برابري در دنياي نا آزاد؟

به مناسبت صدمين سالگرد ۸ مارس

 

اعظم كم گويان

صدمین سالگرد هشت مارس فرا میرسد. روز جهانی زن به جز لایتجزای مبارزه برابری طلبانه و سوسیالیستی زنان و کارگران برای کسب حقوق اجتماعی و اقتصادی زنان تبدیل شده است. هشت مارس به مبارزه بشر برای برابری چهره انسانی تری داد و به کل جامعه بشری در مورد ستمکشی نیمی از جامعه یعنی زنان و ضرورت پایان بخشیدن به آن، خودآگاهی عمیقی بخشید و جامعه  را در مبارزه عمیق و خودآگاه علیه ستمکشی زن درگیر کرد. هشت مارس دستاورد سوسیالیسم و مبارزه کارگری در حدود صد سال پیش بود.
سوال اصلی ای که جا دارد و باید در هشت مارس آن را طرح کنیم این است که چرا این همه ستم و تبعیض در حق زنان اعمال میشود؟ چرا این همه جان سختی در مقابل تحقق برابری زن و مرد و تامین حقوق اقتصادی و اجتماعی زنان میشود؟ چرا زنان هنوز کار خفت بار خانگی را انجام میدهند و چرا حساسیت جامعه نسبت به تبعیض، خشونت و ستم بر زن  هنوز متاسفانه در حد پائینی است؟ آخر بشر اینهمه پیشرفت کرده و موانع زیادی را از سر راه برداشته است. چرا ستمکشی زن هنوز ادامه دارد؟
اما در مواجهه با این پرسش سیاستمداران نظام سرمایه داری به ما می گویند زنان به موقعیتهای بالایی دست یافته اند! آینده مال زنهاست! رسانه ها اعلام کردند که سالهای اخیر سالهای موفقیتهای سیاسی مهمی برای زنان بوده است. این موفقیتها شامل انتخاب رئیس جمهورها و مقامات عالیرتبه زن در لیبریا و آلمان و شیلی بود همراه با تصویب لایحه امپراطور شدن زنان در ژاپن. اتحادیه بین المجالس در ژنو اعلام کرد که تعداد نمایندگان زن در پارلمان کشورهای سراسر چهان در سال 2005 به 6960 نفر رسیده است که بخشی از این تعداد مربوط به پارلمانهای افغانستان و عراق و ایران بوده است جوامعی که در آنها آزار و بی حقوقی زن بیداد می کند.  زنان اگر بخواهند برابری با مردان را در برابری با زندگی ناآزاد آنها بیابند هرگز آزاد نخواهند شد. چگونه زنان می توانند در یک دنیای تغییر نیافته و ناآزاد، رهایی خود را کسب کنند؟ این رهایی نخواهد بود. مبارزه زنان نه  برای برابری با مردان در یک مناسبات انقیاد آور- بلکه باید برای رهایی باشد.

ما زنان فرمانده نظامی ماتیک زده و بهمان اندازه فرماندهان مرد هم رتبه خود - شق و رق و نظامی و خشن داریم.

ما زنانی مانند کوندالیزا رایس را داریم که با مردان هم ردیف خود و بهمان اندازه دست راستی و متهاجم و بیرحم- برابر شده است.

ما 6960 نماینده مجلس و چندین رئیس کشور و رئیس جمهور و نخست وزیر داریم. هر چند که در بریتانیا زنان باید 200 سال صبر کنند یا 40 انتخابات دیگر برگزار بشود تا تعداد زنان در پارلمان به حد نصاب مردان برسد.

اما ما توده زنان یعنی میلیونها زن در دنیا یک چیر را نداریم: آزادی و رهایی. رهایی از ترس و از گرسنگی و از فقر و خشونت! رهایی و حق انسان بودن و حرمت داشتن!  رهایی از دین و از مثله جنسی!  رهایی بمعنی سرفرازی و اعتماد به خود داشتن!

تصدی مقامات بالای سیاسی توسط معدودی از زنان ابدا به معنی برابری زنان نیست. اگر برابری بدست آوردن سهمی از سود ناشی از بهره کشی اقتصادی است این برابری با رهایی زنان خوانایی ندارد. رهایی در یک دنیای ناآزاد فقط جوازی برای بهره کشی و استثمار است. به ازای معدودی زنان که به مقامات بالای سیاسی رسیده اند اکثریت فقرا و بیسوادان و پناهچویان را در میان زنان پیدا می کنید. این تعمیق شکاف طبقاتی بین زنان فقیر و ثروتمند و بین زنان دارا و ندار و محروم را نشان می دهد.

زنان ٦٠ درصد از کل جمعيت ٥٥٠ ميليونى فقير و محروم کارگرى جهان را تشکيل مى دهند و فقر اکنون بيش از هر زمان ديگرى يک پديده زنانه شده است. به موازات روند بى حقوقى و بى تامينى بيشتر زنان کارگر و زحمتکش، فاصله بين زنان و مردان طبقات بالا کمتر شده است. تعداد مديران و سياستمداران زن و روساى کمپانيها و موسسات افزايش يافته است. دستيابى به قدرت و ثروت براى زنان طبقات دارا و بالا، راحت تر شده است. به اين معنى، اين قشر از زنان به مردان طبقه خود نزيک تر شده اند. اما در عوض فاصله بين زنان طبقات بالا با زنان کارگر و زحمتکش بيشتر و بيشتر شده است.

برابرى زنان و رهايى آنان از طريق برابر کردن موقعيت زنان با موقعيت نابرابر و ناآزاد مردان تامين نمى شود. تا زمانی که اکثریت جامعه برای زنده ماندن باید نیروی کارش را بقروشد نمی توان از آزادی بمعنی رهایی انسان از نابرابری ومحرومیت حرفی زد. در حالیکه صدها میلیون انسان مسکن و بهداشت و مدرسه و غذا ندارند آزادی حقوقی آنها صوری و فرمال خواهد بود. حق سلامتی و بهداشت حق آموزش و پرورش و فراغت و هر نوع حقی مستقیما مرتبط به مالکیت و درآمد شخص است. موقعیت مردم رویاها و بیم و امیدهای آنها مستقیما مهر وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنها را بر خود دارد. رهایی و برابری زنان بیش از هر زمانی تابع این قاعده است. زنان در چامعه ای آزاد و
برابر به رهایی دست خواهند یافت. هیچ راه دیگری موجود نیست. چنین جامعه ای موقعیت ناآزاد مردان را هم متحول خواهد کرد.

در ٨  مارس امسال باید ما یکبار دیگر، جامعه را متوجه موقعیت زنان کنیم، باید فرياد امر رهايى زن در جامعه منعکس شود، جامعه صداى انسانيت را از زنان آزاديخواهى بشنود که خواستار تغيير جهان به نفع زنان و براى اشتغال بيمه بيکارى حق پوشش و لغو آپارتايد جنسى و براى برابرى افتصادی و رهايى سیاسی و اجتماعی هستند.

آزادیخواهان! زنان و مردان برابری طلب!

در هشت مارس روز جهانی زن با یکدیگر همصدا و هم گام و متحد شویم تا پرچم علیه نابرابری اقتصادی و ستم بر زن علیه مردسالاری و برای آزادى و برابرى را برافرازیم. بمناسبت ٨ مارس و در ميتينگها و مراسمها و صدور قطعنامه و خواستار لغو حجاب اجبارى لغو جداسازيها و ممنوعيت اعدام و عليه آپارتايد جنسى برای آزادی پوشش و بیمه بیکاری مکفی برای زنان خانه دارو ... هر چقدر نيرو جمع شود جنبش ازادیخواهی و برابری طلبی تقویت می شود. بیائید دست در دست هم بگذاريم و با تمام ابتکار و توان بيشترين قدرت جنبش آزاديخواهى و برابرى طلبى را به صحنه بکشانيم.