آزادیخواهی و برابری طلبی در دانشگاه خود را تثبیت کرد. بعد از 16 آذر امسال
مصاحبه با بهرام مدرسی
پرتو: در یک نگاه فشرده در ١٦ آذر امسال چه گذشت و ارزیابی شما چیست؟
بهرام مدرسی: امسال به نظر من موقعیت رادیکالیسم و نیرویی که آن را نمایندگی میکند،مستحکمتر شد. مشخصا دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و کمونیسم در محیط های دانشگاهی وجود خود را تثبیت کردند.
ازطرف دیگر صدای آمریکا و تقریبا همه ژورنالیست های میدیای جهانی امسال مجبور شدند که میکروفون را جلوی نمایندگان رادیکالیسم و برابری طلبی بگذارند. فراموش نکنید که سال قبل این ها حتی علیرغم آن حمله وسیعی که رژیم به چپ و آزادیخواهی کرد، لحظه ای در برگرداندن سر و نادیده گرفتن این نیرو شک نکردند. نیروهای وابسته به "اصلاح طلبان" همیشه از طرف این میدیای جهانی لانسه میشد. امسال مجبور شدند که که در کنار لیبرال ها و همین "اصلاح طلبان" میکروفون را جلوی نمایندگان چپ و آزادیخواهی و برابری طلبی بگذارند. تا همین جا هم البته ارگان های رسمی رژیم از روزنامه کیهان تا بسیج دانشجویی حمله خود به این واقعیت را شروع کرده اند.
ازطرف دیگر همه میدانند که آن بسیجی که رژیم برای مقابله با این روز کرد، نه علیه این لیبرال ها و نه علیه آن به اصطلاح اصلاح طلبان بود. آنها مشخصا همین نیرو را هدف گرفتند. به اخبار این روز توجه کنید، همه میبینند که مشخصه این روز آن رادیکالیسمی بود که درست مثل سال های قبل نمایندگی شد. نه حکومت و نه آن اصلاح طلبان این روز را به سلامت از سر نگذراندند.
اگر ١٣ آذر ٨٦ اعلام رسمی وجود نیروی مدعی اعتراض رادیکال و انسانی و پرچمی جدید در محیط های تحصیلی و به این اعتبار در کل جامعه بود، ١٦ آذر ٨٧ اعلام این بود که این نیرو علیرغم همه فشارها و سرکوب ها هست، ایستاده است و با اعتماد به نفسی عظیم جای پایش محکمتر از سال قبل هم است. به تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی نگاه کنید. کدام نیروی سیاسی را سراغ دارید که علیرغم دستگیری ها و فشار و زندانی و شکنجه و حمله نیروهای نئوتوده ای، نه تنها عقب ننشست بلکه جلوتر هم آمد. این در تاریخ سیاسی مبارزه علیه جمهوری اسلامی بی نظیر است. این نیرو علنی است، مردم آنها را میشناسند، آنها دیگر بخش لایتجزای نیروهای سیاسی در ایران هستند. ١٦ آذر ٨٧ این را نه تنها نشان داد که ثابت هم کرد.
پرتو: جمهوری اسلامی با همه ترفندها و اقداماتش تا چه اندازه توانست مانع ایجاد کند؟
بهرام مدرسی: بسیجی را که حکومت برای این روز کرده بود را همه دیدند. این بسیج هنوز هم ادامه دارد. حکومت با ارگان رهبری خود و کل دستگاه مذهبی و مجلس و نمایندگان کوچک و بزرگ و چاقوکشان بسیجش به استقبال این روز رفت. همه این ها را مردم دیدند. آیا موفق شدند؟ جواب را از روزنامه کیهان و ارگان های حکومتی بپرسید. اگر واقعا موفق بودند، این زجه و ناله امروزشان برای چیست؟ ١٦ آذر همه چیز پلیسی بود و طبعا ابعاد اعتراضات دانشجویان به همین جهت در کل کشور کمتر از آن چیزی بود که خود دانشجویان میخواستند. اما این ها اگر بخواهند آن بسیج را ادامه دهند مجبورند همه کارهایشان را تعطیل کنند و جملگی در دانشگاه ها بست بنشینند. از ولی فقیه تا مجلس و نمایندگان سپاه و ارگان های دیگرشان، راه دیگری برای جلوگیری از رادیکالیسم در دانشگاه ها ندارند. ارگان های امنیتی حکومت از وزارت اطلاعات تا سپاه و حراست دانشگاه ها که قبلا طی یکسال گذشته هرکاری که از دستشان برمیامد را کردند، موفق نشدند و به همین جهت دست به دامن ولی فقیه شدند. این صورت مسئله هنوز هم وجود دارد با این تفاوت که دیدند آن بسیج نتوانست جلوی این رادیکالیسم را بگیرد. آنها با موقعیت ضعیفتری از ١٦ آذر بیرون آمدند.
پرتو : تحکیم وحدت اجازه برگزاری مراسم گرفت. این نهاد تا چه اندازه توانست نقش خود را ایفا کند؟
بهرام مدرسی: نتوانست. کل حمله ای که امروز به آنها میشود هم به همین دلیل است. تا آنجا که به حکومت برمیگردد، قرار بود که این ارگان رادیکالیسم را فیلتر کند. از درون آن "ضد انقلابی" که حکومت علیه اش بسیج کرده بود را خنثی کند و تا آنجا که به خود تحکیمی ها مربوط میشود، قرار بود که به "آقای احمدی نژاد" نقد کنند و فضا را برای کشاندن دانشجویان پشت یکی دیگر از "بال" های حکومت همان شیفتگان اصلاحات فراهم کنند. نه رژیم موفق شد و نه تحکیم وحدت. هم شعار "آزادی، مساوات، تحریم انتخابات" شعار مراسم خود تحکیم شد و هم شعار "مرگ بر استبداد" و "آزادی، برابری".
پرتو: ارزیابی شما از موقعیت دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و چپ در دانشگاه ها و آن رادیکالیسمی که به آن اشاره کردید چیست؟
بهرام مدرسی: به نظر من بعد از ١٦ آذر ٨٧ دیگر آن دوره "آرامی" که ارگان های سرکوب به چپ و آزادیخواهی تحمیل کردند، گذشت. هر ناظر بیطرفی میبیند که علیرغم همه آن فشارها چطور این نیرو مجددا پا جلو صحنه گذاشته است. آنها مراسم مستقلی نداشتند اما کل آن رادیکالیسم به آنها وصل میشود، حتی اگر یکنفر از آنها هم در هیچ دانشگاهی حضور نداشته باشند. این منطق مبارزه سیاسی است.
موقعیت و دامنه عمل این جنبشی که سال گذشته علنا پا جلو گذاشت، بسیار وسیعتر از سال گذشته است. فعالین آن و چهره های این جنبش تمام قد در معرض نگرش یک جامعه ٦٠ میلیونی قرار گرفتند. همین دلیل اصلی ترس حکومت از آنها است. وظایف زیادی مقابل این جنبش قرار گرفته است که به نظر من اولینش گسترش علنی و وسیع دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب است. کار ناتمام سال گذشته در متشکل کردن کل رادیکالیسم در محیط های تحصیلی را باید به سرانجام رساند.
***