-- Logo ---->

پرتو میپرسد

در 15 نوامبر تظاهرات کارگری موثری را علیه بیکارسازیها در کارخانه Volvo سوئد سازمان دادید شما به عنوان یکی از کارگران کارخانهLear(Volvo Torslanda) در این سازماندهی نقش ایفا کردید. ابعاد این بیکارسازی چیست؟ این حرکت اعتراضی را چگونه سازمان دادید؟

سیوان رضایی

با شروع بحران اقتصادی،در صنایع ماشین سازی هزاران نفر از کار اخراج شده اند .   کارخانهVolvo   ،Saab وکارخانه های عرضه کننده قطعات ماشین تا به حال بیشترین اخراجها را داشته است.   تا بحال در قسمت تولید ماشینهای شخصی  3395 کارگراخراج شده اند و بطور مشخص به 300 نفر اعلام کرده اند. بقیه با شروع سال جدید باید کارخانه را ترک کنند. ولی هنوز کارگران بطور قطع نمیدانند که چه کسانی بطور مشخص اخراج میشوند. رقمهاى اعلام شده حکايت از قسمت تولید ماشینهای سنگینlastvagnar ٨۵٠ نفر  و IAC ٣۵٠ نفر و Lear ٣۵٠  نفر را دارد.

Volvo با شروع سال ٢٠٠٨ در مجموع در قسمت تولید ماشینهای شخصی ٢٤٤٠٠ کارگر استخدام  در همه کشورها داشت . فقط در سوئد ١٧٠٠٠ نفر  به کار در این کارخانه اشتغال داشتند. تا آخر سال این رقم به ٢١٠٠٠ نفر و شاید کمتر خواهد رسید.  ابعاد این بیکار سازی تنها در محدوده  صنایع ماشین سازی نخواهد ماند و قطعا به جاهای دیگری هم سرایت خواهد کرد .

با شروع بیکار سازیها عکسل العملهای متفاوتی  در میان کارگرا ن دیده میشد.  کارگران غافلگیر شدند. مدیران کارخانه بدون اینکه هیچ خبری به بیرون درز کند برنامه ریزی کرده و حتی لیست کارگران را هم برای اخراج آماده کرده بودند. به گفته یکی از مسئولین اتحادیه در جلسه کارگران Lear گویا انها هم غافلگیر شده اند. شوک عجیبی به کارگران وارد شده بود که تا چند روز هیچ کسی عکس العملی آنچنانی نشان نداد. بعد از گذشت چند روزی کارگران اتحادیه را زیر فشار قرار دادند که کاری بکند ولی متاسفانه مسئولین اتحادیه بجز کار اطلاع رسانی چیزی از دستشان بر نمی آمد ویا بهتر بگویم نمیخواستند کاری بکنند. این مسئله باعث شد که جلسات رسمی اتحادیه به درگیریهای لفظی بین کارگران و مسئولین اتحادیه بکشد و تعدادی به عنوان اعتراض جلسات را ترک میکردند و تعدادی هم اصلا در جلسات حضور پیدا نمیکردند. اعتماد کارگران به اتحادیه به سرعت پایین آمده و تعداد زیادی از عضويت در اتحادیه استعفا داده اند.حقیقتا بیشتر ناامیدی را میتوان دید تا امید به پیدا کردن راه حلی، به این دلیل که کارگران بجز اتحادیه metall تشکل دیگری ندارند و عملا پراکنده شده اند و به این وضعیت تمکین کرده اند.

 

 در کارخانه  Lear (Volvo Torslandas)     در یک جلسه رسمی که حدود 250 نفر از کارگران در آن شرکت کرده بودند بطور مشخص ما مسئولین اتحادیه را تحت فشار گذاشته و از آنها خواستیم که باید عکس العمل  جدی تری نشان بدهند و کارگران را به یک اعتراض دسته جمعی برای خواسته های مشخصی به خیابان بیاورند. خواسته های که من در این جلسه به اتحادیه پیشنهاد کردم این بود

 ١ـ  دولت حق ندارد پول کارگران را به مدیران کارخانه برای جبران به اصطلاح ضررهایشان پرداخت کند، در عوض کارگران اخراجی باید به مدت دو سال حقوق تکمیلی خودشان را بگیرند یا اینکه حقوق تکمیلی تا کار بعدی.

٢ـ بجای اخراج کارگران کم کردن ساعات کار به 6 ساعت را پیشنهاد کردم که اتحادیه میتواند کارگران را برای تحقق این دو خواست برای اعتراض به خیابان بیاورد دولت و مسئولین را تحت فشار قرار بدهد تا از اخراج کارگران جلوگیری شود. توضیح دادم که اتحادیه تشکل مبارزاتی کارگران  است و اگر امروز این کار را نکند چرا باید کارگر در اتحادیه اینچنینی به عضویت خودش ادامه دهد. حقیقتا این بحث ها مسئولین اتحادیه را رنجاند و عکس العمل خوبی نشان ندادند و جلسه بدون نتیجه تمام شد و کارگران با عصبانیت محل جلسه را ترک کردند.

 

بعد از بحث و جدلهای زیادی با مسئولین اتحادیه  حقیقتا کارگران به هیچ نتیجه مثبتی نرسیدند و امید اینکه اتحادیه بتواند کاری بکند کاملا منتفی بود و هیچ راه دیگری نمانده بود بجز اینکه تعداد محدودی از ما کارگران که دیگر هیچ توهمی به اتحادیه نداشتیم به فکر شروع کاری باشیم. تعدادی تصمیم گرفتیم با کارگران کارخانه های دیگر که به این اخراج سازیها معترضند و هنوز فکر میکنند میتوان کاری کرد تماس گرفته و در جلسات گوناگونی که در شهر گوتنبرگ در رابطه با اخراج کارگران در جریان بود شرکت کرده و مواضع خودمان و خواسته های که داریم در این جلسات در مطرح کنیم.

 

ما معتقد بودیم که باید اعتراضی به دولت و مدیران کارخانه و همچنین خود اتحادیه را در گوش مردم سوئد رساند . در یک ماه ونیم گذشته ما در جلسات زیادی که دراین رابطه برگزار میشد شرکت کردیم از جمله تمامی جلسات اتحادیه، جلسه حزب کمونیست سوئد، جلسه وسیع حزب سوسیالیست عدالتخواه و تماس با تعدادی از افراد حزب چپ سوئد و حزب حکمتیست. متاسفانه اتحادیه روال کار خودش را در پشت درهای بسته ادامه میدهد و حزب کمونیست سوئد هم مشغول درددلهای خودشان در جلسات و تجزیه وتحلیل هستند و بحثی که مشخصا من با آنها در رابطه با اخراج کارگران و راه حلها با اینها داشتم ، جوابی که آنها به من دادند این بود که: این حزب سرعت کارخود در میان کارگران را بالا برده است تا کارگران را آگاه کند و برای خواسته هایشان مبارزه کنند! به آنها یادآوری کردم که کارگران به اندازه کافی برای مبارزه برای جلوگیری از اخراج خود آگاه هستند فقط مشکل اینجاست که تشکل ندارند و تنها تشکل کارگران اتحادیه است که متاسفانه هژمونی سوسیال دمکراتها برآن حاکم است و طبیعتا نمیتواند و نمیخواهد رادیکال ظاهر شود. 

همین بحث ها را در تمامی جلسات مطرح کردیم و در جلسه وسیع حزب سوسیالیست عدالتخواه قبل از کنگره شان شرکت کردیم ، آنها با سازماندهی یک تظاهرات مخالفتی نداشتند و گفتند که آنها پشتیبانی خواهند کرد .

ما معتقد بودیم که باید اعتراضی راه بیندازیم و از تعداد شرکت کننده در این تظاهرات زیاد حرکت نمیکردیم هرچند که اطلاعیه این تظاهرات را در اکثر کاخانه ها از جمله Volvo و  Lear  در سطح وسیعی پخش کردیم و همه از این حرکت اطلاع داشتند. مسئله برای ما این بود که جامعه را متوجه این فاجعه بکنیم  و بقیه کارگران و اقشار و احزاب مدافعین کارگران را متوجه حمله سرمایه داران به کارگران بعد از این بحران بکنیم . سکوت مرگباری کل اسکاندیناوی را فرا گرفته بود و ما میخواستیم که این سکوت را بشکنیم .

 

تظاهرات ١۵ نوامبر انعکاس خوبی داشت و تمام روزنامه ها و تلویزیونهای سوئد آن را منعکس کرده و     اکثر کارگران روزنامه هايی  که تظاهرات را منعکس کرده بودند با خود برسر کار آورده بودند و بحث بحث تظاهرات بود. تعداد زیادی از  کارگران که در این تظاهرات شرکت نکرده بودند اظهار پشیمانی میکردند و تاریخ تظاهراتهای دیگری را جویا میشدند.

 ناگفته نماند گرایشات مختلفی وجود دارد تعدادی هم فکر میکنند نمیشود کاری کرد در حقیقت تسلیم تبلیغات روزنامه ها شده اند که گویا این حقیقت دارد کارخانه ها با مشکل فروش ماشینهایشان روبرو شده اند و ضرر وزیان زیادی متحمل شده اند. در صورتی که طبق آمار دقیقی که منتشر شده است کل هزینه یکساله کارگران اخراجی فقط  یک چهارم سودی است که برای مثال قسمت Volvo lastvagnar  در سه ماه داشته است.   

   تعدادی هم معتقدند که باید اتحادیه را وادار کنیم که حرکت سراسری سازمان بدهد در غیر این صورت به نتیجه ای نمیرسیم، گرایش قوی که هست ولی نامتشکل است گرایش اعتصاب کردن است  درصد زیادی معتقدند اگر یک روز دست به اعتصاب هماهنگ بزنیم میتوانیم کاری بکنیم.  چنين کارى بدون همراهی اتحادیه این کار امکانپذیر نیست چون در رابطه با اعتصاب قوانین دست و پاگیری بین اتحادیه و مدیران کارخانه امضاه شده است. من مطمئنم  دولت  سوئد را با یک اعتصاب میتوان به تسلیم وادار کرد.

دورنمای مبارزه و اعتراض علیه بیکار سازیها به تصمیم کارگران بستگی دارد و به نظر من منتظر اتحادیه های فعلی کارگران ماندن اشتباه بزرگی است و تا زمانی که سیاست سوسیال دمکراتها سیاست غالب بر اتحادیه  باشد هرگونه اعتراضی منتفی است و کارگران باید در فکر تشکل دیگری بیرون از اتحادیه فعلی باشند. چگونه؟ این بحث مفصلی است میتوانیم در وقت دیگری به آن بپردازیم .

***