده اند از مرزهای كردستان عراق به خاك ایران نروند. می خواهم بگویم که این پدیده کلا بن بستی را در مقابل کل جریاناتی که تمام امیدشان را به دخالت آمریکا در ایران بسته بودند بوجود آورد و این تنها اڀوزیسیون مستقر در كردستان عراق نیست. اینکه تخاصمات بین آمریکا و ایران فرجه و امکانی برایشان می سازد که حمایت آمریکا و دولت های متحد آمریکا در منطقه را به دست آورند و با کمک های مالی و نظامی آنها در فردای ایران سهمی داشته باشند، اڀوزیسیونی كه امید به دخالت بشر دوستانه ناتو و در راس آن امریكا بسته بود، امید به كمك مالی و تسلحاتی بلوك متحد آمریكا بسته بود و فكر میكرد روی شانه های آنها در ایران كاره ای میشود با شكست و عقب نشینی آمریكا از منطقه همه این افق و امكاناتی كه تا كنون گرفته اند، قطع و یا حداقل كاهش بسیار جدی ڀیدا میكند و قطعا این بن بستی را در مقابل آنها قرار میدهد. باید اذعان كنم احزاب ناسیونالیست كرد و جریانات قومی در این واقعه بیشترین لطمات متحمل میشوند و البته اڀوزیسیون ڀرو غرب ایرانی هم بدرجه زیادی در تنگنا قرار میگیرند.  

در حال حاضر تلاش ایران و عربستان برای توافق کردن، تلاش روسیه و دولت بشار اسد برای یکسره کردن موقعیت سوریه و همه این موارد پدیده هایی هستند که بعد از این اتفاق در حال رخ دادن است و من فکر می کنم که فشار بر اپوزسیون کرد در کردستان عراق در این راستا شکل می گیرد و فقط شامل اپوزسیون کرد ایران نیست و به نظر من اپوزسیون کرد در سوریه هم در موقعیت جدیدی قرار می گیرند.  دولت روسیه و بشار اسد هم در صدد هستند که با خروج آمریکا از منطقه تکلیف سوریه را یکسره کنند. در نتیجه فشار روی آنها هم بیشتر می شود. همچنین " پ ک ک" هم در ترکیه به درجه ای تحت فشار دولت ترکیه قرار خواهد گرفت. در نتیجه همه اینها در شرایطی صورت می گیرد که ایران و دولت های منطقه همگی تلاش می کنند که در نبود آمریکا در منطقه توازنی برقرار کنند و جای پای خودشان را محکم کنند. تلاش ایران هم در عراق و دفاع از حشدالشعبی و همچنین تلاش برای تقویت موقعیت جریانات متحد خودش در انتخابات پیش روی عراق و فشار به حکومت اقلیم کردستان و تهدید اپوزسیون کرد در همین شرایط صورت می گیرد.

طبیعتا جمهوری اسلامی از كل این تلاشها در سطح منطقه و از جمله عراق و از جمله حمله به اڀوزیسون كرد اهداف داخلی خودش را هم  دارد. تلاش میكند بهبود موقعیت خود در منطقه را اهرمی در خدمت قدرقدرتی در مقابل مردم ایران كند و این یكی از اهداف جدی جمهوری اسلامی است.

می خواهم بگویم که این مسئله به مانند گذشته نیست که جمهوری اسلامی گاه و بیگاه حمله ای می کرد و لطماتی وارد می کرد. بطور واقعی در نبود آمریکا ایران تلاش می کند که این اهدافش را به سرانجام برساند. اینکه چقدر می تواند موفق شود یا نه موضوع دیگری است و قابل بحث است.

 

آسو سهامی: تاریخا احزاب اپوزسیون نشان داده اند که در اختلاف بین کشورهای منطقه و شکاف بین آنها می توانند زندگی کنند و به حیات خود ادامه بدهند. شما به انتخابات عراق اشاره کردید و اینکه جمهوری اسلامی می خواهد از این طریق به نوعی جریانات نزدیک به خودش را در انتخابات پیش روی در عراق تقویت کند. سوال من از شما این است که به نظر شما این حملات علیه اپوزسیون مستقر در کردستان عراق، می تواند چه عواقبی را برای این احزاب و حتی برای مردم کردستان داشته باشد؟

خالد حاج محمدی: قبل از پاسخ به سوالتان می خواهم به نکته ای اشاره کنم و آن هم اینکه از نظر ما، چه در حال حاضر و چه در گذشته، جمهوری اسلامی در حمله کردن به اپوزسیون خود چه در کردستان عراق و یا هر جای دیگر، هیچ مشروعیتی ندارد. اسلحه داشتن احزاب سیاسی و مردم ایران در مقابله با رژیمی که سر تا پا مسلح است و در کل تاریخ سیاسی اش جز زبان اسلحه چیز دیگری را به رسمیت نشناخته است، حق احزاب سیاسی، حق مردم کردستان و حق مردم ایران است. این یک نکته!

نکته دیگر اینکه جمهوری اسلامی چه حقی دارد که هر جا که بخواهد و هر جا که امکانش را داشته باشد به هر کشوری لشکرکشی کند و بازار ترور مخالفین خودش را نه فقط در عراق، ( که البته در سایه حکومت عراق و حاكمین بر اقلیم كردستان دستش خیلی بازتر بوده است) بلکه در اروپا هم برپا کند و از هیچ جنایتی دریغ نکرده است. در نتیجه حمله به اپوزسیون جمهوری اسلامی در کردستان عراق در حقیقت در خدمت تقویت جمهوری اسلامی و در جهت تضعیف موقعیت اپوزسیون است. ما بعنوان یکی از نیروهای اپوزسیون هر نوع حمله ای را محکوم می کنیم و به ضرر کل اپوزسیون می دانیم.

اما اگر به سوال شما در رابطه با اینکه چه عواقبی را برای این احزاب به دنبال خواهد داشت برگردم، باید بگویم که قطعأ محدودیت های جدی برای فعالیت و سازماندهی این احزاب بوجود خواهد آورد که البته بخشی از این محدودیت ها هم ناشی از استراتژی خود این احزاب است. زیستن در شکاف بین دولت ها بعنوان یک حزب سیاسی و امید به اینکه جمهوری اسلامی روزی با آنها توافق کند، امید به اینکه روزی آمریکا به کمک شان بیاید و یا در دوره ای دیگر امید داشتند که عربستان در تخاصماتش با ایران نیرویی قابل اتکا برایشان باشد همگی از استراتژی این احزاب ناشی می شود و همه اینها در حال حاضر به بن بست خورده است. اینها طبیعتأ تاثیرات منفی و مخربی و فشار مضاعف جدی ای در صفوف این احزاب ایجاد می کند.

تا جایی که به جامعه کردستان بر می گردد، این حملات امکانی به جمهوری اسلامی خواهد داد تا به این بهانه مرزهای کردستان را میلیتاریزه کند و تا جایی هم که به نفوذ این احزاب در بخشی از مردم جامعه کردستان بر می گردد، دلسرد شدن و نا امید شدن مردم بخشی از عواقب این حملات خواهد بود. بالاخره این احزاب تاریخی در کردستان دارند و مستقل از هر فاصله و اختلافی که ما با آنها داریم احزابی هستند که در آن جامعه کار کرده اند و فعالیت داشته اند. طبیعتأ مقابله با چنین اوضاعی بخشی از تلاش ما بعنوان نیروی اپوزسیون خواهد بود تا از تاثیرات منفی که می تواند بر مبارزات مردم در جامعه کردستان  و در مقابل جمهوری اسلامی بگذارد، بکاهیم و مقابله کنیم.

همانطور که گفتم جمهوری اسلامی این حملات را از حلقه ضعیفی شروع کرده است و آن هم این احزاب و موقعیتی است که این احزاب خودشان را در آن قرار داده اند. منتهی این حملات به هیچ عنوان فقط محدود به این احزاب نمی شود و در صورت توفیق جمهوری اسلامی و به هرمیزان پیشروی در این زمینه، نیروهای متحد جمهوری اسلامی در عراق ازجمله حشدالشعبی را تقویت می کند و موقعیت تروریسم اسلامی در منطقه به درجه ای بهبود پیدا می کند. اینها عواقبی هستند که می تواند به دنبال این ماجرا بوجود بیاید.

 

آسو سهامی: شما به موضوع توافق این احزاب با رژیم جمهوری اسلامی اشاره کردید. چند روز پیش رهبر حزب دمکرات، خالد عزیزی، در مصاحبه ای با رادیو بی بی سی و رادیو فردا، خیلی آشکارا صحبت از مذاکره و نشست با رژیم می کرد. البته خوش باوری در میان احزاب ناسیونالیست کرد در رابطه با مذاکره و نشست با جمهوری اسلامی و اینکه این توهم را در میان مردم بوجود بیاورند که از این طریق می توانیم به نان و نوایی برسیم، تاریخی طولانی دارد. به نظر شما صحبت کردن در مورد این نشست ها و مذاکرات این احزاب با جمهوری اسلامی تا چه حدی می تواند واقع بینانه باشد؟

خالد حاج محمدی: من فکر می کنم پدیده هایی مثل جنگ، مذاکره و صلح با دولتهایی كه با مسئله ای به نام مسئله كرد طرفند، افق و استراتژی همه جریانات ناسیونالیست کرد در کل منطقه بوده است. در عراق اینطور بوده و از ملا مصطفی بارزانی و قبل از ملا مصطفی تا مسعود بارزانی و جریان جلال طالبانی تا دوره اخیر، در ترکیه همینطور بوده و از "پ ک ک" و اقمارش تا جریانات متحد " پ ک ک" همین هدف را دنبال کرده اند. " پ ک ک" همیشه آمادگی داشته که با دولت ترکیه توافق کند و اسلحه زمین بگذارد به شرطی که قبولش کنند و این آرمان در ایران هم پدیده جدیدی نیست. احزاب ناسیونالیست کرد در دوره های مختلف، چه در دوره قاسملو و چه در امتدادش تا به امروز، تلاش برای توافق با جمهوری اسلامی و ماندگاری زیر سایه این حاکمیت به شرطی که سهمی از قدرت داشته باشند و در کردستان بعنوان ارگان های خود جمهوری اسلامی اعمال نفوذ کنند، همیشه جزو استراتژی این احزاب بوده است. ولی این تلاش ها همیشه به عنوان عشقی یکطرفه به بن بست رسیده و جمهوری اسلامی حاضر به هیچ امتیازی نبوده است. اما اگر و مستقل از اینکه امروز و در چنین شرایطی که اعتراضات وسیعی در جامعه ایران شکل گرفته و مردم کردستان و مردم ایران جمهوری اسلامی را نمی خواهند، آرزوهای این احزاب برای مذاکره و توافق با جمهوری اسلامی چه دستاوردی برایشان خواهد داشت بگذریم، بحث مذاكره و توافق كه خالد عزیزی دبیر اول حزب دمكرات كردستان بیان میكند، به هیچ عنوان واقع بینانه نیست. چون موقعیت جمهوری اسلامی در حال حاضر به شکلی نیست که بخواهد آنها را قبول کند. در موقعیت های بهتر از این هم جمهوری اسلامی هیچوقت حاضر به نشستن و مذاکره با هدف توافق و دادن امتیازی جز تسلیم شدن آنها به حكومت ایران نشده است. علیرغم اینکه دو حزب دمكرات دو سازمان زحمتكشان عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده و...، در دوسه سال گذشته از طریق یک جریان نروژی تلاش کردند که بطور مخفیانه مذاکراتی با جمهوری اسلامی داشته باشند، اما جمهوری اسلامی هیچ امتیازی به آنها نداد. اینجا مشخصا در مورد خالد عزیزی و رهبری حزب دمکرات کردستان صحبت می کنم و در مورد جریانات دیگر مثل مصطفی هجری خبری در این رابطه و بدنبال حملات اخیر جمهوری اسلامی نشنیده ام. اما در مورد جریان خالد عزیزی، من فکر می کنم که ابعاد ماجرا و موقعیت جدیدی که جمهوری اسلامی و احزاب ناسیونالیست در آن قرار گرفته اند را به خوبی درک نکرده اند و سر خودشان کلاه می گذارند. بطور واقعی تلاش برای مذاکره و توافق با جمهوری اسلامی آنهم در این شرایط، یک خودفریبی محض است و راه به جایی نمی برد. ولی مستقل از بار سیاسی ماجرا و بی اعتبار شدن این احزاب نزد مردم کردستان، من فکر نمی کنم در این مورد شانسی داشته باشند.

 

آسو سهامی: قبل از اینکه سوال آخرم را از شما بپرسم، فقط در جهت تکمیل صحبت های شما اضافه کنم که در مورد این سازمان نروژی که شما در مورد آن صحبت کردید و قرار بود در مذاکرات بین احزاب کردی و جمهوری اسلامی نقش واسطه ایفا کند، احزاب دمکرات و "کو مه له" ها(دو سازمان زحمتكشان مهتدی و ایلخانی زاده)، كومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران)، علیرغم اینکه از این مذاکرات خبر داشت، این مذاکرات را از چشم مردم و حتی از چشم اعضای خود مخفی کرد. به هر حال با توجه به وقت کوتاه برنامه بعنوان سوال آخر می خواهم از شما بپرسم با وجود تمام توضیحاتی که شما در این رابطه دادید، جمهوری اسلامی تا چه اندازه می تواند به اهداف خودش نزدیک شود یا به آن برسد؟

خالد حاج محمدی: همانطور که در صحبت هایم اشاره کردم، حمله جمهوری اسلامی به احزاب اپوزسیون بخش کوچکی از یک پروژه بزرگتر است که جمهوری اسلامی در سر می پروراند و طبیعتا حمله به احزاب اپوزسیون و فشار به دولت عراق و حکومت اقلیم هم بخشی از آن پروژه است که جمهوری اسلامی  را بعنوان یكی از قدرت های منطقه در نبود آمریکا تحمل كنند.

ببینید؛ در بیست سال گذشته، بعد از اشغال افغانستان و بعد اشغال عراق و حضور آمریکا و ناتو در منطقه، مستقل از شکستی که به بار آوردند و سیاستی که به بن بست رسید، به طور واقعی به غیر از سیاهی، به غیر رشد جریانات قومی و ارتجاعی، مثل داعش و طالبان و مابقی این جریانات فاشیستی- مذهبی که اتفاقا در دامن غرب پرورده شدند و بعدتر در میان جامعه بر علیه مردم رهایشان کردند، نتیجه دیگری برای مردم خاورمیانه در بر نداشت. شصت میلیون آواره، چند میلیون کشته، ویرانی کامل سوریه و لیبی و عراق و افغانستان و غیره، همگی از نتایج سیاست های غرب و در رأس آن آمریکا هستند. همه این تخریبها و توحشی كه به مردم خاورمیانه تحمیل كردند به نام "دخالت بشردوستانه"، "مبارزه" با دیكتاتورها و تروریسم، آوردن دمكراسی و دفاع از حقوق بشر و... به خورد جهانیان و خود مردم در غرب داده شد. همه اینها امروز در مقابل چشم جهانیان دود میشود و البته برای مردم خاورمیانه جز سیاهی، آوارگی، فقر و گرسنگی و جنگ و كشتار و قربانی شدن چیزی نداشت. طبیعتأ با از بین رفتن خود این پدیده به هر دلیلی و دخالت نکردن بیشتر در امورات منطقه، به مقدار زیادی فشار را از روی مردم بر می دارد و امکان تعیین تکلیف مردم با ارتجاع و دولت های منطقه را آسان تر می کند.

تاكید میكنم كه منطقه خاورمیانه فقط جولانگاه نیروهای امپریالیستی مثل آمریکا و روسیه و چین و دولت های مرتجع منطقه مثل ایران، عربستان، ترکیه، اسرائیل و غیره نیست. یک نیروی سوم در این منطقه وجود دارد که سر بلند کرده است. از لبنان و اعتراضات مردم محروم لبنان گرفته تا ایران و اعتراضات مردم در ایران و تا اعتراضات وسیعی که در عراق به راه افتاده است، هیچ توهمی خوشبختانه در هیچ کجا نسبت به دخالت های غرب و امید به دخالت قدرت های خارجی وجود ندارد. در افغانستانی که به طالبان سپرده شد و مقاومت هایی که تا بحال از زنان افغانستان دیده ایم باعث شده که حتی طالبان که در آدم کشی و جنایت شهره خاص و عام است به سخن بیاید و بگوید که اقداماتی را انجام می دهد. قطعأ طالبان همان طالبان بیست سال پیش است و تغییری نکرده است ولی موقعیت منطقه عوض شده و مردم هم همان مردم بیست سال پیش نیستند.

در نتیجه موقعیت جمهوری اسلامی وخیم تر از آن است که بتواند با تعرض به این اپوزسیون به اهدافش برسد. مشکل اصلی جمهوری اسلامی مردم ایران است که این حکومت را نمی خواهند. مشکل اصلی جمهوری اسلامی طبقه کارگر ایران و زنان و جوانان و معلمان و بخش محروم جامعه ایران است که این حکومت را نمی خواهند. مشکل جمهوری اسلامی بحران اقتصادی و بی جوابی اش به این معضل است. مشکل اصلی جمهوری اسلامی بحران سیاسی و شکست ایدئولوژیکی كه در مقابل مردم معترض خورده است میباشد. مردم کردستان سرنوشت جداگانه ای از مردم محروم ایران برای خودشان تعریف نکرده اند. امید مردم کردستان در همبستگی با تهران و همبستگی با طبقه کارگر ایران از هفت تپه تا فولاد و تا صنعت نفت و سایر مراکز کارگری است. جمهوری اسلامی حتی اگر بتواند با اتکا به این اقدامات به اهدافش در کردستان عراق برسد، نمی تواند با آتشفشان و بشکه باروتی که در جامعه ایران در حال منفجر شدن است و هست و نیستش را نابود می کند مقابله کند. من فکر نمی کنم که جمهوری اسلامی با این تحرکات بتواند به اهدافش برسد و نه تنها به اهدافش نمی رسد بلکه در عین حال امکانی برای جنبش های کارگری، برای جنبش آزادیخواهانه و برای مردم متمدن در کل منطقه باز شده است که از همدیگر حمایت کنند  و کل این پدیده  فرجه ابراز وجود بیشتری برای مردم منطقه مهیا کرده است. در نتیجه فکر کنم موقعیت جمهوری اسلامی در داخل ایران ویران تر از آن است که بتواند چنین اهدافی را دنبال کند و فکر می کنم مردم کردستان و مردم ایران با این اقدامات و با این موشدوانی ها نه دچار استیصال خواهند شد و نه از اهداف خود کوتاه می آیند.

آینده جمهوری اسلامی را مردم ایران به دست خود تعیین خواهند کرد و خوشبختانه با از بین رفتن دخالت های غرب در منطقه، جنبشی ابراز وجود پیدا کرده است که پا بر روی زمین سفت، در تمام این سال ها ضد حضور غرب و دخالت غرب بود، ضد محاصره اقتصادی ایران بود، ضد لشکرکشی به افغانستان و به عراق و به کشورهای دیگر و بمباران محل كار و زندگی و مدرسه و بیمارستان و ویران کردن آنها بود و این جنبش امکانی پیدا می کند که بیشتر ابراز وجود کند و بیشتر دیده شود و متحدین خودش را در میان مردم منطقه و در مردم جهان پیدا کند.

اینها همگی امکانات جدیدی است که بر روی مردم ایران و مردم منطقه گشوده می شود و جمهوری اسلامی خوشبختانه از هیچ شانسی برخوردار نیست.

آسو سهامی: خالد حاج محمدی؛ بسیار سپاسگذاریم از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتید تا این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم. روز خوبی داشته باشید.

خالد حاج محمدی: من هم تشکر می کنم از وقتی که به من دادید.

* با تشكر از رفیق آزاد كریمی كه این مصاحبه را ڀیاده و به شكل نوشتاری در آورده است.