نقل از نشریه پرتو شماره ١٦
حزب دمکرات، کنگره چهارده و دایره بسته فدرالیسم
حسین مرادبیگی(حمه سور)
کنگره چهارده حزب دمکرات کردستان – ایران برگزار شد. حزب دمکرات کردستان با چهارده نامیدن کنگره خود ظاهرا خواسته است بگوید که این حزب به همه اهداف و سیاستهای ١٣ کنگره قبلی حزب دمکرات کردستان ایران وفادار است. این ادعا واقعی است، همانقدر که فرق و تفاوت اساسی ای بین اهداف سیاسی و برنامه ای این دو حزب نیز وجود ندارد.
میگویند در این کنگره نوآوری کرده اند. در یک مورد حق با آنهاست و باید آن را برای آنها به عنوان نوآوری در حزب دمکرات به حساب آورد. این حزب در این کنگره با انتخاب خالد عزیزی به دبیری کمیته مرکزی خود و شکل دادن به یک رهبری جوانتر، از آرایش رهبری به شیوه سنتی خود فاصله گرفته است و اگر مجددا به آن بازنگردند، از آن عبور کرده اند. شعار جمهوری کردستان در ایران فدرال که گویا نوآوری دیگر آنان است، هرچند در ظاهر حاوی دوز ناسیونالیستی بیشتری نسبت به خودمختاری آنان در ایران فدرال است، اما در اصل تلاشی است برای پرده پوشی سردرگمی، استیصال سیاسی و بی ربطی حزب دمکرات به صحنه سیاست در ایران. سردرگمی، استصیال سیاسی و بی ربطی به صحنه سیاست در ایران نه ویژه این حزب که مختص هر دو بخش حزب دمکرات است. مشکل با تغییر جمهوری خودمختار به جمهوری کردستان قابل حل نیست، مشکل دایره بسته فدرالیسم است که هر دو حزب دمکرات را در استیصال سیاسی و بی ربطی به سیاست واقعی در ایران قرار داده است. شعار جمهوری کردستان ممکن است موقتا بدرد دلخوش کردن اعضاء و کادرهای این حزب بخورد که گویا با آن خط فاصلی میان خود و بخش دیگر حزب دمکرات کشیده اند، اما در اصل تغییری در واقعیتی که پیشتر به آن اشاره کردم، نخواهد داد. این نتیجه گیری ای بر اساس انشعاب دو جناج قبلی حزب دمکرات از همدیگر نیست، بلکه خود انشعاب نیز محصول این وضعیت و شرایطی است که جنبش ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران را در خود فر و برده است که من در این جا بطور فشرده و با تمرکز روی شعار فدرالیسم به آن اشاره میکنم.
رکود تحرکات جنبش ناسیونالیسم کرد در فضای سیاسی کردستان ایران در یک سال اخیر قابل مشاهده است. واضح است منظور دست کم گرفتن ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران نیست، این جنبش ممکن است به دلایل مختلف دوباره فعال شود. منظور وضعیتی است که این جنبش در کردستان ایران در آن قرار دارد و این بر فعالیت کمونیستها در کردستان ایران تاثیر میگذارد. "برو و بیایی" که این جنبش و احزاب و گروههای مربوطه در کنار دوم خرداد در کردستان ایران داشتند و بعدها با افق توهم به حمله دولت آمریکا و اینکه بعد از عراق نوبت ایران خواهد شد و بزودی کپی آنچه که در کردستان عراق روی داد در کردستان ایران نیز تکرار خواهد شد، با شکست دولت آمریکا در عراق و دست بالا پیدا کردن جمهوری اسلامی و یاس ناشی از آن بسرعت فروریخت. با فروریختن این توهم، تحرک ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران نیز بسرعت فروکش کرد، حزب دمکرات نیز در بحران سیاسی عمیقی فرو رفت و سرانجام انشعاب در آن نیز اجتناب ناپذیر گردید. در این روند، اوضاع کردستان عراق هم به نوبه خود، تاثیر داشت. مردم کردستان ایران دیدند که در کردستان خودمختار نیز کارگر و زحمتکش همچنان در فقر و تنگدستی به سر می برند. در اردوی مقابل یعنی اردوی احزاب و بورژوازی خودمختار کرد نیز برعکس ثروت پارو و ستونهای مکنت با استثمار طبقه کارگر بالا میرود.
ناسیونالیسم کرد و احزاب و گروههای مربوطه این وضعیت را در حلقه بسته فدرالیسم و افق امید به حمله دولت آمریکا به ایران تجربه کردند. بی خاصیت شدن سازمان زحمتکشان و دیگر گروهها و سکتهای قومی که تا دیروز در انتظار حمله دولت آمریکا به ایران بودند بیانگر این واقعیت است. شعاری که سرچشمه بی ربطی حزب دمکرات به صحنه سیاسی در ایران است، دوباره و در این کنگره روی میز یکی از شاخه های حزب دمکرات قرار گرفته است. دارند بی خاصیتی آن را برای اعضای خود با جمهوری کردستان رنگ و لعاب میدهند.
فدرالیسم در ایران یعنی تفرقه، یعنی بازگرداندن جامعه ایران از مدنیت و شهر نشینی ای که چندین دهه است روی آن کار شده است به طایفه گری و عشیره گری و خان خانی سابق. نمونه پیش روی ما جامعه عراق است. این سناریو را نمیشود با شعار فدرالیسم به جامعه و مردم ایران تحمیل کرد، حتی اگر حزب دمکرت شب و روز آن را در بوق کند. مگر به کمک دولت آمریکا و عراقیزه کردن ایران. یا اینکه حزب دمکرات برود با گروههای قومی ترک دست به یکی کند که آنهم بدون توافق بورژوازی ترک ممکن نیست. بعید است بورژوازی ترک از سود هنگفت سرمایه های خود در ایران که سالهاست با ادغام سرمایه اش در بازار سراسری ایران بدست میاورد، دست بکشد.
وقتی میگویم فدرالیسم در ایران با شعار دادن ممکن نیست، منظور این نیست که جامعه ایران در مقابل خطر این ویروس واکسینه شده است یا گروهها قومی و گانگسترهای نظامی ای وجود ندارند که در شرایط فروپاشی جمهوری اسلامی جامعه ایران را به این سمت سوق دهند. اگر کمونیستها و فعالین و رهبران کارگری نسبت به تحرک این ویروس هشیار نباشند، این ویروس در صورت آماده بودن محیط دوباره میتواند فعال شود. منظور این است که فدرالیسم به عنوان یک شعار بدون فاکتور دخالت دولت آمریکا در ایران ممکن نیست. بورژوازی ترک هم بعید است به خاطر حزب دمکرات پای چنین سناریوئی برود. چرا که در این معامله ضرر میکند. لذا نیروی فدرالیست چی ای که تنها به امید حمله دولت آمریکا به ایران نشسته است و یا سالها به انتظار شرایطی می نشیند و و سم قومی در جامعه تزریق میکند بلکه در پروسه فروپاشی جمهوری فرصتی گیر بیاورد که جامعه ایران را به موقعیت فعلی عراق سوق داد واضح است به صحنه سیاست در ایران نیز کاملا نامربوط خواهد ماند. در بهترین حالت نیروی سیاهی است نظامی یا سیاسی که در کمین مردم و جامعه ایران نشسته است تا جامعه را به موقعیت سناریوی سیاهی سوق دهد. وگرنه به ما بگوئید غیر از این دو حالت فدرالیسمتان را چگونه و کی در ایران پیاده خواهید کرد؟ در شرایط متعارف و انقلابی جامعه و مردم از کنار شعاری که بوی خون و گورهای دسته جمعی از آن به مشام میرسد نه تنها میگذرند که در مقابل آن می ایستند. نه کنگره چهارده هم این حزب و نه کنگره چهارده هم دیگر حزب دمکرات را تا وقتی که در دایره بسته فدرالیسم قرار دارند گریزی از این واقعیت نیست.
راه حل مساله ملی کرد در ایران، همانطور که ما بارها گفته ایم، نه خودمختاری است و نه فدرالیسم، پرسش از مردم کردستان ایران است که در یک رفراندم کاملا آزاد، بدون هیچ فشاری به دو چیز رای دهند، یا جدائی از ایران و یا ماندن در ایران به شرط برخورداری از حقوق کامل شهروندی خود.
فراتر از اینها آنچه که این روزها برای ما کمونیستها و جنبش کمونیستی طبقه کارگر در کردستان ایران مهم است این است که از رکود و عدم تحرک ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران که با عدم تحرک ناسیونالیسم ایرانی و ناسیونالیسم پروغرب در ایران در مقابل جمهوری اسلامی همزمان است برای ساختن و گسترش جنبش کمونیستی خود استفاده کنیم. این فرصت را نباید از دست داد.
١٣آوریل ٢٠٠٨