-- Logo ---->

۱۶ آذر، عملکرد نئوتوده ایها و کومه له امروز

 حسین مرادبیگی

 

ما گفتیم حرکتی که در13 آذر پارسال در دانشگاه اتفاق افتاد نوک کوه یخ اعتراضات آزادیخواهانه و برابری طلبانه طبقه کارگر، نسل جوان و دیگر توده  مردم حق طلب به جمهوری اسلامی بود. گفتیم که این حرکت نقطه عطف متمایزی بود در تاریخ چپ ایران و چپ ایران لااقل از خرداد 60 به بعد شاهد چنین حرکتی نبوده است. بزک کردن و آماده کردن خامنه ای، راس "نظام"،  برای رفتن به دانشگاه، قبل از 16 آذر امسال، دلیلی بود بر این مدعا و بیانگر عظمت حرکت و جنبشی بود که دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب آن را راه انداختند. روانه کردن خامنه ای به دانشگاه همچنین بیانگر وزنه ایست که این چپ در تناسب قوای سیاسی ایران و در نزد جمهوری اسلامی پیدا کرده است. 16 آذر امسال براین واقعیت صحه گذاشت و نشان داد که این چپ چقدر در جامعه امروز ایران جایگاه مستحکمی پیدا کرده است.

حرکت و جنبشی که در 13 آذر پارسال پرچم آن در دانشگاه بلند شد، بدون تردید، بخشی از جنبش کمونیستی طبقه کارگر را نمایندگی میکند و هر مورخی هم که در آینده سراغ تاریخ کمونیستی این طبقه برود، این حرکت و این جنبش را در متن این تاریخ مورد مطالعه قرار خواهد داد، صرفنظر از اینکه رهبران آن خود چقدر بر عظمت حرکت و جنبشی که در 13 آذر پارسال راه انداختند و بر اهمیتی که خود نیز در صحنه سیاسی ایران پیدا کرده اند عمیقا واقف باشند و یا چگونه از این ماتریال برای گسترش هرچه بیشتر آن در آینده استفاده کنند.  

این رویداد همانطور که همه از آن مطلعند، مثل هر حرکت و هر جنبش زنده ای صحنه سیاست ایران را تحت تاثیر قرار داد و از حمایت وسیعی در داخل و خارج ایران برخوردار شد. اما موضع گیری ها و عملکردها در این مورد بویژه از طرف کسانی که خود را چپ می نامند یکسان نبود. عده ای صراحتا گفتند که 13 آذر ماجراجویی بود، گفتند دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب شکست خوردند، گفتند که اصلا "داب" هیچی نبود. این در حالی بود که جمهوری اسلامی نه تنها نمیگفت شکست خوردند، چون میدانست شکست نخورده اند و میدانست بعنوان بخشی از جنبش  آزادیخواهی و برابری طلبی کل جامعه و طبقه کارگر در صحنه سیاسی ایران عروج کرده اند، با تمام قوا برای سرکوب این حرکت و رهبران آن در تلاش بود. این عده با این کار خود، یکسره زیر عبای جمهوری اسلامی رفتند. جریان نئوتوده ای آذرین – مقدم هم انگار که خود را آماده کرده بود که امسال در دانشگاه پشت سر خامنه ای "تکبیر" بگوید، شروع به فحاشی به این جنبش و به رهبران آن کرد و مستقیما علیه "داب" با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی همراه شد و مثل موریانه به جان کمونیسم رادیکال و چپ و هر نوع میلیتانسی ای در جامعه افتاد. درست در شرایطی که این حرکت و رهبران آن زیر سرکوب و یورش وحشیانه جمهوری اسلامی و پلیس سیاسی آن قرار داشتند.  

این رویداد در عین حال امکانی برای محک زدن پوپولیسم مجددا بازگشته به فضای سیاسی ایران را فراهم کرد.  نقاب را از روی نئوتوده ایهای طرفدار بورژوازی بومی و کارگاههای کوچک که خود را زیر نام "سوسیالیسم" مخفی کرده بودند کنار زد. دیدیم کسانی که خواب و خیالهای خود را که در "تکالیف و چشم انداز" در مورد تحولات بورژوایی در ایران بافته بودند، هنگامیکه با عروج این حرکت و این جنبش یکسره آن را پوچ و دود شده و به هوا رفته دیدند، چگونه کینه و نفرت خود را همراه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی علیه "داب" و رهبران آن بیرون ریختند. 16 آذر امسال به همه اینها نشان داد که چپ و "داب" اکنون کجای صحنه سیاسی ایران ایستاده است.

همراه با جریان نئوتوده ای، کومه له امروز(آن بخشی که خود را با ابراهیم علیزاده تداعی میکند. من هر جا که  کومه له امروز را به کار برده ام منظورم آن بخشی است که خود را با ابراهیم علیزاده تداعی میکند) هم علیه این حرکت و رهبران این جنبش به حرکت درآمد. کومه له امروز هم انگار که فرصت مناسبی برای حمله به صف آزادیخواهی و برابری طلبی و کمونیسم رادیکال گیر آورده است، نئوتوده ایها و حرکت پلیسی آنان را در همگامی با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی همراهی کرد. دشمنی با این حرکت یکی از تمهای مورد بحث کنگره اخیر آنان شد. کادرها و اعضای آن همگام و با همان لحن هیستریک نئوتوده ایها کینه و نفرت خود را علیه "داب" و علیه حرکت و جنبشی که در 13 آذر سال قبل براه انداختند، بیرون ریختند. یکی از اعضای کمیته مرکزی خود را که در این جریان جسارتی علیه نئوتوده ایها از خود نشان داد، زیر فشار گذاشتند. همین یکی دو ماه پیش صلاح مازوجی یکی از طرفداران پرو پا قرص نئوتوده ایها در رهبری کومه له امروز نوشت و اصرار داشت که باید سیاست مقابله با دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب را کماکان ادامه داد.

چرخش این دوره رهبری کومه له امروز را واقعیت این است که صرفا از سر مصلحت های روز این رهبری و اینکه رهبری این سازمان به "تئوری" برای نگاهداشتن تابلوی حزب کمونیست ایران بر در مقر خود احتیاج دارد  نمی توان توضیح داد. قطعا این ها و مصلحتهای روز کومه له در آن تاثیر داشتند. اما هیچکدام از اینها به تنهایی چنین عقبگردی را در مورد رهبری کومه له امروز توضیح نمیدهد. بویژه وقتی رهبری این سازمان بر قبح همگامی با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و شکنجه گران آن حتی علیه "ماجراجویان" کمونیست و انقلابی آگاه هست و خود نمونه هایی از این عملکردها را از حزب توده علیه این نوع کمونیستها و انقلابیون "ماجراجو" در سال های بعد از انقلاب 57 هنوز بیاد دارد.  

این انتخاب از سر اجبار و یا عدم اطلاع کافی از اوضاع نبود، انتخابی بود کاملا آگاهانه از طرف رهبری کومه له امروز. انتخابی که ظاهرا دگردیسی طولانی مدت رهبری کومه له امروز را تکمیل کرد و آن را درجایی که به سمت آن میل داشت قرار داد. ناسیونالیست چپ کرد، رهبری کومه له امروز، که در غیاب حضور پر رنگ کمونیسم رادیکال گاه و بیگاه تظاهر به کمونیسم و چپ بودن را پیشه میکرد، با عروج کمونسیم رادیکال در متن تحولات سیاسی این دوره جامعه ایران، این جامه را کنار گذاشت. چپ ناسیونالیست کرد نشان داد که در این دوره با عروج و حضور کمونیسم رادیکال و گسترش صف آزادیخواهی و برابری طلبی کارگری به سرعت به سمت همیاری و حمایت از راست جامعه سیر خواهد کرد. این اتفاقی بود که در این دوره در مورد رهبری کومه له امروز افتاد، هرچند که این رهبری میدانست و آگاه بود که در این تقابل بر یک حرکت کاملا پلیسی در همراهی با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی مهر تایید میگذارد.

این، متاسفانه، مسیری است که رهبری امروز کومه له و با آگاهی کامل برآن آن را انتخاب کرده است، مسیری که چگونگی وارد شدن رهبری کومه امروز را در آینده و در تقابل و کشمکش میان کمونیسم و کارگر و راست جامعه کردستان ایران نیز ترسیم میکند. با راه افتادن رهبری کومه له امروز بدنبال نئوتوده ایها علیه "داب" و جنبشی که در 13 آذر سال گذشته به حرکت درآمد، پیداکردن این رهبری با شرایط گسترش کمونیسم رادیکال در جامعه کردستان ایران در کنار راست این جامعه قابل انتظار است، علیرغم هر نیت پاک و کمونیستی ای که اعضاء و هواداران داخل کشوری این سازمان داشته باشند. این خاصیت جنبشهای اجتماعی است که احزاب و جریانات سیاسی مختلف را از سوراخ بیرون میکشد و وادار به موضعگیری خواهد کرد. نئوتوده ایها خود چیزی نیستند به نیروی کومه له امروز چشم دوخته اند تا با تصرفش آن را دست مایه سیاستهای نئوتوده ای خود در تعرض به کمونیسم طبقه کارگر و یورش به هر نوع میلیتانسی ای در جامعه کنند. رهبری کومه له امروز هم به این "تئوریها" در این دوره برای توجیه حمله به کمونیسم رادیکال و آزادیخواهی و برابری طلبی کارگری تحت پوشش  "سوسیالیسم" نیاز دارد. این دو نیاز آنها را در این دوره به هم نزدیک کرده است، غافل از اینکه کومه له امروز زیر هژمونی نئوتوده ایها به پدیده ای مشابه "شاخه فدائیان اکثریت در کردستان"  و یا مشابه "پیروان کنگره چهارم حزب دمکرات متاثر از حزب توده " سقوط خواهد کرد.

آیا راه بازگشتی نیست؟ این را تغییر نحوه برخورد رهبری این سازمان با سیاست ارتجاعی ای که علیه  جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی و مشخصا "داب" و جنبش سرخ 13 آذر پارسال پیشه کرد تعیین میکند . و نهایتا تعیین تکلیف نهایی رهبری کومه له امروز با خط نئوتوده ای درون این سازمان، روشن میکند.

20 دسامبر 2008