مصوب پلنوم ۵۵ کمیته مرکزی حزب
 
۱- عروج مجدد جنبش توده ای برای سرنگونی جمهوری اسلامی در شهریور ماه ۱۴۰۱، سیمای سیاسی ایران را در همه ابعاد آن تغییر داد. جنبشی ماگزیمالیست، ضد استبدادی و ضدمذهبی که با خواست آزادی زن، رفاه عمومی، آزادی های سیاسی، عدالت و برابری، خلاصی فرهنگی و اجتماعی از مذهب، جمهوری اسلامی را به مصاف طلبید و خواهان سرنگونی آن شد. جنبشی كه به سرعت توازن قوا میان طبقه كارگر و اقشار محروم با حاكمیت را به نفع پایین تغییر داد و دروازه انقلاب سوم را به روی جامعه گشود.
 
خیزش اجتماعی و توده ای  شهریور ۱۴۰۱ یکبار دیگر نه فقط خواست بی اما و اگر آزادی، رفاه و برابری، که پتانسیل عظیم و رادیکال مردم ایران برای رقم زدن سرنوشت خود و کسب قدرت از پایین را نشان داد و آنرا در مقابل جهانیان قرار داد. یک بار دیگرتوجه جهانیان به جامعه ای جلب شد که به فقر و استبداد و حکومت اسلامی تن نمی دهند و یکدم از جدال برای رهایی و آزادی خود باز نمی ایستند!
 
۲- این جنبش حکم شکست قطعی و نهایی سیاسی-ایدئولوژیک، روانی و اخلاقی جمهوری اسلامی و شکست سیاست سرکوب و ارعاب را صادر کرده و ناتوانی حکومت را در سرکوب جامعه هشتاد میلیونی، که پرچم آزادی و رهایی زن و بازگرداندن حرمت به انسان را برافراشته اند، اثبات کرد.
  
این زمین لرزه سیاسی نه فقط یک حکومت ناتوان، شکست خورده از مردم و مستاصل از تقابل با آنان، که جامعه ای با مردمی متحدتر، قدرتمندتر، با اعتماد به نفس تر، خودآگاه تر، هوشیارتر و مصمم تر و ... را به جای گذاشت. تغییرات  اساسی و بنیادی در توازن قوای بین مردم و حاکمیت به نفع مردم، سیمای سیاسی-اجتماعی امروز ایران را تشکیل می دهد.
 
امروز دیگر هیچ قدرت ارتجاعی نمیتواند به سادگی و بدون یک مقاومت عظیم توده ای و در راس آن طبقه كارگر، زنان و نسل جوانی كه از آزادی پوشش و لغو عملی حجاب و آپارتاید جنسی تا فلج تر كردن ماشین سركوب، از حق تجمع تا آزادی های سیاسی و... را به قدرت خود بدست آورده اند، به جنگ این تغییرات بنیادی برود. مردم امروز در تدارک فتح سنگرهای جدیدی در سیر سرنگونی جمهوری اسلامی اند!
 
۳- در دل این جنبش و در بطن جدال برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی، کشمکش جنبشهای سیاسی و احزاب و نیروهای آن بر سر آینده سیاسی جامعه ایران و آلترناتیو جمهوری اسلامی در جریان بود.
 
جنبش انقلابی جاری نه فقط موقعیت حاکمیت و رابطه دولت ومردم را تغییر داده، بلکه خود محکی برای سنجش سیاست احزاب و نیروهای سیاسی بود. این جنبش موقعیت جنبشهای سیاسی و نیروها و احزاب آنها، رابطه آنها با مردم، بویژه طبقه کارگر و زنان و نسل جوان، ظرفیتهای رادیکال و انسانی یا ارتجاعی و مخرب آنان را روشن تر از همیشه نشان داد. همزمان مهر خود را بر موقعیت احزاب و نیروهای سیاسی از راست تا چپ (کمونیستها) زد. در ایندوره جنبش سرنگونی پولاریزه ترشده و صفبندی نیروهای سیاسی شفاف تر، فاصله نیروهای بورژوایی و سوسیالیستها و کمونیستها و تقابل راست بورژوایی، برای به شکست کشاندن، و کمونیستها، به پیروزی رساندن آن، علنی تر و اجتماعی تر از همیشه شد.
 
جنبش انقلابی جاری نشان داد که جدال بر سر سرنگونی جمهوری اسلامی همزمان جدالی علیه همه سناریوهای ارتجاعی، از قبیل بازگشت به گذشته، قومی و مذهبی کردن جنبش تا کشاندن آن به زیر پرچم و دخالت دول غربی و مسیر الترناتیوهای شناخته شده از قبیل رژیم چنج و انقلاب مخملی ... است.
 
نشان داد که اولا "انقلاب همه با هم" توهم و توطئه ای بیش نیست و دوما دستیابی به آزادی، برابری و رفاه بدون مقابله با نیروهای ارتجاعی در اپوزیسیون ممکن نیست!
۴- حضور فعال نیروهای راست و بورژوایی در خیزش ۱۴۰۱و تلاش سازمان یافته و گسترده آنان برای زدن مهر ارتجاعی و ضد انقلابی خود بر آن، یکبار دیگر مخاطرات جدی این نیروها در سیر سرنگونی، از دامن زدن به تفرقه و انشقاق در صفوف متحد مردم به نام قوم، ملت، مذهب و .. تا علم کردن شعارهای فاشیستی "یک ملت، یک پرچم، یک رهبر" و "حفظ تمامیت ارضی"، و ضرورت مقابله جدی با آنان برای به پیروزی رسیدن انقلاب آزادیخواهانه مردم در ایران را در دستور جامعه و مردم آزادیخواه قرار داد.
 
۵-  خیزش انقلابی ۱۴۰۱ همزمان نشان داد که سرنگونی جمهوری اسلامی و پیروزی انقلاب آزادیخواهانه مردم در ایران بیش از هرچیز بستگی به آمادگی طبقه كارگر و در راس آن به آمادگی كمونیستها و ایفای نقش تاریخی آنان در متحد کردن اکثریت جامعه حول یك افق و پرچم رادیكال و آزادیخواهانه، دارد. خیزشهای ۹۶، ۹۷ و ۱۴۰۱ نشان دادند که بدون یک کمونیسم متشکل و متحزب، کمونیسمی که منشاء اتحاد و قدرت است، کمونیسمی که تا امروز در مقابل هر نیروی ارتجاعی، در پوزیسیون یا اپوزیسیون، پرچم رادیکال و انقلابی  را برافراشته نگاه داشته است، پیروزی طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ممکن نیست.
 
از اینرو پیروزی مردم عليه جمهوری اسلامى و سرنگونى آن ميتواند حلقه اى در يک انقلاب عظيم اجتماعى براى و تحقق آزادى، برابرى، حکومت کارگرى و برقرارى يک نظام سوسياليستى در ايران باشد.
 
۶- پلنوم حضور جدی و موثر حزب در مبارزه برای سرنگونى فورى جمهوری اسلامى، همزمان دفاع فعالانه از سنگرهای سياسى، اجتماعی و فرهنگى فتح شده توسط مردم و مقابله با سیاستهای جمهوری اسلامی، برای عقب راندن جنبش آزادیخواهانه مردم ایران برای رفاه و آزادی و آزادی زن، را کماکان در دستور حزب و تشکیلاتهای آن در ایران و خارج کشور قرار میدهد.
 
۷- پلنوم بر تقابل جدی و همه جانبه در مقابل نیروهای راست و بورژوایی و سیاستهای ارتجاعی و ضدانقلابی آنان از جمله دامن زدن به تفرقه و شکاف در صفوف متحد و همبسته مردم، تقسیم جامعه به اقوام و مذاهب،علم کردن شعارهای فاشیستی نیروهای ناسیونالیست و مخاطرات آنان علیه جنبش انقلابی برای سرنگونی و انقلاب را کماکان در دستور حزب قرار میدهد.
 
۸- پلنوم بر تلاش سازمان یافته و همه جانبه حزب در توده ای کردن "کنگره سراسری شوراهای مردمی" بعنوان مطلوب ترین و رادیکالترین آلترناتیو حکومتی و تنها راه تضمین سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و پیروزی طبقه كارگر و اقشار محروم جامعه  و تضمین جامعه ای آزاد، امن و مرفه در فردای سرنگونی، تاکید میکند.
 
۹- پلنوم با علم به موقعیت و نفوذ اجتماعی کمونیسم و سمپاتی گسترده اجتماعی به آن در ایران، بر بهبود موقعیت این کمونیسم و بخش متحزب آن حزب حكمتیست (خط رسمی) در تقابلهای اجتماعی و سیاسی آتی تاکید جدی دارد و از رهبری آتی حزب میخواهد اقدامات سریع و همه جانبه ای را در دستور خود و کمیته مرکزی حزب قرار دهد.
 
۱۰- پلنوم همه فعالین، اعضا و كادرهای حزب و همه كمونیستهای طبقه كارگر را به ایفای نقش جدی در این دوره، به شركت در این فعالیتها و به تلاش مشترك در این دوره حساس فرامیخواند.
 
 
۱۰ سپتامبر ۲۰۲۳