این نظام وارونه را باید جارو کرد
در حاشیه رویدادهای اخیر یونان و بحران سرمایهداری
سعید آرمان
از روز هفتم دسامبر بدنبال به قتل رسیدن جوان 15 ساله یونانی در یکی از محلات فقیر نشین آتن پایتخت این کشور توسط پلیس، بالغ بر 10 شهر یونان نا آرام شده و جوانان و مردم کم درآمد دست به طغیان و تحرک گسترده اعتراضی زدند. بانکها و مراکز دولتی و پلیس را به آتش کشاندند و خیابانها را به تصرف خود در آوردهاند. در این رویدادها دهها نفر زخمی و دستگیر شدهاند.
قبل از وقوع این حادثه دو اتحاديه كارگری اصلی يونان "جی. اس. ايی. ايی" و "ای. دی. ايی. دی. وای" با اعلام اينكه يك پنجم جمعيت يونان زير خط فقر زندگی میكنند، به خصوصیسازی، افزايش ماليات و اصلاح قوانين بازنشستگی و همچنین در ارتباط با مطالبه افزایش خدمات اجتماعی و دستمزدها و حقوق بازنشستگی اعلام کرده بودند که دست به اعتصاب خواهند زد و در بحبوحه اعتراضات خیابانی و آشوبها و علیرغم عجز و لابه نخست وزیر این کشور "کاستاس کارامانلیس" دست به اعتصاب زدند و هزاران نفر از کارگران این دو اتحادیه که در سراسر یونان بالغ بر 2 میلیون و نیم عضو دارند، در روز دهم دسامبر در مقابل پارلمان این کشور دست به تجمع اعتراضی زدند. فرودگاهها، مدارس و بخشهای زیادی از جامعه به تعطیلی کشانده شدند.
طبق اخبار میلیونها جوان در این کشور با دغدغه معیشت خود و خانوادههایشان روبرو هستند و دانشگاهها با امکانات تحصیلی ناچیزی اداره میشوند و نرخ بیکاری 21 درصدی امکان فعالیت را از جوانان سلب نموده است. همزمان با این اوضاع دهشتناک اقتصادی اخبار حاکی از آن است که وزرای عالی رتبه کابینه دولت متهم به کلاهبرداری هنگفتی از موجودی مالیات کشور هستند. طی این بده و بستان ها بیش از 100 میلیون یورو به جیب وزاری یونان رفته است. در عوض جناب "کارامانلیس" نخست وزیر یونان در کمال بیشرمی روز چهارشنبه هفته گذشته "شورشگران" را "دشمنان دموکراسی" خواند و از اتحادیه های کارگری و مردم یونان تقاضا کرد تلاش کنند تا کشور به حال عادی برگردد. بدون تردید این اظهارات خشم مردم را بیشتر و حمایت از تظاهرکندگان را بیشتر کرده است.
اوضاع کنونی که یونان با آن درگیر است مختص به یک کشور نیست، بلکه به یمن توحش و افسارگسیختگی سرمایه و ازدیاد تفاوت فاحش طبقاتی و جهانی بودن بحران نظام سرمایهداری جهان را در بر گرفته و به میزان غیر قابل تصور بیکاری و فقر طبقه کارگر و اقشار کم درآمد را تهدید کرده و میکند. "فرانک يورگن وايزه" رئيس اداره كار فدرال آلمان از افزايش شمار بيکاران اين کشور در نيمه دوم سال آينده ميلادی به چهار ميليون نفر خبر داده است. در بریتانیا دها هزار کارگر اخراج و یا در شرف اخراج میباشند و اداره بیکاری این کشور با موج وسیعی از متقاضیان بیمه بیکاری روبرو شده است. کنگره آمریکا با کمک مالی به کمپانی غول پیکر خودروسازی جنرال موتورز مخالفت نموده و سقوط بازار متقاضیان تهدیدی بزرگ برای بیکارسازی و از دست دادن دهها هزاران شغل شده است. در سایر کشورهای اروپایی و بخشهای دیگر جهان اوضاع بمراتب بدتر است.
در ایران تحت حاکمیت رژیم هار اسلامی سرمایه، این دومین تولید کننده نفت جهان بدلیل استثمار شدید و وحشیانه و فساد مالی بی حد و حصر دولتمردان و نهادهای متعدد جنایتکار و مافیایی، به استناد به اظهارات معاون اقتصادی معاونت برنامه ریزی رئیس جمهوری تعداد افراد زیر خط فقر را ۱۴ تا ۱۵ میلیون نفر اعلام کرده است. اما به نظر می رسد که آمار اعلام شده مربوط به خط فقر "خشن" است که جامعه به آن دچار شده و تعداد افراد زیر خط فقر بیش از این است و حدود ۵۰ درصد جمعیت با مشکل فقر روبه رو میباشند.
بیکاری مصادف است با فقر، تحمیل گرسنگی و سؤ تغذیه، یعنی ازدیاد تن فروشی و از دست دادن سرپناه، یعنی انزوا و افسردگی و درماندگی و از دست دادن چتر دفاع از خود. یعنی قادر نیستید هر از گاهی به مسافرت بروید، همراه با همسر و فرزندانت به سینما و گردش بروید، کتاب بخرید و شادی را برای خود بخرید. یعنی محروم شدن از رفاهیات شایسته کلیه آحاد جامعه.
شورش و طغیان جوانان و بردگان مزدی ناشی از زخمی عمیق بر پیکر اکثریت این جامعه است که توسط حافظین نظام وارونه سرمایهداری ایجاد، تحکیم و توجیه میشود. آنان بانکها را بعنوان نماد ثروتهای افسانهای که از گرده طبقه کارگر و غصب کنندگان ثروتهای اجتماعی مورد حمله قرار دادهاند. آنان بدرست پلیس ضد شورش را بعنوان نهاد سرکوب و حافظین تا دندان مسلح نشانه گرفتهاند. این حق مردم است که به این نظم وارونه گردن نگذارند و آن را به زیر بکشند. اما سوال بر سر این است که چگونه و از چه طریقی؟ چه افقی باید بر این حرکات مقطعی و خودجوش غالب شود تا ادامهکاری آن تضمین و اکثریت جامعه را که در این امر مهم ذینفع میباشند، با خود همراه و در نهایت مثمر ثمر واقع شود و به کار مزدی این ننگ جامعه بشری پایان دهد؟ مسلح بودن به ابزار و مکانیسمهای اجتماعی قوی و کارآمد و درجه بالایی از سازماندهی و مرزبندی با افقهای بورژوایی میتواند تفوق طبقه کارگر را بعنوان طلایهدار رهایی کل بشریت تضمین کند.
روند کنونی اوضاع نشان دهنده این واقعیت تلخ است که آیندهای بمراتب تاریکتر از اکنون در انتظار بشریت است، مادام طبقه کارگر متحد و مسلح به مارکسیسم و تحزب کمونیستی بمیدان نیاید. اکنون بورژواها و در راس آنان دولتها در تکاپوی نجات موجودیت خود هستند و در بحرانی عمیق گیر کردهاند و تلاش میکنند با تحمیل فلاکت و بی حقوقی بیشتر و برچیدن اندک نانی که در سفره ما کارگران باقی مانده، گریبان خود را خلاص کنند. نباید به آنان فرجه داد تا کمر ما را زیر این بار طاقت فرسا بیشتر و بیشتر خم بکنند، بلکه ماییم که نباید به آنان اجازه دهیم بر بحرانشان غلبه کنند و به عمر نکبت سرمایه پایان دهیم.
طبقه کارگر در ایران وظایف بمراتب سنگین تری در قبال وضعیت کنونی بر دوش دارد. اگر طبقه کارگر بخشی از جهان از حداقلی از حقوق بیکاری، کمک هزینه مسکن، حق تشکل و اعتصاب و ابراز وجود سیاسی برخوردار است، طبقه کارگر ایران از این هم محروم است، لذا کارگران ایران باید بدانند که از آزادی منصور اسانلو و سایر فعالین کارگری در بند تا آزادی زندانیان سیاسی و دفاع از حقوق زنان و کودکان تا بیمههای اجتماعی و حق تشکل و اعتصاب و در نهایت جارو کردن مدافعین و حامیان نظام استثمارگرانه اسلامی سرمایه بر دوش آنان است. شیشه عمر این نظام سر تا پا جنایت و بی حقوقی، منشا فقر و فساد و تباهی در دست ماست، در انتظار معجزه و تغییر از بالا و دلخوش کردن به اختلافات خانودگی این جانواران نباید نشست، طبقه کارگر ایران امروز تحزب کمونیستی کارگری خود را دارد، برای به ثمر رساندن مبارزه خود لازمست حزب حکمتیست را انتخاب کرد.
سعید آرمان