مصاحبه پرتو با کوروش مدرسی
سرما و قطع گاز
اقتصاد در جمهوري اسلامي
تلویزیون پرتو: شما مطلعید که در رابطه با سرما و قطع گاز مقامات دولتی علی العموم ترکمنستان را محکوم می کنند ویا مقصر می دانند ! ودر این رابطه از مردم می خواهند که صرفه جویی کنند و شعارهایشان و هنر مندانشان بنوعی به کار افتاده اند که ، بنی آدم اعضای یکدیگرند...، یک برنامه از تلویزیون جمهوری اسلامی را نگاه می کردم که داشت ، به مردم می گفت که ، مردم باید به فکر هم باشند. اما باید پرسید که چرا آنهایی که در حاکمیتند نباید به فکر مردم باشند!
فکر می کنید چقدر از مشکل نبود گاز و سوخت ، در مملکتی که شاید بعد از یکی دو کشور، بزرگترین تولید کننده گاز و نفت دنیاست ، مربوط به قرارداد با ترکمنستان يا بازار جهاني و چقدر مربوط به خود جمهوری اسلامی است؟
کوروش مدرسی : ببینید ، اینها مسائل مختلفی اند که الآن نمی شود خیلی مفصل راجع به آنها صحبت کرد . فقط بطور اجمالی می گویم. بنظر من در این موقعیت حتی اگر ترکمنستان هم گاز را بسته باشد ویا هر کاردیگری کرده باشد ، این موقعیت مربوط به وضعیت اقتصاد در جمهوری اسلامی است. در نظام سرمایه داری بیکاری و تورم هست ، بعدا بیشتر راجع به اینها صحبت می کنیم، اینها ذاتی اش هستند، جزوخود سیستم هستند . منتهی جمهوری اسلامی یک نظام سرمایه داری مریض ، یک سرمایه داری کج و کوله، یک سرمایه داری اسلامی است. به یک معنی هم حتی غیر متعارف است ، چرا که ابعاد مصیبتهای جامعه سرمایه داری را به مراتب زیادتر می کند و فلاکت و محنتی که سرمایه داری بوجود می آورد را تشدید میكند . سرمایه داری همیشه با عرق جبین و خون طبقه کارگر و زحمت کش و این بخش از جامعه است که به اصطلاح رشد می کند .هر چه دستمزد ها پایین تر باشد ، سود سرمایه بیشتر می شود، منطقی که همه می دانند. اما جمهوری اسلامی ابعاد قضیه را با شدت وسیع تری گسترش داده و تشدید کرده است. سیستم اقتصاد دولت جمهوری اسلامی یک سیستم اقتصاد سرمایه داری است که باعث می شود با هر اتفاق ، هر تلنگری به اصطلاح در ابعاد وسیع آن سر مردم شکسته بشود . سیستم نا پایداری که وقتی تلنگری بهش بزنیم مثل یک پاندولی ، متل یک کله قند و یا مخروطی که از سر گذاشته باشیم، یک تکانش بدهیم معلق می شود چون پایه و اساسی ندارد. و این باعث می شود که هر اتفاقی، زلزله ای باعث شود همه چیز به هم بریزد ، باد بیاید همه چیز به هم بریزد ، سرما بشود همه چیز به هم بریزد!
والبته همه چیز فقط برای مردم به هم می ریزد، آن بنی آدمی که گفتید طرف گفته اعضای یک دیگرند آنها منظورشان طیف آخوند و حوزه علمیه وسرمایه داران نیست، که آنها همه گاز دارند و برق دارند و آب دارند و نمی خواهند که اعضای یک پیکر باشند و آنهایی که وضعشان خیلی خوب است.
آن کارگر و زحمت کشی که گاز ندارد و در سرما دارد می لرزد وآن روستا ئیانی که مدتهاست ارتباطشان قطع شده ، آن مردمی که در بخش وسیعی از جامعه از سرما رنج میبرند، آنها قاعدتا باید اعضای یک پیکر باشند. می خواهم بگویم که اینها مصیبتهایی است که سر مردم می آيد و این منطق جامعه سرمایه داری است. بی پولی ، گرانی ، تورم و همه چیز ، بخشی از منطق جامعه سرمایه داری است .
پرتو : یعنی منظور شما این است که این مشکل در همه جای دنیا هست و در همه جا به همین اندازه بر زندگی مردم تاثیر میگذارند؟
کوروش مدرسی : کم و بیش همینطور است . منتهی دیگر این برای خود جمهوری اسلامی یک پدیده مزمنی شده، همیشه گی و بحران دائمی است. کشورهای دیگرسرمایه داری سیکل های از شکوفایی، بحران و از این چیزها دارند . اما جمهوری اسلامی سیکل شکوفایی ندارد. شکوفایی به این معنی است که بالاخره مردم گاها اقتصاد و سطح زندگی و درآمدشان میرود بالا و وضعشان بهتر می شود . اما بدلیل ویژگی های خود سرمایه داری در جمهوری اسلامی است که در آن، حتی امنیتی برای خود سرمایه نیست.
منتهی نفس خود قانون گرانی، مربوط به این است که پول یک کالاست ! مثل برنج و روغن و طلا و جواهر و هر چیز دیگر، اما بدلیل اینکه خود واحد سنجش بقیه هست، شاید خیلی بنظر نمی آید که یک کالاست. تورم وقتی است که قیمت پول در مقابل كالاهاي ديگر پايين می آید. در مقابل، قیمت همه چیز بالا می رود و ارزش پول می آید پایین.
پرتو : و علتش چیست؟
کوروش مدرسي : علتش در مکانیزم درونی خود سيستم اقتصاد بورژوايي است. برای اینکه معیشت را بیاورد پایین برای اینکه وقتی پول ارزان می شود وقتی که قیمت پول می آید پایین، در اين وضعيت سرمایه دار و کارخانه دار و زمین دار و املاک دار سر جایشان هستند یا آنها که دلار دارند و پولهایشان و یوروهایشان را ذخیره کرده اند یا طلا و جواهر و همه چیز هایش را دارند و یا بخصوص سرمایه داری در کارخانه ها که اعتبار دارند. ولی مردمی که حقوق می گیرند چه؟ تا دیروزاگر شما با حقوقتان می توانستید فرض کنید ده کیلو نان در ماه بخرید از امروز که قیمت پول آمد پایین، قیمت نان میرود بالا، می شود شايد كمتر از نصف آن.
این ابزارهای داخلی سرمايه داري از اینجا تا همه جای دیگر، تا اروپا و آمریکا و... این منطق نقش عملکرد درونی خود سرمایه است برای تعرض به سطح معیشت کارگر و زحمت کش جامعه. قیمت همه چیز را می برد بالا قیمت پول را می آورد پایین. حالا اگر شما دکاندار باشید، تا قیمت ها بالا میرودا قیمت اجناس تان را می برید بالا. ولی کارگری که دارد کار می کند، اگر دستمزدش را بخواهد افزایش دهد، می دانید با چه مکافاتی روبرو است در جمهوری اسلامی. نمی تواند قیمت کالایش كه نیروی كارش است و آن را می فروشد، بالا ببرد. دستمزد ها فریز شده و اگر شما بخواهید دستمزدها را بالا ببرید، با هفتاد تا، هفتصد تا آیت اله باید بجنگيد. پنجاه جور نيروي نظامي و پليس و پاسدار می آید سراغتان. تشکلتان را بر هم می ریزند، مگر جرم یکی مثل اسالو چه بوده ؟ این که می خواسته دستمزدهایش را ببرد بالا. همين.
ولی طرف می تواند، بانک مرکزی می تواند در یک آن قیمت پول را بیاورد پایین و به اصطلاح حجم پول در گردشش را زیاد کند و نرخ بهره را می آورد پایین ، پول کم ارزش می شود و قیمت ها می رود بالا. این مکانیزم های درونی سرمایه داری است. راهش این است که سرمایه داری را بیندازی.
می گویم اگر کشورهای دیگر سرمایه داری بخصوص غربی دوران شکوفایی دارند جمهوری اسلامی از آنجائیکه بعلت خود اسلامی بودنش نمی تواند امنیت لازم را برای سرمایه بدهد و سرمایه را در بعد کلان جمع کند فقط روی پول نفت و محصولات خوابیده و در نتیجه این بحران دائمی است.این بحران سیستم سرمایه داری که امروز در ایران هست، مستقیم و بلا واسطه سر طبقه کارگر و زحمت کش خراب میشود. و دستگاه دولت جمهوری اسلامی كه امروز هست خاصیتش این است که نگذارد کارگر عتراض کند، نگذارد دانشجو اعتراض کند، مردم به اين مكانيسم اعتراض کنند. چون اگراین مکانیزم مختل بشود، دولت مختل می شود. این ابزار بازی کردن وبه اصطلاح پریدن از این بند و سنگ به آن سنگ است. برای این که از این وضع عبور کند فشارش را روی شانه های طبقه کارگر و زحمت کش جامعه می گذارد. فشار بر مردم شریفی است که معیشت شان از کار شان تأمین میشود، چون سرمایه ای ندارند، کارخانه ای ندارند، املاکی ندارند
که از قبلش بخورند و متضرر می شوند.
پرتو : از وقتی که جمهوری اسلامی سر کار آمده تا الآن سال به سال که گرانی بیشتر شده و قیمت ها بالا رفته است.بدون اينكه گشايشي حاصل شود. چرا؟
کوروش مدرسی : همین طور است. به عنوان مثال، جمهوری اسلامی در دوره جنگ، پول نفت را که بدست می آورد خرج جنگ می کرد و در همان حال اسکناس چاپ می کرد تا قیمت پول بیاید پایین یعنی سر شکن می کرد و پولی را که صرف جنگ میكرد از سفره مردم می زد .
این مکانیزم قانونی جامعه سرمایه داری است. دراروپا هم همینطور است منتهی در جاهاي ديگر یک درجه ای مقاومت هست و یک فاکتور های دیگری هست، طبقه كارگر اراده و تشکلی دارد. اما در ایران جمهوری اسلامی هر نوع تشکل را سرکوب می کند. حتی ساده ترین تشکلی را که کارگران شرکت واحد درست می کنند را هم سرکوب می کند.
وقتی نميگذارد كارگارن متشكل شوند، يعني آن مکانیزمی که کارگر و زحمت کش، بتواند از معیشتش در مقابل دولت و در مقابل سرمایه دفاع کند را از او می گیرد. دولت به عنوان نماینده سرمایه دار تضمین می کند که در دوره بحران، بحران بر سر سرمایه داران خراب نشود. و این را سر سفره خالی کارگر و زحمت کش آن مملکت سرشكن ميكند.
داشتیم در باره قیمت پول صحبت می کردیم. همینجوری نگاه كنی ظاهرا دستمزد كارگر را كم نكرده اما وقتی تورم 20% باشد و حتی دستمزد كارگرا 10% هم بالا برود، تازه به اين معني است كه در عمل 10% دستمزد کم شده است. همین حالا نرخ تورم در ایران بالای 30% است و دستمزدها سر جای خود اند.
حالا مزد بگیر كارگر و معلم و غیره هر چه سرشان را به دیوار بكوبند سرمایه كار خودش را میكند و اسلام هم گفته همین است. و حدو و ثغور سرمايه همين است و محترم است.
پرتو : در مساله قطع گاز چقدر می شود مردم همراه جمهوری اسلامی ترکمنستان را محکوم کنند؟
کوروش مدرسي :
مساله ترکمنستان ربطی به مردم ایران ندارد. جمهوری اسلامی خودش رفته با آن قرارداد بسته خودش به هم بزند. گاز در آن مملکت هست. و پول هم در آن مملکت هست. پولی را که صرف وسایل جنگی می کنند. بودجه حوزه علمیه قم را قطع کنند گاز و نفت بخرند بدهند به مردم ، پولهایی را که خرج این همه آخوند می کنند و حقوق هایی که به انها میدهند به مردم بدهند. پول هست ، ثروت هست در جامعه، دست مردم نیست.
گاز هست، دست مردم نیست ، دست یک عده سرمایه دار اسلامی است که دارد می خورند و به مردم توصیه می کند که اعضای یک پیکر باشند و با لباس بخوابند تا گرمشان بشود ! اما برای خودشان اینطور نیست. خودشان در این شرایط زندگی نمی کنند. چند نفر از سران ارتش و پاسدارو دولت احمدی نژاد شب سردی دارند. یا وضو با آب سرد می گیرد وخودش را با آب سرد می شوید! اینها كارشان اين است كه مرتب دروغ تحويل مردم بدهند.همه نوکر های سرمایه داری اند و این فلاکت را به مردم تحمیل كرده اند. راهش این است که مردم متشکل شوند و از معیشتشان دفاع کنند.
پرتو : تورم ضرب در سرمای شدید، قطع گاز و وضعیت مصیبت باری كه هست، در مقابل تحرک و تکان عظیم اجتماعی که در مقابل این وضعیت باشد را نمی بینی. در بعضی از شهر های شمالی مردم به خیابان آمدند و اعتراضاتی شد. ولی با توجه به این وضعیتی که هست احساسن می کنید آن تحرک و یا آن اعتراض وسیعي كه راهگشا باشد نيست.
کوروش مدرسی : ببینید، اعتراض كه هست در جامعه و وسیع هم هست. منتهی این اعتراض یک کاسه، هم جهت وسازمانیافته نیست. خاصیت جمهوری اسلامی همین است که نگذارد این اتفاق بیفتد وسرکوب می کند. همین دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب را برای چه گرفته اند؟ این یک فاکتوراست که نمیگذارند این اتفاق بیفتد.
فاكتور دیگر این است که آن مبارزه هماهنگ که می گوئیم باید پشتش به سازمانی باشد. تلاش برای شکل دادن به آن سازمان، كار احزاب سیاسی منجمله ما حزب حکمتیست است و این کار ساده ای نیست. برای اینکه جمهوری اسلامی هر سازمانی كه مبارزه مردم را به عهده می گیرد را سركوب میكند.
برای مثال دانشجویی كه میگوید آزادی می خواهم، برابری می خواهم، برابری به معنای دسترسی به نعمات زندگی، و سازمانش را بخواهد درست كند مورد حمله قرار میگیرد. راه این است که به تدریج این سازمانها درست بشوند و دستشان را در دست هم بگذارند، وسعت پیدا کنند تا بتوان مبارزه را پیش برد.
ما مدتهاست داریم می گوئیم، مردم، در سطح محل با هم متشکل شوید. متحد شوید و دست تان را در دست هم بگذارید، کنترل زندگی را دست خودتان بگیرید. مجمع عمومی را در کارخانه سعی کنید شکل دهید. محیط ها و کانونهای مبارزه را به هم وصل کنید. محدود ماندن در خود و دست به کلاه خود گرفتن بزرگترین اشتباه این دوره است.
تغییر این وضعیت کار آدمهایی است که در محل مردم را سازمان بدهند، متحد کنند، بخصوص کار کمونیستها و آزادیخواه هاست که متحد کننده مردم باشند. لولای اتحاد مردم بشوند ، و باعث بشوند که مردم در محل دور هم جمع شوند.
در کارخانه گارگر دور هم جمع بشوند. اگر چنین اتحادی در میان مردم قائم شهر بود می رفتند مصادره می کردند. یک کمیته درست می کردند و تقسیمش می کردند. وقتی این نیست، راهی که برای مردم می ماند این است که بروند سنگی به شیشه فرمانداری بزنند. اعتراض در این حد كه هست، نفت را به کسی نمی رساند یا گاز را و سرما را از بین نمی برد. و جمهوری اسلامی را به آن شکل که باید عقب نمی زند.
هیچ فرمول معجزه آسایی وجود نداردجز سازمان دادن، جز در افتادن با جمهوری اسلامی، جز متحد شدن و جز آگاه بودن به اینکه نه مساله ترکمنستان است و نه ازبکستان ، بلکه تقصیر سرمایه داری در ایران و تقصیر جمهوری اسلامی است.
تا دلت بخواهد پول هست، ثروت هست در آن جامعه. وتا وقتی که پول و ثروت فقط برای سود سرمایه به کار می رود این زندگانی ما است .
بایدجمهوری اسلامی را عقب زد باید دولت سرمایه داری را عقب راند، باید نظام دیگری را حاکم کرد. تا آن وقت هم باید فشار آورد كه اگرتورم بالا میرود باید دستمزدها هم به تناسب تورم بالا بروند. این كار باید با تصویب مستقیم نمایندگان کارگران انجام شود. باید حق مذاکره دسته جمعی را بدست آورد.
باید یقه شان را گرفت كه تشکلم را از من دریغ میکنید، نمی گذارید سر پایین بودن دستمزدم اعتراض کنم،
مرتب قیمت پول را می آورید پایین و قیمت همه چیز را می برید بالا، معلوم نیست با ترکمنستان وارد چه رابطه ای می شوید، با آن یکی هم که هی دارید بر کوس جنگ می زنید، فضا را بدتر کرده اید بعد هم می خواهید گرسنگی و سر ما را من تحمل کنم! بیایند یک دوره جایمان را عوض کنیم. آقای خامنه ای بلند شود برود و شبانه روزي در سرما زندگی کند. آخوندها را جمع کنند ببرند جایی که یک کار شرافتمندانه ای بکنند. می خواهم بگویم این ترکیب را باید بهم زد و گرنه هیچ راه دیگری نیست ، متشکل و متحد شویم.
نقش محوری را در این وسط کمونیستها دارند که باید نقش خود را در این دوره ها بازی کنند. به عنوان رهبران اجتماعی به عنوان سازمان دهندگان اجتماعی درسطح محل ، سطح کارخانه در سطح شهر، دانشگاه و در سطح اداره مدرسه هر جایی که هستند.
این کل ایده ما و تلاش و فلسفه زندگی ما در این چند ده ساله بوده است.
***