-- Logo ---->
معلمان، باز هم انتظار!
مظفر محمدی
در وزارت آموزش و پرورش حدود يك ميليون
معلم زير خط فقر مطلق و گرسنگي محض زندگي ميكنند.
اولين تجمع معلمان در آستانه بازگشايي مدارس، روز ٢٦ شهريور در تهران با حمله
پليس جمهوري اسلامي مواجه شد و نمايندگان تشكلهاي صنفي معلمان كه از استان هاي
سراسر كشور براي يك گردآهم آيي به تهران آمده بودند دستگير و مورد ضرب و شتم و
اهانت قرار گرفتند. و به اين ترتيب دور جديدي از كشمكش فرهنگيان و دولت شروع شده
است.
در چند سال اخير معلمان و فرهنگيان بارها در قطعنامه ها و بيانيه هاي تجمعات خود
خواستهايشان را مطرح كرده اند. افزايش حقوق، اجراي لايحه مديريت خدمات كشوري و
نظام پرداخت هماهنگ حقوق، استخدام شدن معلمان حق التدريسي، بهبود
شرایط تدریس، تغییر محتوای کتب درسی و به روز کردن سیستم آموزش، امنيت شغلي، رفع
تبعیض کامل در آموزش و پرورش، آزادی بیان و عقلانیت در آموزش و پرورش..
از خواستهايي است كه سالها است موضوع مبارزه فرهنگيان و جدال
بين آنها و دولت است.
آیا دور جدید مبارزات معلمان، انتظار دردناك و فقر طاقت فرسایشان را خاتمه خواهد
داد؟ برای جواب به اين سوال بار دیگر لازم است كه تجارب تا كنونی را یاد آوری و
راهكارهای آینده را بررسی كنیم.
تجارب تاكنوني و محدودیتهای آن
مبارزات معلمان در چند سال اخیر به صورت مقطعی و پراکنده تا كنون ادامه داشته
است. اکنون بار دیگر در اواخر شهريور ٨٧ ، مجددا معلمان به میدان میآیند. آمادگي
نمايندگان کانونهای صنفی معلمان استانهاي سراسر كشور براي شركت در يك گردهمايي در
آستانه بازگشايي مدارس و در تهران نشانه آمادگي فعالني و رهبران جنبش معلمان براي
احقاق حقوق انساني شان است.
اما بار ديگر معلمان و کانونهای صنفی شان برای هر گونه پیشرفت در فعالیت و مبارزه
دورجديد، نیازمند بررسی تجارب مثبت و منفی مبارزه شان در چند سال گذشته اند. این
تجارب جلو چشمان ما است و سوالات متعددی که جواب میخواهند:
دلیل ناکارامدی مبارزات تا كنونی معلمان چیست؟ آیا معلمان و بخصوص تشكلهای صنفی
شان به موقعیت اجتماعی و ظرفیت مبارزاتیشان آگاهند؟ موثرترین روشها و تاکتیکهای
مبارزاتی کدامند؟ و ...
١- ناکارآمدی تشکل سراسری و صنفی معلمان
ناکارآمدی، عدم تمرکز و هماهنگی تشکلهای صنفی و سراسری یکی از موانعی است که
مبارزات معلمان با آن روبرو است. مدت طولانی است كه تشکلهای صنفی در هر شهر خود به
ابتکار خود و در حد ظرفیت و آمادگی اعضا یا معلمان و فرهنگیان آن شهرواگذرگردیده
اند. اكثر كانونهای صنفی محلی تعطیل شده و بخشی از فعالین حقوق معلمان تحت تعقیب و
آزار قرار گرفته و یا به تبعید تهدید و بخشا محكوم شده اند. آقای پیمان نودینیان
دبیر كانون صنفی معلمان سنندج جزو این ها است. به این ترتیب میبینیم كه ظرفیت و
توانائی و نیروی معلمان هنوز یک کاسه نشده است.
رهبری سراسری تشکلهای معلمان در این رابطه نقش تعیین کننده داشته است. زمانی آقای
محمود بهشتی دبیرکل سابق کانون صنفی معلمان اظهار میكرد که "در صورتی که راهی برای
ادامه فعالیت کانون در چارچوب قانون و مقررات وجود نداشته باشد، این نهاد
منحل خواهد شد!" و يا آقای اكبر باغانی دبیر كانون و هاشمی دبیر كل سازمان معلمان
در تجمع معلمان جلو مجلس گفتند، " آمده ايم تا وفاي
به عهد و پيمان را به نمايندگان يادآوري نماييم".
این در حالی است كه علیرغم سال ها انتظار، همين نمايندگان مجلس بارها به فرهنگيان
وعده دادند كه براي بررسي و ارزيابي خواستهاي معلمان هيات تشكيل ميدهند. اما
هيچوقت اين هيات تشكيل نشد.
این آقایان و همه معلمان میدانند که همین قانون و مقررات
است که فرهنگیان را به این حال و روز انداخته است. پس هر گامی برداشته شود برای
تغییر این قانون و مقررات است. این چه قانونی است که حتی جمع شدن جلو مجلس و تضرع
خواهی هم در آن جرم است. راه مبارزه با این اختناق، نه تعلیق برنامه و خواستهای
بیانیه یزد بود و نه انحلال تشکل، آنطور که بهشتی گفته بود. باید جلو رفت و سد
اختناق را شکست!
٢- تاکتیک و روشهای مبارزاتی
راه و روشهای مبازاتی تا کنونی كمتر کارساز بوده اند. یکی از این شگردها جمع شدن
جلو مجلس است. هر بار تعدادی از فرهنگیان حق التدریس یا نمایندگان تشکلهای صنفی
معلمان و یا بازنشستگان جلو مجلس جمع شده و به وعده های توخالی نمایندگان مجلس گوش
داده و به سر کار یا خانه برمیگردند. سوال این است که از نماینده مجلسی که خود در
انداختن معلمان به این روز سهیم است، چه توقع و انتظاری میتوان داشت؟
حداکثر وظیفه و ماموریت اینها ساکت کردن معلمان و فرستادنشان به خانه است. اینها
آدمهای آلت دست و بی اختیاری هستند كه نباید ذره ای به آنها متوهم بود و یا فکر کرد
که کاری از دستشان ساخته است. با نشان دادن یک موقعیت مظلومانه و اتنظار ترحم از
کسانی که معلمان را به این روز انداخته اند هیچ حقی به دست نمیاید!
حضور در مدارس و نرفتن سر کلاس و به اصطلاح تحصن هم شیوه ای است که حدی دارد و دو
سه روز بعد خود معلمان و دانش آموزان را هم خسته میکند. آنهم در شرایطی که در مدت
تحصن هیچگونه فعالیت ورزشی، هنری و فرهنگی و تفریحی و یا سمینار و سخنرانی و غیره
در کار نیست که جای درس و کلاس را پر کند.
٣- معلمان از موقعیت اجتماعی و ظرفیت مبارزاتیشان تا کنون استفاده
نکرده اند
معلمان از موقعیت اجتماعی و شخصیتی بسیار خوبی در جامعه برخوردارند. این قشر محبوب
به هیچ کس بدهکاری ندارند و صمیمانه و دلسوزانه نسلها را آموزش و پرورش میدهند.
میلیونها دانش آموز از متحدین معلمانند. معلمان میلیونها انسان سمپات، دوست و
متحدخود در میان خانواده دانش آموزان را دارند. معلمان سمپاتی ودوستی وسیع اجتماعی
را پشت سر خود دارند...
متاسفانه تا کنون نه نیروی خود معلمان به تمامی به میدان آمده و نه سمپاتی وسیع
اجتماعی پشت خواستهای عادلانه و انسانی معلمان بسیج شده است. نیروی آکتیو در
مبارزات کنونی یک هزارم کل نیروی اجتماعی معلمان نیست.
راه هرگونه پیشرفت در پشت سر گذاشتن این موانع و انتخاب و اتخاذ شیوه و راههای موثر
و رادیکال مبارزه و استفاده از همه نیروی معلمان و ظرفیتهای اجتماعی او است.
راهکارهای آینده
پیشروی معلمان در گرو فاکتورهای زیر است.
١- وجود یک رهبری سراسری روشن و مصمم و جدی و رادیکال. تنها چنین رهبری سراسری ای
میتواند صفوف معلمان، تشکلها و نمایندگانشان را منسجم و یکپارچه و هماهنگ کند. اگر
معیار اظهار نظرهای تا كنونی و شیوه های مبارزه باشد، باید متاسفانه گفت که رهبری
کنونی به شدت متوهم، ناکارامد و ناتوان در بکار گیری کل نیروی اجتماعی معلمان برای
تحقق خواستهایشان است. این رهبری به نیروی واقعی معلمان باور ندارد.
٢- انتخاب موثرترین تاکتیک وشیوه مبارزه. اعتصاب سراسری و همزمان و هماهنگ
موثرترین روش مبارزاتی و کارساز است. تحصن ها و اعتصابات پراکنده و جدا از هم در
هر محل برای خود چندان کارساز نیست. یک اعتصاب عمومی و سراسری معلمان و فرهنگیان،
جامعه را تکان میدهد و گوش مسوولین دولتی را برای شنیدن حرف نمایندگان معلمان باز و
آنها را به تجدید نظردربرخوردشان به خواستهای معلمان وامیدارد.
مذاکره نیز یک تاکتیک و شیوه مبارزه برای طرفین دعوا است. از این شیوه هم باید به
درستی استفاده کرد و تسلیم وعده و وعیدهای طرف مقابل نشد. تا زمانی که آموزش و
پرورش و دولت، نمایندگان منتخب معلمان یا تشکلهایشان را برای مذاکره به
رسمیت نشناسند، هچگونه مذاکره خارج از این چارچوب و یا هر گونه تصمیم یک جانبه قابل
قبول نیست.
٣- مجامع عمومی معلمان در سطح مناطق شهری، گردهماییهای مشترک معلمان و دانش آموزان،
دعوت از والدین دانش آموزان به گردهمایی در مدارس و آگاه کردنشان به شرایط کار و
زندگی معلمان و جلب حمایتشان... معلمان را از پشتوانه عظیم اتحاد درونی و حمایت
اجتماعی مردم برخوردار میكند.
٤- انتشار نشریه معلمان، پخش اطلاعیه های روشنگرانه خطاب به جامعه و مردم و بویژه
خانواده دانش آموزان و خود دانش آموزان در مبارزه معلمان حیاتی است. اگر مدیا پخش
اخبار و مبارزات و خواستهای معلمان و شرایط فلاکتبار زندگیشان را سانسور میکند باید
این سد سانسور را با چاپ نشریه، برگزاری سمینارها و پخش بیانیه و اطلاعیه های
خبری و روشنگرانه شکست.
٥- خواستهای روشن و زمانبندی شده. خواستهای معلمان در قطعنامه تشکلهای صنفی هر شهر
و محل به صورتهای مختلف منعکس است. برای نمونه در نشست گیلان یا قطعنامه معلمان
کردستان در سنندج، تجمع تهران و ...
اما همواره جای طرح یک مطالبه سراسری که مهمترین خواستهای صنفی و سیاسی معلمان را
در بر گرفته باشد و همه تشکلهای محلی به آن استناد کنند و یک مبارزه سراسری حول آن
راه بیفتد، خالی بوده است.
دوستان!
محکوم کردن میلیونی معلمان و خانواده هایشان به یک زندگی فلاکتبار و زیر خط فقر جرم
است. عاملین آن باید به جامعه معلمان، دانش آموزان و خانواده هایشان جوابگو باشند.
این کمترین توقع و فوری ترین خواست شما معلمان است. حقوق و دستمزدهاي كنوني در
مقابل تورم و گراني و فلاكتي كه سرمايه داران و دولتشان به جامعه تحميل كرده اند،
ناچيز و هيچ است. گرسنگي مطلق دامن ميليونها خانواه كارگران، معلمان و مردم زحمتكش
را گرفته است. هم اکنون سرنوشت حقوق معلمان با دستمزد کارگران، حقوق پرستاران و
دیگر حقوق بگیران جزء جامعه گره خورده است. اين همبستگي و هم سرنوشتي را بايد نشان
داد و سازمان داد. اجتماع در جلو مجلس به خودی خود ایرادی ندارد اما تجارب تا كنونی
مبارزات خود شما نشان داده است كه نمایندگان مجلس ناجی معلمان نیستند. اینها حافظان
قوانین تبعیض آمیز و نابرابرند. پشتگرمی شما و ضامن موفقیتتان توده عظیم و یك
میلیونی معلمان و اعتصابات سراسریشان است. دستهای گچی شما دل دولتمردان را به رحم
نمی آورد، همچنانكه فقر و گرسنگی فرزندانتان وجدان كرم خورده این شكم سیران را
بیدار نمیكند. به جای نشان دادن دستهای گچی، مشتهای گره كرده تان را به این غاصبان
نان سفره كارگر و معلم و پرستار نشان دهید! ١٥ میلیون دانش آموز تحت فشار فقر و
خواهان رهایی فرهنگی و اخلاقی حامیان شما معلمان هستند. قدرت خود را دریابید و
سازمان دهید و به میدان بیاورید.
جز با نشان دادن قدرت اجتماعی و عزم و اراده استوار، غاصبان حقوق و داراییهای مردم
و جامعه، تسلیم نمیشوند.
مظفر محمدی- شهريور ٨٧