-- Logo ---->
پنجشنبه "سیاه" یا پنچشنبه امید
(کارگران فرانسه راه نشان میدهند)
سعید آرمان
پنجشنبه 29 ژانویه صدها هزار کارگر و کارمند رشتههای مختلف در فرانسه به فراخوان اتحادیه های بزرگ این کشور از جمله ث ژ ت، کنفدراسیون دمکراتیک کار، فدراسیون اتحادیههای کارگری، کنفدراسیون کارگران مسیحی، فدراسیون اتحادیههای یکپارچه، اتحادیه ملی سندیکاههای خودمختار و فدراسیون ملی حمل و نقل وابسته به کنفدراسیون عمومی کار وارد اعتصاب شدند و همزمان در پاریس و سایر شهرهای بزرگ فرانسه در خیابانها دست به تظاهرات زدند. رهبران اتحادیهها از حضور میلیونی در این اعتصاب و تظاهرات صحبت کردند.
در اطلاعیه فراخوان اتحادیهها آمده بود "که بحران اقتصادی و مالی در جهان به شدیدترین شکلی جمعیت حقوق بگیر، بیکاران و بازنشستگان را آماج تعرض خود قرار داده است. این بحران آینده جوانان را به خطر انداخته و نابرابری و بی ثباتی را دامن میزند. باید اقدامات عاجل و موثری کرد".
در روز 29 ژانویه کارگران بخشهای خصوصی و دولتی از حمل و نقل و قطارهای حومه پاریس تا فرودگاهها که منجر به کنسل شدن تعداد زیادی از پروازهای داخلی و خارجی شد، پرستاران و پرسنل بیمارستانها و کارگران و کارمندان پست، بانکها و دادگاهها تا معلمین و دانش آموزان و دانشجویان و بسیاری از مردم جان به لب رسیده فرانسه در صفی فشرده و به هم پیوسته انزجار خود را از سیاستهای تاچریستی دولت سارکوزی، نشان دادند.
لوموند در مورد این اعتصاب چنین نوشته است. "بيش از 5/2 ميليون نفر از حقوق بگيران فرانسه در روز 29 ژانويه به دعوت تمامي سنديکاهاي فرانسوی اعم از چپ و راست دست از کار کشيده و در خيابانهای پاريس و ديگر شهرهای اين کشور دست به تظاهرات گسترده اي زدند" مطبوعات فرانسه این اعتصاب و تظاهرات را یک زور آزمائی بین دنیای کار و نیکلا سارکوزی- رئیس جمهوری فرانسه تلقی کرده اند. در حین تظاهرات تیری ددیو، از اتحادیه کارگری CFDT در پاسخ به خبرنگار بی بی سی گفته است که "مردم فرانسه احساس می کنند که تاوان بحرانی را می دهند که سهمی در ایجاد آن نداشته اند".
دولتمردان فرانسه از چند روز قبل از تظاهرات به تکاپو افتادند تا جلو اعتصاب را بگیرند و مانع از حمایت وسیع مردم از این حرکت بشوند. وزیر اقتصاد فرانسه بیشرمانه برگزارکنندگان اعتصاب را محکوم و آنها را به "ایجاد ارعاب در میان مردم در دوره بی اطمینانی اقتصادی در این کشور متهم کرد". روز قبل از این اعتراضات ساركوزي در ميزگردي حول مسئله مشاغل، با بیتوجهي كامل به مخالفت مردم فرانسه با طرحهای اصلاحاتی خود، اعلام كرد كه از طرحهای اصلاحی خود كوتاه نخواهد آمد و در اين زمينه هيچ انعطافی از خود نشان نخواهد داد. اما اعتصاب 29 ژانویه به گفته گزارشگر بی بی سی در پاریس، ضمن مقایسه اظهارات تابستان سال گذشته نیکولا سارکوزی، که گفته بود، "این روزها وقتی در این کشور اعتصابی صورت می گیرد، کسی توجه نمی کند" ، خود خبرنگار تاکید کرده که "این بار فرانسه به خوبی اعتصاب را حس کرده است". باید اضافه کنم که ابعاد قدرتمند تحرک میلیونی این بار درسی بسیار بیشتر از حس کردن را به سارکوزی ودولت فرانسه داد. در نتیجه شب 29 ژانویه جناب سارکوزی این تاچر ناکام، ناچار به دعوت از اتحادیههای کارگری به کاخ "الیزه پاریس" شد، تا مستقیما با آنان مذاکره کند. در عین حال سازماندهندگان اعتصاب سراسری در حال تشکیل جلساتی برای ادامه اعتصاب خود هستند.
اعتصاب کارگران و کارمندان فرانسه از حمایت فعال و جدی مردم فرانسه که خود را در مطالبات بر حق آنان ذینفع میدانند، برخوردار بود.
تظاهر کنندگان با حمل پلاکارتهایی علیه سیاستهای فوق راست دولت سارکوزی از جمله کاستن از بودجه خدمات درمانی، خصوصی سازی بخشهای دولتی، کاهش خدمات دولتی مانند بیمارستانها و مدارس و سرازیر کردن میلیاردها یورو از پول مردم به بانکها، حمله به معیشت بازنشستگان و غیره، اعتراض خود را بیان میکردند و خواهان افزایش حقوق، امنیت شغلی و توقف اصلاحات اقتصادی مد نظر دولت سارکوزی بودند.
این تحرک بزرگ عکس العمل طبقاتی ومبارزاتی انسان مزد بگیر جامعه فرانسه به پیامدهای بحران جهانی اقتصادی و تعرض نظم انگل سرمایه به زندگی ومعیشت طبقه کارگراست. کارگران و مزدبگیران فرانسه بار دیگر پرچمداریک تقابل طبقاتی در یکی از مهمترین کشورهای سرمایه داری امروز دنیا و در کشور کمونارها شدند. این تقابل واین مبارزه میتواند راه نشان دهنده کل طبقه کارگر جهانی و هم طبقه ایهای ما در کشورهای دیگر دنیا باشد. این حرکت هر چند ظاهرا ابعادی تدافعی دارد، اما حرکتی مهم و سرنوشت ساز و قابل تعمیم برای طبقه کارگر جهانی و به طریق اولی کارگران اروپا است.
بورژوازی ودستگاه تبلیغاتی آن روز پنجشنبه شروع این حرکت را "پنجشنبه سیاه" خوانده اند!، سئوال اینست که آیا این مبارزات عظیم میتواند با افق روشن و تداوم و پیگیری موثر سازنده "پنجشنبه امید" برای کارگران و اقشار کم درآمد جامعه فرانسه باشد؟ پاسخ این سئوال در گرو عروج آلترناتیو سوسیالیستی کارگران دردل همین اعتراضات قرتمند است. برای خلاصی از بردگی مزدی و فائق آمدن نهایی بر بورژوازی هار و لجام گسیخته بویژه سرمایهداری بحرانزده کنونی، راهی جز تحزب و سازمانیابی منسجم کمونیستی و گسست از سیاست مماشات جویانه اتحادیههای کارگری با بورژوازی حاکم، وجود ندارد.
باید دید که آیا کمونیسم کارگران در فرانسه میتواند بار دیگر در ابعاد اجتماعی عرضه اندام کند؟ میتواند احیا کننده سنت کمونارهای پاریس باشد؟ باید دید.