اشتغال بریتانیا برای کارگر بریتانیایی، نباید شعار کار گران باشد
(به مناسبت اعتصاب کارگران پالایشگاههای بریتانیا)
سعید آرمان
روزهای پایانی ژانویه سال جاری بمدت بیش از یک هفته بریتانیا شاهد اعتصابات غیر رسمی کارگران صنعت نفت و پتروشیمی بود. این اعتراض در پالایشگاه نفت لیندزی در استان لینکلن واقع در شمال شرقی بریتانیا با اعتصاب صدها کارگر این پالایشگاه روبرو شد. اعتراضی که تحت عنوان "اشتغال بریتانیا برای کارگر بریتانیایی" بیش از یک هفته بطول انجامید. در جریان اعتصاب کارگران بخشهای مختلف نفت و پتروشیمی تا نیروگاههای هستهای سلافیلد و هیشم در حمایت از کارگران لیندزی وارد اعتصاب غیر رسمی شدند.
به گفته خبرگزاریها اعتراض این کارگران به اعطای یک قرار داد بالغ بر دویست میلیون دلاری به ساختن کارخانهای در این پالایشگاه به شرکت ایتالیایی IREM است که از نیروی کار ایتالیایی و پرتغالی استفاده میکند. کارگران بر این باورند که شرکت نفت توتال کارگران ماهر ایتالیایی و پرتغالی را با دستمزد کمتر استخدام نموده است که به همین دلیل کارگران بریتانیایی محل کار خود را ترک و اقدام به اعتصاب نمودهاند. این اعتراضات در راس اخبار محلی و سراسری و بین المللی قرار داشت.
دولت بریتانیا و شرکت نفت توتال ادعای کارگران بریتانیایی را مبنی بر اینکه در حق آنان تبعیض صورت گرفته است، را رد میکنند. اعتراضات کارگران "محلی" فشار وسیعی را بر شرکت توتال و دولت بریتانیا وارد کرده است و منجر به این شده است که دولت بریتانیا از اتحادیه اروپا بخواهد که "مقررات حرکت آزاد نیروی کار در این منطقه (کشورهای اروپایی) را بازنگری کند". دولت بریتانیا در حالی اقدام به چنین درخواستی میکند که در چند سال اخیر بجز دهها هزار نیروی کار پناهنده موج عظیمی از نیروی کار کشورهای اروپای شرقی بویژه لهستان وارد بریتانیا شدهاند و توسط صاحبان سرمایه و خریداران نیروی کار ارزان، مورد استثمار شدید با ناچیزترین دستمزد قرار گرفتهاند. این در حالیست که روزنامههای دست راستی بریتانیا مانند (سان و دیلی میل) تبلیغات مسموم کننده علیه کارگران خارجی را مبنی بر تصاحب دویست هزار شغل کارگران "بریتانیایی" توسط کارگران "خارجی"، به خورد میلیونها خواننده خود که عمدتا از طبقه کارگر و اقشار کم درآمد این جامعه هستند، میدهند.
در پس این ماجرا و شعار "اشتغال بریتانیایی برای کارگر بریتانیایی" مسائلی نهفته است که اگر طبقه کارگر این کشور و بعضا کارگران اروپا و در راس آنان رهبران کارگری با هوشیار و درایت به آن برخورد نکنند، میتواند سر آغاز تفرقه در میان کارگران "خارجی" و "داخلی" بشود . آنهم در بریتانیا با میلیونها نفر نیروی کار "خارجی".
گوردون براون نخست وزیر بریتانیا در ابتدای به قدرت رسیدن و تکیه بر صندلی سلف خود تونی بلر در شماره 10 داونینگ ستریت گفت، "اشتغال بریتانیا برای کارگر بریتانیا" که با انتقادات و نگرانیهای زیادی در سطح وسیع روبرو شد. بطوریکه حتی "دیوید کامرون" رهبر حزب محافظهکار این کشور در کشمکشهای درونی خود فرصت را قاپید و گفت که گوردون براون این حرف را از "حزب ملی بریتانیا" BNP که یک حزب ناسیونالیست و نژادپرست این کشور میباشد، گرفته است. حزبی که به یمن فشارهای اقتصادی دولت بر مردم و ازدیاد بیکاری و ایجاد تنفر و خارجی ستیزی رو به گسترش میباشد.
این فضای خارجی ستیزی در حالی اتفاق میافتد که صدها هزار کارگر بریتانیایی روانه بازار کار سایر کشورهای اروپایی و بعضا قارههای دیگر شدهاند. ایجاد محدودیت شغلی بر اساس ملیت اگر از جانب نمایندگان طبقه حاکم در جهان مطرح میشود، (که دولت بریتانیا پیشنهاد نموده است) باید با مخالفت شدید طبقه کارگر جهانی روبرو بشود. هم سرنوشتی جهانی طبقه کارگر و چگونگی مبارزه با شگردهای بورژوازی و دولتهایشان امر جدی طبقه کارگر متشکل در هر نقطهای از جهان است. کارگران باید متوجه این واقعیت تلخ شده باشنده که بورژوازی از گرده هر دو بخش طبقه کارگر (داخلی و خارجی) بشدت کار میکشند.
هر چند ظاهرا اعتصاب به دلیل توافقاتی مابین کارفرما و کارگران با میانجیگری دولت مبنی بر ایجاد یکصد شغل برای کارگران بریتانیایی به پایان رسیده و طرفین (اتحادیهها و شرکت توتال) به توافقاتی دست یافتهاند، اما این مسئله میتواند آغازگر دوران جدیدی از تقابلات و کشمکشها میان کارگران "محلی" از یک سو و دولت و کارفرما از سوی دیگر باشد. کارگران صنعت نفت در بریتانیا باید با هوشیاری به این مسئله برخورد کنند. ایده بغایت نژادپرستانه گوردون براون مبنی بر "اشتغال بریتانیا برای کارگر بریتانیایی" میتواند سنگ بنایی برای عروج ایدههای راستگرایانه در جنبش کارگری این کشور در شرایط سخت و بحرانزده دنیا بشود.
اعتراضات کارگران پالایشگاههای بریتانیا هنگامی شروع شد که کارگران و مردم فرانسه در روز پنجشنبه 29 ژانویه با اعتصابی عظیم و سراسری دولت سارکوزی را متوجه طغیان بحق بردگان مزدی و مخاطرات پیش روی کاخ الیزه در پاریس، نمود. کارگران بریتانیا باید متوجه قطب نمای حرکت خود باشند و افق و سیاست و پراتیک کارگران فرانسه را الگوی خود قرار دهند.
نگرانی و کابوسی جدی ا بی افقی اقتصادی سراسر جهان را فرا گرفته است. وحشت از بیکاری و فقر و آینده تاریک به مشغله میلیاردها انسان این کرده خاکی تبدیل شده است. بورژوازی در تنگنا قرار گرفته و برای حفظ پایههای نظام ناعادلانه خود میلیاردها دلار از جیب کارکنان این جامعه به بانکها بعنوان نماد استثمار و تاراج ثروت مردم، تزریق میکنند. دوران تقابلات جدی و تعیین کننده در راه است، سوال این است آیا طبقه کارگر جهانی پاسخی شایسته برای دوران خود دارد؟!
باید این واقعیت غیر قابل انکار را پیش روی جامعه، طبقه کارگر و مردم به تنگ آمده از بحران کنونی گذاشت که در غیاب جنبشی روشن بین و کمونیستی کارگری که درکی انترناسیونالیستی از منافع طبقه کارگر داشته باشد، تضمینی برای عدم عروج گرایشات ارتجاعی در میان مردم و طبقه کارگر وجود ندارد. در چنین مقاطعی و در غیاب افق سوسیالیستی ناسیونالیسم، مذهب و خارجی ستیزی در نتیجه کار ارزان و کارگر خاموش خارجی میتواند به منشا شکاف در درون طبقه کارگر بشود. جامعه و طبقه کارگر بطریق اولی در مقابل این گرایشات ضد کارگری و ارتجاعی واکسنه نشدهاند، لذا بیان این حقایق و جلب توجه جامعه و طبقه کارگر به خطیر بودن این اوضاع بخشی از کار ما و گرایش مارکسیستی درون جنبش کارگری است.
***