جنگ در بصره و آخوند های تبّـت

مصاحبه تلویزیون پرتو با کوروش مدرسی

 

پرتو : جنگ در جنوب عراق و در گیری نیروهای مقتدا صدر و بخشا نیرو‌هائی که وابستگی شان کاملا معلوم و مشخص نیست ، با ارتش عراق، بحث‌هائی را دامن زد . اگر دولت ملکی دولتی شیعه است ، چرا با مقتدا صدر دعوا دارد؟ در این وسط آمریکا طرف کیست؟ شما فکر می کنید مسئله و دعوا بر سر چیست ؟  

 

کوروش مدرسی : جنگ بخشی از پروسه یک سره کردن قدرت در عراق است. اینها دولت به معنای متعارف نیستند. همه اینها دارو دسته هایی هستند که بر خانه و زندگی مردم عراق خیمه زده ا ند و دارند استفاده خودشان را می کنند.  دعوا در بصره بر سر قدرت و بر سر نفت است. اینکه یک طرف این دعوا به اصطلاح ارتش عراق است به این معنی است که یک طرف جنگ مالکی و جناح وابسته به آن است که میخواهد کاملا بر جنوب عراق حاکم شود. و جمع دیگر شان دارد به منفعت‌اش لطمه می خورد که امثال ارتش مهدی و مقتدا صدر از آن جمله اند. به هر حال دعوا سر قدرت است .

 

این دعوا بر سر بهبود زندگی مردم عراق نیست . این دعوای جماعتی دزد ، قاچاقچی ، قداره بند ، لمپن هستند و دارند به اصطلاح چوب حراج به سرنوشت مردم عراق می زنند. قرار است سر دسته دزدان معلوم شود. دست آخر روشن شود کیست که مردم عراق را خواهد چاپید !

 

پرتو : بحث رفتن آمریکا از عراق است ، آیا طرفی که می ماند طرف سهمیه نیروهای مختلف اسلامی خواهد بود یا چیز دیگری پیش بینی می شود؟

 

کوروش مدرسی : اینکه امریکا چه موقع از عراق کاملا بیرون میرود را باید دید. یعنی هنوز زمان آن قطعی نیست . در هر حال عراق، بعنوان یک کشور، موقعیت نا‌پایداری دارد. گمان نمی کنم عراق به عنوان یک کشور در طولانی مدت بتواند به این شکل سه قسمتی به حیاتش ادامه دهد . امکانات مختلفی وجود دارد.

 

 صرف نظر از تبدیل شدن عراق به سه کشور که ممکن است حالت پایدار تری به اوضاع بدهد، حالت با ثبات دیگر معنی اش این است که یکی از جنبش های سیاسی و اجتماعی خودش را بر کل عراق حاکم کند. و به اصطلاح مردم را در یک کشور انتگره کند، و به لحاظ سیاسی سیطره اش را بر جنبش های دیگر اعمال کند. این جنبش می تواند جنبش کمونیستی طبقه کارگر باشد که هویت ملی و قومی و غیره را کنار میگذارد و آدمها را در یک جامعه مدنی سکولار متحد میکند. جنبش دیگری که میتواند عراق را زیر یک پرچم دولتی یا کشوری بیاورد فاشیسم عرب (بعث یا غیر آن) است. جریان اسلامی هم بالقوه می تواند این نقش را بازی کند . در میان جنبش های موجود در عراق ناسیونالیسم کرد قادر به انجام این کار نیست. چون بنا به تعریف خود منطقه ای است .

 

به هر حال این بخشی ازآن کشمکش است و ربطی به مردم عراق ندارد ، دارد خانه و زندگی مردم عراق تقسیم می شود بین دار و دسته های دزد و قاچاقچی که به اسم دولت واحزاب سیاسی در آنجا دارند فعالیت می کنند .

 

پرتو : تقریبا هفته گذشته ، تظاهراتی ازمردم  بصره را در تلویزیون مشاهده کردیم که اعتراضات مردم بود ، نسبت به نبود امنیت ، به ترورها در بصره  وبی توجهی ها به مردم و...

 

کوروش مدرسی : همه این اعتراضات هست ، چرا که زندگی مردم در عراق واقعا وحشتناک است. مرگ و میر بچه ها، مرگ و میر انسانهایی که بیمار می شوند ، کمبود دارو ، به هم ریختن سیستم آموزشی ، نبودن امنیت و تبدیل شدن عراق به آن چیزی که واقعا به آن می گوئیم سناریوی سیاه ، اینها روی سر مردم خراب شده است.  و واضح است که مردم اعتراض می کنند و تلاش می کنند زندگی شان را بهتر کنند. این اعتراضات در بصره همیشه بوده . طبقه کارگر عراق بعضا دارد تکان می خورد، بخصوص در جنوب و در بصره، که از ثبات بیشتری برخوردارند.  مسئله این است که مدنیت در آن جامعه از هم پاشیده است و حتی تکلیف مبارزه برای اضافه دستمزد هم منوط به این است که شما چند تا اسلحه دارید! این منطق جامعه مدنی از هم پاشیده است. 

 

اگر کمونیست های عراق، حزب کمونیست کارگری عراق و کنگره آزادی عراق آمادگی لازم را داشته باشند باید بتوانند سر انجام این کشمش را به نفع بشریت تمام کنند. اگر حزب کمونیست کارگری عراق و کنگره آزادی عراق بتوانند آن نقش را بازی کنند که محمل اتحاد ، اعتراض ، امنیت و محمل به اصطلاح جمع شدن و در آوردن مردم از این وضعیت باشند ، میتوان امیدورا بود که مردم عراق زندگی بهتری را تجربه خواهند کرد. و گرنه جریانات ارتجاعی در صف ایستاده اند و مردم را بیچاره تر خواهند کرد .

 

پرتو : مسئله دیگری که در همه جا انعکاس نسبتا وسیعی داشت ، اعتراضات بودائیستها و مذهبی های تبت است که به عنوان دموکراسی خواهی کرده اند و ظاهرا با حمایت امریکا و از طرفی با سرکوب چین روبرو شده اند ، تحلیل شما در مورد این مسئله چیست؟

 

کوروش مدرسی : مردم در تبت مثل بقیه مردم چین ، زیر دست یک دولت سرمایه داری لجام گسیخته و مستبد قرار دارند و مثل همه جا مبارزه می کنند و باید مبارزه کنند و وظیفه هر کسی است که از مبارزه شان حمایت بکند .

 

اما مبارزه ای که امروز در تبت جریان دارد مبارزه ای است که حتی اگر مردم تبت هم نفعی و صدایی درآن داشته اند، امروز آن صدا از بین رفته و اعتراض تبدیل شده به مبارزه آخوندهای تبتی شده است! یک مشت آخوند مرتجع و سوپر ارتجاعی تبتی با  دالایی لاما که وابسته به کثیف ترین و سیاه ترین جریانات در تاریخ معاصرهستند ، شروع کردند به درگیر شدن با دولت چین. اینها بن لادن های بودایی اند و نشان دادند که اگر به قدرت دست یابند ، چیزی از بن لادن کم نخواهند گذاشت . و دروغ گویی و شیادی و به اصطلاح مفت خواری هایشان هزار برابر آخوندهای ایرانی است

 

در نتیجه بنظر من باید روشن ساخت که اینها اعتراض مردم تبت برای بهبود زندگی شان را مطلقا نمایندگی نمی کنند . اینها یک جریان کاملا ارتجاعی ، مذهبی ، آخوند بودایی ، با پشت گرمی و حمایت از سوی سازمان سیا هستند . درست مثل طالبان ، منتهی لباسهایشان با یکدیگر فرق دارد ، آنها موهای سرشان را بلند می کنند و اینها میتراشند ، در نتیجه باید حقیقت را برای انقلابیون و طبقه کارگر چین و تبت تشریح کرد و اهمیت مبارزه متشکل و متحد طبقه کارگر را برجسته کرد.

 

دعوای آخوند‌های بودائی بخشی از کشمکش بین چین و امریکا ، چین و غرب در واقع و بخصوص امریکا ست. چین دارد به اصطلاح دست و پایش را دراز می کند ، قدرت اقتصادی و نظامی اش را بسرعت زیاد می کند و یک پای تقسیم مجدد جهان است. غرب دارد از کارت تبت برای فشار به چین استفاده میکند. تبت نه شباهتی به مردم ویتنام دارد ، نه به مردم آزادیخواه جاهایی که دارند اعتراضی می کنند ربطی دارد. یک مشت آخوند مفت خور بودائی مرتجع ، عقب مانده خودشان را کرده اند نماینده مردم تبت. این نیابت را نباید به رسمیت شناخت. باید از مبارزه طبقه کارگر آن جامعه حمایت کرد.