اول مه از نگاه كارگر سوسياليست
مظفر محمدی
روز
جهاني كارگر را ميشود از زواياي گوناگون نگاه كرد. اما مسئله اينست كه
كارگر اول مه را چگونه مي بيند. آيا اين را مثل يك مراسم، مثل يك اعتصاب مي
بيند؟ آن را گوشه اي و در ادامه مبارزه اقتصادي ديروزش مي بيند؟ مي خواهد
خواستهايي را مطرح كند؟ مي خواهد خود را متحد كند؟ اگرقرار است كارگران يا
رهبران و فعالين كارگري با هم بنشيند و تصميم بگيرند بالاخره بايد اول ديد
كه اول مه را چگونه مي بينند.
اول مه ظاهرا يك روز است . اما اگر اين روز را مثل يك مراسم، يك روز
بزرگداشت و از اين قبيل نگاه كنيم، خوب ساده ميگذرد. مثل هر مراسم و تجليل
و بزرگداشت ديگر. عده اي جمع مي شوند و مراسمي برگزار مي كنند و بر مي
گردند خانه هايشان. اما روز جهاني كارگر علاوه بر اهميت تاريخي اش و علاوه
بر اينكه امري جهاني است و تمام طبقه كارگر در اين روز ميخواهد قدرتش را به
نمايش بگذارد، به خاطر موقعيت و شرايطي كه امروز و در آستانه اول مه امسال،
بشر و طبقه كارگر در آن زندگي ميكند، اهميت ويژه اي دارد. اگر اول مه را
اينطور نگاه كنيم، اگر كارگر بيايد و بگويد بحران سرمايه داري را دارند سر
ما مي شكنند و طبقه كارگر را خانه خراب مي كنند. بگويد سرنوشت بشر را عده
اي ديگر دارند تعيين مي كنند. بگويد كارگر برده نيست. كارگر صاحب جامعه
است و ديگرنمي خواهد سرنوشت جامعه توسط بوش و پنتاگون و ساركوزي و احمدي
نژاد و يا در دالانهاي نوكران سرمايه و در حوزه هاي علميه تعيين شود. طبقه
كارگر بايد سرنوشت بشر را تعيين كند و ... اگر اينطوري نگاه كنيم اول مه
خيلي فراتر از يك روز و يك مراسم و يك بزرگداشت است.
همچنين اول مه روزي نيست كه مشكلات طبقه كارگر را حل كند يا كارگران را به
خواستهاي اقتصاديشان برساند. اول مه روزي است كه طبقه كارگر هر كشوري ميايد
و ميگويد من بعنوان طبقه كارگر با اين سيستم تبعيض و نابرابري و اين سرمايه
داري و بحرانها و جنگهايش و با استثمار و سركوب و نظام برده داري و تحميل
فقر و گرسنگي و اعتياد و فحشايش و با همه اين بلاهايي كه سر مردم آورده و
مياورند مخالفم. اين سرنوشت بشر نيست و نبايد باشد. سرنوشت بشر را نبايد يك
عده مفتخور و جاني و سودجو و ضد انسان تعيين كنند. طبقه كارگر حضور دارد،
من در جامعه حضور دارم و من براي جامعه راه حل دارم. اين شيوه اداره جامعه
شايسته انسان نيست. اين حيواني است و ما دنياي بهتري را ميخواهيم بسازيم.
اين روز، روزي است كه بايد سرها بسوي طبقه كارگر برگردد. وگرنه اگر
كارگران مثل روزهاي ديگر بنشينند و سر توي سر هم كنند و شرح بدبختي هايشان
را بدهند خوب اين ديگر ربطي به مردم ديگر و به جوان و زن و كارمند و به
دانشگاه و محله و غيره ندارد. بايد توجه كل جامعه را به خودش جلب كند. مردم
بگويند ببينيم كارگران امروز چه ميگويند؟ طبقه كارگر در مورد بحران
اقتصادي و تورم و گراني و فلاكت امروزه كه دارند به مردم تحميل ميكنند نظرش
چيست؟ در مورد انتخابات و بازي هاي بورژوازي چه نظري دارد؟ در مورد اين
اتفاقاتي كه در دنيا ميافتد نظرش چيست؟ در مورد فوري ترين مسايل جاري نظرش
چيست؟ درمورد اسالو و مددي و كارگران زنداني هفت تپه و همه زندانيان سياسي
و آزاديشان چه ميگويد و چه ميكند... از مسائل مهم جهاني گرفته تا مسائلي كه
يقه طبقه كارگر و مردم را گرفته است.
اگر اين اتفاق بيفتد اول مه در شرايط امروز جايگاه مهمي پيدا خواهد كرد.
اين براي فرداي روز كارگر پشتوانه عظيمي است. حضور طبقه كارگر، نمايش قدرت
طبقه كارگر، ابراز وجود طبقه كارگر در اول ماه مه پشتوانه فرداست. پشتوانه
هفته بعد و ماههاي بعد است.
هر سال در روز كارگر در ايران هم خانه كارگرو ديگر دولتي ها تعدادي كارگر
را جمع مي كنند. يا در گوشه و كنار محافل كارگري مشغولند و كارهايي دارند
مي كنند. مسئله مهم تدارك اول ماه مه است. ميبايست به جاي خانه كارگر و
دولتي ها، رهبران كارگران در شركت نفت، ذوب آهن، ماشين سازي و نساجيها و
شركت واحد جلو بيفتند و بگويند ما صد هزار كارگر را در خيابانهاي تهران جمع
ميكنيم. اول مه، سراسر كارخانه ها و مراكز كار را تعطيل ميكنيم. راههاي
گوناگوني وجود دارد و ابتكارات زيادي ميشود به خرج داد تا كارگران را بسيج
كرد و اول مه با شكوهي را برگزار نمود. اگر در جريان اول ماه مه ۵ تا
سخنراني كارگري و سوسياليستي بشود، چند تا قطعنامه كارگري صادر و تاييد
گردد، كه اميدوارم يك قطعنامه سراسري باشد، كه صحبت از اين ميكند كه كارگر
بايد سرنوشت جامعه ايران را تعيين كند، ما ديگر تحمل گرسنگي و فقر را
نداريم، اسالو و ديگر كارگران زنداني و همه زندانيان سياسي بايد آزاد شوند...،
آنوقت ما ميتوانيم ادعا كنيم كه اول مه ميخ اش را كوبيده است و از فرداي
روز كارگر، طبقه كارگر قدرتمندي داريم. و جامعه بازتر و اميدوارتري در پيش
رو داريم.
آژيتاتورهاي سوسياليست در ميان كارگران در اين روز نقش مهم و تعيين كننده
دارند. اين روزي است كه به خودآگاهي طبقاتي كارگران ميتواند كمك كند. در
اين روز بايد به طبقه كارگر باز و باز هم خاطرنشان كرد كه ماهيت سرمايه
داري، هر چه ارزان تر كردن كالاي كارگر كه نيروي كار او است، ميباشد. وقتي
قيمت همه كالاها چند برابر ميشود، تنها كالاي كارگر براي فروش كه نيروي
كارش است را در همان سطح نگه ميدارند و يا حتي پرداخت همين ناچيز دستمزد
را هم به تعويق مياندازند. از قبل بحران اقتصادي و تورم و گراني، ثروتمندان
ثروتمند تر شده و كارگران فقير و گرسنه تر نگه داشته ميشوند. كالاي سرمايه
داران روز به روز گران تر و قيمت نيروي كار كارگر يا ثابت مانده و يا
اصلا اين نيرو و كالا به فروش نمي رود و گروه گروه از كارگران بيكار
ميگردند. خطر گرسنگي و فلاكت، ضرورت اتحاد طبقه كارگر، جمع شدن و سازمان
دادن مصادره هاي انقلابي را ايجاب ميكند.
بايد به طبقه كارگر خاطر نشان كرد كه مجامع عمومی كارگری سنگری است كه در
آن طبقه كارگر میتواند اتحاد خود را برای جلوگیری از پاشیده شدن شیرازه
خانواده های كارگری در نتیجه فلاكت، تامین و تضمین كند. برگزاری مجامع
عمومی كارگری بطور سازمانیافته و منظم، ضامن موفقیت كارگران در مقابله با
خطر فلاكت و پس زدن تعرض كارفرماها و دولت به سطح معيشت طبقه كارگر است.
همچنين بايد خاطر نشان ساخت كه بيكاري منشا كار ارزان و سود كلان سرمايه
داران و تحميل فقر و گرسنگي به طبقه كارگر و كودكان و خانواده هايشان اعم
از شاغل و بيكار است. راه مبارزه با بيكاري امروز ايجاد اتحاد و جنبشي
عليه بيكاري است.
جامعه بشري بيش از هر زمان ديگر به برگشتن طبقه كارگر به راس مبارزات
اجتماعي و انساني و عليه ستم و سركوب و استثمار و فقر و جنگ و تباهي كودك و
ستمكشي زن، نياز دارد.
جامعه بشري تشنه انقلابات سوسياليستي كارگري است. هيچگاه توحش سرمايه داري
و فضاي ناامني و ترس و جنگ و پايمال كردن حقوق انسان به اين اندازه با شك و
ترديد و نفرت بشريت از نظام سرمايه داري و بازار آزاد و سيستم بردگي مزدي
روبرو نبوده است. هيچوقت جامعه بشري به اندازه امروز به ماركس و كمونيسم و
سوسياليسم و انقلاب كارگري نياز نداشته است.
پیام اول مه به جوامع بشری، پایان ستم و بهره کشی و زورگویی و آغاز آزادی و
برابری است.
كارگران،
رفقا!
سرمايه داري خود شيپور جنگ طبقاتي را نواخته است. جنگ و تخاصم و معاملات و
توافقات بورژوازی در جهان بر سر تقسیم سود و ثروت است. سود و ثروتی که مال
خودشان نیست و تماما حاصل دسترنج طبقه کارگر بین المللی است . این جنگ و
تخاصمات و معاملات و این تلاشهای ضد انسانی طبقه سرمایه دار، طبقه كارگر
را به مصافي طبقاتي آشكار و رو در رو و سرنوشت ساز مي طلبد. مصافي كه نتيجه
اش ميتواند يا تحميل گرسنگي و فلاكت بيشتر به طبقه كارگر و يا در آوردن حق
كارگران از حلقوم سرمایه داران و تامين رفاهیات و زندگی انسانی و در نهايت
خلع ید سرمایه داران از کلیه داراییهای جامعه باشد.
بورژوازي با توسل به زور و فریب، تصویر انسانهای بی اراده و اختیار و
مظلوم و یا در فرهنگ جمهوری اسلامی "مستضعف" از كارگر به جامعه میدهد.
تصویر انسانهایی كه محكومند به كار مزدی و بردگی. یا بیكارند، فقیرند، چشم
به دست سرمایه دار دوخته اند كه چه وقت آنها را به كار میگیرد و چه وقت
آنها را اخراج میكند و دستمزدشان را بموقع میدهد یا نه...
این تصویری كه سرمایه داری از كارگر به جامعه داده و ميدهد، تصویر
انسانهایی مظلوم، بی اراده و بی اختیار است. كارگر در این روز میاید میگوید
این تصویر وارونه است.
اول مه، روز گفتن "نه" طبقه كارگر به سیستم، روش و نظام سرمایه داری است.
اول مه روزی است كه طبقه كارگر میاید و اعلام میكند كه تولید كننده همه
نعمات زندگی است. اگر طبقه كارگر كار نكند جامعه میخوابد. زندگی میخوابد.
كارگران اگر یك روز كار نكنند حمل و نقل می ایستد، نفتی صادر نمیشود،
ماشینی تولید نمیگردد، از لباس و كفش و كلاه و رفاهیات در بازار خبری نیست،
نانی از تنور در نمیاید و ذباله از سرو كول آقایان شكم سیر بالا میرود...
در این روز كارگر میاید و میگوید، من كه همه نعمات و وسایل و نیازهای بشر
را تامین میكنم چرا صاحب جامعه نیستم؟ چرا قدرت دستم نیست؟ چرا من حكومت
نمیكنم؟ چرا من كار كنم و كس دیگری حكومت كند؟ این دنیا وارونه است. اكثریت
كاركن جامعه محرومند و اقلیت مفت خور همه كاره اند و صاحب همه چیزاند حتی
نیروی كار بازوان من. چرا؟
اول مه گذاشتن این علامت سئوال جلو روی جامعه و قبل از هر كس جلو روی كل
طبقه كارگر در هر كشوری است. اگر در این روز كارگران سوسیالیست این تصویر
را از طبقه كارگر و جایگاه اجتماعی آن به جامعه بدهند یك پیروزی محسوب
میشود.
ميتوان دست در دست هم با رژه هاي خياباني ده ها و صدها هزار نفره
كارگران و خانواده هايشان در همه شهرها، اول مه بزرگ و با شکوهي با شعار،
لغو کارمزدی و "استثمار انسان موقوف!"، برگزار کنيم .
مظفرمحمدي