آریاشهر صدایی از اعماق
ضرب و شتم دختر جوانی توسط نیروهای انتظامی در آریا شهر تهران به فاصله چند دقیقه به اعتراضی توده ای علیه رژیم اسلامی تبدیل شد. مردم معترض با شعارهای "علاف کردید ما را از ٥٧ تا حالا" و "نمیخواهیم، نمیخواهیم، حکومت اسلامی نمیخواهیم" تنفر خود را از جمهوری اسلامی و حکومت مذهبی اعلام کردند.
بعد از گذشت یک هفته از این اتفاق سرکار پاسدارهای رژیم از نیروهای ناجا و مراکز اطلاعاتی آنها زبان گشوده و این ماجرا را حرکتی از پیش سازمان داده شده و با برنامه از جانب نیروهای سر به صهیونیسم دانسته اند.
فعلا از تلاش ناشیانه و نه چندان جدید فرماندهان ناجا و وصل کردن اعتراض بر حق مردم علیه حکومت اسلامی به اسرائیل و ... میگذریم که این شگرد قدیمی آنها برای توجیه اعمال خود و برای توجیه دستگری و زندان مردمی است که با صدای بلند اعلام میکنند حکومت اسلامی را نمیخواهند.
اگر در سالهای ٦٠ سران جمهوری اسلامی میتوانستند، قتل و کشتار مردم را با وصل کردن اعتراض بر حق آنان به صهیونیسم و دست خارجی و از اینگونه اراجیف توجیه کنند، امروز دیگر این فرمایشات حتی نیروهای ناجا را هم به شور نمی آورد. این تلاشها امروز نه تنها کسی را به اعمال و جنایت سران رژیم متوهم نخواهد کرد، بلکه حتی در صفوف نیروهای خود رژیم هم به چیزی جز ترس و نگرانی از قدرت مردم و اپوزیسیون، از آینده تاریکی که در انتظار حکومت اسلامی است نخواهد انجامید.
صدای رسای مردم آریاشهر و اعلام انزجار از حکومت اسلامی، اعلام تنفر از اسلام و قوانین و نمایندگان خدا بر زمین، آتشی است در اعماق جامعه که روزی کل جمهوری اسلامی را به کام نابودی خواهد کشاند. اعتراض بر حق مردم و جوانان آریاشهر و دفاع آنان از دختری جوان که مورد به حرمتی قرار میگیرد، صدای میلونها زن به بی حقوقی، زن آزاری و حکومت مذهبی است که ایران را به جهنمی برای آنان تبدیل کرده است. این صدای جوشیدن آتشفشانی است که سالیان سال است که در جریان است و روزی اسلام و حکومتش را همراه کل ناجا و مراکز شکنجه و زندانش به کام مرگ میکشاند. اعتراض جوانان و مردم در آریاشهر نفرت جمع شده در سینه میلیوها زن و مردی است که به بربریت اسلامی و حکومت آپارتاید جنسی معترضند و دیگر حاضر به سکوت نیستند. این صدای نسلی است که به میدان آمده است و توقع انسان امروز را از زندگی فریاد میزند. این اعتراض نسل جوانی است که حاضر نیست بیش از این تحمل زن ستیزی و حکومت آپارتاید جنسی را بکند. که حاضر نیست فقر و محرومیت و بی حقوقی را بیش از این تحمل کند.
اما این صدا و این اعتراض امروز دیگر با صف مستقل خود، سر راست و بی توهم در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده است. این بخشی از اعتراض نسل جوان است که با صدای بلند در ١٣ آذر اعلام کرد "دانشگاه پادگان نیست"، اعلام کرد "آزادی و برابری" میخواهد. این صدای جنبشی است که شهر به شهر از تهران، تا مشهد و شیراز و سنندج و یزد و اصفهان و تبریز و ... در جریان است و بیش از این تحمل بربریت اسلامی و حکومت زد زن و زد آزادی را ندارد. این صدای مردمی است که به زندانی کردن رهبران جنبش آزادیخواهی مردم ایران از دانشگاه تا مدرسه و مراکز کارگری و شهر و محله معترض است.
اگر این نیرو سازمان پیدا کند، اگر این نیرو از کارخانه تا دانشگاه و محله به هم وصل شود، اگر رهبران و سازمان دهندگان آن از آریا شهر تا دانشگاه شیراز و شرکت واحد و دانشگاه تهران دست در دست هم بگذارند، آنوقت جمهوری اسلامی و سرکار پاسداران ناجا خواهند فهمید دنیا دست کیست. آنوقت میدانند شعار "حکومت اسلامی نمیخواهیم" آرزوی نه تنها جوانان آریا شهر بلکه دهها میلیون زن و مردی است که برای به گور سپردن حکومت اسلامی لحظه شماری میکنند.
اعتراض جوانان آریا شهر تهران، بیان امیال میلیونها زن و مردی است که به چیزی کمتر از رفتن جمهوری اسلامی قانع نیستند. این صدای نسلی است توقع انسان قرن ٢١ را از زندگی خود دارد، که برای خدا و نمایندگان زمینی آن پشیزی ارزش قائل نیست. این صدایی از اعماق جامعه ایران است که هر روز از گوشه ای شنیده میشود.
خالد حاج محمدی
khaledhaji@yahoo.com