جنگ و صلح شان علیه طبقه کارگراست
(در حاشیه ادعانامه دادستانی تهران علیه سندیڪای شرڪت واحد)
خالد حاج محمدی
دادستانی تهران در ڪیفرخواست خود در مورد حوادث اخیر پس از انتخابات ڪه به تاریخ یازدهم مرداد ١٣٨٨ اعلام شد٬ علیه ڪارگران سندیڪای شرڪت واحد و منصور اسالو نیز دست به پرونده سازی زد. در این تلاش دادستانی تهران با اشاره به اعتصاب ڪارگران شرڪت واحد در چند سال قبل اتهاماتی را علیه سندیڪا و ڪارگران و شخص اسالو اعلام ڪرد مبنی بر اینڪه وابسته به آمریڪا هستند و در ماجرای اعتصاب ڪارگران از آمریڪا پول گرفته است.
اینڪه نهادهای جمهوری اسلامی و از جمله دادگاه و دادستانی آن ڪارشان پرونده سازی برای مخالفان خود است٬ اینڪه هزاران نفر از ڪارگر و ڪمونیست و آزادیخواه و مخالف جمهوری اسلامی با همین پرونده سازیها سر به نیست شده اند٬ امری عیان است. دادستانی تهران در ادامه فعالیتهای پلیسی- اطلاعاتی خود به عنوان یڪ نهاد سرڪوبگر جمهوری اسلامی و در دل اعتراف گیریهای اخیر مراڪز پلیسی جمهوری اسلامی و راه انداختن شوهای تلویزیونی علیه زندانیان و مخالفین خود٬ دست به این شگرد علیه ڪارگران شرڪت واحد زده است و این مطلقا اتفاقی نیست.
تحرڪات اخیر و دعواهای جناحهای جمهوری اسلامی و فضای ڪه جناح حاڪم علیه مخالفان خود راه انداخته است٬ جدا از هر هدفی ڪه برای پس زدن جناح مقابل دارد٬ مرعوب ڪردن ڪل جامعه و در راس آن طبقه ڪارگر و صف آزادیخواهی یڪی از هدفهای اصلی آن است. دادستانی تهران در ادامه تلاشها و پرونده سازیهای تا ڪنونی مراڪز اطلاعاتی رژیم٬ در ادامه فعالیت شڪنجه گران و آدم ڪشان حرفه ای جمهوری اسلامی در زندانها و ڪشتارگاهها٬ در تلاش است با پرونده سازی علیه ڪارگران شرڪت و احد و در واقع آن بخش از طبقه ڪارگر ڪه با تلاش چندین ساله سرپناهی برای خود ساخته اند و بخشی از ڪارگران را زیر سقفی جمع ڪرده اند٬ علیه کارگران اقدام کند. این تلاش درست در شرایطی است ڪه بخشی از رهبری سندیڪای شرڪت واحد از جمله منصور اسالو و ابراهیم مددی هر دو در زندانند و بدون هیچ مجوزی در بدترین شرایط نگه داشته شده اند.
تلاش آگاهانه دادستانی تهران بخشی از تلاش ڪل دستگاه سرڪوب برای سرکوب طبقه ڪارگر و صف آزادادیخواهی در این جامعه و به تمڪین و سڪوت واداشتن آنها است. قرار است در دل تصفیه حسابهای درون جناحی جمهوری اسلامی٬ در دل بررسی اعتراضات اخیر و ڪلی پرونده سازی و اعتراف گیری ڪه جناح حاڪم علیه مخالفین خود و علیه معترضین راه انداخته است٬ به عنوان فرجه ای برای توجیه اعمال جنایتڪارانه خود علیه ڪارگران و زندانیان سیاسی و علیه صف آزادیخواهی نهایت استفاده را ببرند. پرونده سازی دادستانی تهران تلاشی آگاهانه و البته ناشیانه ارگانهای سرڪوبگر جمهوری اسلامی در بطن این اتفاقات است. میخواهند به این بهانه ها رهبران ڪارگری و اعتراض آزادیخواهانه مردم و فعالین آن را خفه ڪنند. میخواهند به همه اعلام ڪنند ڪه منطق عدالتخانه های جمهوری اسلامی این است و فردا هر بلایی را بر سر هر انسان حق طلبی خواهند آورد. میخواهند فضای پلیسی را علیه مخالفین خود و در راس آن علیه طبقه ڪارگر اعمال ڪنند و همه را به سڪوت بڪشانند. این اعمال قرار است اهرم فشاری دست دولت سرمایه داران باشد٬ تا در این فضا ایجاد صفی مبارز و معترض علیه فقر و محرومیت و استبداد را منتفی ڪند. قرار است این تهدیدها و پرونده سازیها علیه منصور اسالو و ڪارگران شرڪت واحد٬ فشاری باشد ڪه مردم ایران٬ ڪه ڪارگران و آزادیخواهان به فراموشی بسپارند ڪه اسالو و مددی هنوز زندانند و باید برای آزادی آنها ڪاری ڪرد. ڪه دانشجویان و صف برابری طلبی در این جامعه فراموش ڪنند ڪه محمد پور عبدالله و تعدادی از فعالین اول مه و صدها زندانی سیاسی در زندان هستند و باید برای آزادی آنها ڪاری ڪرد.
مسلم اینڪه طبقه ڪارگر و در راس آن ڪارگران شرڪت واحد و رهبران و فعالین ڪارگری باید در مقابل اقدامات دادستانی و سایر مراڪز پلیسی امنیتی جمهوری اسلامی ایستاده و مانع پیشبرد نقشه شوم آنها بشوند. تا ڪنون سندیڪای شرڪت واحد طی اطلاعیه ای جواب ادعای دادستانی را داده است. اما اهدافی ڪه جمهوری اسلامی در این ماجرا دنبال میڪند٬ اقدامی ڪاملا نقشه مند و آگاهانه علیه ڪل طبقه ڪارگر و مردم آزادیخواه ایران است. فراتر از اطلاعیه شرڪت واحد باید اقدامات دیگری را برای بیرون آوردن اسالوها٬ مددی ها و پورعبدالله ها پیش برد و این بر دوش ما است.
این اتفاق در شرایطی است ڪه جدال میان جناحهای جمهوری اسلامی بعد از انتخابات وارد فاز جدیدی شده است. ڪل تلاش جناح حاڪم و جناح مخالف و در واقع ڪلیت جمهوری اسلامی این است ڪه در این اوضاع نظام سرمایه حفظ شود٬ طبقه ڪارگر و مردم محروم پرچم دیگری در دفاع از انسانیت و علیه ڪل ارتجاع بلند نڪنند. هر دو جناح در تلاشند٬ هر اتفاقی میان آنها بیفتد ادامه حاڪمیت سرمایه داران و نظام بردگی در خطر نیفتد. جناح حاڪم با تهدید و عربده ڪشی دادستانی و گله چماقداران خود و جناح سبز با ڪنترل اعتراض مردم زیر پرچم جنبش سبز و در خدمت اهداف ضد ڪارگری و ضد انسانی خود. اینها در جنگ و صلح خود علیه طبقه ڪارگر و آزادیخواهی هم قولند. دفاع از زندانیان سیاسی٬ دفاع از حق تشڪل و اعتصاب٬ تلاش برای آزادی و رفاه تنها در خارج این دو صف و با صف مستقل ما علیه ڪلیت جمهوری اسلامی ممڪن است. پس زدن تلاشهای ضد انسانی دادستانی و همه جناحهای جمهوری اسلامی٬ در گرو اتحاد صفوف ما٬ در گرو اعلام ڪیفرخواست طبقه ڪارگر و صف آزادیخواهی علیه بردگی مزدی٬ علیه زندان و پرونده سازی و در دفاع از آزادی و برابری است٬ و این بر دوش ڪل طبقه ڪارگر است.