-- Logo ---->
در کنگره سوم حزب چه گذشت؟ مصاحبه با تعدادی از نمایندگان کنگره
به نظر شما در راستا ی مبا حث کنگره سوم حزب حکمتیست، رهبری حزب چه اولو یتها ی را باید در دستور بگذارد
آرش:
کنگره به نظر من از جنبههای مختلفی حائز اهمیت بود.
داشتن یک ارزیابی صحیح از کنگره و نقش ضروری این حزب بستگی به درک اهمیت قاطع ،عوامل ذهنی،و عملی در جنبش کرگری دارد،با تشدید بحران اقتصادی و سیاسی در ایران و ضرورت سازماندهی طبقه کارگر برای تدارک مبارزتشان بر علیه سرمایه داری، حزب حکمتیست باید در همین راستا دسترسی وسیع ی به رهبران و فعالین کارگری داشته باشد،و در حرکت دادن آنها و جلب کردنشان به سوی حزب باشد ولی متاسفانه این خلا بین حزب و جنبش طبقه کارگر پر نشده است که کنگره روی این جنبه از فعالیت حزب به درستی روی آن فکوس کرد.
در واقع اگر حزب بتواند رهبری جنبش کارگری را در مبارزات سیاسی و اقتصادی نمایندگی کند حزب هر چه بیشتر تو دهای تر خواهد شد و نفوذ خودش را در قالب کمیتههای کمونیستی محلات و کارخانه ،گارد آزادی بست خواهد داد
کمونیسم مارکس و منصور حکمت به ما آموخته اند که تحقق یافتن مبارزات کارگری و تحزب سازمانهای کمو نیستی، کمیتههای کمنیستی مجامع عمومی،شورا ، تنها از طریق عمل آگاهانه حزبی و جمعی طبقه کارگر امکان پذیر است و اگر حزب بتواند این ابزار را در دست طبقه کارگر بنهد در روند و سیر آتی مبارزات ایران نقش تییین کننده و موثری خواهیم داشت
سعیدآرمان:
اگر بسیار موجز بیان کنم شاخص ارزیابی من از موفقیت رهبری منتخب کنگره سوم پاسخگویی به مسائلی است که در ابعاد سیاسی- اجتماعی و سازمانی در این کنگره به آن پرداخته شد. از نظر من اهم آنان به این عبارتند.
- اولین اولویتی که باید رهبری حزب به آن بپردازد تضمین پاسخگویی به مسائل گرهی پیش روی رهبران عملی طبقه کارگر بمنظور ایجاد تحرکی جدی و متمایز در سازمانیابی و مبارزات جاری طبقه کارگر در ایران میباشد. مباحثی که در روز دوم کنگره تحت عناوین " ارزيابی از وضعيت جنبش کمونيستی در ايران" و همچنین "طبقه ڪارگر و مبارزه اقتصادی در ایران" مفصلا به ابعاد و جایگاه این دو موضوع و وظایف حزب حکمتیست در قبال آنان، پرداخته شد و مباحث غنی و با ارزشی از جانب سخنرانان و نمایندگان کنگره ارائه شد که بنظرم با تدقیق و پراتیک آنها و تعریف فونکسیونهای ویژه موقعیت حزب ما را در میان طبقه کارگر و کمونیستهای جامعه ایران شتاب جدی میدهد.
- تحکیم و تثبیت هژمونی سیاسی بر جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی و گسترش آن را در جنبش دانشجویی تضمین کنیم.
- مسئله دیگری که از نظر من حائز اهمیت است. دخالتگری جدی در مبارزات زنان در ایران میباشد. حزب ما دارای برنامهای شفاف در زمینه حقوق و مطالبات زنان میباشد و در عین حال از افراد جدی و صاحب نظر در زمینه حقوق زن، شیوههای مبارزهجویانه زنان و تقابلاتشان با رژیم اسلامی بعنوان رژیم آپارتاد جنسی کم نداریم. اما سازماندهی مناسب بمنظور انجام کار روتین و تضمین رهبری جنبش زنان در ابعاد مختلف (سیاسی، نظری و سازمانیابی)، به اندازه وزن و جایگاه اجتماعی و اهمیت این جنبش در تحولات سیاسی اجتماعی جامعه ایران به آن نیرو اختصاص داده نشده است، و سازمان درونی مناسبی علیرغم تلاشهای ضعیف برای آن در دستور نداشته و یا اگر هم داشتهایم بصورت جدی پای اجرای آن نرفتهایم.
باید این را اذعان کنم که کمتر جریانی به اندازه ما شفاف و تیز جنبش یک میلیون امضا و بی ربطی آن و نا کارآمدی آن را برای فعالین مدافع حقوق زن و زنان ایران افشا نموده است، اما حاصل اینکار را در عدم وجود جدی سازمان ویژه مشخص نیست به جیب چه جریانی میرود و کدام جنبش رادیکال و تمامیت خواه مدافع حقوق زنان را تقویت میکند.
لذا با توجه مسائل فوق رهبری حزب لازم است به این نقص جدی پاسخ بدهد و موانع سازمانی و عملی آن را برطرف کند و کنگره بعدی بتوانیم شاخصی برای ارزیابی از جایگاه سیاسی خود ما در جنبش زنان در ایران را داشته باشیم که رضایت کنگره را جلب کند.
مسئله دیگر افشا و طرد تفکرات ناسیونالیستی در جامعه ایران است: ناسیونالیسم در جهان از پایههای مادی برخوردار است و دولتها همچون مذهب در خدمت تحکیم و تثبیت نظام نابرابر موجود از آن بهره میگیرند و بخشا طبقه کارگر و بخشهای دیگر جامعه نیز متاسفانه از آن مصون نمانده است. بنظر من لازم است امر تبلیغ علیه ناسیونالیسم و ضدیت آن با انسانیت و منافع مشترک طبقه کارگر و اقشار تهیدست جامعه، به یک امر روتین در تبلیغات ما تبدیل بشود.
در ایران شوینیسم فارس حاکم بر جریانات سلطنت طلب و پان ایرانیست و در بخشهای مختلف عکس العمل منفی و ارتجاعی به یمن احزاب و جریانات ارتجاعی که با ملیت تراشی سعی میکنند، سم ناسیونالیسم و ملت پرستی را در اقصی نقاط ایران دامن بزنند و به عاملی برای ضربه زدن به اتحاد طبقاتی و منافع مشترک بخش عظیمی از مردم کارگر و زحمتکش ایران برای ساقط کردن نظام استثمارگرانه اسلامی سرمایه و برقراری نظام عاری از بی حقوقی، استثمار و تبعیض بر اساس ملیت، جنسیت و موقعیت اجتماعی انسانها و در نهایت لغو کار مزدی و بهره کشی انسان از انسان.
و در نهایت مدرنیزه کردن سازمان درونی حزب:
مدرنیزه کردن سازمان درونی حزب و تعریف مکانیسم و فونکسیونهایی که بتونند با صرف حد اقل انرژی بیشترین بازده را برای حزب داشته باشند. مدرنیزه کردن سازمان و تشکیلات مانع از هدر رفتن پتانسیل بالفعل و بالقوه ای خواهد شد که در اختیار حزب قرار دارد و یا در نتیجه فعالیتهای آتی در اختیار حزب قرار خواهد گرفت. به این شیوه ما میتونیم و باید به این نقص دیرینه فایق آییم. راه برگشتی وجود ندارد 30 سال حاکمیت بلاهت و ارتجاع محض و استثمار شدید طبقه کارگر از جانب هارترین رژیم سرمایهداری معاصر و آپارتاید جنسی، بدون بمیدان آمدن جدی طبقه کارگر و بخش پیشرو و مارکسیست این جامعه و تدابیر جدی برای سازماندهی مناسب و استفاده از کلیت پتانسیل موجود، ممکن نیست. بدون سازمان درست و خط روشن این امر هم اگر غیر ممکن نباسد به سهولت به انجام نخوهد رسید.
اسعد کوشا:
معتقدم الويت حزب در فاصله امروز تا کنگره بعدي بقرار زير
ميتواند باشد.
١-
تقويت سياسي و معنوي جنبش کارگري در کليت خود از يکسو و
سازماندهي بخش
سوسياليستي اين جنبش در کميته هاي کمونيستي با در نظرگرفتن تمامي
محدوديتهاي موجود و با بکارگيري فنون تلفيق کارعلني و
مخفي. اختصاص برنامه
هاي تلويزيوني ميتواند زمينه اجتماعي مساعدتري را براي فعالين
محلي فراهم آورد.
٢-
تقويت سياسي و معنوي جنبشهاي اجتماعي، همچون جنبش هاي
دانشجوئي و زنان در راستاي هرچه توده گير کردن مطالبات
آزاديخواهانه و
برابري طلبانه اين جنبشها
٣-
بررسي روانشناسي اجتماعي ايرانيان خارج
کشور و نحوه بحرکت درآوردن اين خيل عظيم و فارغ از
پيگردپليسي در راستاي
فشار آوردن به کشورهائي اروپائي که با جمهوري اسلامي مراودات
اقتصادي دارند، تا
همپاي اين روابط بر مطالبات برحق مردم از قبيل حق برپائي تشکلات
مستقل و آزاديهاي بيان و انديشه، لغو قوانين قصاص و
اعدام پافشاري کنند.
پرتو: چه جنبه اي از برگزاري کنگره توجه شما را جلب کرد؟ چه تفاوتي را با کنگره هاي قبلي مشاهده کرديد؟
ژیلا آوانسیان :
از نظرمن نفس حضور سه نسل از کمونيستهاي پرشور و دخيل در مبارزه
آنهم در موقعيت حساس کنوني، قابل ملاحظه بود.
جايگاه ويژه هريک از اين سه نسل در مبارزه با رژيم
اسلامي سرمايه، انتقال تجارب
سي سال از يک طرف و نشاط و ابتکار عمل پرشور از جهت ديگر نمايان
بود.کنگره کاملا
ماکزيماليست بود و به کم راضي نشد.
قدعلم کردن نسل جوان کمونيست در درون حزب نشانه پويائي حزب و
اميدواري به آينده اي بهتر است.
درپايان بايد بگويم وقت براي کليه مباحث مربوطه کافي
نبود.