-- Logo ---->

 

سکولاریسم جزء لاینفک جنبش حق زن

 "یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز"  و حقایق آن!

ثریا شهابی

۱۹ اوت ۲۰۰۶ بیانیه ای تحت عنوان بیانیه "یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز" توسط تعدادی از فعالین حقوق زن منتشر شد. در این بیانیه بر تعدادی از تبعیض ها در سطح قوانین اشاره شده است. اینکه در بیانیه  از حجاب اجباری، فقدان آزادی پوشش، آپارتاید جنسی در جامعه و محیط کار و مدرسه، از مجازات های اسلامی  صحبتی نیست، نمی تواند جای ایرادی باشد. هر حرکتی برای هر حداقل خواست برحقی که بتواند مردم را متحد و متشکل کند، حتی اگر به شیوه های از پیش عقیمی دست بزند، بی تردید ارزشمند است و میتواند قابل حمایت و پشتیبانی باشد. اینکه دست اندرکاران این حرکت با چه تحلیل و ارزیابی از توازن قوا، اغلب تبعیضات قانونی شرعی و اسلامی را در بیانیه نگنجانده اند، مطلقا قابل ایراد نیست. این حرکت برای همان خواستهایی که بیانیه آن اعلام کرده است، براه افتاده و باید همانگونه هم به آن نگاه کرد.

اما همزمان با انتشار بیانیه فوق، سند دیگری تحت عنوان "کلیات طرح" که اهداف و شیوه های کار این کمپین را توضیح میدهد، توسط دست اندرکاران این کمپین منتشر شد. سند توضیحی اما دیگر نه یک بیانیه رفع تبعیض از زن، که یک پلاتفرم سیاسی شناخته شده ای است که بخش اعظم جنبش رفع تبعیض بر زن در ایران، بخش سکولار و رادیکال آن را، پس میزند و در مقابل آن قرار میگیرد.

در سند دوم نوشته شده است که: "خواسته های این طرح ضدیتی با اسلام ندارد. تقاضای بازنگری در قوانین تبعیض آمیز نه تنها درخواستی غیر مشروع و مخالف اسلام نیست بلکه با تعهدات بین المللی  دولت ایران نیز همخوانی دارد چون ایران به میثاق بین المللی حقوق  مدنی – سیاسی و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی – اجتماعی پیوسته و اولین گام در این کنوانسیون ها منع هر گونه تبعیض است، بنابر این تبعیض باید از بین برود چون منطبق با تعهدات بین المللی دولت ایران است.

از سوی دیگر این درخواست هیچ گونه ضدیتی با مبانی اسلام ندارد زیرا جز و اصول دین به شمار نمی آیند. تغییر قوانینی که در این کمپین مورد درخواست است محل اختلاف بین مجتهدین و علمای دین است و بسیاری از فقها از جمله آیت الله صانعی یا آیت الله بحنوردی و شمار دیگری از مجتهدین سالها ست که بازنگری در قوانین تبعیض آمیز علیه زنان را مورد تایید قرار داده اند و تغییر آن ها را مغایر با اسلام ندانسته اند."

این سند اما دیگر نه یک بیانیه برای حق زن، که یک پلاتفرم و پرچم سیاسی معینی است.  پیش از پرداختن به محتوا و مضمون این پلاتفرم سیاسی، برخی ادعا ها در توجیه این سند را بررسی کنیم. ادعا میشود که دفاع از اسلام به بهانه حق زن و سردرآوردن آن در توضیح بیانیه، به خاطر درک شرایط کار علنی در ایران است. و جنبش زنان از این ادعاهای اسلامی بعنوان ابزاری جهت پیش برد امر خودش استفاده میکند.

این ادعا ها نه واقعی است و نه جدی. هیچ شرایطی و توازن قوایی آدم آزادی را که نه در زندان زیر شکنجه است و نه تحت فشار بی غذایی و تهدید، ناچار نمی کند که خلاف حقیقت حرفی بزند. این بیانیه میتوانست در مورد اسلام سکوت کند. حرفی نزند. و اگر جدا میخواهد همه زنان را در خود متشکل کند اعلام کند که همه با هر مذهب و مرامی، مسلمان و غیر مسلمان، مذهبی و غیر مذهبی میتوانند به آن بپیوندند. نه اینکه در هئیت مفسرین قران و احکام اسلامی و در مقام صاحب نظران اسلامی  و آیت الله شناسان "خوش خیم" ظاهر شود، خلاف حقیقت فرودستی زن در ایران ادعا  کند و در چشم مردم خاک بپاشد. توازن قوا و شرایط خطرناک میتواند انسان را به سکوت بکشاند. نه اینکه شب را صبح و سفید را سیاه بخواند.

هیچ کس مجاز نیست به هیج بهانه ای در مورد علت بدبختی زنان در ایران در مقابل میلیونها زنی که دو نسل است به خاطر حاکمیت احکام اسلام از حداقل زندگی انسانی محروم شده اند، حقیقت را قلب کند. اما سند توضیحی بیانیه حقیقت زندگی دردناک زنان در ایران را قلب میکند

جنبش دفاع از حقوق زن در ایران، جنبشی میلیونی و سکولار است. سکولاریسم جز لاینفک جنبش زنده و حی و حاضری است که ۲۶ سال است در دفاع از حق زن خواب خوش تمام مجتهدین و آیت الله ها و سران رژیم ربوده است. فعالین جنبش رادیکال و سکولار، از زنان "بدحجاب" تا مخالفین حجاب کودکان و مخالفین محروم کردن کودکان دختر از زندگی شاد کودکی، از دختران جوانی که به زور در استادیوم های ورزشی را برروی خود باز میکنند، تا دانشجویان و جوانانی که در دانشگاهها علیه جدایی دختر و پسر اعتراض میکنند، از دختران و پسرانی که بدون مجوز اسلامی با هم معاشرت میکنند، تا زنانی که هر روز با رفتار غیر اسلامی مرز ممنوعیت های اسلامی را میشکنند،  سرتاسر تره برای این و آن ایت الله و ادعاهایشان در مورد حق زن خرد نمی کنند. از چه زمانی قرار شد که  فعالین حق زن در ایران به جای صحبت از امیلی پانکهرتز و هشت مارس و جنبش حق رای زنان،  پشت سر آخوند های "اصلاح طلب" نماز بخوانند و مشروعیت بطلبند؟ هیچ زن آزاده ای در ایران برای رسیدن به حق اش به " شکاف و انشقاق در صفوف فیضیه قم، دل نبسته است.

بخش رادیکال و سکولار جنبش زنان با پلاتفرم و پرچم اسلامی بیانیه یک میلیون امضا، دفع شده است، به مبارزات دو دهه اش علیه قوانین اسلامی پشت شده است و به کیفرخواستهایش علیه مسبب بدبختی های زنان  یعنی حاکمیت یک رژیم مذهبی و اسلامی، حمله شده است.

بخش رادیکال و سکولار جنبش زنان در ایران باید از دست اندرکاران این کمپین بخواهند که این حقیقت قلب شده را پس بگیرند. در مورد نقس اسلام و انواع آیت الله ها یا سکوت کنند یا حقیقت را بگویند. بگویند که سوره نسا همان است که نوشته شده است و قوانین تبعیض آمیز منشا حاکمیت یک حکومت اسلامی دارد.

 ( این  مطلب  در تاریخ ۷ دسامبر ۲۰۰۶ انتشار یافته و اکنون بنا به اعتراف رهبران کمپین به ناکامی، علل این ناکامی را یادآوری میکند)