دستگیری چهار فعال کارگری نیشکر هفت تپه تنها موجب پوزخند و تمسخر و تحقیر دولت و حکومت جمهوری اسلامی است. برای دستگیری چهار کارگر، هر یک با آدرس و مشخصات کاملا آشنا، پاتوق هر روزه در مقابل درب ورودی فرمانداری... راستی یراق و دراق، هیاهو و هجوم و دستگیری، متعاقباً، سایه ارعاب وثیقه و احضار و محاکمه برای چیست؟

صحنه، گویای لشکر شکست خورده حکومت مرکزی است که از "نبرد هفت تپه" در حال عقب نشینی هستند. این هزیمت تمام عیار است. زمانی از روی پل ورودی شهر شوش  از ازدحام سران سه قوه، کمیسیونهای و نمایندگان مجلس، وزرا و وکلا، عمامه های رنگارنگ جای سوزن انداختن نبود. شوش و هفت تپه و در هسته مرکزی آن اعتصاب نیشکر،  سرزمین موعودی بود  که میبایست با پرچم عدالت، تولید، نظم و  قانون از دست رشوه و فساد و خیانت آقازاده های دانه درشت مافیایی رها گردد.  امروز در کنار همان پل در مارش عقب نشینی اثری از بیرقهای ظفرنمون نیست. اثری از هیئت های بررسی و وعده های نظم و عدالت نیست. در عوض مانور رقت آور مامورانی است که برگرد چهار کارگر گروگان، مشت های نحیف خود را در هوا تکان داده و مینالند: بردگی، خاموشی و تولید!  

ماجرا چیست؟ به سادگی در یک چرخش قلم، در یک نمایش سراسر رسوا، در پایان هفت خوان پر از لجن و توطئه و رشوه و فساد، در آستانه مسخره بازی دیوان عالی حسابرسی مبنی بر خلع ید از مدیران شرکت، ناگهان شهر شوش صاحب دادستان عمومی شده و از خیمه و خرگاه دستگاه قضایی سر و کله  قاضی کشیک پیدا میشود. پرونده تبهکارانه و ننگین دولت در هفت تپه گل بود به سبزه حکم عالیه قاضی کشیک نیز آراسته گردید:

" با پیگیری دستگاه قضایی استان خوزستان، کارگران هفت تپه حقوق خود را تا مرداد ماه دریافت کردند و مابقی حقوق آنان با پیگیرهای صورت گرفته نیز به تدریج پرداخت می‌شود.. چند روز پیش تعدادی افراد سودجو و فرصت طلب با راه اندازی تجمعات کارگری و ایجاد هیاهو جلوی در کارخانه و جلوگیری از ورود مدیر اجرایی کارخانه، باعث ایجاد ناآرامی و اغتشاش شدند که با دستور قضائی قاضی کشیک بازداشت شدند... با توجه به فصل تولید و بهره برداری کارخانه و منویات مقام معظم رهبری که امسال را سال جهش تولید نامگذاری کرده‌اند و همچنین تأکیدات رئیس قوه قضائیه در خصوص حمایت از تولید ملی، با هرگونه ایجاد ناامنی و ممانعت از تولید، برخورد قانونی مناسب می‌شود." ("کارگران هفت تپه چرا بازداشت شدند"،سایت مهر نیوز، 13 آبان 1399)

این اظهارات از جانب یک قاضی کشیک شاید قابل اغماض باشد اما از یک کاربدست دولتی، قبل از روده درازی و منت "رسیدگی به خواستهای کارگران"، انتظار تشخیص اینکه هفت تپه خوردنی است یا پوشیدنی، نباید انتظار زیادی باشد. قاضی کشیک ما بهتر است ته صف  بایستد، قبل از ایشان دولت و مجلس و رئیس قوه قضائیه و امام جمعه و استاندار و بیش از همه خود مدیر عامل زندانی، تازه پس از دو سال مبارزه و خون دل و اعتصاب کارگران فخر "پیگیری" دستمزدهای عقب افتاده دو سال پیش را فروخته اند. بد نیست ایشان در مصاحبه بعدی اشاره کنند که دستمزدها، ناقص پرداخت شد و همگی کارگران از برکات اقدامات ایشان برخوردار نشدند. جناب قاضی بیجا میکند خود را به کوچه علی چپ میزند که دفترچه بیمه کارگران هرگز تمدید نگردید. و بلاخره یک نفر باید پیدا شود و قبل از مجازات کارگر بخت برگشته بعدی،  قاضی را شیر فهم کند که این کارگران هستند که با اعتصاب و اعتراض  بی وقفه علیه سورچرانی ارز دولتی جناب مدیر عامل در شراکت با استاندار و امام جمعه،  سنگ تولید را به سینه زده اند... این پرونده منجلابی است که بیش از هر کس پای قوه قضائیه را میگیرد.

حکم  دستگیری و زندان کارگران نیشکر تا عمق آن نفرت انگیز است. هیچ انسانی چه بسا مخالف، با ذره ای شرافت و پایبندی به حقیقت و وجدان نخواهد چیزی جز تحسین و همدردی و سمپاتی نسبت به نیشکری ها بیابد. تنها دشمنی طبقاتی کور و از دل جانوران اسلامی سرمایه میتواند سرمنشاء سناریو و پرسناژهای دشمنی تاکنونی  با آن باشد.  در پس آفتابه لگن بساط قضائیه و نمایش "مشت های آهنین سرکوب"،  این اوج حقارت و ذلت، دله دزدی، پاپوش دوزی دلقک مابانه است که بچشم میخورد.

هر چه هست اصلاح و جایگزینی نمایندگان طبقه بورژوازی امر کارگران نمیتواند باشد. باید از شر این حشرات خلاص شد. باید خطر و عفونت آنها را جدی گرفت. باید در دل مبارزات برای رهایی از مشقات و دست درازی های سرمایه و دولت آن نیروی خود را برای برقراری حکومت کارگری گرد آورد. هفت تپه و نیشکری ها در طول اعتصاب خود از یک طرف با بلند پروازی در مطالبات و اهداف مبارزاتی و از طرف دیگر  با تکیه بر اصول همبستگی و احترام عمیق انسانی، برای شرافت و توقعات کارگری سنگر ارزشمندی را بر پا داشته اند.

راه نیمه تمام اعتصاب هفت تپه اساسا نه در خرده فرمایشات قاضی کشیک  بلکه در واقعیت نیاز به  همبستگی بزرگتر طبقاتی  نهفته است.  اعتصاب هفت تپه را باید همانجا که نا تمام ماند و در سوالات پیش روی آن دنبال کرد: چه چیز مانع شکل گیری یک مبارزه سراسری برای دستمزدها و بر علیه بیکاری است؟ کی گفته سازماندهی شبکه گسترده رهبران کارگری بطور فوری ممکن  نیست؟ چرا نمیتوان دست به کار سازمان دادن فوری یک اعتصاب سراسری شد؟ 

این اولین بار نیست که کارگران هفت تپه دولت را مجبور به آزادی رفقای خود میسازند، این اولین بار نیست که توطئه و کشمکش فرسایشی احضار و محاکمه را خنثی میسازند. اما این میتواند آخرین بار باشد.