آرم قومی ، پرچم تفرقه !
مظفر محمدی
لیستی از نهادها و شخصیتهای ناسیونالیست کرد پشت اعتصاب غذای بخشی از زندانیان سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی صف بسته اند و با قراردادن پسوند قومی (زندانیان سیاسی و مدنی کرد) عملا به تفرقه افکنی و جدا کردن حساب بخشی از زندانیان با دیگر همسرنوشتانشان در زندان های جمهوری اسلامی پرداخته اند.
مبارزه و تلاش هر تک زندانی برای آزادی از چنگ جمهوری اسلامی تلاشی انسانی است و باید مورد پشتیبانی همه انسانهای شریف و آزادیخواه قرار گیرد. همه زندانیان سیاسی باید فورا و بی قید و شرط آزاد شوند.
اما رنگ قومی و نژادی ومذهبی و یا فرقه ای زدن به مبارزات مردم چه در زندان و چه بیرون آن نه تنها خدمت به این مبارزات نیست بلکه علیه آن و به شدت مضر و زیانبار است. و این متاسفانه پدیده جدیدی نیست. ما قبلا شاهد دانشجویان کرد دانشگاههای ایران، حقوق بشر کرد، زن کرد و غیره بوده ایم.
تقسیم مردم بر اساس قومیت و جنسیت و نژاد و غیره خاصیت وجودی ناسیونالیسم است. ناسیونالیسم همین است. اگر پرچم انسان و انسانیت بر فراز جوامع بشری امروز برافراشته بود، ناسیونالیسمی وجود نداشت و آثاری از این پدیده شوم باقی نمی ماند. اگر اینطور بود، نامیدن انسان باهر پسوند قومی زشت بود.
مبارزه کارگر ، زن ، دانشجو و زندانی در ایران مبارزه ای انسانی، جتماعی و نهایتا طبقاتی است. تضمین پیروزی این مبارزات بهم پیوستگی و همبستگی و اتحاد آن است. ما چیزی به نام اعتصاب کارگران کرد نداریم، طبقه کارگر طبقه ای واحد و همسرنوشت علیه کل بورژوازی با هر قومیت و ملیت و جنس است.
کارگران و مردم آزادیخواه در کردستان نباید زیر بار این سیاست ضد انسانی و ریاکارانه و تفرقه اندازانه بروند. این دلسوزی برای زندانی سیاسی نیست. این دوستی خاله خرسه است. اگر زندانیان سیاسی کرد زبان حتی یک نفرشان فکر کنند با این پسوند قومی ( زندانیان سیاسی کرد) میتوانند بهتر از حقوقشان دفاع کنند، اشتباه بزرگی مرتکب میشوند. این تیر به پای خود زدن است. این تقویت فاشیسم و محروم کردن خود از حمایت مردم و دیگر زندانیان سیاسی و خانواده هایشان است. مبارزه برای آزادی همه زندانیان سیاسی صرفنظر از قوم و مذهب و جنس، مبارزه ای اجتماعی در زندان و در بیرون زندان و مبارزه برای آزادی و علیه اختناق و سرکوب است. تنها در چنین مبارزه مشترکی شانس عقب زدن جمهوری اسلامی و شکستن درب زندانهای جمهوری اسلامی وجود دارد.
ناسیونالیسم بنا به ماهیتش، مرز طبقات را مخدوش میکند. پسوند کرد به معنای این است که در کردستان کارگر و بورژوا و دارا و ندار و استثمارگر و استثمار شونده همه کرد هستند و به این معنا در مقابل جمهوری اسلامی همسرنوشت اند. در نتیجه دانشجویشان دانشجوی کرد و زندانیشان هم زندانی کرد است. بر این اساس در کردستان طبقات و مبارزه طبقاتی در کار نیست و همسرنوشتی مبارزاتی و طبقاتی بین کارگران در کردستان با کل طبقه کارگر معنی ندارد. و بنابراین کارگر در کردستان دعوایی با بورژوازی که او هم کرد است ندارد. فعلا دعوای کرد و غیر کرد و سنی و شیعه و سلفی و نقشبندی و از این قبیل است...
اما این یک دروغ بزرگ است. جمهوری اسلامی حافظ منافع کل بورژوازی به مانند یک طبقه و از جمله بورژوازی کرد از کوچک تا بزرگش است. بین کارگر، زن، دانشجو و مردم زحمتکش در کردستان با بورژوای کرد هیچ اشتراک منفعتی وجود ندارد
همچنین ناسیونالیستهای کرد، در بوق اعتصاب غذا دمیده اند و در واقع از کیسه خلیفه می بخشند. شما اعتصاب غذا کنید، شما مرگ تدریجی را برای خودتان انتخاب کنید، ما برایتان کمپین راه میاندازیم و اعلامیه صادر میکنیم. شیوه هایی که ناسیونالیسم در دستور مبارزه مردم میگذارد به همان اندازه پسوند قومی شان مضر و زیانبار است. شیوه های ترور، انتحار، تهدید و ارعاب آنها ادامه سیاستهای تفرقه اندازانه و فریب کارانه شان است.
نه قوم پرستی و سیاست قومی و نه این روشهای به اصطلاح مبارزاتی هیچکدام سیاست و روش مبارزه مردم نیست. تشویق مردم به اعتصاب غذا و یا ترور و تهدید و ارعاب و ازجمله عملیات انتحاری زنی در خوی، شیوه مبارزه مردم نیست.
وارد شدن این سیاستها و این روش های جریانات ناسیونالیست مانند پژاک و غیره در جامعه کردستان زیانبار است. مطرح شدن این سیاستها، تحمیل عقبگردی به جامعه در مقابل ارتجاع است. این سیاست و این روشها ضد کارگر و زحمتکش ، ضد زن و حتی ضد مبارزه برای رفع ستم ملی است.
در همان حال سکوت جریاناتی که خود را چپ می نامند در مقابل ناسیونالیسم و سیاستهای قومی و روشهای مبارزاتیشان نشانه تسلیم و استیصال آن ها است. نشانه انفعال و بی خاصیتی در دخالت و شرکت در مبارزات انسانی و حقخواهانه کارگران و زنان و جوانان و مردم زحمتکش برای رفاهیات و زندگی انسانی و آزادی و حرمت انسانی است.
انسانیت، برابری و آزادی درکردستان چه در اهداف وخواستها و چه
در شیوه های مبارزاتی، تنها در یک همسرنوشتی بی بروبرگرد با طبقه کارگر و مردم
زحمتکش در سراسر ایران قابل تحقق است.