حسین مرادبیگی
"دولت وحدت ملی"،
تشدید اختلافات درون جمهوری اسلامی
پا به پای گسترش و تعمیق بحران در اقتصاد جمهوری اسلامی و نزدیک شدن انتخابات، کشمکش و دعوای جناحهای درون جمهوری اسلامی نیز بالاگرفته و تشدید شده است. نگرانی از آینده "نظام" آنچه که خود سران جمهوری اسلامی نیز به آن اذعان میکنند، بار دیگر آنان را به تقابل هم کشانده است.
"دولت وحدت ملی" که این روزها سران جمهوری اسلامی از آن سخن میگویند، برخلاف نام آن و یا این ادعا که گویا ظرفی است برای جمع کردن مجدد همه نیروهای "خودی" درون "نظام"، خود قبل از هرچیز خبر از تشدید و بالاگرفتن اختلافات درون جمهوری اسلامی در این دوره میدهد. افشاگریها، درگیریها و حملات لفظی چند روز اخیر سران خرد و ریز جمهوری اسلامی به همدیگر از عمق کشمکشی که در راه است خبر میدهند. سخنگوی دولت احمدی نژاد از رسیدن "امداد غیبی" در کشف ماهیت و تفکر لاریجانی اظهار خوشحالی میکنند. سرکار فیروزآبادی هم در مورد فعالیت "نفوذیها" در دولت و مجلس اسلامی هشدار میدهند.
تلاش جناح موسوم به اصولگرایان جمهوری اسلامی برای راضی کردن "اصلاح طلبان" به کاندید مشترکی از میان سران این جناح در مقابل احمدی نژاد تحت نام "دولت وحدت ملی"، تنها ظاهر قضیه است. آنچه که در این دوره جنایتکاران خرد و ریز جمهوری اسلامی را به هم نزدیک و یا به جان هم انداخته است، مشکلات واقعی است که حکومت اسلامی با آن روبرو است.
سونامی اقتصادی سرمایه جهانی دارد اثرات خود را بر اقتصاد الهی سرمایه داری در ایران که امروزها فاسدترین حکومت سرمایه داری جهان نام گرفته است، نشان میدهد. بیکاری در کنار گرانی و فقر موجود، زندگی و معیشت توده کارگر و مردم زحمتکش در سراسر ایران را به طرف یک فلاکت واقعی سوق داده است. برای این اکثریت جامعه ایران هم راهی جز گسترش اعتراضات خود علیه حکومت اسلامی باقی نمانده است. تلاش سران جمهوری اسلامی در این روزها برای علم کردن مجدد ترس از "نفوذ بیگانه" و علم کردن اسرائیل و مصر و به میدان آوردن اوباش اسلامی، تلاشی است برای منحرف کردن ذهن جامعه و توده کارگر و مردم زحمتکش در سراسر ایران از بی حقوقی و از بیکاری و فقر و فلاکتی که جمهوری اسلامی بر آنان تحمیل کرده و زندگی خانواده های آنان را بر لبه پرتگاه فلاکت به معنای واقعی کلمه قرار داده است.
بالاگرفتن کشمکش و دعوای جناحهای درون جمهوری اسلامی نیز این روزها انعکاسی است از این وضعیت و از مسایل بنیادی تر اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ای در جمهوری اسلامی ناشی میشود که دامن جمهوری اسلامی را رها نخواهند کرد. نگرانی از بقای جمهوری اسلامی است که یک بار دیگر سران جنایتکار جمهوری اسلامی را ناچار به تقابل و کشمکش با هم کشانده است. "دولت وحدت ملی" علیرغم عنوان آن، محمل علنی شدن کشمکش و دعواهای جناحهای درون جمهوری اسلامی در این دوره است. "ائتلاف" ی که در آن از جناح موسوم به اصولگرایان جمهوری اسلامی از "روحانیت مبارز" گرفته تا کسانی مانند لاریجانی و ناطق نوری، تا "جمعیت موتلفه" تا کسانی مانند کروبی و هاشمی رفسنجانی تا "اصلاح طلبان" و تا نهضت آزادی، این کیسه بکسهای سابق جمهوری اسلامی، را در برگرفته و ظاهرا فرد تنهای "نظام" احمدی نژاد خارج از آن قرار دارد که از حمایت رهبرش برخوردار است، با تشدید بحران اقتصادی جمهوری اسلامی میتواند سرآغاز منازعات جدی تری در درون جمهوری اسلامی باشد.
طبقه کارگر و دیگر مردم زحمتکش و آزادیخواه در ایران باید از تشدید شکافهای درون جمهوری اسلامی در جهت گسترش وحدت و همبستگی خود علیه کلیت جمهوری اسلامی و کلیت جناحهای آن استفاده کنند. تشدید شکاف در درون جمهوری اسلامی باید در گسترش اتحاد و همبستگی صف رادیکال جامعه ترجمه شود. از این زاویه باید کشمکش و دعواهای جناحهای درون حکومت اسلامی را تعقیب کرد. مردم ایران تجربه دوم خرداد را دارند. مضرترین کار ممکن در این دوره برای طبقه کارگر و دیگر مردم زحمتکش و آزادیخواه در ایران کشیده شدن به دنبال این یا آن جناح از حکومت اسلامی است. جناحهای درون جمهوری اسلامی علیرغم هر اختلافی که با هم دارند در یک چیز اما با هم متحدتد آنهم حفظ جمهوری جنایت و کشتار علیه مردم ایران. ضامن تشدید شکاف درون جمهوری اسلامی و به جان هم انداختن سران جنایتکار آن، گسترش وحدت و همبستگی توده کارگر و دیگر مردم زحمتکش و آزادیخواه ایران علیه کلیت جمهوری اسلامی است. این صف آزادیخواهی و برابری طلبی در ایران باید برای از جاکندن و جارو کردن حکومت مشتی آخوند جانی که خون اکثریت توده کارگر و مردم زحمتکش ایران را در شیشه کرده اند صفوف خود را متحد کرده و به میدان بیایند. این دوره میتواند و باید دوره اتحاد تحرکات کارگری و زنان و دانشجویان و جوانان باشد که سران حکومت اسلامی از هم اکنون ترس و وحشت خود را از آنان بیان میکنند.