فردا دير است
مصاحبه تلويزيون پرتو با مظفر محمدي
تلويزيون پرتو: فضاي جنگي و اينكه جنگ ميشود يا نه با مذاكره حل و فصل ميشود به نوعي بلاتكليفي در سطح جامعه و در سطح بين المللي به وجود آورده است. جمهوري اسلامي از اين موقعيت استفاده ميكند. انعكاس اين فضا در رابطه مردم با جمهوري اسلامي چگونه است و مردم چگونه ميتوانند در مقابل آن بايستند و اجازه ندهند انتظار جديدي به آنها تحميل شود.
مظفر محمدي: قبل تر وقتي بحث جنگ و حمله احتمالي نظامي دولت امريكا بود، طرفداران جنگ ميگفتند امريكا بزند جمهوري اسلامي مي افتد و اوضاع خوب ميشود و به اين ترتيب بخشي از مردم در انتظار نگه داشته ميشدند به اميد اينكه دستي از غيب بيايد و كاري كند. و اين دست غيبي حمله و دخالت امريكا بود. اما بخش آگاه تر مردم كه تجربه عراق جلو چشمانشان بود خطر حمله نظامي را مي فهميدند. آلان مساله مقداري فرق ميكند، تهديد نظامي از يك طرف و مساله مذاكره و بسته هاي پيشنهادي و تشديد محاصره اقتصادي و اين كش و قوس ها و غيره براي جمهوري اسلام يك بهانه و مفري شده كه در مقابل خواستهاي مردم، زير همه چيز بزند. اين امروز اساس نگراني جدي مردم است و به نوعي ديگرازحالت انتظار تبديل شده است.
جمهوري اسلامي صحنه را به نفع خود مي چيند و مي چرخاند و بر اساس آن گراني را توجيه، گرسنگي مردم را لاپوشاني و به خواستهاي مردم بي اعتنايي ميكند. دستمزد كارگر را نمي دهد. ميگويد تورم و گراني جهاني است يا مقصر مافياي اقتصادي است و ما خودمان به حسابشان ميرسيم و مشكل حل ميشود و مردم حوصله كنند و به ما وقت بدهند. از طرف ديگر فشار سياسي و اختناق را تشديد كرده ، بگير و ببند راه ا نداخته. احكام اعدام را صادر و اجرا ميكند...
علاوه بر اينها رياكاري و فريب كاريهاي كثيف و شنيع امام زماني دولت احمدي نژاد تا آن حد است كه راه ميافتند و درب خانه مردم فقير را ميزنند تا به هر كدام چند هزار توماني پول نقد و به ا صطلاح سوبسيد نقدي بدهند. اين رفتاري به شدت توهين آميزبا مردم و جامعه و در واقع صدقه دادن و گداپروري و منت گذاشتن بر مردم است و با هيچ عرف و سنت جامعه متمدن و حرمت انسانهايش نميخواند.
در مقابل به سرمايه داران امتيازات و سوبسيدهاي ميلياردي داده ميشود تا بلكه مرحمت كرده و دستمزدهاي معوقه كارگران را بپردازند و در همان حال دستشان براي اخراج و پايين نگه داشتن دستمزد كارگران باز نگه داشته شده است. بخور و بچاپ سرمايه داران و ارزان تر كردن كار و بيحقوق كردن هر چه بيشتر كارگران اساس سياستهاي اين رژيم را تشكيل ميدهد.
مساله اين است كه مردم دنبال اين سناريوهاي كثيف سرمايه داران نيفتند. جنگ ميشود يا نميشود، محاصره تشديد ميشود، مذاكره در حال انجام است و از اين بازي ها امر مردم نيست. اگر جنگ بد است، خوب جنگ نكنند... بايد به حالت انتظار سناريوي دشمنان مردم خاتمه داد.
غني سازي ميشود يا نميشود، ايران اتمي يا غير اتمي، ربطي به دستمزد كارگر كه پرداخت نميشود يا گراني و تورم و گرسنگي و مرگ و مير مردم ندارد. نان و داروي كه همين حالا لازم است. مريضي كه بدون پنيسيلين روي تختخواب بيمارستان خوابيده و جان ميدهد، سفره خالي، شكم خالي، وقت بردار نيست. دعواهاي سرمايه داران به شكم خالي امروز و امشب مردم ربطي ندارد. هر گونه توجيه اين مسايل، هرگونه طفره روي و در انتظار نگه داشتن مردم كمك به جمهوري اسلامي است. اينها مشكل مردم نيست.
پرتو: چگونه ميتوان اين روحيه انتظار و بلاتكليفي را شكست. در مقابل اين تعرضات از طرفي و توجيهات رژيم، با مقاومت وسيعي روبرو نيستيم. چه راهي براي تغيير اين شرايط وجود دارد؟
مظفر محمدي: ما روزمره شاهد تلاشهاي مردم، اعتصاب كارگران، اعتراض جوانان و زنان و غيره هستيم، چه انجا كه سازمانيافته هم هست مثل سنديكاي كارگران شركت واحد، دانشجويان آزاديخواه و برابري طلب و يا نهادها و انجمن هاي روشنفكري و حقوق بشري و چه تحركات خودجوش اينجا و آنجا.
اما مبارزات كنوني مثل جنگ گروهان ها و گردانهاي پراكنده است با لشكرعظيم دشمن. عملياتهاي ايذايي است. كافي نيست. ضربه اي ميزند و عقب مي نشيند يا به عقب نشانده ميشود.
جمهوري اسلامي با نهادها و بنيادهاي اسلامي و انحصارات سرمايه داري و دستگاه هاي نظامي و سرداران سپاه و بسيج و روسا و نمايندگان مجالس اسلامي وخبرگان و ... كل داراييهاي مملكت و مردم را قرق كرده است. سرمايه داران خودشان را سازمان داده اند. دولت و مجلس و ارتش و پليس و قوه قضاييه و احزاب دارند. اطاق بازرگاني و دهها و صدها حوزه مذهبي و نيروهاي باند سياهي و چاقو كش دارند...
مردم هم بايد خودشان را سازمان بدهند. اگر حزب لازم است حزب درست كنند. اگر حزبي هست و مي پسندند به آن بپيوندند و تقويتش كنند. طبقه كارگر و فعالين و رهبرانشان حزب و سياست كارگري و كمونيستي شان را انتخاب كنند. بدون تشكل و اتحاد و رهبران و سازمان نميشود به اين جنگ رفت.
بايد خود را براي يك جنگ طبقاتي آماده كرد. اما اين تحول بزرگي خواهد بود و زمان مي برد و كار ميخواهد. به اين معني كه طبقه كارگر شورا و سنديكا و سازمان هاي پايدار خود را مي سازد. كارگران مجامع عمومي شان را برپا ميكنند. اعتصاب ميكنند با كارفرما ها سر ميز مذاكره مينشينند. دستمزدها را بالا ميبرند. بيكاران بيمه بيكاري ميخواهند و ميگيرند. جوانان و دانشجويان تشكلهاي سراسري خود را ميسازند، نارضايتي و نفرت عظيم زنان از آپارتايد جنسي سازمان پيدا ميكند و به ميدان مي آيد....همه اين كارها امروز در دستور طبقه كارگر و مردم و فعالين و رهبرانشان وجود دارد. همه اين كارها را بايد كرد.
اما امروز ما با پديده بسيار عاجل ، با گرسنگي مطلق، با مرگ و مير كودكان بر اثر بي غذايي و سوء تغذيه و با بي دارويي و با خودكشي دستجمعي خانوادهاي فقير، با از هم پاشيدن شيرازه جامعه، رشد فساد و اعتياد و فحشا و در واقع با نابودي فيزيكي و روحي انسان ها و با ياس و نااميدي روبروييم. اين ها راه حل فوري و عاجل ميخواهند. يك اقدام متفاوت از آن چه كه تا حال انجام شده و ميشود لازم شده است. بايد رژيم را به عقب نشاند و نان سفره و داروي كودكان را از حلقومشان بيرون كشيد.
در يك شرايط نرمال تري شايد رهبران و فعالين كارگران و مردم فرصت كنند آن كارهايي را كه گفتم و پايدارتر است بكنند، اما در مقابل اوضاع خطير و خطر گرسنگي و مرگ و مير، راه حل فوري و دم دست تري هست كه بايد به ان اقدام كرد. مردم صرفنظر از اينكه مجامع عمومي كارگري يا شورا و سنديكا و غيره خودشان را دارند يا ميخواهند سازمان دهند، همين امروز و نه يك روز ديرتر به يك نوع سازمان عاجل و براي چند روز و هفته و يا حتي يك اقدام نياز دارند. يك اقدام عاجل را بايد سازمان داد.
انجمن ها، نهادها و كميته هاي مردمي در محلات از فعالين و رهبران و معتمدان مردم ميتوانند سازمان يابند و به دولت روي بياورند: مگر شما نميگوييد اقتصاد دست مافيا است. خوب ما اين مافيا را ميشناسيم. خودمان ميرويم و نان بچه هايمان را از آنها پس ميگيريم. ما صدقه و گداپروري شما را نميخواهيم. اين چند هزار تومان صدقه پيشكشتان ما خودمان مستقيما ميرويم و حقمان را از سرمايه دارن و محتكران دولتي و غير دولتي ميگيريم. در اين مملكت همه چيز هست. براي سرمايه داران و مفت خورها هيچ چيز كمي وجود ندارد و تا خرخره ميخورند. شما گندم و آرد و قند وشكر و روغن و مواد بهداشتي و دارو را انبار كرده ايد و قفل محكم زده ايد و مثل قطره چكان به بازار تزريق ميكنيد تا قيمت ها را چند برابر كنيد. ما انبارهاي محتكران را ميشناسيم. در اين مملكت كرور كرور پول نقد خوابيده، كرور كرور نيازهاي حياتي مردم انبار شده، تجارت و سوداندوزي سرمايه داران و سران دولت سر به فلك مي كشد. همه چيز هست ولي اكثريت مردم كارگر و زحمتكش از آن محروم است. ما ميخواهيم اين شرايط ضد انساني و نابرابر و ناعادلانه را تغيير بدهيم.
بايد چنين تعرضي را سازمان داد. چنين اقدامي را انجام داد. بدون معطلي و بدون انتظار هيچ چيزي، بدون اينكه منتظر باشيم تا كي كارگران صاحب شورا و سنديكا ميشوند، تا كي مردم صاحب اين و آن نهاد و انجمن غيردولتي و با مجوز و يا بي مجوز ميشوند. يك اقدام مستقيم و توده اي و عاجل. تنها از اين راه هم ميتوان جلو گرسنگي و مرگ و مير كودكان مردم فقير و گرسنه را گرفت و هم جمهوري اسلامي را وادار به عقب نشيني كرد و مجبورش كرد تا حقوق و نيازها و رفاهيات و آزاديهاي مردم و جامعه را به رسميت بشناسد و به خواستهاي مردم گردن نهد.
فوري ترين، عاجل ترين و بهترين اتحاد و
آمادگي در شرايط فعلي سازماندهي يك اقدام انقلابي براي مصادره انبارهاي محتكرين
دولتي و غير دولتي و دخالت مستقيم براي رفع گرسنگي و جلوگيري از مرگ و مير بچه ها و
خانواده هاي فقير و گرسنه است... اين نه تنها ناني فوري براي سفره گرسنگان تامين
ميكند، در همان حال راه را براي گرفتن حقوق و آزاديهاي انساني، دستمزد بيشتر، بيمه
بيكاري، تشكل و اتحاد پايدارتر هم هموار ميكند. توازن قوا را به نفع مردم عوض
ميكند. اين موثرترين راه بستن سدي در مقابل تعرض رژيم به نان و آزادي مردم و تقويت
صفوف طبقه كارگر و مردم است.