-- Logo ---->

پیامدهای قرارداد امنیتی عراق- آمریکا

مصاحبه پرتو با فاتح شیخ

 

پرتو: قرارداد امنیتی آمریکا- عراق بعد از یکسال کشمکش و بحث و مذاکره حول آن بالاخره به تصویب دولت و پارلمان عراق رسید. چرا این فاصله زمانی طول کشید؟ چه مسیری را طی کرد؟

فاتح شیخ: طول کشیدن تصویب این قرارداد دلائل متعدد داشته است:

- قبل از هر چیز فجایع پنج سال جنگ و اشغالگری آمریکا در عراق و رشد نفرت و نارضایتی وسیع مردم در برابر آن بویژه در بخشهای وسط و جنوب، بیش از پیش به نیروهای مخالف ادامه اشغالگری آمریکا امکان داده بود که فعالیتهای خود را گسترش دهند و فشار بیشتری بر دولت مالکی وارد آورند. بخصوص در این دوره اعتصابات کارگری و اعتراضات خیابانی توده کارگران به یک واقعیت مبارزاتی زنده و رشد یابنده بدل شده بود که تهدید و فشار آن، بیشتر از بقیه نیروهای مخالف برای دولت مالکی محسوس و ملموس بود. زیرا از طرفی کارگران معترض اکثرا به بخش صنعت نفت و بخشهای دیگر صنایع تعلق داشتند و از طرف دیگر حضور و نفوذ حزب کمونیست کارگری عراق و کنگره آزادی عراق در میانشان مسلم بود. مخالفت این نیروی سیاسی طبقاتی با کل وضعیت فلاکتبار موجود ازجمله با ادامه اشغالگری آمریکا، قابلیت گسترش اجتماعی سریع داشت و بالفعل و بالقوه برای دولت مالکی خطرخیزتر از بقیه نیروهای مخالف بود. برای دولت مالکی مقابله سیاسی با این نیروی اعتراض طبقاتی، به مراتب دشوارتر و پیچیده تر از مقابله نظامی با جیش المهدی و القاعده یا مقابله پارلمانی در جدال قدرت با نیروهای مخالف ادامه حضور آمریکا در "پروسه سیاسی" جاری است. فشار این اعتراضات و فشارهای دیگر موانع واقعی پیشرفت مذاکره بر سر قرارداد بود.  

- دوم یک مجموعه عوامل واقعی به دولت مالکی امکان میداد که از نظر زمانی توافق نهائی را به تعویق اندازد تا بتواند از زاویه منافع خود شرایط مناسبتری را در مذاکره به طرف تحمیل کند. در راس این عوامل افت موقعیت آمریکا در جهان و منطقه و رقابت فشرده آمریکا با جمهوری اسلامی در عراق بود. در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا و احتمال برد اوباما که در مقایسه با دولت بوش آشکارا موضع ملایمتری برای گردن گذاشتن به خروج نیروهای نظامی آمریکا از باطلاق عراق از خود نشان میداد عامل دوره ای مهمی به حساب میآمد. دولت بوش تلاش میکرد از امضای قرارداد بعنوان یک "پیروزی" به نفع کمپین انتخاباتی کاندیدای حزب خود بهره برداری کند و از این زاویه امتیازات زیادی داد، بااینحال دولت مالکی توانست تا پایان انتخابات و برنده شدن اوباما از توافق نهائی طفره برود.  

- سوم دولت مالکی شدیدا زیر فشار رژیم اسلامی ایران بود که اصلا پای امضای قرارداد نرود، اما مالکی و بخشهای دیگری از حاکمیت کنونی عراق از زاویه ناسیونالیسم عربی عراقی مایل نبودند تن به فشار رژیم ایران بدهند و تلاش میکردند از تغییر معادلاتی که با انتخاب اوباما در صحنه سیاست عراق ایجاد میشد برای مقابله با فشار رژیم ایران و فاصله گرفتن از آن استفاده کنند و کردند.      

- چهارم کشمکش قدرت گروهبندیهای شریک در حاکمیت عراق در جریان همین مساله تشدید شده بود و چنانکه دیدیم در روزهای اخیر به موازات پروسه تصویب قرارداد در پارلمان، معاملات سیاسی فشرده ای بویژه در میان سه گروهبندی اصلی شریک در حکومت یعنی ائتلاف دو حزب مالکی و حکیم، ائتلاف دو حزب کردستان و ائتلاف "توافق" (طارق هاشمی) در جریان بود و بالاخره هم سند "مصالحه سیاسی" بین این گروهها امضاء و تصویب شد که در واقع سند واگذاری امتیازاتی از سوی مالکی و ائتلاف اصلی حاکم، به دیگر گروههای ناسیونالیست عربی عراقی بود.   

- مجموعه این جدالهای موازی باعث شد که هم عملا پروسه مذاکره طولانی بشود و هم عامدانه از طرف دولت مالکی طفره داده شود تا امتیازات بیشتری از طرف آمریکائی به نفع ائتلاف خود در ترکیب حکومت عراق بگیرد. در این پروسه در درجه اول آمریکا امتیازات زیادی داد و به شرایط مشخصی در مورد جدول زمانی خروج نیروهایش گردن گذاشت، هم دو ائتلاف اصلی ناسیونالیست اسلامی (دو حزب مالکی و حکیم و جبهه توافق طارق هاشمی) از موضع مخالفت شدید به موضع تایید چرخیدند. ائتلاف دو حزب کردستان مدام از قرارداد و از شرایط آمریکا حمایت میکردند.   

 

پرتو: پیامدهای آن را در خاورمیانه و در عراق چگونه می بینید؟

فاتح شیخ: اولین پیامد جدی اینست که خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق به روزشمار افتاده است. به این سیاست جنگ و اشغالگری آمریکا علیه عراق با شکست آشکار به پایان خود رسید. این واقعیت را اعترافات و "اظهار تاسف"های همین روزهای اخیر جورج بوش در مصاحبه با ان بی سی به صراحت تایید کرد. اوباما وارث این شکست است و به عهده دارد که چگونه آن را کم ضررتر اداره کند و یا اگر بتواند ورق را باز به نفع آمریکا برگرداند که این دومی ممکن به نظر نمیرسد. عملا جدول زمانی وعده داده شده اوباما در نصف اول جدول این قرارداد تمام میشود، اما منافع آمریکا در عراق تمام نمیشود و اوباما و دولتش در ادامه آنچه بوش به دست آورده و از دست داده است با جدیت تمام آن منافع را دنبال خواهند کرد. این اولین و مهمترین عامل تداوم بی ثباتی و ناامنی در عراق خواهد بود.

 بعلاوه از همین امروز کشمکش درون گروهبندیهای شریک در حاکمیت عراق بر سر سهمشان از دولتی که قرار است در آن کشور شکل بگیرد تشدید میشود. در این جدال قدرت آمریکا از طرفی و رژیم اسلامی ایران از طرف دیگر، دخالت جدی و علنی میکنند و از این کانال بخشی از جدال قدرت خود در منطقه و جهان را پیش میبرند. همچنین دولت ترکیه و دولتهای عرب منطقه وسیعا در پروسه جایگزینی نیرو و نفوذ آمریکا در عراق با رژیم اسلامی و با یکدیگر مسابقه خواهند گذاشت. این مسابقه هم به سهم خود به ادامه بی ثباتی و ناامنی در عراق و خاورمیانه دامن خواهد زد.

 در مناسبات نیروها و جنبشهای شریک در قدرت کنونی عراق، قبل از هر چیز شکاف بزرگ موجود میان حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان با گروهبندیهای ناسیونالیست عرب در دولت مرکزی بغداد سریعا بازتر میشود. جدائی و شکاف میان این دو جنبش ریشه های تاریخی و سیاسی عمیقی دارد و به موازات تحولات مهمی که در شرایط آتی عراق و منطقه و جهان در پیش است، بیشتر خواهد شد. دولت مرکزی مصمم است از این فرصت برای عقب راندن ناسیونالیسم کرد و برگرداندن منطقه کردستان به زیر سلطه خود بهره برداری کند و این جز از راه جنگ عملی نیست. تحرکات هدفمند و بانقشه ارتش عراق در مناطق کردنشین از چند ماه پیش شروع شده است. هم اکنون چند روز بعد از امضای قرارداد جنگ بیانیه ها بین حکومت منطقه ای کردستان و حکومت مرکزی با شدت لحن بیسابقه ای به جریان افتاده است. با تشدید هر چه بیشتر جدائی عملی و سیاسی بین این دو قطب جدال قدرت، چشم انداز جدائی رسمی کردستان از عراق، برجسته تر میشود.

با روی کار آمدن اوباما و تغییر سیاست آمریکا در قبال عراق و خاورمیانه، فاصله جریانات ناسیونالیست عرب شریک در حاکمیت عراق با رژیم اسلامی ایران بیشتر میشود و با توجه به نفوذی که هم اکنون رژیم اسلامی در عراق به هم زده است، این هم سرچشمه ناامنی و تخریب وسیعی در جامعه عراق و به زیان شرایط زیست و مبارزه طبقه کارگر و توده های مردم آن جامعه خواهد شد. اظهارات قائم مقام وزارت خارجه ايران که "ما از توافق نامه امنيتی عراق زياد راضی نيستيم." و "حالا که اوباما بر سر کار آمده کار ما مشکل تر شده است." (کیهان سه شنبه ١۲ آذر – ۲ دسامبر) نشانه این تغییرات جدید در موقعیت رژیم ایران در ارتباط با اوضاع جاری عراق است.   

 در خاورمیانه هم اوضاع متغیری که این قرارداد تنها یک جنبه آن را منعکس میکند در جهت صفبندیهای جدید اساسا در راستای مقابله ناسیونالیسم عرب منطقه با گسترش نفوذ رژیم اسلامی پیش خواهد رفت. خاورمیانه با مصافهای جدیدی روبرو است که با دوره چهل ساله گذشته از این جهت متفاوت است که خط مصافها بیشتر از آنکه از تخاصم دولت اسرائیل با دولتهای عرب همسایه بگذرد از تخاصم اسرائیل و جمهوری اسلامی و تقابل ناسیونالیسم عرب با رژیم اسلامی و دارودسته های وابسته به آن میگذرد. تمایل صریح اوباما به طرح صلح ملک عبدالله و اظهار تمایلهای اخیر بخشهائی از هیات حاکمه اسرائیل به این طرح میتواند سرآغاز یک تغییر استراتژیک در روابط اسرائیل و دولتهای عرب باشد. موقعیت کنونی آمریکا بعد از این قرارداد با عراق هم کاملا در راستای همین روند سیر میکند.  

 

پرتو: با توجه به اوضاع بی ثبات خاورمیانه و خود عراق چشم انداز اجرایی آن را چگونه می بینید؟ 

 فاتح شیخ: اوضاع بی ثبات جهان در درجه اول و تاثیرات آن بر خاورمیانه و عراق، بدون شک چشم انداز اجرایی این قرارداد را در پرده تودرتوئی از ابهام پیچده است. اما بطور مشخصتر باید به این زاویه توجه کرد که دو طرف قرارداد و سیاستهائی که تعقیب خواهند کرد با یک دوره بی ثباتی غیرقابل پیش بینی روبرو هستند که طلیعه های آن هم اکنون قابل مشاهده است. بعلاوه موقعیت همه فاکتورها و آکتورهای فعال در سیاست خاورمیانه و عراق در معرض تندباد تحولات سریع است.

 در این میان کمونیسم یک نیروی سیاسی حی و حاضر و حزبیت یافته در عراق و ایران و به این اعتبار دارای نقش در منطقه است. در دوره آتی تحولات جهان و منطقه، احزاب کمونیستی طبقه کارگر در این کشورها با این امکان واقعی مواجهند که در صورت در پیش گرفتن خط مشی و استراتژی فعال و دخالتگرانه کمونیستی و پاسخگوئی روشن و انقلابی به مسائل سیاسی و اجتماعی محیط فعالیت خود، میتوانند به سرعت نیرو جمع کنند و با تبدیل به عناصر معادله قدرت، با تغییر فورسفول معادلات موجود، به سوی کسب قدرت سیاسی گام بردارند و هر جا که با اتکاء به نیروی آگاه و سازمانیافته طبقه کارگر امکان آن متحقق شود اقتدار سیاسی و اقتصادی بورژوازی را پائین بکشند. هم این نیروی طبقاتی یک نیروی واقعی عظیم است و هم امکانی که به رویش باز است یک امکان واقعی سیاسی تاریخی عظیم است.

***