محمود قزوینی

 

اعتصابات کارگری وسیع و معضل حل نشده تشکل کارگری ( ٢)

رفرمیسم و کمونیسم در جنبش کارگری

 

در شماره قبل نشریه بر این معضل پایه ای طبقه کارگر ایران یعنی دستیابی به تشکل توده ای پرداختم و نوشتم " اگر یک ناظر خارجی، یک فعال کارگری از خارج از ایران اتفاقات و اعتراضات و اعتصابات کارگری ایران را دنبال کند، دچار تعجب خواهد شد که چگونه در کشوری اعتراضات و اعتصابات کارگری با وسعت ادامه مییابد، اما تشکل یابی کارگران هنوز در مرحله مقدماتی آن قرار دارد و هنوز چشم انداز فوری برای ایجاد تشکل کارگری وجود ندارد."  شکی نیست که یک شرط اساسی برای پیشروی مبارزات جاری کارگری برپائی تشکلهای توده ای کارگری است و این یک تلاش دائمی و فراگیر در میان توده های کارگر  و  یک وجه جنبش کارگری در همه حالات است. این تلاش دائمی و فراگیر بطور دائم مورد سرکوب رژیم اسلامی قرار دارد. سرکوب هر اعتصاب و اعتراض کارگری همچنین سرکوب این تلاش و خواست دائمی توده های کارگر است. مسئله این نیست که جمهوری اسلامی از شکل گیری تشکل های مستقل کارگری جلوگیری میکند و هر کجا کارگران قدمی در این راه بردارند آنها را به شدت سرکوب میکند، بلکه مسئله این است که جمهوری اسلامی در تلاش و مقابله دائمی با  این گرایش و تلاش توده های کارگر برای متشکل شدن قرار دارد. شوراهای اسلامی را برای این کار سازمان دادند، قانون کار را برای این نوشتند، دستگیری و زندان و شلاق زدن رهبران و فعالین کارگری بخشا  برای همین است، ایجاد و زنده نگه داشتن ترس و وحشت در دل کارگران برای دست زدن به فعالیت متشکل و مسائل متعاقب آن یعنی اخراج و زندان و...کار وزارت اطلاعات و کل رزیم اسلامی است.  خنثی کردن این تلاشهای جمهوری اسلامی یک وجه دائمی فعالیت فعالین و رهبران کارگری است.

تقابل رزیم اسلامی با یک طبقه کارگر وسیع بر سر ابتدائی ترین و پایه ای ترین خواست و گرایش این طبقه نمیتواند بی پاسخ بماند و پاسخ خواهد گرفت. اما هر چه جلوتر برویم مسئله "چه پاسخی" بیشتر و آشکارتر برای فعالین و رهبران کارگری طرح میشود. در مقابل این سوال گرایشهای مختلف در جنبش کارگری پاسخهای متفاوتی میدهند. گرایش رفرمیستی که افق محدود و صنفی از مبارزه طبقه کارگر دارد، به یک تشکل نیم بند که حتی تقابل آن با مبارزات جاری و روزمره کارگران از همین الان بارز است چشم دوخته است. این افق خود را در هیات موسسان سندیکایی ایران فورموله کرده است. هیات موسسان سندیکائی و برخی از رهبران سندیکای شرکت واحد خطاب به دولت جمهوری اسلامی میگویند، اگر میخواهید اعتصابات و اعتراض کارگری خاتمه یابد به ما اجازه بدهید اتحادیه تشکیل دهیم.

 آیا این افق هیات موسسان سندیکائی و کل جناح رفرمیستی در جنبش کارگری میتواند به افق کارگران ایران تبدیل شود؟ هم اکنون این افق شانس زیادی برای جاگیر شدن در میان کارگران ندارد. اما اگر جمهوری اسلامی و طبقه سرمایه دار ایران بخواهد در مقابل مبارزات کارگران دست به عقب نشینی بزند، این جریان شانس بیشتری برای طرح خود مییابد. زیرا رزیم جمهوری اسلامی و کل طبقه سرمایه دار ایران پشت سر افق و گرایش رفرمیستی میاستند و این جریان با پشتوانه بین المللی اتحادیه ها و کل بورژوازی جهانی تلاش میکند تا جریان رادیکال درون جنبش کارگری را کنار بزند و اعتراضات کارگری را به زیر کنترل خود در آورد  و کارگران را به تلاشهای بسیار محدود صنفی عادت دهد و با دامن زدن به رقابتهای صنفی در میان کارگران صفوف طبقه را بیش از پیش پراکنده سازد و طبقه کارگر را به طور واقعی زائده سیاستهای بورژوازی کند. این خطر یک خطر واقعی در جنبش کارگری ایران است.

 

گرایش رادیکال و کمونیستی نیز پاسخ خود را برای دستیابی کارگران به تشکل توده ای کارگران دارد. این گرایش که یک جریان نسبتا قوی در میان کارگران است، افقش محدود به مبارزه اقتصادی طبقه کارگر نیست، اما در مبارزه اقتصادری جاری طبقه کارگر فعال است. این گفته مانیفست تعریف دقیقی از این گرایش در جنبش کارگری بدست میدهد.

 

"کمونيستها حزب خاصى نيستند که در برابر ديگر احزاب کارگرى قرار گرفته باشند.

آنها هيچگونه منافعى، که از منافع کليه پرولتارها جدا باشد ندارند.

آنها اصول ويژه‌اى را بميان نميآورند که بخواهند جنبش پرولتارى را در چهارچوب آن اصول ويژه بگنجانند.

فرق کمونيستها با ديگر احزاب پرولتارى تنها در اين است که از طرفى، کمونيستها در مبارزات پرولتارهاى ملل گوناگون، مصالح مشترک همه پرولتاريا را صرف نظر از منافع مليشان، در مد نظر قرار ميدهند و از آن دفاع مينمايند، و از طرف ديگر در مراحل گوناگونى که مبارزه پرولتاريا و بورژوازى طى ميکند، آنان هميشه نمايندگان مصالح و منافع تمام جنبش هستند.

بدين مناسبت کمونيستها عملا، با عزم ترين بخش احزاب کارگرى همه کشورها و هميشه محرک جنبش به پيش‌اند؛ و اما از لحاظ تئورى، مزيت کمونيستها نسبت به بقيه توده پرولتاريا در اين است که آنان به شرايط و جريان و نتايج کلى جنبش پرولتارى پى برده‌اند.

نزديک‌ترين هدف کمونيستها همان است که ديگر احزاب پرولتارى در پى آنند، يعنى متشکل ساختن پرولتاريا بصورت يک طبقه، سرنگون ساختن سيادت بورژوازى و احراز قدرت حاکمه سياسى پرولتاريا...."

گرایش کمونیستی در میان جنبش کارگری ایران و در مبارزه جاری روزمره امروز کارگران، نه تنها خواهان متحد شدن کارگران در مبارزه اقتصای امروز، بلکه خواهان فراتر رفتن از آن است و منافع مشترک و کل طبقه را صرفنظر از منافع و مصالح صنفی و محدود و صرفنظر از منافع کارگران در هر لحظه نمایندگی میکند. برای همین تشکل یابی توده ای کارگران نزد این گرایش فقط پاسخی به یک گرایش در توده های کارگر و یا منافع امروز طبقه نیست، بلکه منافع کل جنبش کارگری و اینده آن را در نظر دارد. هر چند پاسخ این گرایش به مبارزات جاری کارگری نیز از قابلیت و توانائی بهتری برخوردار است. گرایش کمونیستی و رادیکال در میان کارگران در سالهای اوائل انقلاب ٥٧ با جنبش شورائی به میدان آمد و صحنه سیاسی ایران را دگرگون ساخت. امروز رهبری مبارزات  روزمره و جاری طبقه کارگر و تلاش برای دستیابی طبقه به سازمانیابی توده ای  یک کار دائم این جریان در درون جنبش کارگری است. ضعف این جریان در پراکندگی و حزبیت نیافتن آن است.

 اگر رهبران و فعالین گرایش کمونیستی درون جنبش کارگری همچنان به موجودیت خود به صورت شبکه های محافل پراکنده ادامه دهند، نه تنها طبقه کارگر ایران را از ابراز وجود طبقاتی در مقابل بورژوازی و نبرد بر سر قدرت سیاسی محروم میکنند، بلکه در مبارزات جاری کارگران دست را به رفرمیستها هم خواهند باخت. از این رو سازمانیابی حزبی فعالین کمونیست درون جنبش طبقه کارگر مانند همیشه یک وظیفه فوری و عاجل است. تشکل حزبی فعالین این گرایش باید در لحظه کنونی امکان دخالت آنها را در مبارزات جاری کارگران بالا ببرد و ظرفی برای ابراز وجود واقعی آنها در اعتراضات جاری و بر سر مسئله تشکل یابی کارگران فراهم آورد.

سازمانیابی کمونیستی فعالین و رهبران گرایش کمونییستی درون طبقه، ضمن اینکه آنها را برای رهبری مبارزات جاری کارگری آماده تر میسازد، این امکان را نیز فراهم میسازد که این فعالین و رهبران بتوانند کارگران را به عنوان یک طبقه وارد جدال سیاسی جامعه کنند. بدون سازمانیابی حزبی فعالین و رهبران کمونیست، ورود طبقه کارگر بصورت مستقل در عرصه سیاست غیر ممکن است.

برای همین کارگران کمونیست چه برای شرکت در جدال جاری بر سر دستیابی کارگران به تشکل توده ای و رهبری مبارزات اقتصادی جاری و چه برای نمایندگی کردن طبقه کارگر در عرصه سیاست و سازماندهی انقلاب کارگری، باید بیش از پیش صفوف خود را متشکل سازند. بدون سازمانیابی کمونیستی، کارگران کمونیست همه چیز را به بورزوازی میبازند.

مبارزه بر سر تشکل یابی توده ای طبقه کارگر یک عرصه مهم پیش رو برای رهبری کل طبقه توسط کارگران کمونیست است. مبارزات و اعتصابات چندین ساله به سازمانیابی بیشتر طبقه کمک کرده و زمینه را بیش از پیش برای حل این معضل فراهم ساخته است. اعتصابات وسیع دائمی جندین ساله فراخوانی به کارگران کمونیست است که به معضل تشکل توده ای طبقه به سرعت  خاتمه دهند . راه را برای ابراز وجود وسیع رفرمیسم و سندیکالیسم در جنبش کارگری ببندند.