"انقلاب" در کردستان سوریه توهمات و واقعیت ها
محمد فتاحی
مقدمه: این یادداشت نگاهی گذرا دارد به تاریخ "انقلاب" جاری در کردستان سوریه در دل پروژه ویران سازی این کشور توسط نیروهای "جهان آزاد". به اضافه نکاتی هم در مورد واقعیتهای ماورای تبلیغات توهم برانگیز. "کردستان سوریه" نزد یک بخش مهم ناسیونالیسم کرد، در دنیای واقعی سیاست، یک پدیده ناموجود بود. بعدها که به عنوان پدیده ای سیاسی در دل بحران سوریه قدعلم کرد، نزد بخش های دیگر ناسیونالیسم کرد، یک موجودیت خائنانه و کسرشان کورد در دل "انقلاب سوریه" محسوب شد. امروز برای همه جناح های ناسیونالیسم کرد، کوردستان سوریه نه تنها موجودیتی واقعی دارد و عنوان پرافتخار "روژاوا" را برای خود حمل میکند، بلکه انقلابی هست که کورد را دسته جمعی به قله های افتخار و شکوه رسانده است. اگر روزگاری "روژآوا" نزد کورد موجودیتی نداشت، امروز تمام کورد روژآوایی شده است. (خواننده توجه کند که اصطلاح "کورد" در این نوشته عنوان سیاسی عنصر ناسیونالیسم کرد است) درک این نکته برای کارگر کمونیستی که نمیخواهد نیروی سیاسی اجتماعی اش را پشت کل حرکت ناسیونالیسم در روژآوا ببرد، و آگاهی از علل افت و خیزهای ناسیونالیسم کرد لازم است.
پروسه از "نیست" به "هست" حرکت ملموس حزب کارگران کوردستان یعنی پ ک ک در ابتدای کار یک شروع در دره بقا و در نزدیکی با دولت سوریه در آغاز دهه هشتاد میلادی است. حکومت حافظ اسد بعد از یک درگیری نیروهای فلسطینی با نیروهای اسرائیل متوجه حضور پ کا کایی هایی شد که آنروز گروه مسلحی در کنار فلسطینی ها در آن منطقه بودند. شروع استفاده دولت سوریه از این نیرو به قیمت تامین نیازمندیهای شان از آن مقطع کلید خورد. نیاز دولت سوریه تسلیم ترکیه به خواست های خود بود؛ ادعای تاریخی سوریه مبنی بر تعلق یک استان در ترکیه به سوریه و رفع ممانعت های ترکیه در استفاده سوریه از آب رودخانه فرات بود. دولت وقت شوروی که سوریه را در بلوک خود داشت، از این سیاست سوریه برای ایجاد بحران در ترکیه عضو مهم ناتو استقبال و به موازات سوریه به آن کمک مالی و تسلیحاتی کرد. در مقابل این حمایت ها، پ کا کا در برخورد به مردم مناطق کردنشین سوریه تقریبا همان شیوه را برگزید که حدود سی سال بعد در کردستان ایران در پیش گرفت؛ فروش در خدمت پ ک ک! روز سوم اسفند ١٣٧٧ در سنندج و بقیه شهرهای کردستان ایران تظاهراتی در محکومیت ربودن اوجلان رهبر پ ک ک برگزار شد. هزینه آن تظاهرات تعدادی کشته و زخمی و تعداد بیشتری دستگیری توسط نیروهای اسلامی ایران بود. رهبری پ ک ک در اطلاعیه ای این حرکت عدالتخواهانه مردم را به عنوان توطئه ای از طرف اسرائیل و عوامل امپریالیسم محکوم کرد. توهین پ ک ک به تظاهرات مردم سنندج قیمتی بود که این سازمان برای خوش رقصی در مقابل حاکمیت اسلامی ایران و البته در خدمت به منافع خود پرداخت. در سوریه دهه هشتاد میلادی هم اوجلان در یک مصاحبه مفصل با ژورنالیست سوری آقای نبیل الملحیم که در سال ١٩٩٦ و با عنوان "رهبر و مردم، هفت روز با رهبر آپو" به عربی انتشار یافت، منکر موجودیت چیزی به اسم کردستان در سوریه و چیزی به اسم مسئله کرد در آن کشور است. در سالهای دهه هشتاد و نود میلادی، زیر هدایت و کنترل نیروهای اطلاعاتی سوریه، هزاران نفر از جوانان کرد در سوریه جذب صفوف پ ک ک شده و عازم نبرد با ترکیه شدند. ناسیونالیسم اوجلان مردم هوادار خود را قانع کرده بود که کورد برای رهایی خود در سوریه باید روانه جنگ با ترکیه شود و سرزمین مادری و حق کشورداری و رسیدن به آرزوهای خود را آنجا تامین کند. محرومیت مردمان کرد زبان سوری از حقوق شهروندی و از جمله شناسنامه و برگ هویت، اگر تا آن زمان در خدمت ناسیونالیسم عربی حزب بعث در سوریه بود، از آن تاریخ در خدمت مستقیم ناسیونالیسم کرد پ کاکایی هم قرار گرفت. بدون چنین سیاستی نه پ ک ک توان روانه کردن دهها هزار کرد سوری به جبهه های جنگ با ترکیه را داشت و نه دولت سوریه قادر با تامین مفت این نیرو برای جنگ در خدمت سیاست اختلاف مرزی با ترکیه بود. پایان این مرحله سازش دولت سوریه با دولت ترکیه و امضای قرارداد آدانا بود، که طبق آن سوریه هم نه فقط پ ک ک را به عنوان تروریست به رسمیت شناخت بلکه در فاصله کوتاهی دروازه های سوریه را به روی شان بست.
شروع دوران "هست" در کردستان سوریه پروژه اعلام موجودیت کورد در سوریه هم مثل پروژه "نیست" آن با توافق دولت سوریه و سازمان پ ک ک است؛ در پی توافق پ ک ک و دولت سوریه، ناگهان بخش اصلی مناطق کردنشین سوریه در اختیار نیروهای حزب اتحاد دمکراتیک که شعبه سوری پ ک ک است قرار داده میشود. چهارچوب این مصالحه همان نکاتی است که خود عبدالله اوجلان هم در مصاحبه با وکلایش در زندان پیشنهاد میکند؛ دفاع از دولت سوریه به شرط تامین حقوق شهروندی. دفاع از حکومت در این مناطق در مقابل نیروهای معترض بطور بدیهی جزو اصلی این توافق است. خبرگزاری رویتر دو نوبت گزارش دارد از سرکوب مردم معترض این مناطق توسط نیروهای حزب اتحاد دمکرایتک. بعلاوه در طول این دوران همیشه تعداد قابل توجهی از مردمان کرد زبان محل به اتهام مخالفت با حکومت سوریه در زندان های حزب دمکراتیک خلق بوده اند. شروع مقطع این معامله پ ک ک با دولت سوریه مصادف است به احساس شرمساری ناسیونالیسم کرد در بلوک مقابل پ ک ک، در مقابل ناتو و امریکا و جهان "دمکراتیک". احزاب ناسیونالیست کرد ایرانی، قبل از پی بردن به معامله دولت سوریه و رهبران پ ک ک، به فرض اینکه در کردستان سوریه مردم به دنبال قیام شان قدرت را بدست گرفته اند، در صدد برگزاری جشن در شهرهای کردستان ایران بودند. بعدا که از منابع خود دریافتند که حاکمیت اداری در کردستان سوریه زیر نظر دولت آن کشور سازمان داده شده است، شادی شان به افسردگی گرایید که چرا کورد نزد امریکا و ناتو و جهان آزادشان شرمسار از آب در آمده است. ناسیونالیسم کرد ایرانی آن روزها همراه با بقیه ناسیونالیست های رنگارنگ در ایران مشغول کوبیدن بر طبل "بعد از سوریه نوبت ایران است" بودند و از ته دل همین سرنوشت را برای ایران میخواستند تا در متن یک ایران ویران شده، آنها در گوشه ای از مملکت صاحب بروبیا و امکانات و ثروت شوند. اگر در عمر ناسیونالیسم کرد در تمام مناطق کردنشین کشورهای منطقه یک سیاست قابل دفاع و انسانی در پیش گرفته شده باشد، همین بود، به عنوان استثنایی بر قاعده. ناسیونالیسم کرد متصل به پ ک ک به نفعش بود که در سناریوی سیاه سوریه با کارت سفید بازی کند و مدافع حفظ جامعه در مقابل حمله وحوش جهان آزاد برای نابودی سوریه باشد. علت به سادگی این بود که در این قضیه، سازمان پ ک ک در یک معامله ساده به حاکمیت در منطقه ای گمارده شده بود. بعلاوه با همین حاکمیت ابزار فشار بیشتر به ترکیه برای تسلیم خود را تامین کرده بود. در سطح پایه ای تر، این جهتگیری ناشی از یک سیاست دوره ای پ ک ک در همه کشورهای دارای اقلیت کرد بود. پ ک ک به دنبال مرور کردن سیاست های پیشین متاثر از جنگ سرد، به سیاست مصالحه با کشورهای منطقه روی آورده بود. از نظر اینها کورد می بایست در تمام کشورهای منطقه با سیستم حاکم مدارا کند تا به جایی برسد. در ایران با جمهوری اسلامی، در ترکیه با دولت اردوغان فعلی، در عراق با دولت پرو جمهوری اسلامی ایران در عراق، و در سوریه با حکومت خانواده اسد. سیاست استراتژیک پ ک ک آنروز ارتجاعی ترین سیاستی بود که یک نیروی اپوزیسیون میتوانست در پیش بگیرد. طبق همان سیاست، در اوج تظاهرات های قدرتمند در شهرهای ترکیه در سالهای گذشته، مناطق کردنشین آن کشور به یمن قدرت و نفوذ پ ک ک یک سکوت مرگ باری را در پیش گرفتند طوری که در آنجاها پرنده ای هم نمی جنبید. صرفنظر از سیاست های پشت این تاکتیک، اعمال این سیاست در شرایط سناریوی سیاه سوریه، در عمل به معنی حاکمیت اداری حزب اتحاد دمکراتیک بر کردستان سوریه و دفاع تمام عیار از مناطق حاکمیت خود که اتوماتیک دفاع از مدنیت و موجودیت جامعه بود، قهرمانانه پیش رفت. تسلیح وسیع زنان و مردان در ابعاد توده ای، فداکاری های این نیروها در مقابل داعش، حق حاکمیت این مردم بر مناطقی که خود حفظ کرده و برایش خون های گرانبها داده اند بیش از پیش مورد حمایت انسان آزادیخواه قرار گرفت. همین نقش موجب شده که از سیاست سرکوبگرانه انها در مقابل نیروهای رقیب شان که جملگی پروناتو هستند، هم چشم پوشی شود. تنها با پیشروی های اینها در جبهه علیه داعش بود که بلوک ناسیونالیست های مخالف را هم ساکت کرد. دوره یکی دو ماه اخیر که نشانه هایی از نزدیکی حزب اتحاد دمکراتیک با امریکا و هماهنگی های بیشتر با آن علیه داعش به چشم دیده میشود، و احتمال پیوستن آن به بلوک هوادار امریکا در سوریه میرود، ناسیونالیسم جناح بارزانی را هم رسما پشت خود برده است.
توهم یا واقعیت؟ آنچه که امروز در کردستان سوریه میگذرد؛ از روز در دست گرفتن امور اداری مناطق کردنشین سوریه، دولت مرکزی رسما حقوق ماهانه تمام نیروهای حزب اتحاد دمکراتیک در محل را می پردازد. در تمام مناطق، دفتر اداره اطلاعات دولت سوریه دایر است. در بخشی از امور قضایی در شهرها، کم و بیش کماکان به مراکز دولتی متعلق به دولت بشار اسد مراجعه میشود. قرارداد دولت سوریه مستقیما نه با حزب اتحاد دمکراتیک که با پ ک ک است. لذا هیچ اقدامی بدون مراجعه به مسئولین بالای پ ک ک در محل و از طریق آنها بدون تایید مسئولین دولت مرکزی در محل صورت نمی گیرد. در عمق این جامعه، جدا از سازماندهی یک جنگ تمام عیار و قابل ستایش علیه داعش و در دفاع جانانه از مدنیت جامعه، هیچ تغییری در هیچ عرصه ای از زندگی سیاسی اجتماعی و بویژه در زندگی مردم کارگر و زحمتکش در جریان نیست. اصلا در جریان نیست، مطلقا هم در جریان نیست. تسلیح زنان تنها فاکتور قابل توجه است که در ابعاد وسیع در خاورمیانه یک سنت داده نیست، اما باید در نظر گرفت که در خدمت به منافع سازمانی، این اقدام هم میتواند راهی برای مشروعیت باشد بدون اینکه در موقعیت زن در بعد اجتماعی تغییری ایجاد شود. سازمان محاهدین خلق نه فقط زنان در ابعاد وسیع در صفوف خود داشت بلکه در یک اقدام رهبری را هم به مریم رجوی سپرد. در درون سازمان پ ک ک هم همین سیاست حاکم است بدون اینکه در جامعه زیر تاثیر پ ک ک یک ذره تغییر در موقعیت اجتماعا پست زنان ایجاد شود. دخالت مردم در سرنوشت سیاسی شان هم که جایی در سیاست پ ک ک ندارد. به همین دلیل کانتون های سازماندهی شده با شرکت مردم و برای حل و فصل امور غیر سیاسی است. تعیین سیاست از آن نیرویی است که مسیر عبور کل این جنبش را تعیین میکند، که پ ک ک و نماینده سیاسی یا شعبه محلی آن حزب اتحاد دمکراتیک است. اخبار درگیریهای گاه و بیگاه بین نیروهای این حزب با نیروهای دولت مرکزی هم که ابزار پز دادن های عناصری از ناسیونالیست های چپ و اساسا غیر جدی اینجا و آنجا پخش میشود، اتفاقاتی خارج از سیاست دو طرف است که خارج از اراده آنها در محل و در دل یک سناریوی سیاه اتفاق می افتد. ضمن اینکه موضع ضد دولتی صرف برای هیچ اپوزیسیون سوری نشان ترقی نیست، چون در بهترین حالت کسی از آنها به اندازه داعش ضد رژیم نخواهد بود. تاکید بر واقعیات جاری در کردستان سوریه برای افشاگری علیه ناسیونالیسم کرد نیست. ناسیونالیسم کرد اگر چنین عمل نکند ناسیونالیسم کرد نیست. این نکات افشای کار بخشی از ناسیونالیست هایی است که به زبان به اصطلاح چپ، میخواهند ماهیتی متفاوت از ناسیونالیسم کرد نشان امت دهند و متوهمین را به سویی هدایت کنند که خود در پیش گرفته اند. با توجه به سابقه تاریخی ناسیونالیسم کرد، همین سیاستی که این حزب در سوریه اتخاذ کرده است، از نظر من کمونیست نوعی، قابل تقدیر و فداکاری های این زنان و مردان قابل ستایش است. اما فروش ناسیونالیسم به قیمت کمونیسم در این وسط، بدترین فرصت طلبی از طرف آنهایی است که حتی قدر همین که میگذرد را نمیدانند و از سر نارضایتی از آن، داستان فروش گنجشک به قیمت قناری را تکرار میکنند. ---------------------------------------------------------------------------------------------------------- منابعی که برای تهیه این داداشت به آنها مراجعه شده است؛
متن قرارداد "آدانا" که طبق ان پ ک ک و اوجلان از سوریه بیرن رانده شدند. دلایل استفاده حکومت حافظ اسد از پ ک ک و دلایل پایان این استفاده در سال ١٩٩٨ http://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/syria-and-turkey-the-pkk-dimension منبع مورد اشاره در باره مصاحبه عبدالله اوجلان در مورد عدم موجودیت چیزی به اسم کردستان در کشور سوریه https://now.mmedia.me/lb/en/commentary/565108-the-pkk-assad-regime-story-harmony-discord-and-ocalan
در مورد تاریخ رابطه پ ک ک با دولت سوریه و... https://now.mmedia.me/lb/en/commentary/565108-the-pkk-assad-regime-story-harmony-discord-and-ocalan آخرین مصاحیه با اوجلان/ کریس کوچرا/ خیانت دولت سوریه به کورد http://www.chris-kutschera.com/A/Ocalan%20Last%20Interview.htm برای درک ریشه های سیاسی اختلافات ناسیونالیست های کرد رجوع کنید به http://www.hekmatist.com/2015/Dargiriye%20nasionalism%20kurd%20Mohamad%20Fatahi.html برای درک مانیفست اوجلان مراجعه کنید به http://hekmatist.com/2015/Nina%204%20Mohamad%20Fatahi%201.html
باید توجه داشت که در هیچ کجای اسناد پ ک ک اثری از اطلاعیه شان در محکومیت تظاهرات مردم در شهرهای کردستان ایران و اتهام اسرائیلی و امریکانی بودنش در دست نیست. برای چنین سندی تنها راه اتکا به افشاگری نیروهای منتقد این سازمان است که آنرا محکوم کردند. در مورد ادعای اوجلان هم مبنی بر عدم وجود کردستان سوریه و مشکل کرد در آنجا، در اسناد پ ک ک قابل دسترس نیست. در حالیکه این مسئله در کتابی آمده است که تماما مصاحبه با اوجلان است. همانطوریکه هیچ سندی دال بر همکاری حزب دمکرات کردستان عراق با جمهوری اسلامی در اشغال کردستان در سالهای بعداز انقلاب در سایت و منابع این سازان در دست نیست. البته ظاهرا هیچ سندی هم برای نشان دادن همکاری مسعود بارزانی با داعش وجود ندارد...
|