سوالاتی
اساسی برای پیوستن
به حكمتیست ها
بهرام
مدرسی
جمعی
از رفقایی كه
در جریان
مباحثات خود
برای پیوستن
به حكمتیست ها
هستند٬
سوالاتی
اساسی را در
این رابطه طرح
كرده اند. از
آنجا كه همین سوالات
از طرف جمع
های دیگری به
انحا مختلف طرح
شده اند٬ توجه
شما به این
سوالات و جواب
آن ها جلب
میكنیم.
"بهرام
عزیز سلام٬
ما
در جمع مان
برنامه یك
دنیای بهتر٬
اصول سازمانی٬ منشور
سرنگونی و
بیانیه حقوق جهانشمول
انسان را با
بچه ها مطالعه
كردیم. نظر
همه بچه ها
مثبت است. در
برنامه مان
است كه یكسری
از نوشته های
اصلی منصور
حكمت را
بخوانیم. بچه
ها گفتند كه
سوالاتمان را
با شما طرح
كنم:
- در
مورد پیشینه
تاریخی جریان
حكمتیسم و
اعضای اصلی
آن.
- در
صورتی كه به
شما
بپیوندیم٬
نوع رابطه با
حزب چگونه است
و چه وظایفی
را بر عهده
خواهیم
داشت؟
-
درمورد روابط
تشكیلاتی و
سازمانی
حكمتیست ها به
اطلاعات
بیشتری نیاز
داریم.
- روش
كار چگونه
است؟ چگونه
باید فعالیت
كنیم؟
-
برای امنیت
اعضا چه
تدابیری
اندیشیده
اید؟"
رفیق
عزیزم٬ مرسی
بابت جوابت و
چه خوب كه با
بچه ها جمعی
به بحث در این
باره
میپردازید. من
سوالاتت را به
شكل زیر جمع
بندی كردم و
سعی میكنم كه
به آنها جواب
بدهم. خواهشم
این است در
صورتی كه در
هر موردی
احتیاج به
توضیحات بیشتر
بود و یا
سوالات جدیدی
مطرح شدند٬ من
را مطلع كنید.
ضمنا
از طرف من به
همه بچه ها
سلام برسان.
مرسی
بهرام
- در
مورد پیشینه
تاریخی جریان
حكمتیسم و
اعضای اصلی
آن.
همانطور
كه میدانی حزب
كمونیست
كارگری-
حكمتیست در
سال ۲۰۰۴ –
۱۳۸۳- با
جدایی اكثریت
كمیته مركزی
وقت از حزب
كمونیست
كارگری تاسیس
شد. موسسین
این حزب نام
هایشان در
پایان بیانیه
اعلام
موجودیت حزب
درج شده است.
اما پیشینه ما
از این تاریخ
طبعا شروع نمیشود.
اكثریت بزرگی
از رفقای رهبری
حزب حكمتیست
ها از
موسسین اولیه
كومه له و
رهبران
سرشناس توده
های مردم در
كردستان و از
سال ۱۳۶۱ با
اعلام تشكیل
حزب كمونیست
ایران از طرف
اتحاد
مبارزان
كمونیست و كو
مه له از
موسسین حزب
كمونیست
ایران هم بوده
اند. همانطور
كه گفته شد٬
حزب كمونیست
ایران اساسا
با نقد
پوپولیسم
جهان سومی
جریانات
موسوم به "خط
۳" در آن زمان
و با تاكیدات
خود بر
ماكسیسم ارتدكس
و رجوع مجدد
به ماركس بجای
تفاسیر بلوك
شرقی از
ماكسیسم٬ به
رهبری منصور
حكمت تشكیل
شد. آن زمان
مباحث متنوعی
از طرف منصور
حكمت در نقد
این پوپولیسم
خلقی منتشر
شدند كه همه
آنها در سایت
آرشیو منصور
حكمت به آدرس
http://hekmat.public-archive.net/
موجودند
كه همه شما را
به خواندن آن
ها دعوت میكنم٬
بخصوص به این
دلیل كه
تفاسیری كه ما
بیش از بیست
سال قبل در
جریان این
مباحث نقد
كردیم امروز
مجددا به
اشكال دیگری
از طرف چپ
موجود جامعه
تكرار میشوند.
در این ضمینه
بخصوص شما را
رجوع میدهم به
" انقلاب
ايران و نقش
پرولتاريا
(خطوط عمده)"٬ "
اسطوره
بورژوازى ملى
و مترقى"٬ "
دورنماى
فلاکت و
اعتلاى نوين
انقلاب-
تزهايى درباره
اهميت سياسى
بحران
اقتصادى"٬ "
سه منبع و سه
جزء
سوسياليسم
خلقى ايران" و
" دو جناح در
ضدانقلاب
بورژوا
امپرياليست"
كه همه این
مطالب و
بعلاوه
گنجینه ای از
نوشته های
منصور حكمت در
این دوره ٬
همه درسایت بالا
موجودند.
چند سال
بعد از با
تاسیس حزب
كمونیست
ایران٬ برای
جریانی كه آن
زمان خود را
"ماركسیسم
انقلابی" نام
می نهاد٬ دور
جدیدی از
تعریف خود و
وظایفش و
ماركسیسمش
آغاز شد. صورت
مسئله برای ما
این بود كه
آیا تعریف مجدد
ماركس صرفا
برای توضیح
مجدد كاری كه
كمونیست ها
برای انجام
دارند كافی
است؟
پایه
اجتماعی
کمونیسم
مارکس کجا
است؟ همانطور
که خود منصور
حکمت میگوید
کمونیسم
کارگری ادامه مارکسیسم
انقلابی نیست.
مارکسیسم
انقلابی از
نظر پایه
اجتماعی بخشی
از همان چپ
سنتی است اما
ارتدکس،
رادیکال و ضد
رویزیونیست.
کمونیسم
کارگری علاوه
بر ارتدکسی
مارکسیسم
پایه اجتماعی
اش در طبقه
کارگر است و
از این نظر نه
فقط از نظر
نظری و تئوریک
بلکه از نظر
پایه اجتماعی
اش جنبش دیگری
است. بحث این
جا درباره پایه
های یك
كمونیسم
اجتماعی٬
كارگری بود كه
وظیفه خود را
در ابعادی
اجتماعی
میشناسد. جمع بندی
از این
مباحثات را
منصور حكمت در
نوشته " تفاوت
های ما" و
"سمینار
مبانی
کمونیسم کارگری"
كه در سایت او
موجود است
بیان كرده است.
این جا نقد
اساسا بر
ماركسیسمی
بود كه به "خلوص
ایدیولوژیك"
خود بسند
میكرد٬
ماركسیسمی كه
مبنایش نه
تغییر آن
جامعه و نه
شكل دادن به
یك حزب
اجتماعی و
توده ای كه
صرفا محصور كردن
خود در
چهارچوب
احكام و تزهای
ماركسیسی میدید.
این نقد اساسا
علیه آن
ماركسیسم موجودی
بود كه در حزب
كمونیست
ایران متمركز
شده بود. در
همین رابطه
لازم است
بگویم كه خود
تاسیس حزب
كمونیست
ایران در سال
۶۱ و دست بالا
داشتن رژیم
اسلامی در
سركوب٬
جریانات
اجتماعی دیگری
را هم هر چند
كه "موقتا" در كنار ماركسیسم
انقلابی قرار
داد٬ از جمله
این جریانات
"ناسیونالیسم
كرد" بود كه در
این دروه مقاومت
اصلی را در
مقابل طرح
مباحث
كمونیسم كارگری
در دست داشت.
در این رابطه
مراجعه كنید
به نوشته
"مبانی
كمونیسم
كارگری" و "
جمعبندى از
مباحثات اخير
در تشکيلات
کردستان حزب -
سخنرانى پيش
از دستور در
پلــنوم شانزدهم
ک.م. حکا" و "
نامه سرگشاده
به رفقاى چپ
در کردستان-
٢٦/٩/١٣٦٨" كه همگی
در سایت
نامبرده
موجود هستند.
در ادامه
این مباحث
منصور حكمت به
همراه ایرج آذرین٬
كورش مدرسی و
رضا مقدم٬
كانون كمونیسم
كارگری و بعدا
فراكسیون
كمونیسم
كارگری را تاسیس
كردند. بعد از
پلنوم ۱۶ كمیته
مركزی در
نتیجه پیوستن
و حمایت
اكثریت بزرگی
از كادرها و
اعضای حزب در
كو مه له و
تشكیلات های
دیگر حزب از
كانون
كمونیسم
كارگری و مباحثات
آن٬ اعضای
كمیته مركزی
وقت كه به
تهییجات عقب
مانده، شخصی و
ناسیونالیستی
علیه مباحث
كمونیسم
كارگری
پرداخته
بودند از سمت
خود استعفا
دادند. لازم
است گفته شود
كه این مباحث
در سال ۱۹۹۰
همزمان با
حمله اول
آمریكا و
متحدینش به
بهانه "اشغال
كویت" به عراق
بود. در نتیجه
این اوضاع
ناسیونالیسم
كرد در كردستان
عراق در
همراهی با
ارتش آمریكا
برای چندمین
بار "شانس
خود" را برای
به قدرت رسدین
در كردستان
عراق امتحان
كرد و عملا
كنترل بخش
كردستان عراق
را در دست
گرفت. این
"موفقیت" احزاب
ناسیونالیستی
كرد٬ افق
دیگری را در
مقابل
ناسیونالیسم
كرد در كو مه
له قرار داد٬
افقی كه در
نتیجه آن دیگر
احتیاجی به
"سازش" با كمونیست
ها را در خود
نمیدید. هدف
از گفتن این
نكته این است
كه منافع
اجتماعی
معینی كه
میتوان آن را
روشن در
تحولات سیاسی
آن دوره نشان
داد٬ هم
كمونیست های
كارگری را در
مقابل وظایف
جدیدی قرار
میداد و هم
ناسیونالیسم
كرد را. به هر
حال همانطور
كه گفته شد
بعد از پلنوم
۱۶ كمیته
مركزی همه
پرچمداران
ناسیونالیسم
كرد از كمیته
مركزی استعفا
دادند. از جمله
آن ها كسانی
چون عمر
ایخانی زاده٬
ابراهیم
علیزاده٬
جواد مشكی و
غیره بودند.
پلنوم البته
استعفای
ابراهیم
علیزاده را
نپذیرفت. بعد از
این پلنوم
عملا رهبری
حزب و كو مه له
در دست "چپ"
آنطور كه آن
زمان به
فراکسیون کمونیسم
کارگری گفته
میشد قرار
گرفت. رفقای
زیادی از
رهبری امروز
حزب ما در آن
دوره نقشی اساسی
را ایفا
كردند٬( رحمان
حسین زاده،
مجید حسینی و
عبدالله
دارابی اعضا
کمیته رهبری
وقت در تشکیلات
کردستان حزب
کمونیست
ایران-کومه
له- بودند)
كورش مدرسی٬
رحمان حسین
زاده٬ مظفر
محمدی٬ مجید
حسینی٬
عبدالله
دارابی از جمله
این لیست
هستند كه
تعداد آنها
بسیار بیشتر از
این تعداد
است. چند ماه
فعالیت و
رهبری "چپ" در
حزب كمونیست
ایران كافی
بود تا
تناقضات
بنیادینی را
نشان دهد.
اولا همانطور
كه منصور حكمت
در یكی از نوشته
های بالا گفت؛
مباحثات
كمونیسم
كارگری در نقد
ناسیونالیسم
كرد نبود٬ این
مباحث در نقد
آنچیزی بود كه
در آن زمان
"پیشروترین
خط سیاسی
كمونیستی" در
ایران محسوب
میشد. در نقد
چپ خرده
بورژوائی،
غیر اجتماعی و
غیر كارگری
بود كه كل
سیاست های حزب
را تحت تاثیر
خود داشت٬ اما
مقاومت عقب
مانده
ناسیونالیسم
كرد٬ عملا این
چپ را از زیر
بار نقد
مباحثات
كمونیسم
كارگری خارج
كرد. این چپ در
این دوره عملا
كنار كمونیسم
كارگری در نقد
ناسیونالیسم
كرد قرار گرفت
و "جان سالم
بدر برد"٬ نقد
این چپ غیر
اجتماعی و
كارگری تنها به
نقد سیاست های
معینی باز
نمیگشت. این
تجدید
تعریفی
از كمونیسم و به این
اعتبار حزب را
میطلبید٬
كاری كه منصور
حكمت در آن
دوره انجام
داد و به این
معنا ضرورت ایجاد
حزبی دیگر
مطرح بود٬
حزبی كه رفقای
كانون
كمونیسم
كارگری در آن
دوره سعی
كردند با تحولات
درونی حزب
كمونیست
ایران٬ شكل
دهند. زمان زیادی
پس از پیروزی
چپ بر راست در
كومه له لازم
نبود تا دید
كه كل پروژه
شكل دادن به
كمونیسمی دیگر
با مقاومت
ناسیونالیسم
شكست خورده
كرد و چپ غیر
اجتماعی "جان
سالم بدر
برده" روبرو
میشود. ضرورت
ایجاد حزب
دیگری كه
كاملا بر
مباحث كمونیسم
كارگری سوار
است٬ ضروری
بود. این
بخصوص با توجه
به شدت
تغییرات
اوضاع سیاسی جهانی،
شکست بلوک شرق
و تعرض
بورژوازی
بازار آزاد به
هر نوع ایده و
آرمان
عدالتخواهانه
و سوسیالیستی،
دیگر امری بود
كه نمیشد به
عقب انداخت. پس از
استعفای فردی
اعضا کانون کمونیسم
کارگری ٬
رفقای
فراكسیون
كمونیسم كارگری
نیز هر یك
فردی از عضویت
حزب كمونیست
ایران استعفا
دادند و حزب
كمونیست
كارگری ایران
با فراخوان منصور
حكمت٬ كورش
مدرسی٬ رضا
مقدم و ایرج
آذرین تشكیل
شد. اكثریت
قریب به اتفاق
رفقای چپ رسما
تقاضای عضویت
در حزب
كمونیست
كارگری را
كردند. در این
رابطه حتما "
توضيح به
پلنوم بيستم
پيرامون
تصميم به
کناره گيرى از
حزب" را
بخوانید.
به این
ترتیب حزب
كمونیست
كارگری ایران
رسما در سال
۹۱ اعلام
موجودیت کرد.
بیش از ده سال پروسه
شكل دادن و
فعالیت حزب
كمونیست كارگری
بطول انجامید.
حزب كمونیست
كارگری از حزبی
كه تاكنون
موجود نبود٬
تبدیل به یكی
از اصلی ترین
نیروهای
كمونیست٬
رادیكال و
اپوزیسیون
رژیم اسلامی
تبدیل شد. ده
سال فعالیت
این حزب اما
در عین حال ده
سالی بودند كه
هنوز از نظر
سیاسی آن
"تصویه حساب" قطعی
با چپ غیر
اجتماعی را هنوز
انجام نداده
بود. همانطور
كه قبلا گفته
شد٬ این چپ به
یمن مقاومت
ناسیونالیسم
كرد٬ عملا
یكبار دیگر
خود را در
كنار كمونیسم
كارگری قرار
داد. تلاش های
سیاسی و
تئوریك بزرگی
از طرف منصور حكمت
برای یكسره
كردن "خاصیت"
حزب كمونیست كارگری
صورت گرفتند٬
در این رابطه
حتما به مباحثات
"حزب و جامعه"
و "حزب و قدرت
سیاسی" مراجعه
كنید. این ها
تنها گوشه
هایی از كوه
یخی هستند كه
كمونیسم
كارگری برای
نقد چپ غیر اجتماعی
و سنتی به
جامعه ارائه
داد.
این چپ
اجبارا
هژمونی
سیاسی،
تئوریک و
نتیجتا
سازمانی و
رهبری
کمونیسم
کارگری را
تحمل میکرد و
اساسا با
سکوت، با تکیه
به سنتهای
داده شده چپ
غیر اجتماعی
وغیر کارگری
در حزب کمونیست
کارگری به
حیات خود
ادامه میداد و
گاها با ارائه
بحثهایی
بیربط به
کمونیسم
کارگری ابراز
وجودی میکرد و
پس از نقد
صریح و روشن
منصور حکمت
عقب نشینی
میکرد.
تاثیرات
نگرش های چپ
غیر اجتماعی و
سنتی را منصور
حكمت بخوبی در
آخرین پلنومی
كه در آن حضور
داشت٬ در پلنوم
چهاردهم
كمیته مركزی
حزب كمونیست
كارگری ایران
بیان كرد.
جالب است كه
در این پلنوم
عملا فقط كورش
مدرسی و منصور
حكمت بودند كه
به نقد روشن و
صریح چپ سنتی
و غیر اجتماعی
در حزب كمونیست
كارگری ایران
پرداختند. در
همین رابطه حتما
به اسناد این
پلنوم كه در
سایت نام برده
و سایت های
حزب ما موجود
هستند مراجعه
كنید. مقاطع
مختلفی در
حیات حزب
كمونیست كارگری
وجود دارند كه
كمونیسم
كارگری (
آنطور كه ما
امروز آنرا
حكمتیسم
مینامیم) در
مقابل چپ سنتی
و غیر اجتماعی
روشن ایستاد٬
بخصوص آنجا كه
این چپ نه از
سر تاثیر
گذاری بر
فعالیت های حزب٬
بلكه با
پلاتفرم خود
قدم به جلو
میگذاشت٬ از
جمله میتوان
به دو مبحث
بسیار مهم اشاره
كرد. بحث "جنبش
سلبی و
اثباتی" در
یكی از جلسات
كناری كنگره
سوم حزب و
دیگری نقد
نظرات حمید
تقوایی در
چهارچوب
ارائه شعار
"جمهوری سوسیالیستی"
در یكی از
قطعنامه های
حزب.
آنچه كه
طی این دوران
میتوان
بعنوان خصلت
نمای حزب
كمونیست
كارگری بیان
كرد٬ از یكطرف
"تابلوی
بیرونی" این
حزب است كه به
یمن حضور و
مباحثات
منصور حكمت
جریانی بشدت
كمونیستی٬
رادیكال و
روشن را
نمایندگی
میكند و از
طرف دیگر هنوز
به دلیل همین
مقاومت های
روزانه چپ
سنتی و غیر
اجتماعی به
آنچه كه باید
تبدیل شود٬
تبدیل نشده
است و آنچه را
كه باید انجام
دهد٬ در مراكز
معینی در حزب٬
انجام
نمیدهد.در این
رابطه
همانطور كه
گفته شد به
بحث های منصور
حكمت و كورش
مدرسی در
پلنوم چهاردهم
كمیته مركزی
حزب مراجعه
كنید.
سال ۲۰۰۲
متاسفانه ما
منصور حكمت را
از دست دادیم
و کمونیسم
کارگری شخصیت
و وزنه اصلی
خود را از دست
داد. با از دست
دادن او٬
تلاشی وسیع از
جانب چپ سنتی
و غیر
اجتماعی٬
برای تسخیر
سیاسی حزب
كمونیست كارگری
آغاز شد. دوره
حیات
حزب كمونیست
كارگری پس از
منصور حكمت تا
دروه جدایی ما
از آن حزب٬
دوره دردناك
كشمكش های
سیاسی چپ سنتی٬
غیر اجتماعی و
هپروتی با
حكمتیسم بوده
است. جریان
حكمتیسم در
حزب كمونیست
كارگری متاسفانه
علیرغم همه
تلاش هایش
نتوانست این
چپ سنتی را
همچون دروه
حیات منصور
حكمت مهار كند
كه در نتیجه
آن در اوت
۲۰۰۴ اكثریت
اعضای كمیته مركزی
وقت حزب از
عضویت در آن
حزب استعفا
دادند و حزب
حكمتیست ها را
بنیان نهادند.
متن بیانیه
اعلام
موجودیت این
حزب در پایان
ضمیمه است.
تا همین
جا مقایسه سیاست
ها٬ كار و عكس العمل
های رهبری
جدید حزب
كمونیست
كارگری با حزب
حكمتیست ها
دیگر هیچ گونه
شبهه ای در
عمق اختلاف
میان حكمتیسم
و گرایش چپ
ناسیونالیستی٬
غیر اجتماعی
موجود در آن
حزب باقی نمیگذارد.
در این زمینه
توجه شما را
به آرشیو مباحثات
این دوره كه
در سایت رسمی
حزب حكمتیست ها
در آدرس www.hekmatist.com
موجود
است رجوع
میدهم.
امیدوارم
این توضیح
كوتاه در باره
تاریخی طولانی
جواب سوالات
اولیه شما را
داده باشد.
همانطور كه
گفتم چنانچه
سوالات دیگری
در این زمینه
مطرح هستند.
من را حتما
مطلع كنید.
با اجازه ات
من سوالات با
قیمانده را یك
جا سعی میكنم
جواب بدهم چون
ارتباط
مستقیمی با هم
دارند:
- در
صورتی كه به
شما
بپیوندیم٬
نوع رابطه با
حزب چگونه است
و چه وظایفی
را بر عهده
خواهیم
داشت؟
-
درمورد روابط
تشكیلاتی و
سازمانی
حكمتیست ها به
اطلاعات
بیشتری نیاز
داریم.
- روش
كار چگونه
است؟ چگونه
باید فعالیت
كنیم؟
-
برای امنیت
اعضا چه
تدابیری
اندیشیده
اید؟
ابتدا
درباره روابط
تشكیلاتی و
سازمانی حزب
بگویم. اساسنامه
حزب را حتما
مطالعه كرده
اید. حزب
حكمتیست ها
حزبی سیاسی
است كه بر
اساس توافق
برسر اهداف
سیاسی مشترك
تشكیل شده
است٬ اهداف
سیاسی حزب را
هم كه خوب حتما
تاحالا
میشناسید.
مبنای كار
مشترك همه كسانی
كه در حزب ما
متحد شده اند٬
توافق بر سر این
اهداف سیاسی
است و نه چیز
دیگری. خود
این به تعریف
ما از یك حزب
سیاسی باز میگردد.
اختلاف نظر در
حزب ما امری
طبیعی است درست
به همان درجه
كه توافق بر
سراهدافمان
هم امری طبیعی
است. حزبی باز
كه امكان
فعالیت سیاسی
متشكل را به
همه میدهد.
اساسنامه حزب
سند مبنایی
است كه بر
اساس آن روابط
همه ما با هم
تنظیم میشود.
بر همین اساس
است كه برای نمونه
پیوستن رفقای
"شورای
انقلابی " به
حكمتیست ها
اساسا امكان
پذیر میشود.
روابط تشكیلاتی
و سازمانی ما
اساسا به این
خدمت میكند كه
امكان پیوستن
وسیعترین
توده های مردم
و رهبران
سیاسی را به
این حزب
بدهد. حزبی
كه بر اساس
این اهداف
سیاسی توافق
شده كار كند و
واقعا بر این
اساس هم كار
كند٬ حزبی كه
برای همه معلوم
است كه اگر به
این حزب
بپیوندند٬
امكان فعالیت
وسیعتر و
متشكل تر و
قدرتمندتری
را دارند٬
حزبی كه به
این اعتبار
دیگر محفل
سیاسی نیست٬
بلكه حزب
اقدام مشترك
اجتماعی است.
بنابراین
برای این حزب
باید روابط
سازمانی بر
دمكراتیك
ترین و مدرن
ترین نرم های
اجتماعی سوار
باشد. رفقای
ما در حزب در
هر كجا كه
هستند٬ در
سازمان گارد
آزادی یا
تشكیلات كل
كشور٬ در
تشكیلات خارج
یا كمیته
كردستان و یا
كمیته مركزی٬
در هر كجا كه
هستند در
ارگان های خود
امكان تاثیر
گذاری٬ بحث و
تصمیم گیری را
دارند. در این
زمینه حتما
مباحث حزب
سیاسی را كه
اساسا از طرف
كورش مدرسی
مدون شده اند
را مطالعه
كنید.
در
ادامه در صورت
پیوستن شما به
حزب٬ درباره نوع
رابطه پرسیده
ای. شما در این
صورت در ارتباط
مستقیم با
كمیته تشكیلات
كل كشور قرار
خواهید گرفت.
طبیعی است كه این
رابطه تنها
برای هماهنگ
كردن كارها و
كار مشترك و
رابطه
تشكیلاتی
است٬ درغیر
این صورت همه
شما میتوانید
با هریك از
اعضای رهبری
حزب در تماس
سیاسی مستقیم
باشید٬ كار
مشترك
تشكیلاتی اما
تنها از كانال
رابطه شما با
این كمیته
صورت میگیرد.
این دردرجه
اول برای
تضمین امنیت
خود شما
است اینكه
حتی در خود
حزب هم بجز
ارگان مسولی
كه با آن در
ارتباط
هستید٬ هیچ كس
و یا ارگان
دیگری از
زوایای كار
شما و یا هویت
شما مطلع
نباشد. در سطح
كمیته
تشكیلات خود كشور
هم تنها با
رابط
تشكیلاتی خود
در تماس
خواهید بود.
برای حزب و
ارگان مسول این
كار كه در این
صورت كمیته
تشكیلات كل
كشور است٬
امنیت رفقا٬
كادرها و
سازمان حزب در
ایران
بالاترین
اولویت ما را
تشكیل میدهد.
كار سیاسی در
ایران تحت
حاكمیت سیاه
رژیم اسلامی
به انداه كافی
خطرناك هست٬
تلاش ما این است
كه چفت و بند
های كار را
چنان محكم
نگاه داریم كه
امكان خطر را
در این رابطه
به صفر برسانیم.
در همین زمینه
پرسیده ای كه
برای امنیت اعضا
در ایران چه
تدابیری
اندیشیده
ایم؟ فكر میكنم
توضیح اول را
در این رابطه
داده باشم٬ در
همین رابطه
لازم است توضیح
دهم كه ما ابتدا
به ساكن كسی
را به كسی
درایران نه
معرفی و نه
وصل میكنیم.
فعالین سیاسی
طبعا در محل
فعالیت خود یك
دیگر را پیدا
میكنند٬ با هم
آشنا میشوند و
یا احیانا
متوجه میشوند
كه "فلانی هم"
با حكمتیست ها
است ویا
سمپاتی به آن
ها دارد. این
امری كاملا
طبیعی است.
رابطه ای است
كه در جریان
فعالیتی
اجتماعی و یا
سیاسی شكل
گرفته است. ما
اما همانطور
كه گفتم ابتدا
به ساكن كسی
را به كسی نه
وصل و نه
معرفی میكنیم.
حفظ امنیت اما
تنها از این
طریق قابل
تامین نیست.
كمیته
تشكیلات كل
كشور تلاش
دارد كه مداما
سیاست های
پلیس سیاسی
رژیم اسلامی
را تعقیب كند
و برای خنثی
كردن آن ها
سیاست های
معینی را
اتخاذ كند.
تعقیب منظم
سیاست ها و
اقدامات پلیس
سیاسی
یكی از
اولویت های
كار این كمیته
است و طبیعی
است كه
فعالینی كه با
این كمیته در
رابطه هستند
هم از این
تصمیمات مطلع
میشوند. حفظ
امنیت اما
تنها از این
طریق هم قابل
تامین نیست.
امنیت پدیده
ای اجتماعی
است. به این
معنی كه به
هردرجه
فعالیت ما و
كل تحرك سیاسی
كادرها و
فعالین حزب در
ایران به
پدیده ای
اجتماعی
تبدیل شود٬ به
همان درجه
"ضربه زدن" به
آنها برای
رژیم اسلامی
دشوارتر
خواهد بود.
فعال سیاسی كه
"دستش به هیچ
جا بند نباشد"
در مقایسه با
فعال اجتماعی
كه مردم را در
جایی یا
ارگانی با خود
دارد٬ دیگر به
این راحتی
ممكن نیست. تلاش ما
این است كه
مشتركا این
امكان تحرك
اجتماعی را فراهم
كنیم. این هم
طبعا به نقشه
عمل های ما
مربوط است. در
كنار این اما
خود سازمان حزب
در ایران
فاكتوری
اساسی در
تامین این
فعالیت اجتماعی
است. مسله این
است كه اگر
فعالین اجتماعی
ما در محل هر
یك فقط فردی
فعالیت كنند٬
آن فعالیت
اجتماعی كه مد
نظر است٬
امكان تامینش بسیار
دشوار و یا
غیر ممكن
خواهد بود.
خوشبختانه
دامنه حضور
حزب در ایران
و دامنه ابعاد
پیوستن
فعالین سیاسی
و رهبران عملی
به آن چنان
وسعت پیدا
كرده است كه
ضرورت شكل
سازمانی دیگری
در كنار رابطه
فردی و یا "سوزنی"
فعالین با حزب
را ضروری
میكند. فعالین
حزب٬ حكمتیست
ها٬ امروز
خوشبختانه به
بخشی از فضای
سیاسی جامعه
تبدیل شده اند
و به این
اعتبار جزو
داده های
سیاسی آن
جامعه هستند و
این بدون اینكه
حزب راسا كسی
را به كسی
معرفی كرده
باشد٬ امكان
پذیر گشته
است. فعالین
سیاسی و
رهبران عملی
در جریان
فعالیت خود
یكدیگر را
پیدا كرده اند
و همین مایه
تشكیل آن
ارگان حزبی
است كه ما به
آن "كمیته های
كمونیستی"
نام نهاده
ایم. دلیل
تمركز ما اما
بر تشكیل این
كمیته ها هم
تنها به این
توضیحات
خلاصه نمیشود.
در همین رابطه
مباحث بسیار
مهمی از طرف
رفیق كورش
مدرسی طرح شده
اند. حتما آن
ها را مطالعه
كنید. در همین
رابطه در نشریه
سازمانده
كمونیست هم
مطالب بسیار
ارزنده ای از
طرف سایر رفقا
منتشر شده
اند.
بنابراین
فعالیت جمعی
شما میتواند
در چهارچوب یك
كمیته
كمونیستی
باشد كه خود
این هم طبعا
با توافق خود
شما و كمیته
تشكیلات كل
كشور صورت
میگیرد.
فكر
میكنم همین جا
به چگونگی
فعالیت جواب
داده باشم. تا
آنجا كه به
همین بحث و
دراین سطح مربوط
میشود٬ برای
من متشكل بودن
شما در یك
كمیته كمونیستی
كاملا قابل
تصور است .
مهمترین نكته
این است كه
شما٬ تك تك
شمایی كه با
هم آنجا جمع
هستید و
امیدوارم كه
همه شما به
حزب بپیوندید٬
فی الحال
فعالیت
اجتماعی
بزرگی را پشت
سردارید. چهره
های شناخته
شده جنبشی
هستید كه پرچم
آزادی و
برابری را بر
خود دارد.
فعالیت متشكل
شما در
چهارچوب یك
كمیته
كمونیستی
ابدا نه تنها
نباید مانعی
یا سدی در
مقابل این
ابعاد وسیع
فعالیت
اجتماعی شما
باشد٬ بلكه
باید آن را
كمك كند٬
تقویت كند٬
نقشه مند تر
كند و دست این
فعالیت را در
دست كادرهای
دیگری كه چون
شما اما
درعرصه های
دیگر فعالیت
میكنند٬
بگذارد. از
گارد آزادی تا
....
این
همان معنی حزب
سیاسی و
فعالیت متشكل
است.