چهارشنبه سوری و نوروز جشن و شادی ، زنده باد زندگی (مصاحبه رادیو پرتو با رحمان حسین زاده)
مصطفی اسدپور: بگذارید از اینجا شروع كنیم كه چرا به مناسبت فرا رسیدن چهارشنبه سوری، سیاست كنترل محلات و جشنهای هرچه وسیعتر مردم را در پیش گرفته اید؟ رحمان حسین زاده: مسئله این است كه سال نو و نوروز است و همه انسانهایی كه این روز را به عنوان روز شادی و آغاز زندگی نو پذیرفته اند باید تلاش كنند این روز و ایام را به جشن و تجمعات گسترده تبدیل كنند و معمولا هم این این كار شدنی است. بطوریكه هر سال مردم محدودیت های حكومت را كنار زده اند و دست در دست هم به تجمع و گردهمایی پرداخته اند. در نتیجه فراخوان ما هم همین است. ما می خواهیم همین تلاش زنده و امروزی مردم برای شاد زیستن و لذت بردن از زندگی را با فرا رسیدن سر سال تازه تقویت و سازمان دهیم. چهارشنبه سوری و روز سر سال، روزهای شادی، روزهای پوشیدن لباس نو، روزهای به تحقق پیوستن آمال و آرزوهای شیرین و روزهای امید به بهتر زیستن در یك دنیای بهتر است. فراخوان ما این است كه در این روزها حتی برای یك روز و لحظاتی هم كه شده، مردم غم و غصه را كنار بگذارند. میتوان نوروز را به جشن بزرگ انسانها تبدیل كرد. دلخوری ها، دعواها و تفرقه های را كه در طول زندگی در سال كهنه و سالهای قبل بوجود آمده را كنار بگذارند. در محله و شهر و روستا و هرجا كه هستند جشن بگیرند، تجمعات بزرگ برپا دارند و كلا به دور از دسته بندی های قومی، ملی و نژادی، که تحمیل میکنند، این روزها در كنار هم شاد و سرزنده باشند. بویژه در چهارشنبه سوری جوانان دختر و پسر و انسانهای امیدوار به زندگی باید دیوار جداسازی جنسی زن و مرد و پوشش و حجاب اسلامی را به دور بیاندازند. دست در دست هم در محلات و میادین شهر جمع شوند و آتش روشن كنند، برقصند و آواز بخوانند. به هر حال سر سال است و روز سر سال امكان خوبی به دست می دهد كه مردم با شادی و تجمع و پایكوبی در كنار هم اوقات خوبی را بسر برند. در این راستا ما فراخوان دادیم و هدف ما این است كه تجمعات هرچه گسترده تر و بزرگتر و آزادتر برای مردم تدارك دیده شوند.
مصطفی اسدپور: چرا رنگ و روی سیاسی به این قضیه، مخصوصا كنترل محلات در چهارشنبه سوری و روزهای سر سال و نشان دادن اعتراض به سمبلهای جمهوری اسلامی ضروری شده است؟ آیا چهره اوضاع امروز ایران را نشان میدهد؟ رحمان حسین زاده: بطور واقع محلات ومیادین شهرها جاهایی هستند كه مردم در آن زندگی و تجمع می كنند. محله جایی است كه در اولین فرصت گروه ها و دسته های مختلفی از مردم و جوانان شكل می گیرند. همدیگر را ملاقات می كنند و جشن و خوشی و آتش برپا كردنشان با هم است. رژیم اسلامی در سالهای گذشته محدودیتهای زیادی را در این زمینه ایجاد كرد. اما امسال بنا به اوضاع سیاسی كه در ایران وجود دارد، توازن قوا به نفع مردم سنگینتر است. در نتیجه تاكید ما بر این است كه در روزهای چهارشنبه سوری و نوروز، مردم، زنان و جوانان محلاتشان را به مكانهای تجمعی تبدیل كنند. به این معنا كاری كنند كه قوانین اسلامی و عوامل حكومتی در این روزها نتوانند مزاحم و مانع خوشی و پارتی مردم شوند. به همین منظور برای هرچه بهتر برگزار كردن این جشنها باید دور هم و با هم بود. ایجاد گروههای پنج شش نفره در سطح محدود كافی نیست. باید پاتوق هایی را كه بیشترین جمعیت جوانان و از محلات مختلف (مخصوصا میدانهای شهر) تجمع دارند را نیز به بهترین شیوه پوشش داد. در نتیجه میتوان در آن روز كل فضای محلات و شهر را در دست خود گرفت و خبری از حكومت اسلامی، پوشش اسلامی، آپارتاید جنسی و نیروی نظامی و انتظامی نباشد. باید كاری كرد كه در آن روز خود مردم فضای محلات و شهرها را در دست داشته باشند و كنترل كنند. به هر حال نفس اینكه مردم در این روز به شادی و پایكوبی می پردازند، می رقصند و می نوشند و آواز می خوانند، نفس اینكه فرا رسیدن سال تازه را به هم تبریك می گویند، با كل سیاهی كه جمهوری اسلامی خواسته است در جامعه تحمیل كند، در تناقض است. باید در چهارشنبه سوری و روز سر سال قوانین و عوامل اسلامی را گوشمالی داد تا بفهمند كه مردم از چه روحیه زنده، مدرن، شاد و امروزی برخوردارند. بگذارید بفهمند كه هیچگاه نتوانستند جوانان و زنان آن مملكت را محكوم به زندگی در فضای آلوده به مذهب و خرافات كنند. بگذارید اوباشان اسلامی بفهمند كه در غیابشان، شهروندان جامعه ایران در فضایی بسیار مساعدتر و انسانی تر، شادتر و امیدوارتر در كنار هم و به شیوه انسان امروزی زندگی می كنند و به دنیا خیره شده اند. در نتیجه مسئله محله یعنی آنجایی كه به طور طبیعی مردم تجمع می كنند، جشن می گیرند، به گفتگو حول مسائل متعدد می پردازند، آتش روشن می كنند، می زنند و میرقصند و می نوشند. و ما فكر می كنیم كه باید اینكار را آگاهانه سازمان داد و كاری كرد كه آثار حكومت، قوانین و موازین اسلامی از محله برچیده شوند و بجای آن، فضایی ریلكس و سرزنده ایجاد كرد. در این زمینه ما از جوانان می خواهیم كه مبتكرین این عرصه باشند به طوری كه در این روز كل محلات و فضای شهر آغشته به شادی و معنای زندگی باشد. "زنده باد آزاد و برابری، زنده باد شادی مردم!" میتواند بر محلات شهر و تجمعات گسترده ای كه بمناسبت چهارشنبه سوری برپا میگردند، سایه بیاندازد. مصطفی اسدپور: مگر نه این است كه جمهوری اسلامی فردای آنروز دوباره برخواهد گشت و محلات را قرق خواهد كرد؟ رحمان حسین زاده: ببینید، نفس اینكه در این روز تجمع كرد، فضای همبستگی را بوجود آورد، شادی و پایكوبی را نشان داد، اتحاد علیه غم و غصه و سیاهی و تباهی كه رژیم ببار آورده را نشان داد، نفس اینكه تجربه كرد كه بدون دخالت جمهوری اسلامی و قوانینش در محلات و شئونات زندگی مردم، چقدر فضا بهتر و مناسبتر و شادتر خواهد بود، دستاورد بزرگی است. گامی به پیش است. نوید روحیه تجمع و تشكل و سازمان نه تنها در چهارشنبه سوری بلكه در دهها روز اینچنینی را به مردم خواهد داد. تجربه بزرگی برای ازپس برآمدن قوانین و عوامل اسلامی خواهد بود. یگذار یک روز بدون اسلام و جمهوری اسلامی را تجربه کرد. الگویی میشود برای آینده و به تدریج کاری کرد محلات و شهرها را از كنترل رژیم خارج و آزاد كرد.
مصطفی اسدپور: اینجا سوالی مطرح می شود در رابطه با "فلسفه" نوروز و سیاست مربوط به نوروز كه روی هم منطبق شده است. اگر مسئله نوروز سیاسی تر شده است اما زمین بازی ناسیونالیسم ایرانی و دارودسته های قوم پرست و كنترا هم داستان ضحاك و آزادی ایران و حاجی فیروز و آزادی قوم ها است. چرا كمونیست – حكمتیستها سیاستی را كه شما به آن اشاره كردید، انتخاب كرده اند؟ رحمان حسین زاده: اتفاقا اولین مسئله ما این است كه نوروز و چهارشنبه سوری را نباید زیادی سیاسی كرد. آغاز سال نو است، درست مثل آغاز سال تازه میلادی در اروپا. ما به مردم توصیه می كنیم كه سال نو را به طور گسترده جشن بگیرند و به شادی بپردازند و دور هم تجمع كنند. در این راستا باید نشان داد كه رنگ و بویی كه ناسیونالیست ها و قومی گراها می خواهند به سال تازه بزنند، پوچ و عقبمانده است. ناسیونالیسم ایرانی نوروز را "ملك" خود میداند، همزمان ناسیونالیسم افغانی، تاجیك و كرد و ... هم به اشكال متفاوت به خودشان و تاریخ دروغ پردازیها و ریا كاریهای قومی و ملی شان نسبت می دهند. در نتیجه نفس اینكه دسته های ناسیونالیستی و قومی به این اقدام شرم آور و جنگ قومی سر مسئله نوروز روی می آورند و هر كدام شاخ و شانه برای دیگری میکشند ، نشان می دهد این روز چقدر به ملی گرایی بی ربط است . كه این جریانات و دسته ها چقدر بی ربط به شادی، آسایش و خوشی مردم عاری از القاب قوم، ملیت، نژاد و خاك و ... هستند که دارند زندگی می كنند و جشنهایشان را در ابعاد گسترده برپا می دارند. اینها در واقع می خواهند بر احساس اشتراك مردم در لذت بردن از زندگی و جشنهایشان در كنار هم، رنگ و لعاب قومیت و نژاد و ملیت بپاشند. اما جهت ما روشن است، مردم باید به همان روش و منوال طبیعی كه سر سال و چهارشنبه سوری چیزی جز تلاش برای لحظه ای خوشی و لذت و شادی آزادانه نیست، جشن شان را برپا دارند. بحث بر سر هویت تراشی از نوروز نیست، بحث بر سر شاد بودن، سرمستی و آزادی انسان برای خلاصی از نكبت حكومت و فضای اسلامی است حتی اگر برای یك روز باشد. سال نو باید یك آغاز باشد. آغازی كه تجارب، موفقیت ها و خوبی های سال كهنه را از ناخوشی ها، شكست ها و سیاهی ها جدا كنیم و در عین حال سالی را كه در پیش رو داریم نقشه مندتر و امیدوارتر به سوی یك آینده بهتر طی كنیم. نوروز و سال تازه را باید از این جهت نگاه كرد. نسل جوان، نسل شادی و خوشی و زندگی است. نسلی است كه میداند زندگی واقعی زندگی زیر سایه نكبت اسلام و قوانینش نیست. این نسل جشنها و كارناوال هایش را ( از جمله چهارشنبه سوری) با قومیت و ملیت تداعی نمی كند. این نسل در شریك شدن خوشی ها و لذتهایش با همه جوانان جامعه ایران و جهان سهیم است. آزاد بودن و برابر بودن و شاد زیستن تمام فلسفه زندگی این نسل از جوانان جامعه ایران است. باید سمپاشی های ناسیونالیستی و قومی را دفع كرد. چهارشنبه سوری روز پایكوبی و شكستن قوانین و تابوهای اسلامی و همچنین بیرون كردن و فراری دادن عوامل رژیم از محلات و تجمعات مردم همراه با خواست و شعار "سال نو سال آزادی و برابری، زنده باد شادی مردم! زنده باد زندگی!" است.
|