-- Logo ---->

ديدار هفته در تلويزيون پرتو

كورش مدرسي

 

·        بحران و جنگ در لبنان

·        فقر و گرانی در  ایران

·        سمینارهای مقدماتی کنگره سوم حزب

 

پرتو: بحران لبنان در روز های اخیر بسیار بالا گرفته و اعتصابات و اعتراضات کارگری هم در جریان است . در اين ميان حزب الله ظاهرا مدافع اعتراضات کارگران شده است. دولت به ارتش دستور دخالت داده و ارتش هم در پاسخ گفته است  که دخالتش موجبات انحلالش را فراهم خواهد كرد چرا كه از یك طرف نیروهای مسلمان  و از طرف دیگر مسیحیان از ارتش کنارخواهند کشید. در حال حاضر دولت و قدرت در لبنان معلق مانده است. بنظر شما مسئله بر سر چیست؟

كورش مدرسي: فکر می کنم اتفاقات امروز لبنان و کشمکشی که درحال حاضردراین كشورتشدید شده است را باید  در متن عمومی تری ازسیاست منطقه قرار داد. به نظر من اینها بخشی از سیاست عمومی آمریکا بطور اخص وغرب  بطوراعم برای وارد کردن فشار به جمهوری اسلامی است که در این متن قرار گرفته است. و گرنه اختلاف در لبنان همیشه و از قبل بوده و تازه گی نداشته است و بعدا هم احتمالا باقی خواهد ماند. اما آنچه در این دوره و در این روزهای مشخص دارد اتفاق می افتد، فشاری است که دارند برجمهوری اسلامی وارد می كنند. 

طبیعتا هر گونه هزینه این کشمکش و نابسامانی ها را مردم لبنان و ایران خواهند پرداخت.

با این سیاستی که در پیش گرفته اند اوضاع منطقه را متشنج نگه می دارند و از آنجا كه يكي از عوامل شلوغي و بي ثباتي  در لبنان حزب الله و عامل دیگر ایران است، اين ریسک سرمایه گذاری و فعل و انفعالات مالي را در ایران  افزايش خواهد داد.

این در واقع بخشی از فشار اقتصادی به جمهوری اسلامی است. صحبت راجع به فرستادن یکی دیگر از ناوهای هواپیما بر آمریکا به خلیج فارس در اظهارات مقامات امریکایی و همچنین رفتار خود جمهوری اسلامی هم ، نقش کمی در این ماجرا ندارند.

کل این اتفاقات به نوعی با هدف به هم خوردن عوامل و ساچمه هایی صورت می گیرد تا باعث ایجاد جو نا امنی برای سرمایه گذاری و فعالیتهای اقتصادی شده و احساس نا امنی و نگرانی را دربین مردم بوجود آورد. همان گونه که دارند با کارت عراق به این معنی بازی می کنند.

اینکه این مسئله چقدر طول می کشد، اینکه لبنان خود منطقه خطرناکی است و ممکن است همین به اصطلاح شلنگ تخته های دولت لبنان به جنگ داخلی دیگری در لبنان منجر بشود یا نشود، به هر حال برای غرب، آمریکا و جمهوری اسلامی مسئله اساسی نیست. مسئله آنها این است که اگر دوباره جنگی با لبنان در بگیرد، و یا جنگ داخلی دیگری در لبنان شروع بشود، پای ایران مستقیما به آن ماجرا کشیده شده است و این بدان معنی است که تشنج در سطح روابط بین المللی دامن زده می شود. با این روش ها میخواهند عملا فشارهای اقتصادی بیشتری به جمهوری اسلامی وارد کنند.

 

 پرتو : با این وصف ورود این ناوهای جنگی آمریکایی به منطقه خلیج فارس، هم بنوعی جهت فشار آوردن به جمهوری اسلامی است؟

 

کورش مدرسی : طبعا وقتی یك طرف با آتش بازی می کند و ناو هواپیما بر می فرستد، طرف دیگر هم  قایق های گشتی اش را می فرستد و... همه اینها بطور واقعی می تواند به شعله جنگی خانمان برانداز برای مردم ایران و  منطقه دامن بزند. اما تصور من این است که امروز بیشتر این مانورها، مانوری است برای فشارآوردن به جمهوری اسلامی. فشار به محدود کردن دامنه عمل جمهوری اسلامی در این دوره مشخص و بخصوص در عرصه اقتصادی.

 

پرتو : چگونه است که دراین حال  اروپا در کنار همه این اوضاع و احوال می گوید که بسته تشویقی آماده کرده است تا به ایران بدهد  و جمهوری اسلامی هم این مسئله را بنوعی با کشورهای بلوک غیر متعهدها در میان گذاشته و از آنان خواسته که درباره اش بحث کنند؟

 

 کورش مدرسی : بسته تشویقی را از قبل آماده کرده بودند. اکنون دوباره و با همکاری امریکا مواردی را به آن اضافه کرده اند تا بتوانند ایران را با آن به پاي يك توافق بکشانند. ایران هم دارد بنوعی با این بسته تشویقی بازی می کند. همچنانكه طرف های مقابل هم دارند همین كار را میكنند.

در مورد پایه های این بحران و اینکه چرا جمهوری اسلامی، آمریکا و غرب اینگونه عمل می کنند، قبلا زیاد صحبت کرده ایم . ولی به هرحال جمهوری اسلامی در متشنج نگه داشتن اوضاع منطقه و در رفتن به سمت تشنج در مقابل مردم، منفعت می برد. به اضافه اینکه  به  رهبر ناسیونالیسم ایرانی تبدیل شده است وبخش زیادی از اپوزیسیون ایران را به لحاظ سیاسی، ایدئولوژیک ورشکست کرده است. همه اینها بر قدرتش افزوده و موقعیت اش را درمنطقه  تقویت کرده و این در نهایت به ضرر امریکا تمام شده است.

جمهوری اسلامی سعی در حفظ این منافع دارد و تلاش می كند كه خود را در این موضع فعلی نگه دارد. ضمن اینکه یک پای دیگر این ماجراها و در پشت جمهوری اسلامی، چین و روسیه و تا حدودی هند قرار دارند که همه در این میان منافع خاص خود را دنبال می کنند. گفتم، اینکه این شرایط  به جنگ منتهی می شود یا خیر، این اقدامات مستقیما جنگی بنظر نمی رسند و بیشتر یک کمپین اقتصادی و کمپین دامن زدن به فقر و نا امنی اقتصادی در ایران است. كمپینی كه یکی از پایه هایش وجود خود جمهوری اسلامی است و یک پایه دیگرش دولت های غربی و آمریکا هستند که وارد این میدان شده اند.

پرتو: در برنامه گذشته به مسئله افزایش سرسام آور قیمت ها در ایران و فشار اقتصادی سنگینی كه بر دوش اكثریت مردم جامعه است پرداختیم. مواد غذایی اصلی روز به روز گران تر می شود. به گفته دولت سطح تورم نزدیك ٢٠ درصد است كه این رقم ایران را در بین صد و هشتاد كشور دنیا در رده چهارم قرار می دهد. قیمت مسکن را در تهران با جایی مانند لس انجلس مقایسه می كنند. در این رابطه می بینیم كه همه جا اعتراضاتی صورت می گیرد، اما شاهد هیچ نوع اعتراض متشكل مردمی نیستیم. به نظر شما این چه دلیلی می تواند داشته باشد؟

کورش مدرسی : یكی از دلایل این امر این است كه گرانی و تعرض به معیشت مردم همه بخش های جامعه را در بر نمی گیرد.  اگر گرانی، بیکاری و فقردر جامعه ابعاد بی سابقه ای پیدا کرده است در همان حال ثروت، رفاه و امکانات هم برای عده ای افزایش سرسام آوری داشته است. کل این پدیده  دارد سر طبقه کارگرو زحمت کش و مردم کارکن كه اکثریت جامعه را هم تشكیل می دهند، خراب می شود.  در چنین اوضاعی یک بخش از جامعه این فشار را خیلی معطوف به خود نمی بیند و در نتیجه عکس العملی هم از خود نشان نمی دهد. این فشاربا این شدت متوجه بخش های بالای بورژوازی، سرمایه داران، بخش های بالای طبقه متوسط و خرده بورژوازی نیست. اینها قیمت اجناس و كالاها را بالا می برند و طبقه کارگر و زحمتکش جامعه هم كه نمیتواند قیمت کالایش را، كه همان نیروی كار اوست، بالا ببرد، افزایش قیمتها بر سر او خراب می شود.

واقعیت این است كه ایران به لحاظ مواد اولیه و معادن و ذخائر به هیچ وجه كشور فقیری نیست. در جامعه ایران پول و ثروت و مواد غذایی فراوان است. بعلاوه ایران دارای بیشترین میزان نیروی كاراست كه خود مهم ترین ثروت در جامعه بشری به شمار می آید. مسئله این است که این ثروت و دارایی و این موجودیت در دست عده  قلیلی و به ضرر بسیاری از مردم آن جامعه متمرکز شده است.  سرمایه داران، بخش های بزرگ دولتی مانند سپاه پاسداران، ارتش، حوزه های علمیه، دستگاه مساجد و دستگاه های مذهبی و... بخش زیادی از این ثروت را به ضرر کارگر و زحمتکش و مردم کارکن آن جامعه در دست گرفته اند. خاصیت دولت هم در این است كه ازاین نوع تقسیم ثروت دفاع كند. اگرآنها دولت را پشت سر خود نداشته باشند اکثریت جامعه چنین وضعیتی را قبول نخواهد كرد كه با تمام نیرو و توانش كار كند تا آنها ثروتمند شوند.

دولتی باید وجود داشته باشد تا این نظم را حفظ کند. جمهوری اسلامی هم  دارد این نظم را به طبقه کارگر و زحمت کش جامعه تحمیل كرده و فقر را در میان آنها تسری می دهد.  ما بارها تاکید کرده ایم که شاخص دوره احمدی نژاد در مقایسه با دوره خاتمی، عروج مسئله اقتصاد در جامعه است. اگر در دوره خاتمی عمدتا بخش های مرفه، تحصیل کرده ها و روشنفكران جامعه برای دفاع از آزادی بیان و آزادی های سیاسی به تحرک درآمدند، دراین دوره فشارجامعه اساسا به عرصه اقتصادی منتقل شده و مسئله اقتصاد عروج کرده است. تاثیرعروج مسئله اقتصادی در جامعه مانند  دنیای سیاست نیست.

بطورمثال نبود آزادی بیان را همه یا بخش زیادی از مردم احساس می كنند. اما وجود فشار اقتصادی می تواند برای عده ای در جامعه مستقیما قابل لمس و درك نباشد. برجسته شدن مسئله اقتصاد باعث می شود که طبقه کارگر و زحمت کش جامعه ابتکارعمل را در دست بگیرند. اگر تا دیروز و با عروج مسئله سیاست در سطح جامعه ابتکار عمل به دست روزنامه نگاران و روشن فكران طبقه متوسط، میدیا و مطبوعات، قوه قضائیه و دادگاها بود، امروز این

ابتكار عمل به دست طبقه کارگر، روشنفکران و فعالین طبقه کارگر و کمونیستها افتاده است كه به طور معمول  و همواره زیر فشاراند، بخشی از دستگاه های دولتی نیستند، از تشکل محروم اند و... بی تشکلی یكی از مشكلات اساسی طبقه کارگر است كه از آن رنج می برد. جمهوری اسلامی طبقه کارگر را سیستماتیک سرکوب کرده و تحت فشار قرار داده است. امروز بخش عمده ای از طبقه کارگر از جمله كارگران نفت، از داشتن هر نوع تشکلی حتی از نوع اسلامی اش محروم اند چراكه بطور روزمره مورد تعرض است. دلیل دیگر اینكه مبارزه كارگران بروز بیرونی ندارد به این برمی گردد كه كارگر برای حفظ كارش و برای سیر كردن خود و خانواده اش درگیر یك جنگ روزمره است. این با جنگ دانشجویی  یا  روشنفکری متفاوت است.

باید آگاهانه تر و پیگیرانه تر در اشکال مشخص متشکل شد. تاکتیک ها و كارهایی را در دستور گذاشت که كارگر در مقابل دولت سرمایه داری بتواند از معیشت، زندگی، حرمت  و کرامت انسانی خود تا حدودی دفاع کند.  بتواند موقعیت محکم تری بیابد و موثرتر بتواند در دنیای سیاست مداخله كرده و دولت و نظام سرمایه داری را سرنگون کند. رهبران کارگری و رهبران بخش های زحمت کش و ستم کش آن جامعه باید بتوانند طبقه كارگر را متوجه اهمیت سازمان دهی كنند و خود این تشكل و سازمان را به وجود بیاورند. چرا كه به تنهایی هیچ کاری نمی شود کرد حتی با شورش صرف هم نمی شود کاری کرد.

 با شورش چیزی تغییر نمی كند و روز بعد همه چیز سر جای خود باقی است. با کار متشکل و سازمان یافته و اتحاد و یكپارچگی است كه می شود کاری کرد. باید شعارهایی را برداشت که همه طبقه كارگر را شامل شود. نمیشود شعاری طرح كرد كه فقط شامل یك بخش كارگری می شود. این به تنها ماندن و دوام نیاوردن در مقابل تهاجم دولت می انجامد. باید شعارهای مناسب طرح كرد و تشکلهای متناسب با آن را ساخت. اگردر حال حاضر چنین حركت هایی را در سطح وسیع نمی بینیم  به این خاطر است که طبقه كارگركه در واقع بخش زیر دست جامعه است و جامعه را روی دوش اش بلند کرده  و سرپا نگاه داشته است، زیر بار انواع فشارها کمرش خم شده است. اما با این وجود همچنان دارد تلاش میکند کمر راست کند.

پرتو: در میان بخش هایی از مردم و همچنین فعالین کارگری نوعی خوش بینی و توهم به شعار دولت احمدی نژاد مبنی برتلاش برای كوتاه كردن دست مافیای اقتصادی، وجود دارد. فكر می كنید تا چه حد هر یك ازجناح های رژیم خواست این بخش از مردم و كارگران را نماینده گی می كنند؟

کورش مدرسی: دو جناح رژیم نماینده همه بخش های جامعه نیستند. بورژوازی همیشه این نقش را بازی و بخش های مختلف اش را به صحنه می آورد كه اعتراض مردم را کانالیزه کند. روی كار آمدن خاتمی و دوم خرداد که قرار بود اسلامی خوش خیم و جمهوری اسلامی ای شنگول و خندان بسازد، خاصیت اش این بود که مبارزه مردم را از مبارزه مستقیم با موجودیت و کلیت جمهوری اسلامی منحرف کند و بخش هایی از مردم را به درون طبقه حاكمه ببرد. امروزهم احمدی نژاد دارد با همین کارکرد پیش می رود. اینها شارلاتان بازی بخش های مختلف بورژوازی، دستگاه دولت و بطور كلی دستگاه سرمایه داری حاکم است. طبقه كارگر و زحمت كش جامعه باید بداند كه خود احمدی نژاد در راس مافیای اقتصادی است. باید به احمدی نژاد و دولتش گفت اگر زورشان نمی رسد استعفا بدهند. باید از آنها پرسید مگر ثروت در جامعه كم است؟ 

چه چیزی مانع است كه به جای هزینه كردن برای حوزه های علمیه و آخوندها و سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات برای شكنجه و شلاق و زندانی كردن كارگر و دانشجو و زنان و... به افراد بالاتر از ١٦ سال بیمه بیكاری بپردازند؟ ... شرط این آگاهی این است که طبقه کارگر و زحمتکش جامعه بدانند که دولت حاكم، طبقه سرمایه دار و کل دستگاه دولتی و کل اعوان و انصارشان تحت هیچ شرایطی طرف طبقه کارگر و زحمتکش نیستند. باید در مقابل کل آنها متشکل شد. غیر از این راه نجاتی نیست.  در غیر این صورت فرزندان كارگرهم به همان سرنوشتی که امروز خود كارگران در آن گرفتار اند دچار میشوند. طبقه کارگر و زحمتکش جامعه باید به ضرورت مبارزه متشکل و مستقل خود از دولت و جناح های بورژوازی و سرمایه داری پی ببرد و بداند که موجودیت دیگری دارد كه باید درمقابل کل اینها متحد شود. با شعارهای درست و ابزارهای مناسب. با طرح شعارهای سراسری مانند بیمه بیکاری میتوان كارگران را متشكل كرد. بیکاری فقط مسئله کارگر بیکار نیست. اشتباه است اگر فكر كنید بیكاری فقط مسئله كارگر بیكار است. در واقع بی کاری اسلحه ای است که بالای سر کارگر شاغل نگاه داشته شده است تا نتواند برای حقوقش مبارزه کند. مبارزه برای پرداخت بیمه بیكاری به افراد بالای ١٦ سال و به زنان خانه دار، مبارره برای حق تشکل و سازمان یابی ودفاع از آزادی های سیاسی مستلزم تشكل طبقه كارگر است. اینجا است كه اهمیت متشكل شدن معلوم میشود. اشکال این سازمان یابی را می توان با توجه به توازن قوا تعیین كرد. می توان نوعی از سازمان دهی و تشکل را به اجرا درآورد که احتیاجی به اجازه ندارد.

تشكیل سندیکا به مجوز احتیاج دارد در حالیكه تنها تشكلی كه كمتر از بقیه به مجوز احتیاج دارد و بیشتر از هر چیز طبیعی است، مجمع عمومی است. یا تشكیل كمیته های مختلف در محلات، تشكیل جمع ها، شوراها، انجمن ها و ... اینها ابتكاراتی است كه باید به آنها دست زد.

در وضعیت كنونی، همه میدانند انبارهای آذوقه کجاست. انبار گندم کجاست، سیلوها کجا هستند. نماینده گان و رهبران مردم در این انجمن ها و شوراها میتوانند مردم را برای مصادره این انبارها سازمان دهی كنند. منظور غارت نیست كه هر كسی كه قوی ترباشد سهم بیشتری را از آن خود كند و كودكان و افراد سالخورده و مریض سهم كمترو یا هیچ چیزی عایدشان نشود. بلكه مصادره یعنی اینكه اموال، همگانی است و نماینده گان و رهبرانی از میان مردم  اموال را بین مردم و متناسب با نیازشان تقسیم می کنند. مصادره یک عمل سازمان یافته و یک ابتکار هدفمند کنترل شده است. سرمایه داری مایحتاج اولیه مردم را احتکار میکند تا  قیمت کالاها را بالا نگه دارد. همانطور كه گفتم احتكار را باید با ابتکارعمل توده ای و با سازمان یافتن از پایین، شكست داد. گرانی و بدبختی مردم مسئله احمدی نژاد و دولتش نیست. اینها نماینده سرمایه داری هستند. بخش های مختلف دولت و نماینده گان ناسیونالیستها و فاشیستها را نه گرانی به خیابان می كشد، نه فقر، نه بی حقوقی زن، نه مرگ كودكان از مالاریا، نه تعطیلی کارخانه، نه بیكاری و نه به فلاکت كشیده شدن بخش وسیعی از جامعه. بلكه اینها را تغییر نام خلیج فارس و فلات قاره به خیابان ها می كشد كه مسئله اكثریت جامعه نیست. مسئله ی اکثریت جامعه و طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه استثمار است.

قبلا هم گفتم كه ایران اتیوپی و زیمبابوه نیست. كشوری است سرشار از منابع طبیعی و معادن و نیروی کار و نیروی مختصص. مسئله طبقه کارگر در این جامعه ی به شدت پر ثروت این است كه این ثروت دست عده ای است که سگ پاسبان شان جمهوری اسلامی است و به ضرر اکثریت طبقه ی کارگر و زحمتکش جامعه به کار گرفته شده است. 

این بازی را باید به هم زد. ولی به هر حال ماحصل قضیه این است که طبقه ی کارگر و زحمتکش جامعه در این جنگ با دستگاه دولت سرمایه داری، کسی جز خودش را ندارد. این یك سم مهلک است که کارگر و زحمتکش در تهران و تبریز و یا کردستان مبهوت حاشیه پردازی های روشنفکران لیبرال و تحصیل کرده گان ناراضی شوند كه گویا جناح های مختلف رژیم با هم متفاوتند و یكی به نفع مردم و طبقه كارگر دارد دل می سوزاند و ...
منفعت جناح های مختلف  رژیم  در ضدیت با منفعت طبقه کارگر و زحمتکش آن جامعه است.

پرتو : در اینجا به بحث درباره کنگره حزب حکمتیست بپردازیم. جلسه دفتر سیاسی حزب بحث کنگره سالانه را طرح کرده است. این کنگره چیست و به چه صورت برگزار می شود؟

 

کوروش مدرسی : ما در مورد كنگره قبل از دفتر سیاسی در پلنوم حزب صحبت کرده ایم. ما مطابق قرار و اساسنامه حزب باید سالی یک بار، اگر مانعی پیش نیاید کنگره داشته باشیم. به این دلیل که ما مانند یک حزب سیاسی جدی نیاز داریم که بتوانیم خودمان را در اولین فرصت جمع و جور و سازماندهی كنیم و راجع به آخرین اتفاقات صحبت کنیم و حزب را با آرایش درست به پیش ببریم. زمستان امسال کنگره  سوم حزب برگزار خواهد شد. جلسه ی اخیر دفتر سیاسی آئین نامه ی انتخابات را كه کمیته ی رهبری تهیه کرده و در اختیار دفتر سیاسی گذاشته بود تایید كرد.

 

پرتو : در مورد مسئله ی انتخابات کنگره این بار مورد ویژه ای را در دستور دارید؟

 

کوروش مدرسی : این بار کاری که انجام داده ایم این است که از حالا و تا برگزاری کنگره مجموعه ای سمینار مقدماتی یا تدارکاتی برگزار خواهیم کرد. این سمینار ها در سطح کمیته مرکزی برگزار خواهد شد و با دستورهای مشخص. از جمله اوضاع سیاسی ایران، جنبش طبقه کارگر و چگونگی سازمان یابی طبقه کارگر، سازمان یابی حزب در ایران، آرایش رهبری حزب در دوره های آتی، گارد آزادی و نقش آن در دوره های آتی و... راجع به هرکدام از این موضوعات سمینارهایی برگزار می شود.

بدلیل محدودیت امکان برای شرکت همه ی اعضا و كادرهای حزب و نیز مسئولیتی که کمیته مرکزی به عهده دارد، این سمینارها فقط در سطح کمیته مرکزی خواهد بود. اما دفتر سیاسی این پیشنهاد را تایید کرده است که با در نظر گرفتن جنبه های امنیتی مسئله، این سمینارها از تلویزیون پرتو پخش شود تا همه امکان شنیدن بحث ها و نقطه نظرات مختلف را داشته باشند .

 

پرتو : چرا بحث های سمینار را به کنگره موكول نمی كنید؟

 

کوروش مدرسی : کنگره باید با آماده گی وارد این مباحث شود. باید قبلا روی این بحث ها کار شده باشد. در مورد هر مبحثی ممکن است به یک یا چند راه كار مختلف برسیم كه کنگره در مقابل راه های بحث شده قرار می گیرد. 

در مدت ۵، ٦ روزی كه کنگره در جریان است وقت این که این بحث ها را از سر تا ته بررسی کنیم نیست. مانند کنگره های تمام احزاب دنیا، باید از قبل برای آن کار کنیم و خود را آماده سازیم. کنگره اساسا بیشتر از آنكه جای بحث باشد جای تصمیم گیری است. از آنجاییكه سمینارهای تدارکاتی یا مقدماتی کنگره بطورعلنی منتشر خواهند شد، و همچنین با وجود نشریه ی کنگره  که بخشی از تزها و بحث های حزب را منعکس خواهد كرد، به رهبران کارگری و رهبران کمونیست و فعالین کمونیست در جامعه ایران این امکان داده می شود که در بحث های ما شرکت کنند. ما از اظهار نظر آنان استقبال می کنیم و خوشحال می شویم که این مباحث را تعقیب کنند.

سعی ما بر این است كه بحث هایمان، حاوی مسائل روز آنها باشد. اینكه مثلا طبقه کارگر چه نوع تشکلی می خواهد؟ چرا وضعیت طبقه کارگر به این شکل است؟ چگونه می شود آن را تغییر داد؟ سازمان یابی حزب کمونیستی در شرایط کنونی ایران به چه صورت است؟ دستاوردهای این دوره ی حزب حکمتیست و جمع بندی ما چیست و چه اقدامات دیگری باید انجام داد؟ گارد آزادی و نقش آن امروز چیست؟ تئوری تحزب و ساختمان حزب چیست؟ اوضاع سیاسی ایران و اتفاقات آینده و...

این مباحث كه در محافل پیشرو کارگری و کمونیستی در ایران در جریان است را باید به بحث گذاشت و امكان دخالت این بخش از جامعه را در آنها فراهم نمود.

 

پرتو : كنگره ٢ حزب شش روزه و مخفی بود كه مورد انتقاد و مخالفت كسانی قرار گرفت. این بار به چه صورت خواهد بود؟

کوروش مدرسی : ببنید، كنگره ٢مخفی نبود. ما در ایران یک حزب مخفی، زیر زمینی و غیر قانونی هستیم. حزبی هستیم تحت فشار. و فکر می کنم عقل سلیم حکم می کند که یک حزب غیر قانونی مخفی را نباید مجبور کرد که کنگره اش را علنی برگزار کند. برای چنین حزبی كنگره علنی گرفتن معنی اش یا برگزاری یك کنگره نمایشی است، مانند کنگره های احزاب غربی که خود یک شو است، و یا اینكه بخواهیم ضربه بخوریم.

در زمان منصور حکمت و در حزب كمونیست كارگری یک بار کنگره ی علنی گرفتیم.  چراكه در آن موقع اساسا یک حزب خارج کشوری بودیم. اما حالا نیستیم.

به علاوه ما امروز در كنگره مان اگربخواهیم بطور واقعي تشکیلات مان را نماینده گی کنیم، نمی توانیم دوربین را رو به شركت كننده گان بگردانیم، چنین امكانی را نداریم و این كار اشتباه است.

از نظر اصولی من کنگره علنی را منتفی نمی دانم و فکر نمی کنم كه منتفی است. بلکه فکر می کنم اینکه ما از نظر امنیتی کنگره را مخفی می گیریم یا علنی، امر خودمان است. کاری که ما باید بکنیم این است که مباحث کنگره را برای دیگران قابل دسترس کنیم. این یعنی علنیت و شفافیت کنگره. درنتیجه این کنگره ای که خواهیم داشت هم یک کنگره ی بسته خواهد بود. همان طور که پارلمان جلسه بسته می گیرد، درهایش را میبندند ونمی شود که همه كس را وارد آن کرد، این کنگره هم کنگره ای بسته است.  ولی مباحث اش، مباحثی علنی است و حتما گزارش هایی از آن پخش می شود.

کنگره قبلی هم بخش اعظم سخنرانی هایش از تلویزیون پخش شد و من فکر می کنم از همه کنگره های علنی دیگران علنی تربود. این باعث می شود نماینده گان تشکیلات های مختلف این امکان را داشته باشند كه در یک فضای امن و درست جهت های حزب را تعیین کنند.

ضمن اینکه اگر کسی علاقه مند به شركت در بحثها است ما بحثها یمان را علنی و قبل از كنگره مطرح و به پیش خواهیم برد و از هر نوع دخالتی استقبال می کنیم. علاقمندان می توانند بحث کنند، خط ارائه دهند، تاثیر بگذارند و یا از ما تاثیر بگیرند.

پرتو : در اینجا به اطلاعیه رهبری حزب حکمتیست اشاره ای داشته باشیم كه در مقابل اطلاعیه های جریانات قوم پرست ترک  منتشر شد.  این جریانات به مناسبت سالروز تحرکات قومی در چند سال گذشته به مردم فراخوان داده اند كه در خرداد ماه به خیابانها بریزند  و شعارهای ناسیونالیستی سر دهند. اطلاعیه حزب حکمتیست در این رابطه چه می گوید؟

کورش مدرسی : اینها هم اعتراضات بخش هایی از جامعه آذربایجان است كه  در انتظار پست و مقام و سرمایه دار شدن در آینده اند و هم آن  بخش از بورژوازی که ناراحتی اش از این است که کارگر ترک را خودشان مستقیما استثمار نمی کنند، رئیس ژاندارمری ترک نیست، شکنجه گرانش ترک نیستند و...

این اعتراضات و به خیابان ریختن ها هیچ ربطی به طبقه کارگر و زحمتکش و هر آدم با وجدان و با شرف در آذربایجان ندارد. این تحركات جریانات فاشیست و جریان عقب مانده ی تحصیلکرده گان ناراضی آذربایجان و کردستان و اهواز و غیره است که دنبال ثروت و امکانات برای خودشان هستند و می خواهند مردم را قربانی  این هدف خود کنند.

اینها هیچ ربطی به مردم ایران و هیچ جای دنیا ندارند. اینها فاشیست هایی هستند كه باید آنها را محکوم، ایزوله و به كنار زد.

 

پرتو : از شما نمی پرسند وقتی چنین اعتراضاتی در جریان است برخورد تان غیرفعال است؟

 

کورش مدرسی : اتفاقا" ما برخوردی بسیار فعال می کنیم. ما می گوییم که نبايد دنبال اين اعتراضات ناسیونالیستی و فاشیستی افتاد. ما میگوییم که به ناسیونالیست ها بگویید نه، و دست رد به سينه ناسیونالیسم و فاشیسم بزنید...

چه برخوردي  از اين فعال تر مي تواند باشد؟

***

 

پیاده شده از فایل صوتی:

منوچهر اسدبیگی - محمد فتوحي سرا

ادیتور: پری زارع