(مصاحبه با بهرام مدرسی در مورد خطر جنگ)
پرتو: یکبار دیگر نگرانی ها از امکان حمله نظامی به ایران و از جمله توسط اسرائیل بالا گرفته است. به نظر شما این چه تاثیری در رابطه مردم با رژیم اسلامی خواهد داشت؟ چه تاثیری بر روند اوضاع در ایران و منطقه خواهد داشت؟
بهرام مدرسی: ما قبلا هم در رابطه با امکان حمله نظامی دولت آمریکا و متحدانش به ایران و عواقب آن هشدار داده بودیم. این بار هم مسله همان است که بود با این تفاوت که بجای دولت آمریکا اینبار این دولت اسراﺌیل است که ظاهرا قرار است حمله را شروع کند. دولت آمریکا با تنگنایی که در عراق و افغانستان با آن درگیر است، فعلا ظاهرا ترجیح میدهد که شروع کننده ماجرا نباشد. مسئله اما از این جهت تفاوتی نمیکند. کل مسئله بر گردن کلفتی دولت آمریکا و متحدانش از یکطرف و استفاده ای که رژیم اسلامی از این مسئله برای تثبیت موقعیت خود میکند، از طرف دیگر سوار است. هر حمله نظامی کوچک یا بزرگی به ایران بلاواسطه به نفع رژیم اسلامی خواهد بود و به عمر این حکومت خواهد افزود. تا آنجا که به دولت آمریکا و اسراﺌیل مربوط میشود، اگرسابقا در بوق و کرنا میکردند که از این طریق خواهان "تعویض" رژیم اسلامی هستند و سناریو عراق را میخواهند تکرار کنند، اینبار روشن میگویند که قصدشان کشاندن منطقه به جنگی است که قرار است سالها کل منطقه را ناامن کند، اگر قرار است که دولت آمریکا در اعمال سیاست قدرقدرتی در منطقه شکست بخورد، بنابراین میخواهند که کل منطقه را برای همه و از جمله جمهوری اسلامی ناامن کنند. ناامنی که خودشان هم اعتراف میکنند، برای سالهای زیادی مردم منطقه را بخاک سیاه خواهد نشاند. ناامنی که نه تنها به ضرر جمهوری اسلامی نیست، بلکه مستقیما به نفع ادامه حیات آن است. خود رژیم اسلامی مستقیما در این سناریو نفع دارد. همین موقعیت نیروهای سیاسی متفاوت را در منطقه توضیح میدهد.
حمله به ایران رابطه دولت اسراﺌیل با حماس و حزب الله را مجددا تجدید تعریف خواهد کرد. رابطه میان دولت لبنان و حزب الله هم به همین شکل. موقعیت دولت آمریکا در منطقه فاکتور جدیدی واردش میشود که خود سیاستگذاران این دولت هم از ابعادش به وحشت میافتند. ناامنی اما امکانی برای آمریکا و متحدینش ایجاد میکند تا بر بطن آن توازن قوای میان خود و نیروهای رقیبی چون اروپا و چین و روسیه از یکطرف و جمهوری اسلامی از طرف دیگررا حداقل "باز" نگه دارند. ابعاد فاجعه انسانی این برایشان طبعا ذره ای اهمیت ندارد.
نیروهای پروغرب و ناسیونالیست و قوم پرستان که سابقا دل به حمله دولت آمریکا و تکرار سناریو عراق بسته بودند، این بار میدانند که قرار نیست نقش "مالکی " و "کرزای" را بازی کنند. بن بست سیاسی این نیروهای راست در این رابطه علیرغم جلسات متعددشان با نمایندگان دولت آمریکا به روشنی قابل رویت است.
تاآنجا که به خود جمهوری اسلامی مربوط میشود، هر حمله کوچک یا بزرگ نظامی مستقیما حکومت اسلامی را در موقعیتی بمراتب بهتر در مقابل مردم، اپوزسیون انقلابی و در کل منطقه قرار میدهد. رژیم اسلامی در خاورمیانه خود را به پرچمدار "مقاومت" در مقابل حمله آمریکا و اسراﺌیل معرفی میکند، نیروهای اسلامی وابسته به جمهوری اسلامی رشد بیشتری خواهند داشت و روند رشد این نیروهای سیاه عملا تقویت خواهد شد. مهمتر از همه اما تقویت موقعیت رژیم اسلامی در مقابل مردم است. رژیم در ضرب اول تلاش خواهد کرد به بهانه های جنگی چنان حمله سازمان یافته ای را به اعتراض و مردم معترض سازمان دهد که کسی جرات نفس کشیدن هم نداشته باشد. تلاش میکنند جنگ و فضایی که حول آن به مردم تحمیل میکنند، عملا هر اعتراضی را خفه کند. رژیم اسلامی برای نفع بردن از "برکت جنگ" در خاورمیانه بدوا محتاج آرام کردن اوضاع داخلی خود خواهد بود. این را در کنار گرسنگی و ترس بحق مردم از خانه خرابی و گرانی کمرشکن و کمبود مواد مورد نیاز زندگی و ویرانی و دربدری بکنید، آنوقت میتوان کل سناریویی که برای مردم و ما چیده اند را دید.
بیانیه حزب در این رابطه به روشنی ابعاد این فاجعه را بیان میکند.
پرتو: مردم در مقابل این سناریو چه باید بکنند؟
بهرام مدرسی: مردم خودشان اتوماتیک کاری نمیکنند، کسی باید مردم را راهنمایی کند که چه باید کرد؟ طبعا نیروهای سیاسی متفاوت هریک تلاش میکنند به مردم چیزی بگویند. بسته به منفعت خودشان. قوم پرستان و ناسیونالیست ها حتما سعی میکنند در شیپور جنگ قومی و حق "اقوام" بدمند. نیروهای راست سعی میکنند مردم را دور عراقیزه شدن ایران و امید به نجات زیر پرچم شکست خورده راست ترین نیروهای بورژوازی جهانی به صف کنند. نیروهای اسلامی و در راس آنها خود رژیم اسلامی تلاش میکند که بعنوان نماینده مقاومت علیه حمله آمریکا یا اسراﺌیل ضمن دمیدن در شیپور ناسیونالیسم ایرانی، مردم را ساکت و سرکوب کنند و حول پرچم اسلامی خود بکشند. ما کمونیست ها هم تلاش خواهیم کرد مردم را به قدرت خودشان مسلح کنیم. به قدرت اتحاد و عمل مشترکشان. بسته به این که چه نیرویی میتوانید در کوتاه مدت مردم را قانع کند که چه راهی درست است، مردم هم همان کار را میکنند. مردم در شرایط ترس بحق و استیصال و نگرانی از آینده خود و فرزندانشان، به راحتی به این نیرو یا آن نیرو طبعا گوش نمیکنند. باید عملی بودن راهی را که ما کمونیست ها و حکمتیست ها میگوﺌیم را به مردم نشان داد. باید به مردم کل اوضاع را نشان داد، آنها را متوجه کرد ودر همان حال فقط به توضیح شرایط اقناع نکرد. کمونیست ها باید به مردم راه نشان دهند. شعار و تحلیل های درخشان شاید برای نوشتن کتاب خوب باشند، در شرایط جنگی اما کارساز نیستند. کمونیست ها ضمن اینکه خودشان در صف اول اجرای آنچیزی که به مردم توصیه میکنند، هستند، به مردم باید راه بیرون آمدن از جهنمی که برایشان تدارک دیده اند را نشان دهند. آنروز وقت شعار دادن نیست! وقت عمل کردن است و همین نقطه تفاوت کمونیسم و حکمتیسم امروز با "کمونیست " های هپروتی، سنتی است.
ما باید به مردم نشان دهیم که چگونه در مقابل رژیم اسلامی و حمله نیروهای امریکایی یا اسراﺌیلی و در مقابل جهنمی که برایشان تدارک داده اند از زندگیشان از کودکان و آینده آنها به نیروی خود میتوانند و باید دفاع کنند. مردم متحد و متشکل نیرویی است که کل سناریو نیروهای آمریکایی و اسراﺌیلی و متحدانشان و رژیم اسلامی را بهم میزند. به نفع مردم به هم میزند. و کمونیست ها باید در صف اول این اتحاد با شند.
پرتو: وظیفه کمونیست ها چیست؟ حکمتیست ها چه باید بکنند؟
بهرام مدرسی: باید مردم را متشکل کنند. هرکجا که هستند. باید مردم را در محلات، ادارات و کارخانجات متشکل کنند. باید کمیته های مردمی برای دفاع از خود تشکیل شوند. باید علیه فشار گرسنگی و حمله ای که رژیم اسلامی به سطح معیشت مردم سازمان خواهد داد کاری کرد. باید مصادر اموال دولتی، سیلوها و انبارهایی که نان شب مردم را پشت درهای قفل کرده گرو گرفته اند را باز کرد و آنها را با نظارت مردم بین همه به یکسان تقسیم کرد. باید دفاع از زندگی و حق حیات را در محل کار و زندگیمان سازمان دهیم. باید به مردم نشان دهیم که اتحاد و اتکا به قدرت خودمان، جلوی همه این سناریو سیاه را خواهد گرفت. باید بخصوص جوانان را روشن کرد که دنبال اهداف نیروهای راست و ارتجاعی از هر طرفی که هست نیفتند. باید چنان گاردی مقابل تعرض حکومت اسلامی بست که جرات نکنند به بهانه شرایط جنگی زندگیمان را به گرو بگیرند. دفاع از حق حیات طبیع ترین حق ما است و برای این باید مردم را متحد کنیم.
باید به مردم نشان داد که هر راه حل دیگری مستقیما به ضرر همه ما خواهد بود. در این شرایط باید بخصوص اطلاع مردم از همدیگر را سازمان داد. رابطه مردم شهرهای مختلف و محلات مختلف با هم بسیار حیاتی است. در شرایط جنگی باید تقریبا اطمینان داشت که رژیم اسلامی کل ارتباطات تلفنی و اینترنتی را قطع خواهد کرد باید علیه این از همین امروز اقدام کرد. همدیگر را شناخت و قول و قرار ها را گذاشت!
در کنار این باید واحدهای گارد آزادی را سازمان داد. گارد آزادی باید آن اعتماد به نفسی که مردم در این شرایط محتاج آن هستند را به مردم و خودما و به همه بدهد. گارد آزادی باید سپر دفاع مردم از خودشان باشد. کمیته های حزبی بخصوص باید مبتکر تشکیل کمیته های امداد مردمی در محلات و کارخانجات و همه شهر باشند. واحدهای گارد آزدی، تشکیل آنها و مرتبط نگاه داشتن آنها با کمیته های حزبی محل و مردم در محل کار حیاتی کمیته های حزبی است.
آنجا که کمونیست ها و حکمتیست ها هستند و حضور دارند باید مردم متشکل ومتحد و واحدهای گارد آزادی صحنه گردان اوضاع باشند. راه دیگری وجود ندارد!
پرتو: مشخصا توصیه تان به کمیته های حزبی و حکمتیست ها در ایران چیست؟
بهرام مدرسی: ابتدا باید دقت کرد که با اولین حمله به ایران و شروع تحرک نظامی رژیم اسلامی، حکومت در ضرب اول تلاش میکند که مردم را بترساند. این احتمالا با شروع اعدام در زندان ها همراه خواهد بود، سعی میکنند کسانی که برایشان شناخته شده اند و یا زندانیان سیاسی و فعال جنبش های اجتماعی، دانشجویی، کارگری، زنان و غیره هستند، را فورا دستگیر کنند تا از این طریق مانع ترویج ایده های انسانی و کمونیستی علیه این اوضاع بشوند. بنابراین در روزهای اول باید همه رفقا و کسانی که بعنوان فعالین سیاسی کمونیست شناخته شده هستند و یا سابقه دستگیری دارند، خود را فورا از زیراین ضرب اول حکومت خارج کنند. جایشان را عوض کنند و امکان دستگیری شان را به رژیم ندهند. این حمله اول رژیم نمیتواند ادامه دار باشد و به همین جهت در این حمله اول این رفقا باید با دقت کامل خود را از زیر ضرب دستگیری خارج کنند. ترس رژیم بخصوص از فعال شدن شخصیت های شناخته شده در این شرایط است و همانطور که گفتم باید این حمله رژیم را از سر رد کرد. با ادامه اوضاع امکان ارزیابی دقیقتری برای این رفقا و این فعالین وجود دارد. مهم روزهای اول است!
کمیته های حزبی و حکمتیست ها باید مبلغ و اجراکننده ایجاد اتحاد و تشکل و قدرت دفاع از هود مردم باشند . به همه آن نکاتی که در بالا به آن ها اشاره شد، توجه کنند.
کمیته های حزبی و کادرها حزب باید تلاش کنند که رابطه خود را با حزب متصل نگاه دارند. روشن است که در فاز اول هرکادر و کمیته ای مستقلا باید تصمیم بگیرد و عمل کند. در ادامه اما باید تلاش کرد از هر طریقی رابطه با حزب را سازمان داد. حزب اقدامات معینی را در این رابطه در دست اجرا دارد که از کانال های حزبی به اطلاع رفقا خواهد رسید.
کمیته های حزب باید بعنوان کمیته های دایر عمل کنند. از همین امروز باید رفقای مرتبط با هم قرار و مدارهای کار خود را بگذارند و مسئولین حزبی را در جریان تصمیمات خود قرار دهند. هر کادر و کمیته حزبی و عضو حزب باید بداند که در آن شرایط در محله خود چه میکند؟ چطور رابطه خود را با رفقای دیگرش و حزب حفظ میکند؟ چگونه کمیته های مردمی را سازمان میدهد. از همین امروز باید برای این نقشه داشت. فردا اگر این سناریو را به ما تحمیل کنند، دیر خواهد بود. بسته به اینکه اوضاع چه تغییری بکند باید خود را برای اقدامات دیگری آماده کرد که ازطریق مسئولین حزبی به اطلااع رفقا خواهد رسید.
رفقای ما از آنجا که سال قبل در رابطه با خطر جنگ اقدامات معینی را در دستور کار خود داشتند، با ابعاد این اقدامات آشنا هستند. کمیته های حزب و کادرها و اعضای حزب باید افکار عمومی محل زندگی و کار خود را با احتمال تحمیل این اوضاع آماده کنند.
مردم کاری را میکنند که رهبرانشان بگونید. کمونیست ها باید نشان
دهند که از جمله این رهبران هستند!